ادب‌سار
13.3K subscribers
4.83K photos
117 videos
20 files
813 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻منها = (–)، از، از آن، کاسته

🔻تفریق = کاهش، کاستن، کم‌کردن، پراکندن، پراکنش، جداکردن

🔻مفروق = کاسته، پراکنیده، جداسته

🔻مفروق منه = کاهشیاب

🔻حاصل‌تفریق = کم‌اَندوزه

نمونه:
🔺۴ منهای ۲ می‌شود ۲ =
۲ از ۴ می‌شود ۲
۲ کاسته از ۴ می‌شود ۲

🔺۲ را از ۴ تفریق کنید =
۲ را از ۴ بکاهید
۲ را از ۴ کم کنید

🔺حاصل‌تفریق ۲ از ۴ را بنویسید =
کم‌اندوزه‌ی ۲ از ۴ را بنویسید

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تفریق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
به هر کارْدَر پیشه کُن راستی
چو خواهی که نگزایدت کاستی

به گیتی به از راستی پیشه نیست
به از راستی هیچ اندیشه نیست

تو گیتی چه سازی که خود ساخته‌ست
جهانبان از این کار پرداخته‌ست

زمانه نبشته دگرگونه داشت
چُنان کو گذارد بباید گذاشت
#فردوسی

و برایت در این‌هفته امیدوارم که:
مبادا گزند سپهرِ بلند
مه پیکار آهرمن پرگزند


فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
ادب‌سار
🪘 واژه‌های پارسی در زبان تازی خِنجَر = از پارسی خونگر، خنجر همین نام در زبان‌های ارمنی، مجارستانی و کرمانجی هم دیده می‌شود خُنجه = از پارسی خوانچه، تبق یا سینی بزرگ، نگاره‌های هندسی همانند خَندریس = از پارسی خنده‌ریش و یا کنده‌ریش، می بسیار مستی‌آور، می کهنه…
🏰 واژه‌های پارسی در زبان تازی

خوامزکه = از پارسی خامیز، خام‌آمیز، گوشت تکه‌ی گوسفند و یا گوساله که در روغن سرخ می‌کنند
خوان = از پارسی خوانچه، سفره یا تبق کوچک
خوانسالار = از پارسی خوان‌سالار، سرآشپز
خَوتَل = از پارسی خیتالی، زنده‌دل، خوش‌سخن، دانای تیز دل
خوخ = از پارسی خوخ، هلو
خوذان = از پارسی خاوند
خوذِه = از پارسی کلاخوذ
خَوَر = از پارسی خَوِره، شاخاب
خَوَرنَق = از پارسی خُورنگه، خورنِه‌گاه، کاخ باشکوهی که نعمان پسر منذر برای بهرام گور ساخت
خوذه = از پارسی خود، کلاه‌خود
خوز = کوتاه‌نوشت مردم خوزستان مانند خوزی
خَوزَهرج = از پارسی خرزهره
خوشاب = بنگرید به خشاف

🏰 @AdabSar
دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی

🏰 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻ضرب = (×)، بَس‌شُماری، زنِش، زدن
🔻ضرب در = در، بار
🔻مضرب = بَس‌شُمار، زَنِشمان، دَر اَندُوزه
🔻مضروب = بَس‌شُمرده
🔻مضروب‌فیه = بس‌شُمُر
🔻ضرب‌کردن = زدن، بَس‌شُمردن
🔻حاصل‌ضرب = زَد اَندوزه
🔻جدول ضرب = پیچازِ زَد، زیگِ زَد

نمونه:
🔺۳ ضربدر ۴ مساوی است با ۱۲ =
۳ در ۴ برابر است با ۱۲

🔺۶ را در ۶ ضرب کنید =
۶ را در ۶ بزنید

🔺حاصل‌ضرب ۸×۹ را به‌دست آورید =
زَد اَندوزه‌ی ۸×۹ را به‌دست آورید

🔺۹ مضربی از ۳ است =
۹ بَس‌شُماری از ۳ است
۹ زَنِشمانی از ۳ است

🔺با ابداع ضرب، پروسه‌ی محاسبه کوتاه شد =
با آفرینش بَس‌شُماری، فرایند شُمارش کوتاه شد

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#ضرب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
نبینی که موبَد به خسرو چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نِهفت

سَخُن گفت ناگفته چون گوهرست
کجا* ناگشاده به سنگ اندرست

چُن از بند و پَیوند یابد رها
دَرخشنده‌مُهری بوَد بی‌بها
#فردوسی
——————
*کجا=که

امیدم همه این‌که:
شما را شب و روزْ فرخنده باد
بداندیش را جانْ پراگنده باد


فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
Audio
💔🇮🇷 آتش و آب
سراینده و گوینده: #هما_ارژنگی
۲۵ دی ۱۳۹۸

این چامه را به یاد عزیزان پرکشیده و بی‌گناهی که درآسمان، بازیچه‌ی ترکش وآتش شدند، و برای عزیزانی که در خشم سیلاب گرفتار آمده‌اند، سروده‌ام.
آنگاه که با نابخردی، آرامش زمین و آسمان را بر هم می‌زنیم، جز مرگ و ویرانی توشه‌ای برنمی‌گیریم.


توفانی‌ام، چون موج دریا بی‌قرارم
دیگر توان دم فروبستن ندارم

اینجا، هوای مرگ و کشتار قناری‌ست
تنها صدا، آوای تلخ سوگواری‌ست

در ماتم گل‌های خون‌آلود و پرپر
بر سفره‌ی اشک و عزا بنشسته مادر

اینجا، حراجستان گل‌های بهار است
دل‌های باغ و باغبانش داغدار است

اینجا، زمین و آسمان با ما به جنگ‌اند
آزرده دل از موشک و تیر و تفنگ‌اند

وین سنگدل تنداب نابشگون و غران
کاین سان ز جا برمی‌کَنَد سامان و بنیان

پژواک خشمی سهمگین و آتشین است
پاداَفرَهی* توفنده بر چهر زمین است

گویی که هر موج
پرخاشگر در گوش ما گوید به فریاد
آن شب‌رو مست
آن آتشین تیری که بر مرغان عاشق
راه سفر بست
از دامن این خاک برجست!


*پادافره:کیفر
💚🤍❤️ @AdabSar
🌳🌿 به یاد تو...

سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۲ آذر سال ۱۴۰۰ خورشیدی

🌿🌳

به یاد تو، به ساز خود، به هر زخمه، هنرمندانه می‌مویم
از آن گیسوی افشانت، تن سبزت، سخن در چامه می‌گویم

تو را از آسمان روشن اندیشه تا ژرفای هم‌مهری
تو را جانانه، اُستادانه با‌ پروا، به هوش دیده می‌پویم

چه آگاهانه می‌پویم، خِرَدورزانه چون جوینده‌ای دانا
ز وِولی* و اوجا* و مَمرِز* و توسکا*، ز
ویشکایت* هوای تازه‌ می‌جویم

رخ پژمرده‌ی بینجِ‌نـِشایم* در کویر کشتزارم را
به آب تیرِم و لار و تَجَن‌رودت، به آب چشمه می‌شویم

به خوابم تا که می‌آیی، به پندارم، به گاه مست و هشیارم
به سان نوجِ* اُممید از دلِ بیشه، به سَدها* ریشه می‌رویم

چنان مهران مـهـرپیشه را شوریده و خواهان خود کردی
که مشک ناب فرهنگ و زبانت را همی* مستانه می‌بویم

🌿🌳

*پی‌نوشت۱ واژگان تبری به‌کار رفته در این سروده:
وِولی، اوجا، ممرز و توسکا: از درختان جنگل مازندران
ویشکا: بیشه و جنگل
بینجِ نـِشا: نشای شالی
تیرِم، لار، تجن‌رود و چشمه‌کیله: از رودهای مازندران
نوج: جوانه

*پی‌نوشت ۲:
سَدها: ۱۰۰ها
همی: همیشه

#چکامه_پارسی
🌿🌳 @AdabSar
ادب‌سار
🏰 واژه‌های پارسی در زبان تازی خوامزکه = از پارسی خامیز، خام‌آمیز، گوشت تکه‌ی گوسفند و یا گوساله که در روغن سرخ می‌کنند خوان = از پارسی خوانچه، سفره یا تبق کوچک خوانسالار = از پارسی خوان‌سالار، سرآشپز خَوتَل = از پارسی خیتالی، زنده‌دل، خوش‌سخن، دانای تیز دل…
💭 واژه‌های پارسی در زبان تازی

خوش‌بوش = از پارسی خوش‌پوش
خُوش = تازی گشته ی خوُش (باشه، خوب)
خوشَق = از پارسی خوشه
خَولَنجان = از پارسی خاولنجان، از گیاهان دارویی
خَوَند = از پارسی خاوند یا خداوند
خوی = از پارسی خوی، سرشت
خیار = از پارسی خیار
خیار شنَبر = از پارسی خیار چمبر
خَیال = از پارسی خولیا، گمان، سَمراد(وهم، پندار، خیال)
خَیر = از پارسی خیر، نیک، والایی، بخشندگی
خَیربَوّا = دانه گیاهی مانند هیل(به گمان همان هِل باشد)
خیری = از خشخاش زرد بیابانی، گلی خوش‌بو زردرنگ و میان سیاه
خَیزران = از پارسی خیزران، نی
خَیسَفوج = از پارسی خیشَفوج، پنبه‌دانه
خیش = از پارسی کیش، پارچه‌ی یانی (کتانی) زبر و درشت و ارزان
خِیم = از پارسی خیم، خوی، ذات، سرشت، نهاد، ریشه، بن
خنیاکرین = از پارسی خنُیاگر، خواننده، رامشگر

💭 @AdabSar
دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی

💭 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔺تقسیم = بخش، بخشش
🔺تقسیم‌کردن = بخشیدن، بخش‌کردن
🔺مقسوم = بخشی، بَهرآور
🔺مقسوم‌علیه = بخشیاب، بَهرگیر
🔺قابل قسمت = بخش‌پذیر، بهره‌پذیر
🔺قابلیت قسمت = بخش‌پذیری
🔺حاصل تقسیم = بخش‌اَندوزه
🔺قسمت = بخش
🔺قسمت‌پذیر = بخش‌پذیر
🔺غیرقابل قسمت = بخش‌ناپذیر
🔺خارج قسمت = بهر

نمونه:
🔺۹ را بر ۳ تقسیم کنید =
۹ را بر ۳ بخش کنید

🔺۶ تقسیم بر ۶ مساوی است با ۱ =
۶ بخش بر ۶ برابر است با ۱

🔺۱۰ بر ۵ قابل قسمت است =
۱۰ بر ۵ بخش‌پذیر است

🔺۱۰ بر ۳ غیر قابل قسمت نیست =
۱۰ بر ۳ بخش‌پذیر نیست
۱۰ بر ۳ بخش‌ناپذیر است

🔺تفسیم کردن ۲ بر ۲ خیلی سهل است =
بخش‌کردن ۲ بر ۲ بسیار آسان است
بخشیدن ۲ بر ۲ بسیار ساده است

🔺۴۲ مقسوم و ۷ مقسوم‌علیه آن است =
۴۲ بـَهرآور و ۷ بَهرگیر آن است

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تقسیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🍀🍀🍀
🍀🍀
🍀
جهانا شگفتا که کَردار توست
هم از تو شکسته هم از تو دُرُست

ازین دو* یکی را نجنبید مهر
خرَد دور بُدْ مِهر ننمود چهر

همی بچه را بازداند سُتور
چه ماهی به دریا چه در دشت گور

نداند‌همی مردم از رنجِ آز
یَکی دشمنی را ز فرزند باز
#فردوسی
————————–——
*رستم و سهراب

و در این هفته امید آن:
که یزدان تو را زندگانی دهاد
هَمَتْ خوبی و کامرانی دهاد


فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
تو*بر خویشتن گر کنی سد گزند
چه آسانی آید بدین ارجمند؟**

اگر مانده‌ستش** به گیتی زمان
بمانَدْ تو*بی‌رنج با او بمان

وُگَر زین جهان این جوان** رفتنیست
به گیتی نگه کن که جاوید کیست

شکاریم یَکسرْ همهْ پیشِ مرگ
سری زیرِ تاج و سری زیرِ ترگ
#فردوسی
————
*رستم
**سهراب

و در این هفته امید که:
تو را یار بادا جهان‌ْآفرین
بماناد روشن کلاه و نگین


فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌿
🌿🌿
🌿🌿🌿
ادب‌سار
💭 واژه‌های پارسی در زبان تازی خوش‌بوش = از پارسی خوش‌پوش خُوش = تازی گشته ی خوُش (باشه، خوب) خوشَق = از پارسی خوشه خَولَنجان = از پارسی خاولنجان، از گیاهان دارویی خَوَند = از پارسی خاوند یا خداوند خوی = از پارسی خوی، سرشت خیار = از پارسی خیار خیار شنَبر =…
🎍 واژه‌های پارسی در زبان تازی

داب = از پارسی داب، خیم
دَأثا = از پارسی داه، دادا، کنیزی که کودکان را بزرگ کند و پرورش دهد
دؤ دؤ = از پارسی داده، روز چهاردهم هر ماه
داحوُل = از پارسی داهول، داخول، داخُل، دام شکار آهو
دار = از پارسی دار: آبادانی و درخت
دارسین، دارصین = از پارسی دارچین
دارشیشغان = درختی بسیار بزرگ
دار فلفل = از پارسی دار پلپل
داشن = از پارسی دَشَن، جامه‌ای که پوشیده نشده و یا خانه‌ای که کسی در آن نزیسته
داغ = از پارسی داغ، نشانه، پایه، فِتَن (شکل و شمایل)، واژه‌ی سرآغاز هر رویه‌ی نَسک(کتاب)
داما = از پارسی بازی دام، شترنگی که سدتا خانه و مهره‌های سنگی دارد
داماد = از پارسی داماد
داموق = از پارسی دَمگان، بسیار داغ (کوره‌ی آهنگری)
داناج = از پارسی دانا
دانَجَ = از پارسی دانِه
دانَج اَبروج = از پارسی دانه‌ی اَمرود، اَنچُوچَک، درختی که دانه‌ی آن خوردنی است

🎍 @AdabSar
دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی

🎍 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻مَثَلا = نمونه‌وار، چُنانکه، برای نمونه، نمونه، همانند، چون، انگار، انگاری

نمونه:
🔺این مدرسه‌ها مثلا غیرانتفاعی‌اند=
این آموزشگاه‌ها انگاری ناسودبَر اند

🔺همه موافق نبودند، مثلا من یکی از مخالفین بودم =
همه یکدل نبودند، چنانچه من یکی از ناهمدلان بودم
همه همداستان نبودند، برای نمونه من یکی از پادوَرزان بودم

🔺اسمهای قشنگی با پسوند "شید" داریم، مثلا:
آفشید، بهشید، مهشید، جمشید، فرشید =
نام‌های زیبایی با پسوند "شید" داریم، نمونه:
آفشید، بهشید، مهشید، جمشید، فرشید

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#مثلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
⚡️🌘 نبودنت
خانه را سرد کرده است
فوران گرما هم کاری نمی‌کند
باز می‌لرزم
زمستانم به دراز انجامید

آذرخش‌ها می‌خروشند و
پیش پایمان را روشن می‌کنند
ما رهسپاران سرگشته
چرخان در خیابان‌های تاریک
سرما نشسته است تا مرز استخوان

کاش بادی بیایید
خرمن‌بیز
تا دانه‌ها درخشان گردد
در درخشش خورشید‌…


سراینده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی

⚡️🌒 @AdabSar
🔺واژگان امن و امنیت و هم‌مانک‌های آنان بیگانه هستند و جایگزین پارسی آن‌ها این واژگان هستند:

🔸 امان: زینهار/ پناه/ آسایش

🔸 امن: آرامش/ در پناه/ اَبیمی/ زنهار

🔸 امنیت: اَبیم/ بی‌هراسی/ آرامش

🔸 آمن: پناه‌جو/ خواهان زمان و پناه

🔸 مُستاًمن: پناه دهنده/ نگهدارنده

برای نمونه:

فارسی-عربی:
این سفر را در امان حق به سلامت طی کنید.

پارسی:
این سفر را در پناه پروردگار به آرامی بگذرانید.

فارسی-عربی:
لطفا امانم بدهید.

پارسی:
به مِهر، زنهارم بدهید.

فارسی-عربی:
ارتشیان در تهاجم هشت ساله امنیت ایران را تامین کردند.

پارسی:
ارتشیان در جنگ هشت ساله، آسایش و اَبیم ایران را فراهم کردند.

فرستنده: #عباس_ربیعی (فرهود)
#امن #امان #امنیت #آمن #مستامن

@AdabSar
آدمی‌ همچون برده‌ی ژن‌ها
بردگی پنهان
فرستنده: #علی_صفری_سنجانی


- همه‌ی آنچه آدمی‌ ارج می‌‌نهد و ارزش می‌‌داند، مانند کوشش، مانند سازندگی؛
- همه‌ی آنچه آدمی‌ پاک می‌‌داند و ستایش می‌‌کند، مانند راستگویی، مانند دینورزی؛
- همه‌ی آنچه آدمی‌ برای آن می‌‌جنگد، مانند فرزند، مانند فرهنگ، مانند کشور، یا دین، خانواده، همسر؛
- همه‌ی آنچه آدمی‌ در بهشت نهاده است، مانند خوراکی و نوشیدنی‌های سرمست کننده، مانند مردان نیرومند و درستکار برای زنان، مانند زنان زیبا و دلربا برای مردان، مانند جاودانگی؛
- همه‌ی آنچه که به دیگران پیشنهاد شده است، مانند پندار نیک، مانند گفتار نیک؛
- همه‌ی آنچه که ما بر آن واداشته می‌شویم، مانند رفتار نیک؛
- و همه‌ی کوشش‌های ما؛
همه و همه، فرمان پنهان ژن‌ها است تا بمانند و فراوان شوند؛
همگی برای ماندگاری، زایش و فراوان شدن ژن‌های ما است.
🧬🧪
- همه‌ی آنچه آدمی‌ از آن دوری می‌کند و بی‌ارزش می‌داند، مانند پلشتی، مانند ستمکاری؛
- همه‌ی آنچه آدمی‌ ناپاک می‌داند و سرزنش می‌کند، مانند دروغگویی دیگران به ما، مانند دستبرد یا چپاول دیگران بر ما؛
- همه‌ی آنچه آدمی‌ در برابر آن می‌ایستد و می‌جنگد، مانند فرزند، مانند فرهنگ، کشور یا دین بیگانه؛
- همه‌ی آنچه آدمی‌ در دوزخ نهاده است، مانند آتش و گرما، مانند سوز و سرما، مانند خوردنی و نوشیدنی‌های تلخ و زهری، مانند سیاهی؛
- همه‌ی آنچه که ما از آن می‌ترسیم، مانند نابودی، مانند تنهایی؛
- همه‌ی آنچه که ما از آن بازداشته می‌شویم، مانند بدرفتاری یا بدکرداری؛
- و همه‌ی ترس‌ها و گریزانی‌های ما؛
همه و همه، فرمان پنهان ژن‌ها است تا بمانند و فراوان شوند؛
همگی برای پایداری و زایش ژن‌های ما است.
🧬🧪
همه‌ی کنش‌ها و واکنش‌های ما به جهان بیرون
فرمان پنهان ژن‌ها برای ماندن و فراوان شدن آن‌ها هستند.
🧬🧪
خرد ما، ابزاری در دست ژن‌ها است.
خردورزیِ ابزاری و در پی آن داوری‌های ما وابسته به امید و ترس های ما است؛ همان که ژن‌ها دستور داده‌اند.
همه‌ی ما در بندیم؛ وه که چنین زندگی‌ای زیستن نیست، بندگی است.
این زیستن به همان اندازه با ارزش است که سوسکی سرگینی را می‌چرخاند.
او در زندگی به بردگیِ پنهان برای ماندن و فراوان شدن یا زایش ژن‌هایش به‌کار تن‌وَرزی و دل‌وَرزی گماشته شده است.
زیستن ما آدمیان گاهی سوسکی نیست و آن هنگامی‌ است که بندگی نمی‌کنیم. زمانی که از بردگی پنهان و بردگی خودخواسته رها می‌شویم و با خرد وارسته، خردورزی می‌کنیم.
آن هنگامی‌ است که تنها خرد وارسته داوری می‌کند؛
هنگامی‌ که فراتر از خرد ابزاری و خرد وابسته، داوری می‌کنیم.
پس ما داوری نمی‌کنیم، مگر بر پایه‌ی راستی‌آزمایی!
در آن هنگام است که زشتِ درست پذیرفته می‌شود و زیبایِ نادرست کنار گذاشته می‌شود.
وه که برای آدمی‌، سوسک سرگین چرخان نبودن چه اندازه دشوار است؛
این است رنج ژن‌ها (خدایان) بر سیزیف نافرمان از آن‌ها!
🧬🧪
- آیا ما به دانشی رسیده‌ایم که با دستکاری ژن‌ها از پذیرش بیگانگان و زشت‌هایی که درست هستند، رنجیده نشویم؟
- آیا ما به دانشی رسیده‌ایم که با دستکاری ژن‌ها از کنار گذاشتن خویشان و زیباهایی که نادرست هستند، اندوهگین نشویم؟
- آیا ما به دانشی رسیده‌ایم که از گرسنگی و تشنگی ژنی ما بکاهد تا کمتر در پله‌های تن‌ورزی و دل‌ورزی بمانیم؟
- آیا ما به دانشی رسیده‌ایم که با دستکاری ژن‌ها از وابستگی، اشغ(عشق) و بردگی پنهان ما بکاهد و زودتر و آسان‌تر به پایه‌ی خردورزی و خداوندی برسیم؟

#پیام_پارسی
🧬🧪 @AdabSar
🌻🌻🌻
🌻🌻
🌻
چُنین‌ست کَردارِ چرخِ بلند
به دستی کلاه و به دیگر کمند

چو شادان نِشیند کسی با کلاه
به خَمِّ کمندش رباید ز گاه

چرا مِهر باید همی بر جَهان
بباید خُرامید با همرهان

چُن اندیشه‌ی گنج گردد دراز
همی گشت باید سوی خاک باز

اگر هست ازین چرخ را آگهی
همانا که گشته‌ست مغزش تهی

چنان دان کزین گَردش آگاه نیست
ز چرخِ برین بگذریْ راه نیست
#فردوسی

و در این هفته امید آن‌که:
درودِ جَهان‌ْآفرین بر تو باد
خم‌ِ چرخِ گردون زمینِ تو باد


فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌻
🌻🌻
🌻🌻🌻
ادب‌سار
🎍 واژه‌های پارسی در زبان تازی داب = از پارسی داب، خیم دَأثا = از پارسی داه، دادا، کنیزی که کودکان را بزرگ کند و پرورش دهد دؤ دؤ = از پارسی داده، روز چهاردهم هر ماه داحوُل = از پارسی داهول، داخول، داخُل، دام شکار آهو دار = از پارسی دار: آبادانی و درخت دارسین،…
🛍 واژه‌های پارسی در زبان تازی

دانَق، داناق = از پارسی دانگ، یک ششم درهم
دایه = از پارسی دایه
دَبّاء، دبه = از پارسی دَبا، کدو
دَبابیچ، دیباج، دَبج = از پارسی دیبا، دیباها
دَبّاج = از پارسی دیبا، دیبا فروش
دَبدَبه = از پارسی دبدبه، شکوه، بزرگی، سرافرازی
دَبُّوس = از پارسی توپوز، دَبوُس، گرز آهنی
دَبُوقه = از پارسی دُنبوقه، دستار، موی از پس سر آویخته
دبَنگ = از پارسی دبنگ، کودن
دجَح، دجه = از پارسی دجاج، مرغ خانگی
دجَر = از پارسی دجر، لوبیا
دجله = از پارسی دیگلت، تیگرا، زورا، اروند، کودک دریا، دیِله، اربل‌رود
دَچّه = از پارسی دکه، سکو، کم‌هوش
دجنِه، دجی = از پارسی داج، تاریکی
دَجوجی = از پارسی داج، شب تاریک
دَخدار = از پارسی تختار، تخت‌دار، روتختی، جامه‌ی خواب (پاجامه)

🛍 @AdabSar
دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی

🛍 @AdabSar
🔥
نگه کرد هوشنگ با هوش و هنگ
گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ
به زورِ کیانی رهانید دست
جهانسوز مار از جهانجوی جست
برآمد به سنگِ گران سنگِ خُرد
همان و همین سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

«سده» که در دهم بهمن‌ماه برپا می‌شود، کهن‌ترین جشن ایران‌زمین و چه‌بسا کهن‌ترین جشن جهان است.
ایرانیان که از دیرباز پاسبان فروغ ایزدی بوده‌اند، آتش را که نماد این روشنایی ایزدی است هماره از دل و جان گرامی داشته‌اند. سوای این، آتش زیربنای سیوایش (تمدن) آدمی است، چه هیچ سیوایشی بی‌بهره از آتش نتوانسته است از دل کوه‌ها توپال‌ها( فلزات) را بیرون کشد، آن‌ها را با آتش بگدازد و ابزارهای کار و سنارش (صنعت) بیافریند. همچنین به یاری آتش است که آدمی توانست خوراک‌ها بپزد و از نیروی درون آن‌ها بهینه‌تر سود ببرد.
دانشمند عمر خیام نیشابوری، فرزانه، انگارش‌دان (ریاضی‌‌دان) ستاره‌شناس و چامه سرای نامی ایران، دیگر شَوَند (دلیل) برپایی #جشن_سده را شکست آژی‌دهاک (ضحاک به دست فریدون‌شاه در همین روز می‌داند و در نبیگ(کتاب) نوروزنامه که گفته می‌شود از اوست، چنین می‌نویسد: «آفریدون همان روز که آژی‌دهاک بگرفت جشن سده برنهاد و مردمان که از زورگویی و ستم آژی‌دهاک رسته ‌بودند پسندیدند و از روی نیکویی، آن روز را جشن کردندی و هر سال تا به ‌امروز آیین پادشاهان نیک‌ پیمان را در ایران و دور آن به‌ جای می‌آورند».

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
بازخَن‌ها:
۱- نورزنامه
۲-شاهنامه
۳- فرهنگ ریشه‌شناختی «جواد پاژین»

🔥 @AdabSar
🔥🪐 نگاهی به آنچه که درباره‌ی پیدایش و برگزاری جشن سده کمتر شنیده‌ایم

🔥 تاکنون درباره‌ی جشن سده و داستان‌های پیدایش آن بسیار شنیده و خوانده‌ایم. از داستان‌های هوشنگ تا جمشید و فریدون. از دیدگاه‌هایی که پدیده‌های کیهانی، ستارگان و گاهشماری را پایه‌ی پیدایش سده دانسته‌اند تا نیازهای زندگی کشاورزی و راهکارهای مردمان باستان برای رویارویی با پدیده‌های سختی چون سرما و تاریکی.

🔥 یکی از داستان‌ها این است که فریدون پس از به بند کشیدن آژی‌دهاک دستور داد تا مردم در بام‌ها آتش بیفروزند و این پیروزی را جشن بگیرند و سپس جشن سده بنیاد گذاشته شد. یکی از افسانه‌های خواندنی‌ جشن سده این است که فریدون پس از پیروزی بر آژی‌دهاک با «ارمایل» روبرو شد. ارمایل را آشپز و وزیر آژی‌دهاک خوانده‌اند. فریدون ارمایل را نکوهید که چرا مغز جوانان را خوراک آژی‌دهاک کرده است و ارمایل پاسخ داد که من هر روز یک جوان را از مرگ رهانیدم. زیرا به‌جای مغز دوم یک مغز گوسپند به آژی‌دهاک خوراندم تا یک جوان جان به‌در برد. فریدون گفت چگونه بدانم که راست می‌گویی؟ ارمایل پیکی برای آن جوانان فرستاد که در شب در بام‌ها آتش بیفروزند تا فریدون ببیند. شب‌هنگام سد(صد) آتش روشن و نمایان شد. پس این رخداد به پیدایش جشن سده انجامید. فریدون به بی‌گناهی او پی‌برد و فرمانروایی دماوند را به ارمایل سپرد.

🔥 یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی که هنوز در میان زرتشتیان یزد زنده است و در آذرماه برگزار می‌شود، جشن «هیرُم‌بو» یا «هیرُم‌با» است که جشنی دینی نبود در هزاره‌های دور نیز سد روز مانده به نوروز برگزار می‌شد. به گمان برخی پژوهشگران جشن سده همین جشن است که با گذر زمان تا دهم بهمن جابجا شده است.

#پریسا_امام_وردیلو

پیش‌تر در ادبسار به گستردگی درباره‌ی جشن سده نوشته و بررسی کرده‌ایم که می‌توانید با دنبال کردن برچسب #جشن_سده آن‌ها را بخوانید.

🔥🪐 @AdabSar
☀️🐎
برای رفتگان این سرزمین خاموش
هزار دریچه آرزو دارم
هزار سرای سرود
هزار اسپ بادپا
با نشان اهورایی…
ابرمرد بی‌باک!
از خفتگان بیدار، هیچ اندوهناک مباش
در فره فرشته‌ی «اشی»
در پرتو ایزد مهر و سروش
مهرانه و مهرآیین
تاج زرین فرهنگ را به مهمانی خورشید ببر
نیزاران را در اشتیاق روز موعود آبیاری کن
اسبان حادثه را سیراب کن
و روح دلاوران ایران زمین را
از پشت دریچه فریاد بزن!
آیندگانِ خاک می‌شنوند:
هیاهوی سواران پیشاهنگ
شیهه‌ی اسبان تازه‌نفس
که سم بر زمین سرد می‌کوبند!
به پدربزگ بگو:
دوباره شاهنامه
دوباره شاهنامه
و گرز حماسه را در هوا بچرخان!
ما در شب نشستگانیم
برگرد
ای مهر گردان!
ای ابرمرد خردبیدار!
در گوشِ یادها، بادها می‌خوانند:
روزی در گوش زمین سرد،
صدای سم اسبان اصیل پارسی خواهد پیچید!

سراینده و فرستنده: #کوروش_زرفتن

☀️🐎 @AdabSar