@asheghanehaye_fatima☘
❤️❤️:❤️❤️
کاش آدمی
عشقش را بردارد
برود یک گوشهی دنج
زیر آفتاب
روی مهتاب
لابلای خواب ...
به صــــدای پای اینهــــمه عابر، بیتفاوت شود
فقط برای یک صدای پا
دلش هُـــــری بریزد
کاش عشــــــق
مثل خواب معصومانهات
ساده باشد ...!
#عباس_معروفى
❤️❤️:❤️❤️
کاش آدمی
عشقش را بردارد
برود یک گوشهی دنج
زیر آفتاب
روی مهتاب
لابلای خواب ...
به صــــدای پای اینهــــمه عابر، بیتفاوت شود
فقط برای یک صدای پا
دلش هُـــــری بریزد
کاش عشــــــق
مثل خواب معصومانهات
ساده باشد ...!
#عباس_معروفى
May 17, 2018
May 17, 2018
May 17, 2018
May 17, 2018
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌬
تو آسمون همیشہ
از یہ ارتفاعے بہ بعد،
دیگہ هیچ ابرے وجود نداره
پس هر وقت
آسمون دلت ابرے شد با ابرها نجنگ !
فقط اوج بگیر !
سلاااام روز تازه مبارک☺️
@asheghanehaye_fatima
تو آسمون همیشہ
از یہ ارتفاعے بہ بعد،
دیگہ هیچ ابرے وجود نداره
پس هر وقت
آسمون دلت ابرے شد با ابرها نجنگ !
فقط اوج بگیر !
سلاااام روز تازه مبارک☺️
@asheghanehaye_fatima
May 17, 2018
@asheghanehaye_fatima
زن پونه است
گهواره ی رویاست
بوته ی نعنایی که جهان را
خوشبو می کند
ساده گی ات عسل است
که صبح زود با شیری تازه می آمیزد
می خواهم
به ساده ترین شکل با تو حَل شوم...
#غلامرضا_بروسان
زن پونه است
گهواره ی رویاست
بوته ی نعنایی که جهان را
خوشبو می کند
ساده گی ات عسل است
که صبح زود با شیری تازه می آمیزد
می خواهم
به ساده ترین شکل با تو حَل شوم...
#غلامرضا_بروسان
May 17, 2018
@asheghanehaye_fatima
عشق تو،
گل سرخی ست بر لبان من!
وقتی
هر صبح کنار لبخندهايم،
عطر بوسه هايت، می پيچد!
هر بار که
پای سبزينه ی نگاهت،
در مسير من می افتد
تا مهر دستانت
آويزان آفتاب گرم دستانم بشود ...!
#عرفان_یزدانی
عشق تو،
گل سرخی ست بر لبان من!
وقتی
هر صبح کنار لبخندهايم،
عطر بوسه هايت، می پيچد!
هر بار که
پای سبزينه ی نگاهت،
در مسير من می افتد
تا مهر دستانت
آويزان آفتاب گرم دستانم بشود ...!
#عرفان_یزدانی
May 17, 2018
دستهای تو صبحی روشناند
که زیر ملافهی سردی
به موسیقی دوری گوش میکنم
ای سرمای صبح
که شمدهای سفید را بر اندامم رواج میدهی
به پاس همین دستهاست
که تو را دوست دارم
#شمس_لنگرودی
@asheghanehaye_fatima
که زیر ملافهی سردی
به موسیقی دوری گوش میکنم
ای سرمای صبح
که شمدهای سفید را بر اندامم رواج میدهی
به پاس همین دستهاست
که تو را دوست دارم
#شمس_لنگرودی
@asheghanehaye_fatima
May 17, 2018
stay strong
make them wonder how you're still smiling
قوی بمون💪
بزار متعجب باشن از اینکه چطور هنوزم لبخند رو لباته 🌦
@asheghanehaye_fatima
🌸 ♥️
make them wonder how you're still smiling
قوی بمون💪
بزار متعجب باشن از اینکه چطور هنوزم لبخند رو لباته 🌦
@asheghanehaye_fatima
🌸 ♥️
May 17, 2018
@asheghanehaye_fatima☘
چقدر صدای صبح
شبیه صدای نفس های توست
مرموز و دوست داشتنی..
چقدر هوای بهار، شبیه هوای
حضور توست...
خنگ،لبریز از نسیم،گهگاهی بارانی
درست مثل تو بلاتکلیف ....
صدایم بزن ،
صدای تو، ضربان قلبم را متلاطم می کند
چقدر این روزها
پر از دوست داشتن است
دوست داشتن کسی که یک روز بود
اما جایش اینجا خالیست
نسیم عشق میوزد از مشرق زمین
هوا برای نفس کشید عالی ست
#پریناز_ارشد
چقدر صدای صبح
شبیه صدای نفس های توست
مرموز و دوست داشتنی..
چقدر هوای بهار، شبیه هوای
حضور توست...
خنگ،لبریز از نسیم،گهگاهی بارانی
درست مثل تو بلاتکلیف ....
صدایم بزن ،
صدای تو، ضربان قلبم را متلاطم می کند
چقدر این روزها
پر از دوست داشتن است
دوست داشتن کسی که یک روز بود
اما جایش اینجا خالیست
نسیم عشق میوزد از مشرق زمین
هوا برای نفس کشید عالی ست
#پریناز_ارشد
May 17, 2018
@asheghanehaye_fatima☘
يك روز تو را خواهم دزديد
پای همه چيزش هم می ايستم
اصلاً گروگانت ميگيرم
يك داستان پليسی عاشقانه ...
تيتر يک اخبار ميشويم ...
صدای دوست داشتنم را
به گوش دنيا خواهم رساند
از آنها "تو" را ميخواهم
در قبال آزادیات ...
آزادت ميكنم به شرطی که
مال خودم شوی .....
ديوانه شدم نه ...؟
من حتی برای داشتنت،
به اين اراجيف هم فكر ميكنم ...
#علی_قاضی_نظام
يك روز تو را خواهم دزديد
پای همه چيزش هم می ايستم
اصلاً گروگانت ميگيرم
يك داستان پليسی عاشقانه ...
تيتر يک اخبار ميشويم ...
صدای دوست داشتنم را
به گوش دنيا خواهم رساند
از آنها "تو" را ميخواهم
در قبال آزادیات ...
آزادت ميكنم به شرطی که
مال خودم شوی .....
ديوانه شدم نه ...؟
من حتی برای داشتنت،
به اين اراجيف هم فكر ميكنم ...
#علی_قاضی_نظام
May 17, 2018
من مطمئنم شبا فضاییا میان منو میبرن تو اردوگاه کار اجباریشون، صبحا برم میگردونن؛
وگرنه این حجم از خستگی صبح ها غیر قابل توجیهه!
👅 👅
وگرنه این حجم از خستگی صبح ها غیر قابل توجیهه!
👅 👅
May 18, 2018
مردان بسیاری را دیده ام
که به ضرب #بوسه
از پای در آمده اند...
و هنوز هم رژهای #سرخ
سلاح گرم محسوب نمیشوند...
@asheghanehaye_fatima
که به ضرب #بوسه
از پای در آمده اند...
و هنوز هم رژهای #سرخ
سلاح گرم محسوب نمیشوند...
@asheghanehaye_fatima
May 18, 2018
Forwarded from اتچ بات
.
پوران شریعت رضوی همسر دکترعلی شریعتی در نمایشگاه کتاب.
او از سوربن فرانسه دکترای زبان فارسی دارد...
به بهانه ی عکس بالا
بخشی از نخستین نامه ی عاشقانه ی شریعتی به پوران:
...ناگهان دختری که دو سال خیال آمیخته با ایمان من بود و دو سال بعد دوست صمیمی من شد و بعد یک سال معشوق بدخوی و ناآشنا و پرقهر و دوست داشتنی من گردید و هجده روز است که به همه ی هستی من بدل گشته است، گرد وغبار سال ها را از چهره ام شست و مرا در هم ریخت و آدم دیگری ساخت و مرا امیدوار کرد که به جای آن که دور از وطنم در کناره ی مدیترانه یا سرنوشت مبهم و وحشی خویش دست به گریبان باشم می توانم در کنار او زندگی نرم و پرشهد دوستانه ای داشته باشم. مرا امیدوار کرد که به جای کشیدن و یک روز دیگر در سیاه چال زندان شکنجه دیدن و اسیر سرنوشت نامعلوم بودن خودم را تمام کنم، می توانم برای خریدن یک ماشین سواری کار کنم، برای زینت باغچه ها و تهیه ی دورنما فکر کنم، صبح ها با جیغ و داد بچه ها از خواب بپرم، ژاکت سفیدش را به زحمت از گوشه ی کنار اتاق پیدا کنم و با دعوا برش کنم. اگر یک روز صبح برخلاف همیشه ببینم خودش سرش را شانه زده است یک شبانه روز با او قهر باشم...
@asheghanehaye_fatima
پوران شریعت رضوی همسر دکترعلی شریعتی در نمایشگاه کتاب.
او از سوربن فرانسه دکترای زبان فارسی دارد...
به بهانه ی عکس بالا
بخشی از نخستین نامه ی عاشقانه ی شریعتی به پوران:
...ناگهان دختری که دو سال خیال آمیخته با ایمان من بود و دو سال بعد دوست صمیمی من شد و بعد یک سال معشوق بدخوی و ناآشنا و پرقهر و دوست داشتنی من گردید و هجده روز است که به همه ی هستی من بدل گشته است، گرد وغبار سال ها را از چهره ام شست و مرا در هم ریخت و آدم دیگری ساخت و مرا امیدوار کرد که به جای آن که دور از وطنم در کناره ی مدیترانه یا سرنوشت مبهم و وحشی خویش دست به گریبان باشم می توانم در کنار او زندگی نرم و پرشهد دوستانه ای داشته باشم. مرا امیدوار کرد که به جای کشیدن و یک روز دیگر در سیاه چال زندان شکنجه دیدن و اسیر سرنوشت نامعلوم بودن خودم را تمام کنم، می توانم برای خریدن یک ماشین سواری کار کنم، برای زینت باغچه ها و تهیه ی دورنما فکر کنم، صبح ها با جیغ و داد بچه ها از خواب بپرم، ژاکت سفیدش را به زحمت از گوشه ی کنار اتاق پیدا کنم و با دعوا برش کنم. اگر یک روز صبح برخلاف همیشه ببینم خودش سرش را شانه زده است یک شبانه روز با او قهر باشم...
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
May 18, 2018
@asheghanehaye_fatima
عفو خوردم به انقلاب تنت
مرگ بر شاخه های آزادی
مرگ بر خاطرات بوسه ی تو
روی دست و دهان و پیشانی
مرگ بر من که عاشقت شده ام
مرگ بر زندگیّ بعداز تو
به هر آنکس که بعد من حتی
سر خود سمت او بگردانی
من قماری شدم که باخته ام
دل و دین و تمام هستم را
در طوافم که شاد تر بشوی
در تلاشی مرا برنجانی
راه افتادی و دهان خشکید
نشد از رفتنت بپرهیزم
سهم سرگیجه های میدانی
رد پای غم خیابانی
سرطان نبودنت در من
دست و پا میزد و تکان میخورد
ریشه میکرد و میخراشیدم
جز حضورت نبود درمانی
به کدامین کتاب در منطق
فرض کردی، صلاح، رفتن توست؟!
متقاعد نمیشوم، بس کن
چه دلیلی کدام برهانی...
#اهورا_فروزان
عفو خوردم به انقلاب تنت
مرگ بر شاخه های آزادی
مرگ بر خاطرات بوسه ی تو
روی دست و دهان و پیشانی
مرگ بر من که عاشقت شده ام
مرگ بر زندگیّ بعداز تو
به هر آنکس که بعد من حتی
سر خود سمت او بگردانی
من قماری شدم که باخته ام
دل و دین و تمام هستم را
در طوافم که شاد تر بشوی
در تلاشی مرا برنجانی
راه افتادی و دهان خشکید
نشد از رفتنت بپرهیزم
سهم سرگیجه های میدانی
رد پای غم خیابانی
سرطان نبودنت در من
دست و پا میزد و تکان میخورد
ریشه میکرد و میخراشیدم
جز حضورت نبود درمانی
به کدامین کتاب در منطق
فرض کردی، صلاح، رفتن توست؟!
متقاعد نمیشوم، بس کن
چه دلیلی کدام برهانی...
#اهورا_فروزان
May 18, 2018
⚜
خاطره ساختیم
وحواسمان نبود روزی می آید که بی هم میشویمُ،
خاطرات را دود میکنیم
و به ریه هامان میخورانیم !
دریغ!!
ھنگام خاطره ساختن
هیچ حواسمان نیست که نیست!
#زیور_شیبانی
@asheghanehaye_fatima
خاطره ساختیم
وحواسمان نبود روزی می آید که بی هم میشویمُ،
خاطرات را دود میکنیم
و به ریه هامان میخورانیم !
دریغ!!
ھنگام خاطره ساختن
هیچ حواسمان نیست که نیست!
#زیور_شیبانی
@asheghanehaye_fatima
May 18, 2018
@asheghanehaye_fatima
.
.
.
.
یه آدمو تو اتاقش، یه خونه رو تو یه کوچه
یه شهرو باغزلم غرق خواب کردم و رفتم
یه عمر بند تو بودم! یه عمر بنده ی چشمت
تموم خاطره هامو جواب کردم و رفتم
بذار خوب بخوابم، کسی نیاد به خوابم!
بذار چهره ی اصلی، بمونه پشت نقابم
بذار هرچی نوشتم، بمونه لای کتابم
هوای شاعری بی کتاب کردم و رفتم
دوباره سیب نچسبون به شاخه های خم خم
بهشت بر نمیگرده، بهشت رفته جهنم!
اینا که حرف خودم نیست، به قول حضرت آدم!
رو قول حضرت آدم حساب کردم و رفتم
چقدر وسعت صحرا؟ چقدر حسرت بارون؟
چقدر خنده ی لیلا؟ چقدر گریه ی مجنون؟
به مرزهای جنون هم رسیدم از تو چه پنهون
پلای پشت سرم رو خراب کردم و رفتم
همیشه هر چی تو دنیاست، شبیه دندون لقه
همیشه مرگ و تولد، به دست حضرت حقه
غرور بشکه ی باروت، انتظار جرقه؟
خودم به جای خدا انتخاب کردم و رفتم
#محسن_انشایی
.
.
.
.
یه آدمو تو اتاقش، یه خونه رو تو یه کوچه
یه شهرو باغزلم غرق خواب کردم و رفتم
یه عمر بند تو بودم! یه عمر بنده ی چشمت
تموم خاطره هامو جواب کردم و رفتم
بذار خوب بخوابم، کسی نیاد به خوابم!
بذار چهره ی اصلی، بمونه پشت نقابم
بذار هرچی نوشتم، بمونه لای کتابم
هوای شاعری بی کتاب کردم و رفتم
دوباره سیب نچسبون به شاخه های خم خم
بهشت بر نمیگرده، بهشت رفته جهنم!
اینا که حرف خودم نیست، به قول حضرت آدم!
رو قول حضرت آدم حساب کردم و رفتم
چقدر وسعت صحرا؟ چقدر حسرت بارون؟
چقدر خنده ی لیلا؟ چقدر گریه ی مجنون؟
به مرزهای جنون هم رسیدم از تو چه پنهون
پلای پشت سرم رو خراب کردم و رفتم
همیشه هر چی تو دنیاست، شبیه دندون لقه
همیشه مرگ و تولد، به دست حضرت حقه
غرور بشکه ی باروت، انتظار جرقه؟
خودم به جای خدا انتخاب کردم و رفتم
#محسن_انشایی
May 18, 2018
@asheghanehaye_fatima
به نظرم تو دنیا هیچی بیشتر از بلاتکلیفی آزاردهنده نیست...
مثلا ندونی باید ناراحت باشی یا خوشحال
ندونی باید صبر کنی یا بری
ندونی برمیگرده یا واقعا رفته...
بلاتکلیفم...
وسط برزخِ بودن و نبودنت...
داشتن و نداشتنت...
خواستن و نخواستنت...
از آدمایی که یهو ول میکنن میرن خوشم نمیاد
اونا میرن،
تو میمونی و یه دنیا دلتنگی
یه عالمه خاطره که نمیدونی باهاشون چیکار کنی
تو میمونی و یه دل که گیر کرده بین آدمی که دوسش داشتی و آدمی که ازش متنفری...
بلاتکلیفی ترسناکه!
غم انگیزه!
دردناکه!
آدم همش میترسه مدیون دلش بشه!
اومدیم و من فراموشت کردم،
بعدا اگه یهو برگشتی
اون وقت چیکار کنیم؟! :(
میدونم...
تو داری راحت زندگیتو میکنی...
این منم که دارم با خودم می جنگم!
اما نذار پایان این داستان باز بمونه
تو دنیا هیچی بیشتر از بلاتکلیفی آزار دهنده نیست
حداقل برگرد
خداحافظی کنیم...
.
#اهورا_فروزان
#نوشتنی
به نظرم تو دنیا هیچی بیشتر از بلاتکلیفی آزاردهنده نیست...
مثلا ندونی باید ناراحت باشی یا خوشحال
ندونی باید صبر کنی یا بری
ندونی برمیگرده یا واقعا رفته...
بلاتکلیفم...
وسط برزخِ بودن و نبودنت...
داشتن و نداشتنت...
خواستن و نخواستنت...
از آدمایی که یهو ول میکنن میرن خوشم نمیاد
اونا میرن،
تو میمونی و یه دنیا دلتنگی
یه عالمه خاطره که نمیدونی باهاشون چیکار کنی
تو میمونی و یه دل که گیر کرده بین آدمی که دوسش داشتی و آدمی که ازش متنفری...
بلاتکلیفی ترسناکه!
غم انگیزه!
دردناکه!
آدم همش میترسه مدیون دلش بشه!
اومدیم و من فراموشت کردم،
بعدا اگه یهو برگشتی
اون وقت چیکار کنیم؟! :(
میدونم...
تو داری راحت زندگیتو میکنی...
این منم که دارم با خودم می جنگم!
اما نذار پایان این داستان باز بمونه
تو دنیا هیچی بیشتر از بلاتکلیفی آزار دهنده نیست
حداقل برگرد
خداحافظی کنیم...
.
#اهورا_فروزان
#نوشتنی
May 18, 2018
بوسیدن یک زن
در مقابل چشم همه
نه بی غیرتیست
نه خجالت آور
بلکه ستایش زیبایی او جلوی
همگان است .. ♥️💋
@asheghanehaye_fatima
در مقابل چشم همه
نه بی غیرتیست
نه خجالت آور
بلکه ستایش زیبایی او جلوی
همگان است .. ♥️💋
@asheghanehaye_fatima
May 18, 2018
یک جایی
یک روز
من تو را پیدا کردم
یک زن مغرور که بیشتر شبیه بود به رز های وحشی
دست نیافتنی و زیبا
من آن روز شک داشتم
که میشود دست های یک زن مغرور را گرفت و احساس عشق کرد؟
من آن روز ها
تو را یک سنگ تصور میکردم
که به محض برخورد پودر خواهم شد
اما وقتی گذشت
وقتی میان کتاب هایت
رز های خشک شده دیدم
وقتی که دستمال های دور انداخته ات سیاه بود
وقتی که کنار میزت
یک پیرهن مردانه ی کهنه دیدم
که تو در زمان تنهایی آن را میبویی
فهمیدم که رز
با همه ی وحشی بودنش
رز است
و به خودم جرأت دادم تا دست های تو را بگیرم
سخت بود
خیلی سخت
اما
رز
رز است...
#مهشید_کریمی_مهر
یک روز
من تو را پیدا کردم
یک زن مغرور که بیشتر شبیه بود به رز های وحشی
دست نیافتنی و زیبا
من آن روز شک داشتم
که میشود دست های یک زن مغرور را گرفت و احساس عشق کرد؟
من آن روز ها
تو را یک سنگ تصور میکردم
که به محض برخورد پودر خواهم شد
اما وقتی گذشت
وقتی میان کتاب هایت
رز های خشک شده دیدم
وقتی که دستمال های دور انداخته ات سیاه بود
وقتی که کنار میزت
یک پیرهن مردانه ی کهنه دیدم
که تو در زمان تنهایی آن را میبویی
فهمیدم که رز
با همه ی وحشی بودنش
رز است
و به خودم جرأت دادم تا دست های تو را بگیرم
سخت بود
خیلی سخت
اما
رز
رز است...
#مهشید_کریمی_مهر
May 18, 2018