This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گر بیایی سوی من
عطر عشقم را نثارت میکنم
عطری از یاس و گل بابونه ها
چشمهایت به چشم مست خویش
میزنم چندین گِرِه
تا که مست گردد نگاهت از خمار ِ چشم من
گر بیایی اینچنین و آنچنان غوغا کنان من شرابی چند ساله ,
ریزم از شوق ِ وصال تو , به جام ِ جان ِ خویش
گر بیایی اینچنین و آنچنان غوغا کنم ....
میترا نوازش
عطر عشقم را نثارت میکنم
عطری از یاس و گل بابونه ها
چشمهایت به چشم مست خویش
میزنم چندین گِرِه
تا که مست گردد نگاهت از خمار ِ چشم من
گر بیایی اینچنین و آنچنان غوغا کنان من شرابی چند ساله ,
ریزم از شوق ِ وصال تو , به جام ِ جان ِ خویش
گر بیایی اینچنین و آنچنان غوغا کنم ....
میترا نوازش
عادت من این است
که کنم خاطره ها را مدفون
یکی چند تا خاطره بیشتر نیست
که زِ دل تابُ زِ سر هوش بَرَد
باقی عمر، همه ، تکرار است
همه اِصرار به سکوت
همه ناکامیِ ماه
که به شوقِ دیدن خابِ زمین
همه ی عمرش را
دائماً تن به اسارت داده
در اسیرِ ابری از خودخواهی
به امید یک شبِ رؤیایی، تا شاید
توده ی ابرِ سیاه
پرده از چشم وُ دلش بردارد
تا که مهتاب شود
و ببارد بر شبِ خاطره ها
میترا نوازش
که کنم خاطره ها را مدفون
یکی چند تا خاطره بیشتر نیست
که زِ دل تابُ زِ سر هوش بَرَد
باقی عمر، همه ، تکرار است
همه اِصرار به سکوت
همه ناکامیِ ماه
که به شوقِ دیدن خابِ زمین
همه ی عمرش را
دائماً تن به اسارت داده
در اسیرِ ابری از خودخواهی
به امید یک شبِ رؤیایی، تا شاید
توده ی ابرِ سیاه
پرده از چشم وُ دلش بردارد
تا که مهتاب شود
و ببارد بر شبِ خاطره ها
میترا نوازش
Telegram
هیچ وقت دوستم سجاد را از یاد نمی برم ...
پسری بود مودب و البته کمی مذهبی . دوچرخه ای داشت بسیار زیبا و به قول معروف دنده کلاجی .
دو کمک فنره و چه و چه !
بسیار وابسته به دوچرخه مشکی رنگش ...
تماما به او می گفتم حیف است ... چفت و بندش کن . نا غافل دزد می زند و
داغش به دلت می ماند !
او هم در جواب می گفت : قفل می خواهم که چه ! روزی یک بار برایش آیت الکرسی میخوانم که نبرند ! خدا پناهش است ...
شش ماهی جواب داد اما امان از دزدی که نمی دانست برای این دوچرخه آیت الکرسی خوانده شده است . برد !
داغش ماند به دلش و یک عمر غلط کردم !
حالا شده داستان ما !
انگار آیت الکرسی خوانده ایم
برای عشقمان و هر روز
دوستت دارم های بی عمل !
می برند آقا ! داغش به دلتان می ماند !
عمل کنید ...
👤شاهین شیخ الاسلامی
پسری بود مودب و البته کمی مذهبی . دوچرخه ای داشت بسیار زیبا و به قول معروف دنده کلاجی .
دو کمک فنره و چه و چه !
بسیار وابسته به دوچرخه مشکی رنگش ...
تماما به او می گفتم حیف است ... چفت و بندش کن . نا غافل دزد می زند و
داغش به دلت می ماند !
او هم در جواب می گفت : قفل می خواهم که چه ! روزی یک بار برایش آیت الکرسی میخوانم که نبرند ! خدا پناهش است ...
شش ماهی جواب داد اما امان از دزدی که نمی دانست برای این دوچرخه آیت الکرسی خوانده شده است . برد !
داغش ماند به دلش و یک عمر غلط کردم !
حالا شده داستان ما !
انگار آیت الکرسی خوانده ایم
برای عشقمان و هر روز
دوستت دارم های بی عمل !
می برند آقا ! داغش به دلتان می ماند !
عمل کنید ...
👤شاهین شیخ الاسلامی
درود بر دوستانِ جان و خرد
تاریخچه ی چهارشنبه سوری👇👇👇
در شاهنامهٔ فردوسی اشارههایی دربارهٔ بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشاندهندهٔ کهن بودن این جشن است. مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملّی، از دیرباز در فرهنگ سنّتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست
چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتشافروزان که پیامآور این جشن اهورایی بودند به شهرها و روستاها میرفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند. آتشافروزان، زنان و مردانی هنرمند بودند که با برگزاری نمایشهای خیابانی، دست افشانیها، سرودها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان میپرداختند؛ آنها از هفت روز پیش از نوروز تا دو هفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، در تمامی جایهای شهر و ده آتش میافروختند و آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه میداشتند. این آتش، نماد و نشانهٔ نیروی مهر و نور و دوستی بود. هدف آتشافروزان برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. همین هدف مهمترین دلیل برپایی جشن سده در میانه زمستان هم هست.
آیین آتشافروزی پیش از نوروز به گونههای دیگر در نزد مردمان دیگر کشورها نیز پدیدار میشود،
ایران، افغانستان، تاجیکستان،ازبکستان، جمهوری آذربایجان،اقلیم کردستان، در میان ایرانیتباران در سایر کشورها مانند آمریکا،کانادا،انگلستان،فرانسه،آلمان و همچنین مردم قفقاز هنوز در این شب هفت توده آتش میافروزند و از روی آن میجهند. بنا به آیینی کهن در سوئد، شبی را که «والبوری» خوانده میشود به عنوان آغاز بهار میشمارند و در آن آتشی بزرگ افروخته و پیرامون آن به جشن و شادی میپردازند. همچنین نمونه دوردستی از آتشافروزی نوروزی را در نزد مردم روستاهای جنوب کشور رومانی گزارش کردهاند.
تاریخچه ی چهارشنبه سوری👇👇👇
در شاهنامهٔ فردوسی اشارههایی دربارهٔ بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشاندهندهٔ کهن بودن این جشن است. مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملّی، از دیرباز در فرهنگ سنّتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست
چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتشافروزان که پیامآور این جشن اهورایی بودند به شهرها و روستاها میرفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند. آتشافروزان، زنان و مردانی هنرمند بودند که با برگزاری نمایشهای خیابانی، دست افشانیها، سرودها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان میپرداختند؛ آنها از هفت روز پیش از نوروز تا دو هفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، در تمامی جایهای شهر و ده آتش میافروختند و آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه میداشتند. این آتش، نماد و نشانهٔ نیروی مهر و نور و دوستی بود. هدف آتشافروزان برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. همین هدف مهمترین دلیل برپایی جشن سده در میانه زمستان هم هست.
آیین آتشافروزی پیش از نوروز به گونههای دیگر در نزد مردمان دیگر کشورها نیز پدیدار میشود،
ایران، افغانستان، تاجیکستان،ازبکستان، جمهوری آذربایجان،اقلیم کردستان، در میان ایرانیتباران در سایر کشورها مانند آمریکا،کانادا،انگلستان،فرانسه،آلمان و همچنین مردم قفقاز هنوز در این شب هفت توده آتش میافروزند و از روی آن میجهند. بنا به آیینی کهن در سوئد، شبی را که «والبوری» خوانده میشود به عنوان آغاز بهار میشمارند و در آن آتشی بزرگ افروخته و پیرامون آن به جشن و شادی میپردازند. همچنین نمونه دوردستی از آتشافروزی نوروزی را در نزد مردم روستاهای جنوب کشور رومانی گزارش کردهاند.
🍷سفره ی نوروزی هفت چین یا هفت شین🍷
سفره ای با میمنت ازعشق وُ شادی غمزه چین
هفت شین یا هرچه باشد از لبِ آن خوشه چین
شمعدانی وُ شقایق ، شمع در شمعدانها
از شرابِ نابِ شیراز ،جامها در سفره چین
شیر و شیرینی به کامت جامی از شهدِ عسل
از دلِ داغِ شقایق توشه ای پیوسته چین
از لب فردوسی شاهِ واژگانِ پارسی
همچو زالِ شاهنامه بوسه از رودابه چین
یادِ هر رفته ز آغوشِ تنی را زنده کن
سهمِ او را جامِ سرخی از شرابی جرعه چین
#نوروز 🍻🥂🍾🍹🍸🥃🍷
سفره ای با میمنت ازعشق وُ شادی غمزه چین
هفت شین یا هرچه باشد از لبِ آن خوشه چین
شمعدانی وُ شقایق ، شمع در شمعدانها
از شرابِ نابِ شیراز ،جامها در سفره چین
شیر و شیرینی به کامت جامی از شهدِ عسل
از دلِ داغِ شقایق توشه ای پیوسته چین
از لب فردوسی شاهِ واژگانِ پارسی
همچو زالِ شاهنامه بوسه از رودابه چین
یادِ هر رفته ز آغوشِ تنی را زنده کن
سهمِ او را جامِ سرخی از شرابی جرعه چین
#نوروز 🍻🥂🍾🍹🍸🥃🍷
🍀 نوروز یک جشن پرپیشینه و کاملا ایرانی ست. ☘
بنابراین نیایش پارسی فردوسی را در لحظه ی سال تحویل کنار سفره ی هفت شین بخوانیم:👇
" گشت گرداگرد مهر تابناک ایران زمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان ای تو گرداننده ی مهر و سپهر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین
🍇 فلسفه ی هفت شین🍇
در زمان هخامنشیان هفت ظرف چینے با هفت نوع میوه بر سر سفره میگذاشتند.
در اصل وابتدا هفت چین بوده است.
که هم اکنون در افغانستان و پاکستان و ارمنستان که قبلا جزیی از ایران بودند هفت میوه رواج دارد .
بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در كنار بقیه شین های نوروزے، به نشانه سبزی و جاودانگے بر سر سفره قرارگرفت.
شمع ، شیرینے، شهد (عسل)، شمشاد،شمعدانی ، شراب (نشانه ی عشق) شاخه نبات، اجزاے تشكیل دهنده سفره هفت شین بودند.
دوستانم تغییر خوب است اما تغییرات و به روز کردن آداب باید بدست ملت شکل بگیرد نه با هجوم فرهنگ بیگانه .برای مثال میتوانیم بزرگترین اثر ادبی و هنری و تاریخی شاعر نامدار، شاهنامه را هم به سفره ی نوروزی اضافه کنیم .
🍀☘🌿🌱🌴🌳🌲🎄🎍💐🌾🍃🎋
بنابراین نیایش پارسی فردوسی را در لحظه ی سال تحویل کنار سفره ی هفت شین بخوانیم:👇
" گشت گرداگرد مهر تابناک ایران زمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان ای تو گرداننده ی مهر و سپهر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین
🍇 فلسفه ی هفت شین🍇
در زمان هخامنشیان هفت ظرف چینے با هفت نوع میوه بر سر سفره میگذاشتند.
در اصل وابتدا هفت چین بوده است.
که هم اکنون در افغانستان و پاکستان و ارمنستان که قبلا جزیی از ایران بودند هفت میوه رواج دارد .
بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در كنار بقیه شین های نوروزے، به نشانه سبزی و جاودانگے بر سر سفره قرارگرفت.
شمع ، شیرینے، شهد (عسل)، شمشاد،شمعدانی ، شراب (نشانه ی عشق) شاخه نبات، اجزاے تشكیل دهنده سفره هفت شین بودند.
دوستانم تغییر خوب است اما تغییرات و به روز کردن آداب باید بدست ملت شکل بگیرد نه با هجوم فرهنگ بیگانه .برای مثال میتوانیم بزرگترین اثر ادبی و هنری و تاریخی شاعر نامدار، شاهنامه را هم به سفره ی نوروزی اضافه کنیم .
🍀☘🌿🌱🌴🌳🌲🎄🎍💐🌾🍃🎋