📚 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
براى عوض كردن زندگيمان،براى تغيير دادن خودمان هيچ گاه دير_ نيست. هر چند سال كه داشته باشيم، هرگونه كه زندگى كرده باشيم، هر اتفاقى كه از سر گذرانده باشيم، باز هم نو شدن ممكن است. حتى اگر يك روزمان درست مثل روز قبلش باشد، بايد افسوس بخوريم. بايد در لحظه و در هر نفسى نو شد. براى رسيدن به زندگىِ نو بايد پيش از مرگ مُرد .
👤 #الیف_شافاک
📚 کتاب ملت عشق صفحه 43
💞کانال @dkbook
براى عوض كردن زندگيمان،براى تغيير دادن خودمان هيچ گاه دير_ نيست. هر چند سال كه داشته باشيم، هرگونه كه زندگى كرده باشيم، هر اتفاقى كه از سر گذرانده باشيم، باز هم نو شدن ممكن است. حتى اگر يك روزمان درست مثل روز قبلش باشد، بايد افسوس بخوريم. بايد در لحظه و در هر نفسى نو شد. براى رسيدن به زندگىِ نو بايد پيش از مرگ مُرد .
👤 #الیف_شافاک
📚 کتاب ملت عشق صفحه 43
💞کانال @dkbook
📗 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
برای این مردم، هرگز خودت را تغییر مده!
چون اینان هرروز تورا به یک شکل می خواهند ...
شکل تصورات غلطشان که فکر می کنند تنها حقیقت درست جهان است ...!
👤 هرتا مولر
📚 کتاب سرزمین گوجه های سبز
💞 کانال @dkbook
برای این مردم، هرگز خودت را تغییر مده!
چون اینان هرروز تورا به یک شکل می خواهند ...
شکل تصورات غلطشان که فکر می کنند تنها حقیقت درست جهان است ...!
👤 هرتا مولر
📚 کتاب سرزمین گوجه های سبز
💞 کانال @dkbook
حتی حالا که فکرش را می کرد نمی توانست انگشت روی لحظه خاصی بگذارد و بگوید از این لحظه شروع شده. از همان روز مرگ رزماری، جورج پریشان بود و گاهی ساعتها به فکر فرومی رفت. انگار پیر تر شده بود. افسرده تر شده بود. البته تاحدی طبیعی بود. ولی از کِی این گیجی و پریشانی از حالت عادی فراتر رفت؟ آیریس فکر کرد بعد از اختلافشان سره قضیهٔ آنتونی براون بود. اولین بار بعد از این ماجرا بود که متوجه شد جورج گیج و منگ است، آشفته است، بعد رفتارش تغییر کرد. شبها زودتر به خانه می آمد و خودش را توی کتابخانه زندانی می کرد. ظاهرا هیچ کاری هم در آنجا نمی کرد. آیریس یکبار رفته بود و دیده بود همین طور نشسته و به مقابلش خیره شده. با ورورد آیریس، با چشمهایی مرده و بی فروغ نگاهش کرده بود. مثل کسی بود که از چیزی ماتش برده، شوکه شده. در جواب آیریش که پرسیده بود چه اتفاقی افتاده، جواب داده بود: «هیچی».
روز ها همینطور کذشت. جورج نگاه غمزده ای داشت. انگار نگران است و چیزی فکرش را مشغول کرده.
کسی زیاد توجه نمی کرد. آیریس که اصلا. با خودش میگفت لابد نگران «کار» است و این جور چیز هاست و مشکلی وجود ندارد.
بعد ها در فواصل گوناگون و بی آنکه ظاهرا دلیلی وجود داشته باشد، سوالهای عجیبی می کرد. از این مرحله بود که رفتارش به نظر آیریس مشخصا «عجیب» می آمد.
_ خب بله. جورج.حداقل…در چه موردی؟
_ در مورد خودش…دوستهایش…وضع زندگی اش، اینکه خوشبخت است یا نه، این جور چیز ها.
با خودش گفت: «می دانم چرا این سؤال را می کند. لابد از ماجرای رابطه عاشقانه نا فرجام رزماری چیزی فهمیده.»
با لحن شمرده ای گفت:
_ زیاد با من صحبت نمی کرد. یعنی…همیشه سرش شلوغ بود، کار داشت.
_ توهم که هنوز بچه بودی، می فهمم. ولی فکر کردم شاید چیزهایی به تو گفته باشد.
با حالت پرسگرانه ای نگاهش کرد. مثل سگی که با یک دنیا امید به صلحبس نگاه می کند.
جورج آهی کشید و با لحن گرفته ای گفت:
_ خب، مهم نیست.
یک روز دیگر بی مقدمه پرسید دوستهای زن رزماری چه کسانی بوده اند.
آیریس فکر کرد. جواب داد:
_ گلوریا کینگ، خانوم آتول…یعنی میزی آتول، جین ریموندز.
_ چقدر باهم صمیمی بودند؟
_ راستش…دقیقا نمی دانم.
_ ممکن است حرفهای محرمانه ای به آنها زده باشد؟
_ نمی دانم…بنظرم خیلی بعید است…چه جور حرف محرمانه ای؟
فوری با خودش گفت «کاش این سوال را نکرده بودم.»ولی جورج جوابی داد که حیرت کرد…
@dkbook 📝
روز ها همینطور کذشت. جورج نگاه غمزده ای داشت. انگار نگران است و چیزی فکرش را مشغول کرده.
کسی زیاد توجه نمی کرد. آیریس که اصلا. با خودش میگفت لابد نگران «کار» است و این جور چیز هاست و مشکلی وجود ندارد.
بعد ها در فواصل گوناگون و بی آنکه ظاهرا دلیلی وجود داشته باشد، سوالهای عجیبی می کرد. از این مرحله بود که رفتارش به نظر آیریس مشخصا «عجیب» می آمد.
_ خب بله. جورج.حداقل…در چه موردی؟
_ در مورد خودش…دوستهایش…وضع زندگی اش، اینکه خوشبخت است یا نه، این جور چیز ها.
با خودش گفت: «می دانم چرا این سؤال را می کند. لابد از ماجرای رابطه عاشقانه نا فرجام رزماری چیزی فهمیده.»
با لحن شمرده ای گفت:
_ زیاد با من صحبت نمی کرد. یعنی…همیشه سرش شلوغ بود، کار داشت.
_ توهم که هنوز بچه بودی، می فهمم. ولی فکر کردم شاید چیزهایی به تو گفته باشد.
با حالت پرسگرانه ای نگاهش کرد. مثل سگی که با یک دنیا امید به صلحبس نگاه می کند.
جورج آهی کشید و با لحن گرفته ای گفت:
_ خب، مهم نیست.
یک روز دیگر بی مقدمه پرسید دوستهای زن رزماری چه کسانی بوده اند.
آیریس فکر کرد. جواب داد:
_ گلوریا کینگ، خانوم آتول…یعنی میزی آتول، جین ریموندز.
_ چقدر باهم صمیمی بودند؟
_ راستش…دقیقا نمی دانم.
_ ممکن است حرفهای محرمانه ای به آنها زده باشد؟
_ نمی دانم…بنظرم خیلی بعید است…چه جور حرف محرمانه ای؟
فوری با خودش گفت «کاش این سوال را نکرده بودم.»ولی جورج جوابی داد که حیرت کرد…
@dkbook 📝
📙 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
خوشبختی از نگاهِ هرکسی، معنایی متفاوت دارد.
اما از نظر من آدمهایی خوشبختند که عشق به موقع به سراغشون بیاد ...
👤 #سیمین_دانشور
📚 کتاب شهری چون بهشت
😍کانال @dkbook
خوشبختی از نگاهِ هرکسی، معنایی متفاوت دارد.
اما از نظر من آدمهایی خوشبختند که عشق به موقع به سراغشون بیاد ...
👤 #سیمین_دانشور
📚 کتاب شهری چون بهشت
😍کانال @dkbook
📘 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
دیزی : تو که میدونی نمیتونیم باهم باشیم، چرا نمیری؟!
گتسبی : میترسم....
دیزی : از چی میترسی ؟!
گتسبی: از جداییت! جدا شدن ازت مثل پریدن از یه ساختمون 8 طبقه است، شاید زمین بخورم و نمیرم، اما هنوز به زمین نرسیده، از ترس مردن، میمیرم...
👤 #اسکات_فیتز_جرالد
📚 کتاب گتسبی بزرگ
😍کانال @dkbook
دیزی : تو که میدونی نمیتونیم باهم باشیم، چرا نمیری؟!
گتسبی : میترسم....
دیزی : از چی میترسی ؟!
گتسبی: از جداییت! جدا شدن ازت مثل پریدن از یه ساختمون 8 طبقه است، شاید زمین بخورم و نمیرم، اما هنوز به زمین نرسیده، از ترس مردن، میمیرم...
👤 #اسکات_فیتز_جرالد
📚 کتاب گتسبی بزرگ
😍کانال @dkbook
🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔#شاید_برای_شما_اتفاق_افتاده
بهم گفت خیلی خسته شده و هیچگاه فکر نمیکرده یه رابطه عاشقانه تهش بشه ناراحتی و دعوا و استرس و این همه دلخستگی...
یکم نگاش کردم و گفتم: میدونی می خوام یه رازی رو بهت بگم که اگه برای دقایقی دقیق بهش فکر کنی شاید هم به آرامش برسی و هم حس خوب این رابطه انسانی همیشه عمر همراهت باشه...
اگه یه رابطه ی عاشقانه به هر دلیلی داره تموم میشه, نباید با به لجن کشیدن طرفین تموم شه! کافیه تو اون شرایط که حس میکنیم همه چیز داره می پاشه کمی بیشتر سکوت کنیم, کمی لبخند بزنیم و مهمتر از همه کمی خودمونو به حال خودمون بگذاریم! یعنی دقیقا همون رفتاری رو کنیم که در روزهای اول رابطمون داشتیم مثل حرفای قشنگ و رویایی زدن, محترمانه برخورد کردن و اشتیاق اینکه من خوبم و باید خودمو خوب نشون بدم...یه لحظه فکر کن وقتی یه رابطه با احترام و دوست داشتن تموم شه درحقیقت تموم نمیشه و برمیگرده به روزهای اولش...!
به هرحال باید بپذیریم که هیچ چیز حتی ادمها و رابطه ها ابدی نیست و تموم میشه ولی خوشبخت ترین و دل انگیز ترین رابطه ها اونی که همونجوری که شروع شده, تموم بشه...! واسه همین من وقتی رابطه مون بخاطر شرایطی که پیش اومد داشت تموم میشد خیلی ناراحت بودم ولی وقتی اسممو صدا کرد بجای اینکه بهش بگم جانم گفتم بله و در ادامه به جای اینکه ازش بپرسم عزیز دلم چطوری و چیکارا میکنی, بهش گفتم امیدوارم حالتون خوب باشه و روز خوبی پیش رو داشته باشید...
مطمئن باش هیچ چیز به جز "احترام" تو یه رابطه عاشقانه, حس جاودان و خوشایند اون رو ابدی نمیکنه...
👤 مازیار منتظری تهرانی
📚 کتاب روایتی از چند زندگی به رنگ صورتی کثیف صفحه 69
😍کانال @dkbook
بهم گفت خیلی خسته شده و هیچگاه فکر نمیکرده یه رابطه عاشقانه تهش بشه ناراحتی و دعوا و استرس و این همه دلخستگی...
یکم نگاش کردم و گفتم: میدونی می خوام یه رازی رو بهت بگم که اگه برای دقایقی دقیق بهش فکر کنی شاید هم به آرامش برسی و هم حس خوب این رابطه انسانی همیشه عمر همراهت باشه...
اگه یه رابطه ی عاشقانه به هر دلیلی داره تموم میشه, نباید با به لجن کشیدن طرفین تموم شه! کافیه تو اون شرایط که حس میکنیم همه چیز داره می پاشه کمی بیشتر سکوت کنیم, کمی لبخند بزنیم و مهمتر از همه کمی خودمونو به حال خودمون بگذاریم! یعنی دقیقا همون رفتاری رو کنیم که در روزهای اول رابطمون داشتیم مثل حرفای قشنگ و رویایی زدن, محترمانه برخورد کردن و اشتیاق اینکه من خوبم و باید خودمو خوب نشون بدم...یه لحظه فکر کن وقتی یه رابطه با احترام و دوست داشتن تموم شه درحقیقت تموم نمیشه و برمیگرده به روزهای اولش...!
به هرحال باید بپذیریم که هیچ چیز حتی ادمها و رابطه ها ابدی نیست و تموم میشه ولی خوشبخت ترین و دل انگیز ترین رابطه ها اونی که همونجوری که شروع شده, تموم بشه...! واسه همین من وقتی رابطه مون بخاطر شرایطی که پیش اومد داشت تموم میشد خیلی ناراحت بودم ولی وقتی اسممو صدا کرد بجای اینکه بهش بگم جانم گفتم بله و در ادامه به جای اینکه ازش بپرسم عزیز دلم چطوری و چیکارا میکنی, بهش گفتم امیدوارم حالتون خوب باشه و روز خوبی پیش رو داشته باشید...
مطمئن باش هیچ چیز به جز "احترام" تو یه رابطه عاشقانه, حس جاودان و خوشایند اون رو ابدی نمیکنه...
👤 مازیار منتظری تهرانی
📚 کتاب روایتی از چند زندگی به رنگ صورتی کثیف صفحه 69
😍کانال @dkbook
📘 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست،
چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد،
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می کند،
تنهایی تو کامل می شود...!
👤 #عباس_معروفی
📚 #سمفونی_مردگان
❤کانال @dkbook
وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست،
چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد،
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می کند،
تنهایی تو کامل می شود...!
👤 #عباس_معروفی
📚 #سمفونی_مردگان
❤کانال @dkbook
📵ممنوعیت های جدید در کنکور 95⛔️
رئیس سازمان سنجش با اشاره به ممنوعیتهای حفاظتی آزمون سراسری گفت: امسال ۳ ممنوعیت جدید برای ورود داوطلبان در کنکور درنظر گرفته شده است.
ابراهیم خدایی با اشاره به مباحث حفاظتی که در کنکور اعمال میشود، گفت: امسال در بحث حفاظت آزمون 3 ممنوعیت جدید را برای داوطلبان در نظر گرفتهایم.
وی افزود: بر این اساس، ورود هرگونه ساعت هوشمند، دستبند هوشمند و قلم نوری به سالن برگزاری آزمون ممنوع است و انجام این کار از سوی داوطلبان در حکم تخلف و تقلب محسوب میشود.
خدایی اظهار داشت: داوطلبان آزمون سراسری سال 95 علاوه بر درنظر گرفتن ممنوعیتهای سالهای گذشته باید از آوردن ساعت هوشمند، دستبند هوشمند و قلم نوری نیز اجتناب کنند.
رئیس سازمان سنجش عنوان کرد: داوطلبان باید از آوردن وسایل اضافی مانند هرگونه نوشت افزار (به جز مداد و مدادپاک کن و مدادتراش)، کیف، کوله پشتی یا ساک، کتاب، جزوه، ماشین حساب، هر گونه دستگاه ارتباطی از قبیل تبلت، قلم نوری، تلفن همراه، پیجر، بیسیم، ساعت هوشمند، دستبند هوشمند، نُت، یادداشت و غیره اکیداً خودداری کنند.
خدایی گفت: تنها داوطلبان کم بینا می توانند دستگاه «بهدید یا درشت بین بدون حافظه» همراه داشته باشند.
وی اضافه کرد: همراه داشتن دستگاههای ارتباطی ذکر شده حتی به صورت خاموش به منزله تقلب محسوب شده و موجب محرومیت از آزمون میشود.
رئیس سازمان سنجش گفت: از آنجا که محلی برای نگهداری وسایل اضافی در حوزههای امتحانی پیش بینی نمیشود، لذا از داوطلبان تقاضا میشود که به هیچ وجه این قبیل وسایل اضافی را به همراه خود به محل حوزه امتحانی نیاورند.
🔰برای دوستانتان فوروارد کنید
@dkbook 📚📚📚
رئیس سازمان سنجش با اشاره به ممنوعیتهای حفاظتی آزمون سراسری گفت: امسال ۳ ممنوعیت جدید برای ورود داوطلبان در کنکور درنظر گرفته شده است.
ابراهیم خدایی با اشاره به مباحث حفاظتی که در کنکور اعمال میشود، گفت: امسال در بحث حفاظت آزمون 3 ممنوعیت جدید را برای داوطلبان در نظر گرفتهایم.
وی افزود: بر این اساس، ورود هرگونه ساعت هوشمند، دستبند هوشمند و قلم نوری به سالن برگزاری آزمون ممنوع است و انجام این کار از سوی داوطلبان در حکم تخلف و تقلب محسوب میشود.
خدایی اظهار داشت: داوطلبان آزمون سراسری سال 95 علاوه بر درنظر گرفتن ممنوعیتهای سالهای گذشته باید از آوردن ساعت هوشمند، دستبند هوشمند و قلم نوری نیز اجتناب کنند.
رئیس سازمان سنجش عنوان کرد: داوطلبان باید از آوردن وسایل اضافی مانند هرگونه نوشت افزار (به جز مداد و مدادپاک کن و مدادتراش)، کیف، کوله پشتی یا ساک، کتاب، جزوه، ماشین حساب، هر گونه دستگاه ارتباطی از قبیل تبلت، قلم نوری، تلفن همراه، پیجر، بیسیم، ساعت هوشمند، دستبند هوشمند، نُت، یادداشت و غیره اکیداً خودداری کنند.
خدایی گفت: تنها داوطلبان کم بینا می توانند دستگاه «بهدید یا درشت بین بدون حافظه» همراه داشته باشند.
وی اضافه کرد: همراه داشتن دستگاههای ارتباطی ذکر شده حتی به صورت خاموش به منزله تقلب محسوب شده و موجب محرومیت از آزمون میشود.
رئیس سازمان سنجش گفت: از آنجا که محلی برای نگهداری وسایل اضافی در حوزههای امتحانی پیش بینی نمیشود، لذا از داوطلبان تقاضا میشود که به هیچ وجه این قبیل وسایل اضافی را به همراه خود به محل حوزه امتحانی نیاورند.
🔰برای دوستانتان فوروارد کنید
@dkbook 📚📚📚
#دنیای_کتاب_خرد 📚📚📚
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﻭﻝ
ﺍﺗﺮﯾﺶ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻓﻘﺮ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﭘﻮﻝ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ
ﺍﺗﺮﯾﺶ ﺩﺍﺩ...
ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻬﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ
ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭼﺮﺥ ﻫﺎﯼ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ
ﺩﺭﺍﺗﺮﯾﺶ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﮕﺮﺩﺵ ﺩﺭآﯾﺪ
اما ﺍﺗﺮﯾﺶ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ
ﺳﺎﻟﻦ ﺍﭘﺮﺍ ﻭ ﮐﻨﺴﺮﺕ ﺳﺎﺧﺖ !!
ﺳﺎﻟﻦ ﻫﺎﯼ ﺗﺌﺎﺗﺮﺳﺎﺧﺖ ﻭﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻫﺎﺭﺍ ﺗﺮﻣﯿﻢ ﮐﺮﺩ !!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻧﺴﺎﺧﺘﯿﺪ..؟!
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ
ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ...!!
@dkbook 📚📚📚📚
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﻭﻝ
ﺍﺗﺮﯾﺶ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻓﻘﺮ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﭘﻮﻝ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ
ﺍﺗﺮﯾﺶ ﺩﺍﺩ...
ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻬﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ
ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭼﺮﺥ ﻫﺎﯼ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ
ﺩﺭﺍﺗﺮﯾﺶ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﮕﺮﺩﺵ ﺩﺭآﯾﺪ
اما ﺍﺗﺮﯾﺶ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ
ﺳﺎﻟﻦ ﺍﭘﺮﺍ ﻭ ﮐﻨﺴﺮﺕ ﺳﺎﺧﺖ !!
ﺳﺎﻟﻦ ﻫﺎﯼ ﺗﺌﺎﺗﺮﺳﺎﺧﺖ ﻭﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻫﺎﺭﺍ ﺗﺮﻣﯿﻢ ﮐﺮﺩ !!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻧﺴﺎﺧﺘﯿﺪ..؟!
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ
ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ...!!
@dkbook 📚📚📚📚
آغاز ماراتن کنکور📝📝📝📝📝
براساس آمار ثبت نام در آزمون سراسری سال ۹۵ تعداد ۸۶۰ هزار و ۱۰۹ نفر داوطلب در این آزمون ثبت نام کرده اند و آزمون گروه های علوم انسانی و علوم ریاضی و فنی صبح امروز پنجشنبه ۲۴ تیر آغاز شد.
@dkbook
براساس آمار ثبت نام در آزمون سراسری سال ۹۵ تعداد ۸۶۰ هزار و ۱۰۹ نفر داوطلب در این آزمون ثبت نام کرده اند و آزمون گروه های علوم انسانی و علوم ریاضی و فنی صبح امروز پنجشنبه ۲۴ تیر آغاز شد.
@dkbook
📚 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
❤️ عشق؛
از آنِ مردانِ شجاع است.
برای ترسو ها
مادرانشان زن میگیرند...!
👤 #نزار_قبانی
❤ کانال @dkbook
❤️ عشق؛
از آنِ مردانِ شجاع است.
برای ترسو ها
مادرانشان زن میگیرند...!
👤 #نزار_قبانی
❤ کانال @dkbook
📘 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
نذار اُبهت هیچ آدم خِبره ای تو رو بگیره. اون بهت میگه: "دوست عزیز، من بیست ساله که این کارمه!"
آدم ممکنه کاری رو بیست سال تموم هم غلط انجام بده...
👤 #کورت_توخولسکی
📚کانال @dkbook
نذار اُبهت هیچ آدم خِبره ای تو رو بگیره. اون بهت میگه: "دوست عزیز، من بیست ساله که این کارمه!"
آدم ممکنه کاری رو بیست سال تموم هم غلط انجام بده...
👤 #کورت_توخولسکی
📚کانال @dkbook
🌸این متن فوق العاده زیبارو از دست ندین 🌸
🕊/پرندهايي که روي شاخه نشستند، هرگز ترس از شکستن شاخه ندارند...
زيرا اعتماد آنها به شاخه ها نيست، بلکه به بالهايشان است...
💓هميشه به خودت اعتماد داشته باش، خودت را باور کن!
🌻هميشه خودت را نقد بدان، تا ديگران تو را به نسيه نفروشند...
📚سعي کن استاد تغيير باشي، نه قرباني تقدير...
💎در زندگيت به کسي اعتماد کن که به او ايمان داري نه احساس
⛔️و هرگز، به خاطر مردم تغيير نکن! اين جماعت هر روز تو را جور ديگري مي خواهند...
مردم شهري که همه در آن مي لنگند، به کسي که راست راه مي رود مي خندند!!
@dkbook
🕊/پرندهايي که روي شاخه نشستند، هرگز ترس از شکستن شاخه ندارند...
زيرا اعتماد آنها به شاخه ها نيست، بلکه به بالهايشان است...
💓هميشه به خودت اعتماد داشته باش، خودت را باور کن!
🌻هميشه خودت را نقد بدان، تا ديگران تو را به نسيه نفروشند...
📚سعي کن استاد تغيير باشي، نه قرباني تقدير...
💎در زندگيت به کسي اعتماد کن که به او ايمان داري نه احساس
⛔️و هرگز، به خاطر مردم تغيير نکن! اين جماعت هر روز تو را جور ديگري مي خواهند...
مردم شهري که همه در آن مي لنگند، به کسي که راست راه مي رود مي خندند!!
@dkbook
امروزپنجشنبه
یادی كنيم ازمسافرانی
که روزي درکنارمان بودند
واكنون فقط یاد وخاطرشان
در دلمان باقی ست
باذكرفاتحه وصلوات
"روحشان راشادکنیم
@dkbook 🌹
یادی كنيم ازمسافرانی
که روزي درکنارمان بودند
واكنون فقط یاد وخاطرشان
در دلمان باقی ست
باذكرفاتحه وصلوات
"روحشان راشادکنیم
@dkbook 🌹
رمان «تبصره 22» را میتوان به همراه «برهنهها و مردهها» (نورمن میلر) و «سلاخخانهی شماره 5» (کورت ونهگات) یکی از سه اثر مهم ادبیات ضدجنگ آمریکا خواند. نویسندگان هر سه رمان به نوعی در رویدادهای جنگ جهانی دوم شرکت داشتهاند و آن را از نزدیک تجربه کردهاند. جوزف هِلـِر که فرزند خانوادهای مهاجر از یهودیان روستبار بود، در سال 1942 در سن 19 سالگی به ارتش آمریکا پیوست و در سالهای پایانی جنگ به عنوان بمبانداز هواپیماهای بی25 در شصت ماموریت جنگی شرکت کرد (در هواپیماهای آن دوره خلبانی، ناوبری و مسیریابی، و هدفیابی برای انداختن بمب هر یک مسئول جداگانهای داشت).
نگارش و تکمیل این کتاب هشت سال به طول انجامید تا در نهایت چاپ نخست آن در سال 1961 منتشر شد. واکنش منتقدان به این رمان که نخستین اثر جوزف هلر هم محسوب میشد، در ابتدا آمیزهای از نقدهای مثبت و بیشتر منفی بود. در کنار معدود منتقدانی که از همان ابتدا بر اهمیت و بیهمتایی اثر هلر تاکید کردند، بسیاری هم رمان را فاقد ساختار، و اثری شلخته و بینظم میدانستند، از جمله «اِولین وو»، رماننویس مشهور. کمدی سیاه و اَبزورد هلر همچنین از نگاه منتقدانی که به رمانهای تراژیک و رئالیستی دربارهی جنگ عادت داشتند، به ویژه جایی که پای سربازان آمریکایی در میان باشد، عجیب به نظر میرسید. به جای شجاعت و فداکاری، رمان هلر پر بود از فرامین نامعقول مقامهای مافوق و سربازانی که تنها به زنده ماندن فکر میکردند....
@dkbook 📚📚📚
نگارش و تکمیل این کتاب هشت سال به طول انجامید تا در نهایت چاپ نخست آن در سال 1961 منتشر شد. واکنش منتقدان به این رمان که نخستین اثر جوزف هلر هم محسوب میشد، در ابتدا آمیزهای از نقدهای مثبت و بیشتر منفی بود. در کنار معدود منتقدانی که از همان ابتدا بر اهمیت و بیهمتایی اثر هلر تاکید کردند، بسیاری هم رمان را فاقد ساختار، و اثری شلخته و بینظم میدانستند، از جمله «اِولین وو»، رماننویس مشهور. کمدی سیاه و اَبزورد هلر همچنین از نگاه منتقدانی که به رمانهای تراژیک و رئالیستی دربارهی جنگ عادت داشتند، به ویژه جایی که پای سربازان آمریکایی در میان باشد، عجیب به نظر میرسید. به جای شجاعت و فداکاری، رمان هلر پر بود از فرامین نامعقول مقامهای مافوق و سربازانی که تنها به زنده ماندن فکر میکردند....
@dkbook 📚📚📚
توصیه های پزشکی 💉
✅ در شهرهای آلوده هر روز دست و صورت خود را با آب و صابون بشوئید! آلودگی هوا منافذ پوست را می بندد و پیری زودرس پوست می آورد!
@dkbook 📚
✅ در شهرهای آلوده هر روز دست و صورت خود را با آب و صابون بشوئید! آلودگی هوا منافذ پوست را می بندد و پیری زودرس پوست می آورد!
@dkbook 📚
📳 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
عاشق شدم ..
همانطور که آدم یکهو بیمار میشود؛
بی آنکه بخواهم،
بیآنکه بخواهم و به آن فکر کنم،
برخلاف میلم و بیدفاع،
بیهیچ نیرویی برای مقاومت و بعد ..
از دستش دادم ..
درست همانطور که به دست آورده بودم ...
👤 #آنا_گاوالدا
📚گریز دلپذیر صفحه 19
📚کانال @dkbook
عاشق شدم ..
همانطور که آدم یکهو بیمار میشود؛
بی آنکه بخواهم،
بیآنکه بخواهم و به آن فکر کنم،
برخلاف میلم و بیدفاع،
بیهیچ نیرویی برای مقاومت و بعد ..
از دستش دادم ..
درست همانطور که به دست آورده بودم ...
👤 #آنا_گاوالدا
📚گریز دلپذیر صفحه 19
📚کانال @dkbook
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
به زودی خرید اینترنتی را با ما تجربه کنید
خرد همیشه متفاوت
سلام برسون 🖑📚📚📚📚
Www.kheradbookshop.ir
به زودی خرید اینترنتی را با ما تجربه کنید
خرد همیشه متفاوت
سلام برسون 🖑📚📚📚📚