📘 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
دوست داشتن
احتمالا بهترین شکلِ مالکیّت است،
امّا مالکیّت،
بدترین شکلِ دوست داشتن ...
ساراماگو
#قصه_جزيره_ناشناخته
😍کانال @dkbook
دوست داشتن
احتمالا بهترین شکلِ مالکیّت است،
امّا مالکیّت،
بدترین شکلِ دوست داشتن ...
ساراماگو
#قصه_جزيره_ناشناخته
😍کانال @dkbook
درباره نویسنده:
ونه گات متولد 11 نوامبر 1922 ايندياناپوليس آمريكاست. اصالتا آلماني است و در جنگ جهاني دوم هم ، در جبهه مخالف، حضور داشته است. دسامبر 1944 در جنگ اسير نازی ها می شود. در همان هنگام که او در درسدن اسير آلمانی هاست قوای متفقين آنجا را بمباران می کنند و نتيجه آن مرگ 134000 نفر انسان بی گناه است. اين خاطره تأثيری شگرف در ونه گات می گذارد.و شايد به همين دليل دو كتاب «سلاخ خانه شماره 5» و «شب مادر» كه هر دو در فضاي آلمان جنگ دوم بين الملل است بهترين كتابهايش هستند( داستان سلاخ خانه شماره 5 داستان اسارت خود او در آلمان است). كتابهايش سبك خودش را دارند. جملات، صاف و ساده ولي عميقند. مشابه اعترافات صادقانه يك شاهد.
درباره کتاب:
شخصیت اصلی رمان شخصی است به نام "بیلی پیل گریم"، که در جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فرا حوانده می شود. و شاهد حوادث تلخی می شود که او را تا مرز دیوانگی نیز پیش می برد. رمان به نوعی بیان خاطرات بیلی از جنگ است اما نه به صورت روایت یک خاطره. ونه گات در این رمان مرز میان واقعیت و خیال را در هم می شکند . به طوری که بیلی یک مسافر بی اراده ی زمان می شود و خاطرات زندگی خود را حتی بعد از زمان حال طوری بیان می کند که انگار وقایع رمان در آن مقطع زمانی در حال شکل گرفتن است، و نه خاطره ای مبهم از زمان های دور.
بیلی از سیاره ی ترالفامادور حرف می زند . سیاره ای که موجودات آن از طریق تله پاتی با هم ارتباط برقرار می کنند و میلیون ها کیلومتر از زمین دور است. او معتقد است که در برهه ای از زمان توسط موجودات این سیاره ربوده شده است . سیاره ای که در صلح و صفا با هم زندگی می کنند و دلیلی نداشتن جنگ را در این می دانند که باید جنگ را نادیده گرفت و ساعتها را صرف تماشای لحظه های خوب کرد."لحظه های زشت را نادیده بگیرند و ذهن خود را روی لحظه های زیبا متمرکز کنند".
@dkbook 📗📙📔📘✒️✒️📝📝
ونه گات متولد 11 نوامبر 1922 ايندياناپوليس آمريكاست. اصالتا آلماني است و در جنگ جهاني دوم هم ، در جبهه مخالف، حضور داشته است. دسامبر 1944 در جنگ اسير نازی ها می شود. در همان هنگام که او در درسدن اسير آلمانی هاست قوای متفقين آنجا را بمباران می کنند و نتيجه آن مرگ 134000 نفر انسان بی گناه است. اين خاطره تأثيری شگرف در ونه گات می گذارد.و شايد به همين دليل دو كتاب «سلاخ خانه شماره 5» و «شب مادر» كه هر دو در فضاي آلمان جنگ دوم بين الملل است بهترين كتابهايش هستند( داستان سلاخ خانه شماره 5 داستان اسارت خود او در آلمان است). كتابهايش سبك خودش را دارند. جملات، صاف و ساده ولي عميقند. مشابه اعترافات صادقانه يك شاهد.
درباره کتاب:
شخصیت اصلی رمان شخصی است به نام "بیلی پیل گریم"، که در جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فرا حوانده می شود. و شاهد حوادث تلخی می شود که او را تا مرز دیوانگی نیز پیش می برد. رمان به نوعی بیان خاطرات بیلی از جنگ است اما نه به صورت روایت یک خاطره. ونه گات در این رمان مرز میان واقعیت و خیال را در هم می شکند . به طوری که بیلی یک مسافر بی اراده ی زمان می شود و خاطرات زندگی خود را حتی بعد از زمان حال طوری بیان می کند که انگار وقایع رمان در آن مقطع زمانی در حال شکل گرفتن است، و نه خاطره ای مبهم از زمان های دور.
بیلی از سیاره ی ترالفامادور حرف می زند . سیاره ای که موجودات آن از طریق تله پاتی با هم ارتباط برقرار می کنند و میلیون ها کیلومتر از زمین دور است. او معتقد است که در برهه ای از زمان توسط موجودات این سیاره ربوده شده است . سیاره ای که در صلح و صفا با هم زندگی می کنند و دلیلی نداشتن جنگ را در این می دانند که باید جنگ را نادیده گرفت و ساعتها را صرف تماشای لحظه های خوب کرد."لحظه های زشت را نادیده بگیرند و ذهن خود را روی لحظه های زیبا متمرکز کنند".
@dkbook 📗📙📔📘✒️✒️📝📝
📚 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
روح اسم ندارد، حقيقت محض است، براي دوره ی معيني بدن را اشغال مي كند و روزي هم تركش مي كند-بي اينكه خدا به خودش زحمت بدهد و روز قضا بپرسد:" تو كي هستي؟"
خدا فقط مي پرسد:" وقتي زنده بودي، عشق ورزيدي؟"
جوهر زندگي همين است: توانايي دوست داشتن، و نه اسمي كه در گذرنامه، كارت ويزيت يا كارت شناسايي مان داريم....
👤 پائولو کوئیلو
📗📘📙📔 کتاب برنده تنهاست
💟 کانال @dkbook
روح اسم ندارد، حقيقت محض است، براي دوره ی معيني بدن را اشغال مي كند و روزي هم تركش مي كند-بي اينكه خدا به خودش زحمت بدهد و روز قضا بپرسد:" تو كي هستي؟"
خدا فقط مي پرسد:" وقتي زنده بودي، عشق ورزيدي؟"
جوهر زندگي همين است: توانايي دوست داشتن، و نه اسمي كه در گذرنامه، كارت ويزيت يا كارت شناسايي مان داريم....
👤 پائولو کوئیلو
📗📘📙📔 کتاب برنده تنهاست
💟 کانال @dkbook
#ناگازاکی
#کتابهایی_که_باید_بخوانید📘📘📘
با روایت ماجرای مرد پنجاه و شش سالهای به نام «شیمورا» آغاز میگردد. شیمورا کارمند ادارهی هواشناسیست. او مجرد است و تنها هم زندگی میکند. گاهی که دوستان همکارش تصمیم میگیرند بعد از ساعت کار اداره سری به کافهای جایی بزنن او همراهیشان نمیکند. شیمورا ترجیح میدهد به سکوت خانهاش باز گردد و شامش را، تحت هیچ شرایطی، دیرتر از ساعت 18:30 نخورد. او تا همین اواخر موقع خروج در خانهاش را قفل نمیکرد، زیرا محلهشان محلهی امنی است. تا اینکه اتفاقی میافتد. شیمورا کمکم احساس میکند بعضی لوازم خانهاش خیلی کم جابهجا شدهاند. ظرف ماست توی یخچال اندکی از جایی که دیروز گذاشته بود تکان خورده است. وقتی ظرف محتوی آبمیوهای که در یخچال بود را با خطکش اندازه میگیرد متوجه میشود از نوشیدنی داخلش که موقع رفتن پانزده سانت بود حالا تنها هشت سانتینتر باقی مانده است. شیمورا دچار تشویق میشود، از یخچالش عکس میگیرد، فاصله اشیاء و حجمشان را اندازه میگیرد و در دفترچهای مینویسد. به خودش شک میکند. آیا ذهنش دچار این وسواس شده است؟
شیمورا سرانجام تصمیمی میگیرد تا به این وسواسها خاتمه دهد. او دوربینی در آشپزخانه نصب میکند تا وقتی سر کار است بتواند در مربع گوشهی کادر مونیتور هرآنچه در آشپزخانه میگذرد را ببیند. روز اول تنها احساس میکند در فاصلهی رفتن و آمدنش بطری آب روی کابینت کمی جابهجا شده است. اما روز دوم تصویر زنی در کادر مربع گوشهی مونیتورش ظاهر میشود. زنی که آب را می جوشاند تا برای خود کمی چای بنوشد...
@dkbook 📚
#کتابهایی_که_باید_بخوانید📘📘📘
با روایت ماجرای مرد پنجاه و شش سالهای به نام «شیمورا» آغاز میگردد. شیمورا کارمند ادارهی هواشناسیست. او مجرد است و تنها هم زندگی میکند. گاهی که دوستان همکارش تصمیم میگیرند بعد از ساعت کار اداره سری به کافهای جایی بزنن او همراهیشان نمیکند. شیمورا ترجیح میدهد به سکوت خانهاش باز گردد و شامش را، تحت هیچ شرایطی، دیرتر از ساعت 18:30 نخورد. او تا همین اواخر موقع خروج در خانهاش را قفل نمیکرد، زیرا محلهشان محلهی امنی است. تا اینکه اتفاقی میافتد. شیمورا کمکم احساس میکند بعضی لوازم خانهاش خیلی کم جابهجا شدهاند. ظرف ماست توی یخچال اندکی از جایی که دیروز گذاشته بود تکان خورده است. وقتی ظرف محتوی آبمیوهای که در یخچال بود را با خطکش اندازه میگیرد متوجه میشود از نوشیدنی داخلش که موقع رفتن پانزده سانت بود حالا تنها هشت سانتینتر باقی مانده است. شیمورا دچار تشویق میشود، از یخچالش عکس میگیرد، فاصله اشیاء و حجمشان را اندازه میگیرد و در دفترچهای مینویسد. به خودش شک میکند. آیا ذهنش دچار این وسواس شده است؟
شیمورا سرانجام تصمیمی میگیرد تا به این وسواسها خاتمه دهد. او دوربینی در آشپزخانه نصب میکند تا وقتی سر کار است بتواند در مربع گوشهی کادر مونیتور هرآنچه در آشپزخانه میگذرد را ببیند. روز اول تنها احساس میکند در فاصلهی رفتن و آمدنش بطری آب روی کابینت کمی جابهجا شده است. اما روز دوم تصویر زنی در کادر مربع گوشهی مونیتورش ظاهر میشود. زنی که آب را می جوشاند تا برای خود کمی چای بنوشد...
@dkbook 📚
#بیت_های_زیبا
عیب رندان مکنای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دروَد عاقبت کار که کشت...
#حافظ
@dkbook 📚
عیب رندان مکنای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دروَد عاقبت کار که کشت...
#حافظ
@dkbook 📚
#نمایشنامه_خوانی 📚
این نمایشنامه درباره گروهی از پارتیزان های فرانسوی در جنگ جهانی دوم را است که طی یک عملیات به سرکردگی مرد جوانی به نام ژان، توسط پلیس دستگیر شده و مورد شکنجه هایی سخت و کشنده قرار می گیرند تا محل اختفای ژان را لو دهند. این شخصیت ها شامل یک مرد یونانی (کانوریس)، یک جوان دانشجوی پزشکی (هانری)، یک مرد معمولی (سوربیه)، یک زن جوانِ عاشق (لوسی) و برادر نوجوان او (فرانسوا) هستند.
«مرده های بی کفن و دفن» را شاید بتوان ثمره ی مطالعات و نظریات سارتر در زمینه فلسفه اگزیستانسیالیسم (اصالت وجود) دانست که به وضوح بر پایه این فلسفه بنا شده است.
مضمون اصلی نمایشنامه نکوهش جنگ است.
@dkbook 📚
این نمایشنامه درباره گروهی از پارتیزان های فرانسوی در جنگ جهانی دوم را است که طی یک عملیات به سرکردگی مرد جوانی به نام ژان، توسط پلیس دستگیر شده و مورد شکنجه هایی سخت و کشنده قرار می گیرند تا محل اختفای ژان را لو دهند. این شخصیت ها شامل یک مرد یونانی (کانوریس)، یک جوان دانشجوی پزشکی (هانری)، یک مرد معمولی (سوربیه)، یک زن جوانِ عاشق (لوسی) و برادر نوجوان او (فرانسوا) هستند.
«مرده های بی کفن و دفن» را شاید بتوان ثمره ی مطالعات و نظریات سارتر در زمینه فلسفه اگزیستانسیالیسم (اصالت وجود) دانست که به وضوح بر پایه این فلسفه بنا شده است.
مضمون اصلی نمایشنامه نکوهش جنگ است.
@dkbook 📚
#دنیای_کتاب_خرد 📓📗📘
هر روز از ساعت ۸ صبح الی ۹ شب
جمعهها باز هستیم از ساعت ۱۱ الی ۱۴ بعدازظهر
@dkbook 📚
هر روز از ساعت ۸ صبح الی ۹ شب
جمعهها باز هستیم از ساعت ۱۱ الی ۱۴ بعدازظهر
@dkbook 📚
Www.kheradbookstore.ir
مژده به زودی فروش اینترنتی آغاز می شود
📘📙📗📔📘📙📗📔📘📗📔
بيش از ٥٠٠٠٠ عنوان كتاب در ذمينه هاي مختلف
@dkbook 🚨
مژده به زودی فروش اینترنتی آغاز می شود
📘📙📗📔📘📙📗📔📘📗📔
بيش از ٥٠٠٠٠ عنوان كتاب در ذمينه هاي مختلف
@dkbook 🚨
#پل_استر کیست!
این نویسنده :
با نام کامل #پل_بنجامین_استر
در تاریخ ۳ فوریه ۱۹۴۷ میلادی در نیویورک از پدر و مادری متعلق به طبقه متوسط به دنیا آمد. او در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرد و مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود را از این دانشگاه دریافت کرد. استر بعد از پایان تحصیلاتش به فرانسه رفت و چهار سال در این کشور زندگی کرد و سپس در سال ۱۹۷۰ به آمریکا بازگشت. استر پس از بازگشت به آمریکا با لیدیا دیویس نویسنده امریکایی ازدواج کرد، ولی این ازدواج دوام نیاورد و به طلاق انجامید. او در سال ۱۹۸۱ با سیری هوستوت رماننویس و روزنامهنگار، آشنا شد و با او ازدواج کرد. این زوج در حال حاضر با یکدیگر در بروکلین (نیویورک) زندگی میکنند.
شهرت استر بیشتر به خاطر مجموعه «سهگانه نیویورک» به دست آمده است. همچنین از فیلمنامههای او میتوان به «لولو روی پل» اشاره کرد. این نویسنده همچنین بخشي از شهرت خود را مدیون برخی از رمانهای پلیسی و جنایی است که بخش عمدهای از کارهای اولیه او را در نویسندگی تشکیل میدهند. استر تا به امروز ۱۱ رمان و مجموعه داستان، یک مجموعه شعر، ۵ نمایشنامه و فیلمنامه و سه مجموعه مقاله یا زندگینامه خودنوشت (autobiography)، به چاپ رسانده است. وی همچنین شش کتاب ترجمه شده و جمعآوری سه مجموعه داستان از نویسندگان مختلف را نیز در کارنامه فرهنگی خود ثبت کرده است.
@dkbook 📗📙📘📔
این نویسنده :
با نام کامل #پل_بنجامین_استر
در تاریخ ۳ فوریه ۱۹۴۷ میلادی در نیویورک از پدر و مادری متعلق به طبقه متوسط به دنیا آمد. او در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرد و مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود را از این دانشگاه دریافت کرد. استر بعد از پایان تحصیلاتش به فرانسه رفت و چهار سال در این کشور زندگی کرد و سپس در سال ۱۹۷۰ به آمریکا بازگشت. استر پس از بازگشت به آمریکا با لیدیا دیویس نویسنده امریکایی ازدواج کرد، ولی این ازدواج دوام نیاورد و به طلاق انجامید. او در سال ۱۹۸۱ با سیری هوستوت رماننویس و روزنامهنگار، آشنا شد و با او ازدواج کرد. این زوج در حال حاضر با یکدیگر در بروکلین (نیویورک) زندگی میکنند.
شهرت استر بیشتر به خاطر مجموعه «سهگانه نیویورک» به دست آمده است. همچنین از فیلمنامههای او میتوان به «لولو روی پل» اشاره کرد. این نویسنده همچنین بخشي از شهرت خود را مدیون برخی از رمانهای پلیسی و جنایی است که بخش عمدهای از کارهای اولیه او را در نویسندگی تشکیل میدهند. استر تا به امروز ۱۱ رمان و مجموعه داستان، یک مجموعه شعر، ۵ نمایشنامه و فیلمنامه و سه مجموعه مقاله یا زندگینامه خودنوشت (autobiography)، به چاپ رسانده است. وی همچنین شش کتاب ترجمه شده و جمعآوری سه مجموعه داستان از نویسندگان مختلف را نیز در کارنامه فرهنگی خود ثبت کرده است.
@dkbook 📗📙📘📔
#بهترین_کتابهایی_که_باید_خواند
اولین بار،
کــه بــخــواهم بـگــویـم دوسـتـت دارم خــیلـی سخت است.
تــب میکنم، عَرق میکنم، میلَرزم، جان میدهم هزار بار،
میمیـرم و زنــده میشوم پـیشِ چشمهای تو،
تـا بگـویــم دوستـت دارم،
اولـیـــن بار که بخواهم بگویم دوستـت دارم، خیـلی سخت است.
امّا آخرین بار،
آن از همیشه سخـتتر است،
و امـــروز میخـواهـم بـرای آخـریـن بار بگویـم دوستـت دارم!
و بـعد راهـم را بـگیـرم و بِروم،
چـون تازه فهمیدم،
تو هرگز دوستـم نـداشتی!
👤 شل سیلور استاین
🎁کانال @dkbook
اولین بار،
کــه بــخــواهم بـگــویـم دوسـتـت دارم خــیلـی سخت است.
تــب میکنم، عَرق میکنم، میلَرزم، جان میدهم هزار بار،
میمیـرم و زنــده میشوم پـیشِ چشمهای تو،
تـا بگـویــم دوستـت دارم،
اولـیـــن بار که بخواهم بگویم دوستـت دارم، خیـلی سخت است.
امّا آخرین بار،
آن از همیشه سخـتتر است،
و امـــروز میخـواهـم بـرای آخـریـن بار بگویـم دوستـت دارم!
و بـعد راهـم را بـگیـرم و بِروم،
چـون تازه فهمیدم،
تو هرگز دوستـم نـداشتی!
👤 شل سیلور استاین
🎁کانال @dkbook
کتاب «در جستوجوی زمان از دسترفته» نوشتهی نویسندهی معاصر فرانسوی «مارسل پروست» و برگردان نویسنده، مترجم و هنرمند نامآشنای ایرانی «مهدی سحابی» است. فانیبودن موضوع اصلی این رمان بلند است. پروست این رمان را در طی چهاردهسال و در هفت جلد نوشته است. «طرف خانه سوان»، «در سایه دوشیزگان شکوفا»، «طرف گرمانت»، «سدوم و عموره»، «اسیر»، «آلبرتین گمشده» و «زمان بازیافته» بهترتیب عناوین این هفت جلد را تشکیل میدهند. پروست خود در باب این رمان میگوید: «متأسفانه کتابم را با ضمیر "من" شروع کردم و فوراً همه فکر کردند، که به جای جستجوی قوانین کلی، من در حال تجزیه و تحلیل خود، به معنای انزجارآمیز کلمه، بودم» علاوهبر آنکه خواننده با یک تحلیل عمیق ادبی، هنری، فلسفی و اجتماعی روبهرو میشود، آنچه این کتاب را از سایر نوشتههای آن زمان فرانسه تمایز میکند، تغییر در جملهسازی در زبان فرانسه است. بسیاری از منتقدین، این رمان را یک رمان مدرن و تحسین برانگیز میدانند. ویریجینا وولف، نویشنده مشهور آمریکایی در وصف این رمان گفته است: «کاش میتوانستم چیزی مثل این بنویسم!». انتشارات «مرکز» چاپ هفتم این کتاب را در سال 1393 منتشر کرده است.
@dkbook 🎁
@dkbook 🎁
شانزده سال از درگذشت
#احمد_شاملو
شاعر، نویسنده، محقق،مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران میگذرد به همین مناسبت 29 تیر کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه ضمن ارج نهادن بر هنر انسانمدار او اعلام داشت:« در شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادی، روز 2 مرداد 1395 در ساعت 5 عصر در گورستان امامزاده طاهر گرد میآییم و مزارش را گُل باران میکنیم.»
بیانیهی کانونِ نویسندگانِ ایران
به مناسبت شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو
دستادست ایستادهایم
حیرانایم اما از ظلماتِ سردِ جهان وحشت نمیکنیم
نه
وحشت نمیکنیم
تو را من در تابشِ فروتنِ این چراغ میبینم آنجا که تویی،
مرا تو در ظلمت¬کده¬ی ویرانسرای من در مییابی
اینجا که منام.
یاران، همراهان !
امروز در شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، بر خاک شاعر بزرگی گرد آمدهایم که کلمات را، که جان مایهی شعر جلیل و نغز او بود، نه برای عشوه فروشیهای زبانی یا کلاف کردنِ اندیشههای وهمآلودو بیمارگون، بلکه برای شوریدن بر وهن و ستمی میخواست که بر انسان و تبار او میرود.
شاعر ما به حکم عشق بیدریغی که به انسان داشت، هرگز حتی یکدم از سرنوشت او غافل نبود و هم از آغاز به جستوجویی سخت و جانکاه برآمد تا ببیند چرا انسان معاصر که آفرینندهی جمیلترین و رعناترین جلوههای حیات است، این چنین خوار و کوفته و واژگونبخت در چنگ نیروهایی اسیر است که گرچه ساختهی دست خود اوست اما از انسان فقط فرمانبرداری و تمکین میخواهد– و خاستگاه این بیچارگی و درماندگی را در قدرت یافت، قدرتی که آزادی و عشق و برابری را از انسان میگیرد و او را در چرخدندههای دستگاه دوزخی خود به هیئتِ موجودِ مفلوکِ دستآموزی در میآورد که زنده است تنهابرای آن¬که چرخهای گردونهی ثروت و قدرت و دروغ و خرافه و نابرابری را بگرداند. و سرانجام باطلالسحر این چرخهی ستم و تباهی و مرگ را در ایستادگی مقابل قدرت، نه گفتن به قدرت و پاسداشت کلام مقدس دوستی، آزادی و آزادگی یافت.
شاید به جرئت بتوان گفت که هیچ زمانی مانند امروز پیام روشن شاعر ما چنین طنین و درخششی نداشته است.
از یک سو، جهان بیش از هر زمان دیگر در چنگ قدرتهای انسانستیز و دشمن¬خو به جهنمی سوزان مبدل شده است؛ و از سوی دیگر، در سرزمین خود ما پاسخ حقطلبی و آزادیخواهی شلاق است و زندان و چوبهی دار.
شک نیست که برای انسانی که خواهان جهانی بهتر باشد، خاصه برای ما نویسندگان، شاعران و روشنفکران مسئول و دلآگاه، چارهای نمانده است جز آن¬که برای نگاهداشتِ جوهرِ انسانیِ تبارِ دردزده و . آدمی، برای جهانی فارغ از آزادیکشی و ستم، در برابر قدرت، هر قدر هم که این قدرت بزرگ و پُر طنطنه و دوزخی باشد، ایستادگی ورزد.
« دستادست ایستادهایم/حیرانایم اما از ظلماتِ سردِ جهان وحشت نمیکنیم/نه/وحشت نمیکنیم».
در شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادی، روز 2 مرداد 1395 در ساعت 5 عصر در گورستان امامزاده طاهر گرد میآییم و مزارش را گُل باران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
@dkbook 📗📙📘📔
#احمد_شاملو
شاعر، نویسنده، محقق،مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران میگذرد به همین مناسبت 29 تیر کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه ضمن ارج نهادن بر هنر انسانمدار او اعلام داشت:« در شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادی، روز 2 مرداد 1395 در ساعت 5 عصر در گورستان امامزاده طاهر گرد میآییم و مزارش را گُل باران میکنیم.»
بیانیهی کانونِ نویسندگانِ ایران
به مناسبت شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو
دستادست ایستادهایم
حیرانایم اما از ظلماتِ سردِ جهان وحشت نمیکنیم
نه
وحشت نمیکنیم
تو را من در تابشِ فروتنِ این چراغ میبینم آنجا که تویی،
مرا تو در ظلمت¬کده¬ی ویرانسرای من در مییابی
اینجا که منام.
یاران، همراهان !
امروز در شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، بر خاک شاعر بزرگی گرد آمدهایم که کلمات را، که جان مایهی شعر جلیل و نغز او بود، نه برای عشوه فروشیهای زبانی یا کلاف کردنِ اندیشههای وهمآلودو بیمارگون، بلکه برای شوریدن بر وهن و ستمی میخواست که بر انسان و تبار او میرود.
شاعر ما به حکم عشق بیدریغی که به انسان داشت، هرگز حتی یکدم از سرنوشت او غافل نبود و هم از آغاز به جستوجویی سخت و جانکاه برآمد تا ببیند چرا انسان معاصر که آفرینندهی جمیلترین و رعناترین جلوههای حیات است، این چنین خوار و کوفته و واژگونبخت در چنگ نیروهایی اسیر است که گرچه ساختهی دست خود اوست اما از انسان فقط فرمانبرداری و تمکین میخواهد– و خاستگاه این بیچارگی و درماندگی را در قدرت یافت، قدرتی که آزادی و عشق و برابری را از انسان میگیرد و او را در چرخدندههای دستگاه دوزخی خود به هیئتِ موجودِ مفلوکِ دستآموزی در میآورد که زنده است تنهابرای آن¬که چرخهای گردونهی ثروت و قدرت و دروغ و خرافه و نابرابری را بگرداند. و سرانجام باطلالسحر این چرخهی ستم و تباهی و مرگ را در ایستادگی مقابل قدرت، نه گفتن به قدرت و پاسداشت کلام مقدس دوستی، آزادی و آزادگی یافت.
شاید به جرئت بتوان گفت که هیچ زمانی مانند امروز پیام روشن شاعر ما چنین طنین و درخششی نداشته است.
از یک سو، جهان بیش از هر زمان دیگر در چنگ قدرتهای انسانستیز و دشمن¬خو به جهنمی سوزان مبدل شده است؛ و از سوی دیگر، در سرزمین خود ما پاسخ حقطلبی و آزادیخواهی شلاق است و زندان و چوبهی دار.
شک نیست که برای انسانی که خواهان جهانی بهتر باشد، خاصه برای ما نویسندگان، شاعران و روشنفکران مسئول و دلآگاه، چارهای نمانده است جز آن¬که برای نگاهداشتِ جوهرِ انسانیِ تبارِ دردزده و . آدمی، برای جهانی فارغ از آزادیکشی و ستم، در برابر قدرت، هر قدر هم که این قدرت بزرگ و پُر طنطنه و دوزخی باشد، ایستادگی ورزد.
« دستادست ایستادهایم/حیرانایم اما از ظلماتِ سردِ جهان وحشت نمیکنیم/نه/وحشت نمیکنیم».
در شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادی، روز 2 مرداد 1395 در ساعت 5 عصر در گورستان امامزاده طاهر گرد میآییم و مزارش را گُل باران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
@dkbook 📗📙📘📔