For Twitter Storm Nov 10 .pdf
40 MB
🔴 تصاویر و مشخصات ۵۰ کودک و دانش آموزی که از آغاز «قیام ژینا» تا ۱۷ آبان ۱۴۰۱ توسط نیروهای نظامی و امنیتی به قتل رسیدهاند.
#نه_به_کودک_کشی
#StopKillingChildrenInIran
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
#نه_به_کودک_کشی
#StopKillingChildrenInIran
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کردستان حامیِ بلوچستان
ستمدیدگان جز خود هیچ نجاتدهندهای ندارند.
#خلق_متحد_هرگز_شکست_نمیخورد #در_ستایش_همبستگی #زن_زندگی_آزادی #مبارزه_طبقاتی #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
ستمدیدگان جز خود هیچ نجاتدهندهای ندارند.
#خلق_متحد_هرگز_شکست_نمیخورد #در_ستایش_همبستگی #زن_زندگی_آزادی #مبارزه_طبقاتی #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
Forwarded from بيدارزنى
🟣 نگذاریم انقلابمان به بیراهه رود
✍🏽 نویسنده: یک فعال حقوق زنان از زاهدان
«متن ارسالی به بیدارزنی»
پس از گذشت حدود پنجاه روز از شروع انقلاب ۱۴۰۱ و چهل روز از کشتار جمعه خونین زاهدان،اولین بیانیه جوانان محلات زاهدان، برای دعوت به گردهمایی منتشر شد. متنی شگفتانگیز که توجه به نکات مندرج در آن در فضای کنونی اهمیت بسیار دارد؛ نکاتی که بسی فراتر از سهلانگاری به نظر میآید.
برای همین لازم دانستم به عنوان یک زاهدانی، توضیحی بر آن متن بدهم، چراکه کوچکترین اشتباهی میتواند ما را به بیراهه ببرد (به گواه تاریخ و آنچه در ۵۷ تجربه کردیم).
۱) مهمترین و آشکارترین قسمت حیرتانگیز این بیانیه آنجاست که با رمز ژینا و در راستای سایر اعتراضات کشور شعار #نان_کار_آزادی را جایگزین #زن_زندگی_آزادی و به عنوان شعار تجمع زاهدان معرفی می کند.
در مورد شعار زن، زندگی،آزادی و بینیازی این شعار به ادامه یا تغییر آن مطالب بسیار ارزندهای نگاشته شده. ولی لازم میدانم تاکید کنم که با توجه به مردسالاری مضاعف در این نقطه از سرزمینمان که به دلیل پیچیدگی مسائل قومیتی، بیعدالتیهای اقتصادی، فرهنگی و آموزشی و... تا مغز استخوان زندگی رسوخ کرده است، الزام شعار زن، زندگی، آزادی بیشتر احساس میشود. کما اینکه بسیاری از زنان بلوچ با نوشتهها و فیلمهای ارسالی خود درخواست برابری جنسیتی و شکسته شدن حصارهای مردسالاری را با صدای رسا اعلام کردهاند.
بدون شک منظور از آزادی در شعار «نان، کار، آزادی» آزادی انسانهاست. ولی در فرهنگ جاری واقعیت این است که وسعت دنیای انسانی به نوع مذکر میرسد و زنها تلویحا فاقد حقوق و تواناییها تلقی و در بسیاری موارد از گردونهی انسانی حذف میشوند. شعار زن، زندگی، آزادی در واقع وسعت دادن معنای انسان است فارغ از جنس، قوم یا نژاد و جامعه ما شدیدا نیازمند این انقلاب اجتماعی و فرهنگیست.
از طرفی وقتی در این انقلاب تاکید بر این است که از شعارهای سکسیستی و جنسیتزده استفاده نشود، نشاندهنده اهمیت و حساسیت شعارها در این پروسه است. پس تغییر شعار نه تنها هیچ توجیهی ندارد که خطرناک است.
۲) نکته دوم در این بیانیه درخواست حمایت از «برادران بلوچ» است که سالها مورد سرکوب و خفقان بودهاند.
در شرایط فعلی که در یک انقلاب زنانه هستیم بکار بردن لفظ «برادران بلوچ» به جای «مردم بلوچ» یا«زنان و مردان بلوچ» قابل چشمپوشی نیست.
در جمعه خونین زاهدان زنان، مردان و کودکان بسیاری به شهادت رسیدند یا زخمی شدند، ظلم سالهاست که بر دوش همهی این مردم است. استفاده از ترکیب «برادران بلوچ»، تغییر شعار زن، زندگی، آزادی را هدفمند و ناامید کننده جلوه میدهد.
۳) واما نکته سوم -که شاید اگر دو مورد قبلی نبود قابل اغماض و چشمپوشی بود- محل گردهمایی مردمی در روز جمعه و بعد از نماز جمعه اهل سنت در عیدگاه است.
نماز جمعه یک آیین دینی و مذهبیست و عیدگاه اهل سنت هم یک محل دینی و مذهبی محسوب میشود. جامعه ایران در حال حاضر در انقلابی بر علیه حکومت دینی قیام کرده و خواستار جدایی دین از سیاست و در نظر گرفته شدن دین به عنوان یک امر شخصیست. به همین دلیل صلاح آنست که تجمعات در مکانهایی که رنگ و بوی دینی و مذهبی ندارند شکل بگیرد (تا کنون در زاهدان محل برگزاری اکثر تجمعات در جلوی دانشگاهها بوده).
حضور در یک مکان و زمان که دربردارندهی ارزش دینی است میتواند تامل برانگیز باشد. قطعا حق همشهریان مسلمان سنی ماست که بعد از نماز جمعه تجمع کنند. ولی حداقل توقع از نویسندگان این بیانیه این است که تجمعات را به یک مکان سوم هدایت کنند. تا نقطه تلاقی اعتراضات شود و اتحاد اجتماعات به وجود آید.
در پایان نکتهای را لازم میدانم اضافه کنم. کافیست نگاهی دقیقتر به آنچه بر گذشتگانمان رفته است بیاندازیم تا بدانیم چرا کوچکترین الفاظ و شعارها و مکانهای گردهمایی مهم به نظر میآید. چرا افرادی که در رژیم پهلوی برای انقلاب ۵۷ زندان رفتند و شکنجه شدند، در رژیم ج.ا اعدام شدند؟ باید بدانیم «احترام به عقاید دیگران» با «در خدمت عقاید دیگران قرار گرفتن» تفاوت دارد.
و خطاب به همشهریان بلوچ خود میگویم کشتهشدگان جمعه سیاه انسانهای بیگناه بودند و ما هم داغداریم. ما همدرد شماییم، نه فقط برای جمعه خونین، برای تمام این سالها ظلم و تبعیض. و اکنون ما همراه شماییم برای دادخواهی و احترام به حقوقمان. اما نباید بگذاریم به بهانه اتحاد از آرمانهای اصلی انقلابمان لحظهای دور شویم.
▪️متن بیانیه مورد نقد نیز ضمیمه شده است.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3UNiVxE
@bidarzani
✍🏽 نویسنده: یک فعال حقوق زنان از زاهدان
«متن ارسالی به بیدارزنی»
پس از گذشت حدود پنجاه روز از شروع انقلاب ۱۴۰۱ و چهل روز از کشتار جمعه خونین زاهدان،اولین بیانیه جوانان محلات زاهدان، برای دعوت به گردهمایی منتشر شد. متنی شگفتانگیز که توجه به نکات مندرج در آن در فضای کنونی اهمیت بسیار دارد؛ نکاتی که بسی فراتر از سهلانگاری به نظر میآید.
برای همین لازم دانستم به عنوان یک زاهدانی، توضیحی بر آن متن بدهم، چراکه کوچکترین اشتباهی میتواند ما را به بیراهه ببرد (به گواه تاریخ و آنچه در ۵۷ تجربه کردیم).
۱) مهمترین و آشکارترین قسمت حیرتانگیز این بیانیه آنجاست که با رمز ژینا و در راستای سایر اعتراضات کشور شعار #نان_کار_آزادی را جایگزین #زن_زندگی_آزادی و به عنوان شعار تجمع زاهدان معرفی می کند.
در مورد شعار زن، زندگی،آزادی و بینیازی این شعار به ادامه یا تغییر آن مطالب بسیار ارزندهای نگاشته شده. ولی لازم میدانم تاکید کنم که با توجه به مردسالاری مضاعف در این نقطه از سرزمینمان که به دلیل پیچیدگی مسائل قومیتی، بیعدالتیهای اقتصادی، فرهنگی و آموزشی و... تا مغز استخوان زندگی رسوخ کرده است، الزام شعار زن، زندگی، آزادی بیشتر احساس میشود. کما اینکه بسیاری از زنان بلوچ با نوشتهها و فیلمهای ارسالی خود درخواست برابری جنسیتی و شکسته شدن حصارهای مردسالاری را با صدای رسا اعلام کردهاند.
بدون شک منظور از آزادی در شعار «نان، کار، آزادی» آزادی انسانهاست. ولی در فرهنگ جاری واقعیت این است که وسعت دنیای انسانی به نوع مذکر میرسد و زنها تلویحا فاقد حقوق و تواناییها تلقی و در بسیاری موارد از گردونهی انسانی حذف میشوند. شعار زن، زندگی، آزادی در واقع وسعت دادن معنای انسان است فارغ از جنس، قوم یا نژاد و جامعه ما شدیدا نیازمند این انقلاب اجتماعی و فرهنگیست.
از طرفی وقتی در این انقلاب تاکید بر این است که از شعارهای سکسیستی و جنسیتزده استفاده نشود، نشاندهنده اهمیت و حساسیت شعارها در این پروسه است. پس تغییر شعار نه تنها هیچ توجیهی ندارد که خطرناک است.
۲) نکته دوم در این بیانیه درخواست حمایت از «برادران بلوچ» است که سالها مورد سرکوب و خفقان بودهاند.
در شرایط فعلی که در یک انقلاب زنانه هستیم بکار بردن لفظ «برادران بلوچ» به جای «مردم بلوچ» یا«زنان و مردان بلوچ» قابل چشمپوشی نیست.
در جمعه خونین زاهدان زنان، مردان و کودکان بسیاری به شهادت رسیدند یا زخمی شدند، ظلم سالهاست که بر دوش همهی این مردم است. استفاده از ترکیب «برادران بلوچ»، تغییر شعار زن، زندگی، آزادی را هدفمند و ناامید کننده جلوه میدهد.
۳) واما نکته سوم -که شاید اگر دو مورد قبلی نبود قابل اغماض و چشمپوشی بود- محل گردهمایی مردمی در روز جمعه و بعد از نماز جمعه اهل سنت در عیدگاه است.
نماز جمعه یک آیین دینی و مذهبیست و عیدگاه اهل سنت هم یک محل دینی و مذهبی محسوب میشود. جامعه ایران در حال حاضر در انقلابی بر علیه حکومت دینی قیام کرده و خواستار جدایی دین از سیاست و در نظر گرفته شدن دین به عنوان یک امر شخصیست. به همین دلیل صلاح آنست که تجمعات در مکانهایی که رنگ و بوی دینی و مذهبی ندارند شکل بگیرد (تا کنون در زاهدان محل برگزاری اکثر تجمعات در جلوی دانشگاهها بوده).
حضور در یک مکان و زمان که دربردارندهی ارزش دینی است میتواند تامل برانگیز باشد. قطعا حق همشهریان مسلمان سنی ماست که بعد از نماز جمعه تجمع کنند. ولی حداقل توقع از نویسندگان این بیانیه این است که تجمعات را به یک مکان سوم هدایت کنند. تا نقطه تلاقی اعتراضات شود و اتحاد اجتماعات به وجود آید.
در پایان نکتهای را لازم میدانم اضافه کنم. کافیست نگاهی دقیقتر به آنچه بر گذشتگانمان رفته است بیاندازیم تا بدانیم چرا کوچکترین الفاظ و شعارها و مکانهای گردهمایی مهم به نظر میآید. چرا افرادی که در رژیم پهلوی برای انقلاب ۵۷ زندان رفتند و شکنجه شدند، در رژیم ج.ا اعدام شدند؟ باید بدانیم «احترام به عقاید دیگران» با «در خدمت عقاید دیگران قرار گرفتن» تفاوت دارد.
و خطاب به همشهریان بلوچ خود میگویم کشتهشدگان جمعه سیاه انسانهای بیگناه بودند و ما هم داغداریم. ما همدرد شماییم، نه فقط برای جمعه خونین، برای تمام این سالها ظلم و تبعیض. و اکنون ما همراه شماییم برای دادخواهی و احترام به حقوقمان. اما نباید بگذاریم به بهانه اتحاد از آرمانهای اصلی انقلابمان لحظهای دور شویم.
▪️متن بیانیه مورد نقد نیز ضمیمه شده است.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3UNiVxE
@bidarzani
Telegraph
نگذاریم انقلابمان به بیراهه رود
نویسنده: یک فعال حقوق زنان از زاهدان #بیدارزنی: پس از گذشت حدود پنجاه روز از شروع انقلاب ۱۴۰۱ و چهل روز از کشتار جمعه خونین زاهدان،اولین بیانیه جوانان محلات زاهدان، برای دعوت به گردهمایی منتشر شد. متنی شگفتانگیز که توجه به نکات مندرج در آن در فضای کنونی…
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
.
تفرقهافکنی نکنید ولی جایی برای چپها نیست.
مثل خمینی از همه استفاده کنیم بعد دستشونو کوتاه کنیم.
ترکیبِ این دو کامنتِ درج شده زیر دو پست اینستاگرام #صدای_ماهی_سیاه معجزه میکند!
بریزید روی باطن قریب به اتفاقِ کسانیکه با اسم رمزِ "تفرقهافکنی نکنید" دهان منتقد _با انتقاد صواب یا ناصواب_ را میبندند، تا یک عدد خمینی کوچولو خارج شود که معتقد است:
لکن الان فقط وحدت کلَمَه. اجازه دهید خرمان از پل رد شود بعد همهی کسانیکه را عاملینِ اصلی انقلاب بودند، میگذاریم سینهی دیوار و کسانیرا که در فرنگ لای پر قو بودند یا تا روز پیروزی انقلاب در حجره دلار چاپ میزندند را بیاوریم جایگزین کنیم؛ سیستم را واژگون نکنیم فقط چند تا آدم عوض کنیم بگذاریم بالای سر رعیت.
این رویکرد ناآگاهانه نیست، تبهکارانه است.
در فردای پيروزی انقلاب ۵۷ بهجز حزبِ همیشه غلطِ توده صفر تا صد احزاب چپ رفراندوم را تحریم کردند و از قضا جمیعِ وطنپرستان و پانایرانیستها پشت سر خمینی قامت بستند.
قلع و قمع چپ از اسفند ۵۷ شروع شد و در تابستان ۶۷ با قتلعام دستکم ۵۰۰۰ زندانی چپ به اوج خود رسید.
چپ تا سالهای سال بهطور مطلق سرکوب شد ولی مقاومت کرد و ریشهکن نشد. از جنبش دانشجویان "آزادیخواه و برابریطلب" حضور قدرتمند میدانی خود را نشان داد و از همانزمان تا کنون همواره بیشترین تعداد زندانیان سیاسی از چپگرایان بوده و هست. گستردهترین و نه آخرین مورد اردیبهشت سال جاری بود؛ وقتیکه اپوزیسیون برانداز در حال نامهنگاری با کاخ سفید و ... برای حملهی نظامی و تحریمهای اقتصادی شدیدتر بود، از فعالین معلمان، زنان، کارگران و دانشجویان قلع و قمع شدند و کماکان در زندان محبوس هستند و از قضا همین اپوزیسیون یکهو انقلابیشده کلامی از آنها سخن نمیگوید.
در عوض رسانهها یکی-دو نام را به مرجع تقلیدِ براندازان
تبدیل میکنند تا با بایکوت دههها مبارزات چپ با سرمایهداران مرتجعِ حاکم و زدن زیر اهمیت و ضرورت سازمانیابی انقلابی کار به جایی برساند که خلقالله بگویند "چپ بازی نیست؛ و جالب آنکه همینها همزمان اعتقاد دارند که اصلا چپ نداریم!
از آغاز جنبش انقلابیِ ژینا برای ما قطعی شد که با دیدن عبارت "تفرقهافکنی نکنید" حتم کنیم گوینده ناخالصی دارد.
"تفرقهافکنی" نکنید همان " حفظ نظام اوجب واجبات" است. جمع شبکههای اجتماعی برانداز دهها میلیونها مخاطب دارند ولی "جماعت" میخواهند سر به تن صفحهای نباشد که یک پارازیت کوچک روی امواج سونامیگونهی ضدِ تفکرِ انتقادیست.
اتحاد در برابر طبقهی حاکم سرکوبگر، شرط الزامی پیروزیست ولی کافی نیست! اتحاد به هر قیمتی یعنی پیشفروش کردن خون شهدا به نوفللوشاتونشینهای گریمشده.
@Blackfishvoice1
تفرقهافکنی نکنید ولی جایی برای چپها نیست.
مثل خمینی از همه استفاده کنیم بعد دستشونو کوتاه کنیم.
ترکیبِ این دو کامنتِ درج شده زیر دو پست اینستاگرام #صدای_ماهی_سیاه معجزه میکند!
بریزید روی باطن قریب به اتفاقِ کسانیکه با اسم رمزِ "تفرقهافکنی نکنید" دهان منتقد _با انتقاد صواب یا ناصواب_ را میبندند، تا یک عدد خمینی کوچولو خارج شود که معتقد است:
لکن الان فقط وحدت کلَمَه. اجازه دهید خرمان از پل رد شود بعد همهی کسانیکه را عاملینِ اصلی انقلاب بودند، میگذاریم سینهی دیوار و کسانیرا که در فرنگ لای پر قو بودند یا تا روز پیروزی انقلاب در حجره دلار چاپ میزندند را بیاوریم جایگزین کنیم؛ سیستم را واژگون نکنیم فقط چند تا آدم عوض کنیم بگذاریم بالای سر رعیت.
این رویکرد ناآگاهانه نیست، تبهکارانه است.
در فردای پيروزی انقلاب ۵۷ بهجز حزبِ همیشه غلطِ توده صفر تا صد احزاب چپ رفراندوم را تحریم کردند و از قضا جمیعِ وطنپرستان و پانایرانیستها پشت سر خمینی قامت بستند.
قلع و قمع چپ از اسفند ۵۷ شروع شد و در تابستان ۶۷ با قتلعام دستکم ۵۰۰۰ زندانی چپ به اوج خود رسید.
چپ تا سالهای سال بهطور مطلق سرکوب شد ولی مقاومت کرد و ریشهکن نشد. از جنبش دانشجویان "آزادیخواه و برابریطلب" حضور قدرتمند میدانی خود را نشان داد و از همانزمان تا کنون همواره بیشترین تعداد زندانیان سیاسی از چپگرایان بوده و هست. گستردهترین و نه آخرین مورد اردیبهشت سال جاری بود؛ وقتیکه اپوزیسیون برانداز در حال نامهنگاری با کاخ سفید و ... برای حملهی نظامی و تحریمهای اقتصادی شدیدتر بود، از فعالین معلمان، زنان، کارگران و دانشجویان قلع و قمع شدند و کماکان در زندان محبوس هستند و از قضا همین اپوزیسیون یکهو انقلابیشده کلامی از آنها سخن نمیگوید.
در عوض رسانهها یکی-دو نام را به مرجع تقلیدِ براندازان
تبدیل میکنند تا با بایکوت دههها مبارزات چپ با سرمایهداران مرتجعِ حاکم و زدن زیر اهمیت و ضرورت سازمانیابی انقلابی کار به جایی برساند که خلقالله بگویند "چپ بازی نیست؛ و جالب آنکه همینها همزمان اعتقاد دارند که اصلا چپ نداریم!
از آغاز جنبش انقلابیِ ژینا برای ما قطعی شد که با دیدن عبارت "تفرقهافکنی نکنید" حتم کنیم گوینده ناخالصی دارد.
"تفرقهافکنی" نکنید همان " حفظ نظام اوجب واجبات" است. جمع شبکههای اجتماعی برانداز دهها میلیونها مخاطب دارند ولی "جماعت" میخواهند سر به تن صفحهای نباشد که یک پارازیت کوچک روی امواج سونامیگونهی ضدِ تفکرِ انتقادیست.
اتحاد در برابر طبقهی حاکم سرکوبگر، شرط الزامی پیروزیست ولی کافی نیست! اتحاد به هر قیمتی یعنی پیشفروش کردن خون شهدا به نوفللوشاتونشینهای گریمشده.
@Blackfishvoice1
https://www.radiozamaneh.com/667598
🔴 نقدی خواندنی از بهنام امینی درباره بازنمایی بلوچستان در سینمای ایران.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#Aýal_durmuş_erkinlik
#Women_Life_Freedom
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴 نقدی خواندنی از بهنام امینی درباره بازنمایی بلوچستان در سینمای ایران.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#Aýal_durmuş_erkinlik
#Women_Life_Freedom
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Radiozamaneh
بلوچ از دید دوربین مرکز
بهنام امینی − فرودست سازی و اقلیتسازی بلوچها با نگاهی به دو فیلم «بلوچِ» مسعود کیمیایی (۱۳۵۱) و «شبی که ماه کامل شدِ» نرگس آبیار (۱۳۹۷)
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
موقع بازداشت و بازجویی چه کنیم؟.pdf
308.2 KB
موقع بازداشت و بازجویی چه کنیم؟
٣٦ نکته ساده و کاربردی برای همگان
✍️ کاوه شراره
در صورت دستگیری یک معترض در خیابان، یک فعال(جوان، معلم، دانشجو، کارگر، بیکار، هنرمند، فعال در فضای مجازی و ...) و یا یک فعال اجتماعی یا سیاسی چه نکاتی را باید در نظر داشت؟ قبل از بازداشت چه نکاتی را رعایت کنیم؟ در لحظات بازداشت چه نکاتی؟ و مهم تر اینکه در زمان بازداشت و بازجویی چه کنیم؟ روش ها و کلک ها و ابزار ها و شیوه بازجوها و مامورین امنیتی چیست و چگونه با آن برخورد کنیم؟
لطفا این جزوه را با دیگران اشتراک کنید.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#Aýal_durmuş_erkinlik
#Women_Life_Freedom
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
٣٦ نکته ساده و کاربردی برای همگان
✍️ کاوه شراره
در صورت دستگیری یک معترض در خیابان، یک فعال(جوان، معلم، دانشجو، کارگر، بیکار، هنرمند، فعال در فضای مجازی و ...) و یا یک فعال اجتماعی یا سیاسی چه نکاتی را باید در نظر داشت؟ قبل از بازداشت چه نکاتی را رعایت کنیم؟ در لحظات بازداشت چه نکاتی؟ و مهم تر اینکه در زمان بازداشت و بازجویی چه کنیم؟ روش ها و کلک ها و ابزار ها و شیوه بازجوها و مامورین امنیتی چیست و چگونه با آن برخورد کنیم؟
لطفا این جزوه را با دیگران اشتراک کنید.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#Aýal_durmuş_erkinlik
#Women_Life_Freedom
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
🔴آزادی "سوسن رازانی" با قید وثیقه در #سنندج
بر اساس گزارش دریافتی از سنندج ، #سوسن_رازانی فعال جنبش زنان و فعال کارگری که روز شنبه هفتم آبان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود صبح امروز یکشنبه ۲۲ آبانماه، با قید وثیقه آزاد شد.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#Aýal_durmuş_erkinlik
#Women_Life_Freedom
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بر اساس گزارش دریافتی از سنندج ، #سوسن_رازانی فعال جنبش زنان و فعال کارگری که روز شنبه هفتم آبان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود صبح امروز یکشنبه ۲۲ آبانماه، با قید وثیقه آزاد شد.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#Aýal_durmuş_erkinlik
#Women_Life_Freedom
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from کولبرنیوز | Kolbarnews
◽️گزارشی کوتاه از اطلاعیه عفو بینالملل در رابطه با کشتار حکومت ایران در بلوچستان
بنابر اعلام عفو بینالملل از میان حداقل ۱۰۰ معترض، تماشاچی و نمازگزار کشته شده در سیستان و بلوچستان که این سازمان هویت آنها را ثبت کرده است دستکم ۱۶ نفر «کودک» بودهاند و تعداد واقعی کشتهشدگان «بسیار بیشتر» از این تعداد است.
سازمان عفو بینالملل در گزارش خود تاکید کرده که براساس یافتههای این سازمان در کشتار جمعه خونین خاش، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در سیزدهم آبان ماه با شلیک گلوله جنگی به سوی مردم معترض، نمازگزاران و رهگذران دستکم ۱۸ نفر از جمله دو کودک را کشته و دهها نفر را زخمی کردهاند.
این سازمان افزود که شواهد جمعآوری شده حاکی است در چند هفته گذشته نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به طور غیرقانونی و بیرحمانه از سلاحهای مرگبار برای سرکوب مردم در اعتراضهای پس از نماز جمعه سیستان و بلوچستان استفاده کردهاند.
بنابر اعلام عفو بینالملل از میان حداقل ۱۰۰ معترض، تماشاچی و نمازگزار کشته شده در سیستان و بلوچستان که این سازمان هویت آنها را ثبت کرده است دستکم ۱۶ نفر «کودک» بودهاند و تعداد واقعی کشتهشدگان «بسیار بیشتر» از این تعداد است.
شواهد جمعآوری شده از سوی عفو بینالملل نشان میدهد که اکثریت کشتهشدگان و زخمیها مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفتهاند و اصابت گلوله به «سر، قفسه سینه و تنه» این افراد نشان میدهد که الگوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مبتنی بر استفاده از مهمات جنگی به قصد کشتن یا وارد آوردن آسیب جدی به معترضان است.
این سازمان با ذکر جزییات جمعه خونین خاش، افزود که پس از پایان نماز جمعه اهل سنت در مسجد الخلیل خاش، در حالی که مردم در حال ترک این مسجد بوده و جمعی نیز برای تظاهرات مسالمتآمیز به حرکت در آمدند «نیروهای امنیتی از بالای ساختمان فرمانداری
خاش» شروع به شلیک گلوله جنگی به سمت آنها کردند.
عفو بینالملل همچنین به سیاست جمهوری اسلامی در انکار و گذاشتن سرپوش بر کشتار مردم معترض اشاره کرد و افزود که به استناد شواهد، اسناد، و تصاویر و اطلاعات ثبتشده، نیروی امنیتی جمهوری اسلامی «تنها عاملانی» هستند که کشتار جمعه ۸ مهر زاهدان و جمعه ۱۳ آبان خاش نقش داشتهاند.
https://bit.ly/3AbAHDa
بنابر اعلام عفو بینالملل از میان حداقل ۱۰۰ معترض، تماشاچی و نمازگزار کشته شده در سیستان و بلوچستان که این سازمان هویت آنها را ثبت کرده است دستکم ۱۶ نفر «کودک» بودهاند و تعداد واقعی کشتهشدگان «بسیار بیشتر» از این تعداد است.
سازمان عفو بینالملل در گزارش خود تاکید کرده که براساس یافتههای این سازمان در کشتار جمعه خونین خاش، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در سیزدهم آبان ماه با شلیک گلوله جنگی به سوی مردم معترض، نمازگزاران و رهگذران دستکم ۱۸ نفر از جمله دو کودک را کشته و دهها نفر را زخمی کردهاند.
این سازمان افزود که شواهد جمعآوری شده حاکی است در چند هفته گذشته نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به طور غیرقانونی و بیرحمانه از سلاحهای مرگبار برای سرکوب مردم در اعتراضهای پس از نماز جمعه سیستان و بلوچستان استفاده کردهاند.
بنابر اعلام عفو بینالملل از میان حداقل ۱۰۰ معترض، تماشاچی و نمازگزار کشته شده در سیستان و بلوچستان که این سازمان هویت آنها را ثبت کرده است دستکم ۱۶ نفر «کودک» بودهاند و تعداد واقعی کشتهشدگان «بسیار بیشتر» از این تعداد است.
شواهد جمعآوری شده از سوی عفو بینالملل نشان میدهد که اکثریت کشتهشدگان و زخمیها مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفتهاند و اصابت گلوله به «سر، قفسه سینه و تنه» این افراد نشان میدهد که الگوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مبتنی بر استفاده از مهمات جنگی به قصد کشتن یا وارد آوردن آسیب جدی به معترضان است.
این سازمان با ذکر جزییات جمعه خونین خاش، افزود که پس از پایان نماز جمعه اهل سنت در مسجد الخلیل خاش، در حالی که مردم در حال ترک این مسجد بوده و جمعی نیز برای تظاهرات مسالمتآمیز به حرکت در آمدند «نیروهای امنیتی از بالای ساختمان فرمانداری
خاش» شروع به شلیک گلوله جنگی به سمت آنها کردند.
عفو بینالملل همچنین به سیاست جمهوری اسلامی در انکار و گذاشتن سرپوش بر کشتار مردم معترض اشاره کرد و افزود که به استناد شواهد، اسناد، و تصاویر و اطلاعات ثبتشده، نیروی امنیتی جمهوری اسلامی «تنها عاملانی» هستند که کشتار جمعه ۸ مهر زاهدان و جمعه ۱۳ آبان خاش نقش داشتهاند.
https://bit.ly/3AbAHDa
کولبر نیوز
گزارشی کوتاه از اطلاعیه عفو بینالملل در رابطه با کشتار حکومت ایران در بلوچستان
سازمان عفو بینالملل در گزارش خود تاکید کرده که براساس یافتههای این سازمان در کشتار جمعه خونین خاش، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در سیزدهم آبان ماه با شلیک
مدرسه رهایی
https://www.radiozamaneh.com/667598 🔴 نقدی خواندنی از بهنام امینی درباره بازنمایی بلوچستان در سینمای ایران. #ژینا_امینی #مهسا_امینی #قادین_یاشام_آزادلیق #جنین_زند_آجویی #امرأة_حياة_حرية #زن_زیویش_أزأیي #زن_زندگی_آزادی #زن_زنەی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی #…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴ویدئوی جدید گروه ژیان:
در شرایطی که امکان اعتصاب یا اعتراض علنی را نداریم می توانیم با جمع کوچکی از همکاران مورد اعتماد خود با ایجاد اخلال در خط تولید، مانند خراب کردن یک دستگاه و یا کند کار کردن، روال معمول کار را متوقف کنیم. در سطح شهر نیز ایجاد اخلال در خدمات عمومی مانند حمل و نقل، از طریق خرابکاری یا هر ابتکار دیگری، توسط خود کارگران آن واحد یا افراد دیگر، میتواند زمینه ساز قدم های بعدی باشد و فرصت شکلدهی به اعتراضات خیابانی و یا گسترش اعتصابات در سطح شهر را فراهم کند. زندگی پیش از انقلاب ژینا نه یک زندگی عادی بلکه جنگی علیه زندگی بود. نباید زندگی به وضعیت قبل برگردد. هر چیزی که روزمرگی زندگی قبل را مختل کند گامی به سوی پیروزی است.
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
در شرایطی که امکان اعتصاب یا اعتراض علنی را نداریم می توانیم با جمع کوچکی از همکاران مورد اعتماد خود با ایجاد اخلال در خط تولید، مانند خراب کردن یک دستگاه و یا کند کار کردن، روال معمول کار را متوقف کنیم. در سطح شهر نیز ایجاد اخلال در خدمات عمومی مانند حمل و نقل، از طریق خرابکاری یا هر ابتکار دیگری، توسط خود کارگران آن واحد یا افراد دیگر، میتواند زمینه ساز قدم های بعدی باشد و فرصت شکلدهی به اعتراضات خیابانی و یا گسترش اعتصابات در سطح شهر را فراهم کند. زندگی پیش از انقلاب ژینا نه یک زندگی عادی بلکه جنگی علیه زندگی بود. نباید زندگی به وضعیت قبل برگردد. هر چیزی که روزمرگی زندگی قبل را مختل کند گامی به سوی پیروزی است.
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
پیام دریافتی:
این تصویر #حیدر_دارائی است. دبیر تاریخ در یکی از دبیرستان های شهر #دهلران استان #ایلام با چهرهای خندان. اما گمان نمیکنم اکنون نای لبخند زدن داشته باشد.
۱۲ روز از بازداشتش گذشته است.
پیگیریهای خانواده او تا این لحظه بیسرانجام مانده است.
جالب اینجاست که این بازداشتی حتی در تجمعات هم شرکت نکرده است و هیچ مدرکی دال بر مجرمیتش وجود ندارد و همچنان در بازداشت به سر میبرد.
ماجرای عجیب بازداشتش مربوط به بعد از نا آرامیهای دهلران است.
ساعت حوالی ۳ نیمه شب بود که صدای ناله و ضجههای جوانی سکوت نیمه شب کوچه شهید میرزایی را در هم میشکند.
حیدر به ندای درونش که نشات گرفته از وجدان بیدار و خلقیات فرهنگی بودنش بود تاب نیاورد از خانه بیرون میرود و نزدیک صحنه شد.
جوانی زیر دسته و پای مامورین نیرو های امنیتی به باد کتک گرفته شده بود.
حیدر از رفتار خشن مامورین در برخورد با این جوان انتقاد میکند. اما ظاهرا آنها این انتقاد را تاب نمیآورند و برای تایید رفتار وحشیانه خود مشتی حواله صورت حیدر کردند و پشت بندش او را زیر بار مشت و لگد و باطوم قرار دادند.
یکی از شاهدان عینی که در صحنه حضور داشته است به ما گفته است وقتی مامورین او را میزدند حیدر زیر دست و پایشان فریاد میزد: آقا نزن من فرهنگیام ، من فرزند شهیدم.
اما ظاهرا آنها نه آدم فرهنگی حالیشان بوده نه فرزند شهید و به ضرب و شتم ادامه میدهند.
اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. مامورین او را به اداره آگاهی میبرند و تا سپیدهدم با میله آهنی، باتوم، پنجه بوکس و چماق او و دیگر بازداشتیهای آن شب را شکنجه میکنند.
به گفته منبع ما رد باطوم بر روی بدن این معلم کاملا مشهود است و ضربههایی که به بدن و کلیهاش وارد شده باعث شده چندین بار خون ادرار کند و همچنین بینی و یکی از انگشتان دستش شکسته شده. او به درمان فوری نیاز دارد و مامورین امنیتی حتی اجازه دسترسی به درمانگاه و هیچگونه دارویی هم به او ندادهاند.
چیزی که کاملا مشهود است این است که این معلم شریف هیچ جرمی مرتکب نشده است. تنها جای گناهکار و بیگناه عوض شده است.
#علیه_سکوت #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
این تصویر #حیدر_دارائی است. دبیر تاریخ در یکی از دبیرستان های شهر #دهلران استان #ایلام با چهرهای خندان. اما گمان نمیکنم اکنون نای لبخند زدن داشته باشد.
۱۲ روز از بازداشتش گذشته است.
پیگیریهای خانواده او تا این لحظه بیسرانجام مانده است.
جالب اینجاست که این بازداشتی حتی در تجمعات هم شرکت نکرده است و هیچ مدرکی دال بر مجرمیتش وجود ندارد و همچنان در بازداشت به سر میبرد.
ماجرای عجیب بازداشتش مربوط به بعد از نا آرامیهای دهلران است.
ساعت حوالی ۳ نیمه شب بود که صدای ناله و ضجههای جوانی سکوت نیمه شب کوچه شهید میرزایی را در هم میشکند.
حیدر به ندای درونش که نشات گرفته از وجدان بیدار و خلقیات فرهنگی بودنش بود تاب نیاورد از خانه بیرون میرود و نزدیک صحنه شد.
جوانی زیر دسته و پای مامورین نیرو های امنیتی به باد کتک گرفته شده بود.
حیدر از رفتار خشن مامورین در برخورد با این جوان انتقاد میکند. اما ظاهرا آنها این انتقاد را تاب نمیآورند و برای تایید رفتار وحشیانه خود مشتی حواله صورت حیدر کردند و پشت بندش او را زیر بار مشت و لگد و باطوم قرار دادند.
یکی از شاهدان عینی که در صحنه حضور داشته است به ما گفته است وقتی مامورین او را میزدند حیدر زیر دست و پایشان فریاد میزد: آقا نزن من فرهنگیام ، من فرزند شهیدم.
اما ظاهرا آنها نه آدم فرهنگی حالیشان بوده نه فرزند شهید و به ضرب و شتم ادامه میدهند.
اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. مامورین او را به اداره آگاهی میبرند و تا سپیدهدم با میله آهنی، باتوم، پنجه بوکس و چماق او و دیگر بازداشتیهای آن شب را شکنجه میکنند.
به گفته منبع ما رد باطوم بر روی بدن این معلم کاملا مشهود است و ضربههایی که به بدن و کلیهاش وارد شده باعث شده چندین بار خون ادرار کند و همچنین بینی و یکی از انگشتان دستش شکسته شده. او به درمان فوری نیاز دارد و مامورین امنیتی حتی اجازه دسترسی به درمانگاه و هیچگونه دارویی هم به او ندادهاند.
چیزی که کاملا مشهود است این است که این معلم شریف هیچ جرمی مرتکب نشده است. تنها جای گناهکار و بیگناه عوض شده است.
#علیه_سکوت #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴 ما آمدهایم!
✍️ مراد روحی
در یکی از آخرین صحنههای رمان با شکوه «ممد، شاهین من»، اثر یاشار کمال، «ممد» قهرمان داستان که در شورش علیه «عبدی آغا» یاغی حکومت شده است، پس از سالهای تعقیب خان به طریقی دمدمههای یک صبحگاه وارد منزل اشرافی او میشود که اکنون دیگر از ترس «ممد» شهرنشین شده است. عبدی آغا هنوز خواب و بیدار است که ممد خود را به اتاق خواب او میرساند و آرام به او میگوید «آغا، آغا، من آمدهام». چشمان از حدقه بیرون زدهی عبدی آغا با ناباوری ممد را نگاه میکند...و ممد آرام و با اطمینان سه گلوله را در شقیقهی او خالی میکند، از خانه بیرون میزند و سوار بر اسبش به سمت روستا میتازد.
و اکنون در سالیاد کشتار آبان، رو به کانون غارت و کشتار میگوییم که «ما آمدهایم». ما آمدهایم به دادخواهی آن نفتهایی که از نیزار غارت کردی و با آن برج ساختی در نیاوران و خانهها و ویلاهای میلیارد دلاری خریدی در شهر به شهر اروپا و آمریکا و کانادا. آمدهایم داد آن کودکانی را بخواهیم که سقف و کتاب و گندم را به آنها حرام کردی در همان زمانی که کودکان خودت را به کمبریج و آکسفورد و سوربن میفرستادی. اکنون ما نیز همچون «ممد»، امید همهی زخم خوردههای ارباب، در آستان یک صبحگاه همه با هم به سراغت آمدهایم... جان ۱۵۰۰ آبانی بیگناه با ماست، و هزاران جان از «خاوران و ۶۷، از کوردستان و دههی ۶۰ و جان هزاران کولبر سلاخی شده. جان بلوچستان با ماست و جانِ جاوید «خدانور» و چشمان دادخواه مادرش... ما همه با هم به سراغ تو آمدهایم، آمدهایم تا دادِ جانهایی را بخواهیم که گرفتی، دادِ زمینهایی را بخواهیم که سوزاندی و در آن پادگان و مین و سد کاشتی، تا داد آبهایی را بخواهیم که به پیرزنانش حرام کردی و با آن نیروگاه ساختی برای بمب اتم. آمدهایم تا داد «سواحل مکران» و برکتهای غارت شدهی آن را بخواهیم، همان برکتهایی که برای تو مگامال شد و اتوبانهای چندطبقه و برای بلوچ گرسنگی شد و سوختبری و کپرنشینی...همه با هم آمدهایم، از ترکمن صحرا تا نیزارِ تاراج شدهی عرب، تا «شیر آباد» بلوچ و تا «کمالشهر» و «خرمدشت» کرج و تا «نایسر» سنندج و «کریم آباد» سقز و تا قهدریجان و دهدشت و خرمآباد و آمل و رشت... همه با هم آمدهایم، دستهای همدیگر را پیدا و مشتهای دادخواهیمان را در هم گره کردهایم. «کۆمار» هم با ماست، پدرش گفت اکنون او «فرزند همهی ملتهای تحت ستم است»، او با ما و فرزند ماست. ژینا و حدیث و سارینا و نیکا نیز ترانهخوان و رقصان با ما هستند... پشتمان به اسرا و اردبیل گرم است، و مهدی حضرتی غریب نیز هم، همو که نترسید، فرار نکرد و تا ثانیهی آخر در مقابل جیرهخوارانت سینهی نوجوانش را سپر زن و زندگی و آزادی کرد... مادر ستار لچک سیاهش را به دادخواهی برداشته است، موهای سپیدش مژدهی صبحدم و رهایی میدهد به ما. که بود میگفت «اقلیتهای» فلان و بیسار؟! نه، ما خودِ اکثریت هستیم، زن و کوئیر و کورد و بلوچ و عرب و تورک و تورکمن و همهی دیگر نامهای ممنوعه. آری ما بیشمارانیم، ما از وادی زندگی به دادخواهی آمدهایم... به دادخواهی دههها استثمار و غارت، به دادخواهی دهههای کشتار و ویرانی آمدهایم. ما آمدهایم تا زندگیمان را، تا بدنهایمان را، و تا زبان و ترانههایمان را پس بگیریم. آمدهایم تا زمینهایمان را پس بگیریم، آن را شخم بزنیم و به جای مین و پادگان و زندان، در آن گندم و گل سرخ بکاریم. آمدهایم که ایران را از تو پس بگیریم، تا نگذاریم بیش از این برکتهای ما را دلار و شمش کنی برای «عمق استراتژیک» رسوا شدهات؛ تا نگذاریم «مازاد»هایت را بفرستی آن طرف آبها و اقیانوسها که با آن لابیهای حرفهایی و جاسوسها و کاراگاههای سوپر پرافیشنال اجیر کنی برای خونشوییها و آدم رباییهای بینالمللی... نه، نه، اشتباه متوجه شدی، آنها تفاوتشان با شما تنها در آرم وسط پرچمشان است، آنها از ما نیستند، برادران راستین و امتداد خود تو هستند. آن میله و پرچمی که خدانور زخم خورده و تشنه را به آن دستبند کردی را آنها برای تو کاشتند و تو هم جلد و زرنگ برداشت کردی. صدسال آزگار خانهمان را غارت کردی، ما را به این میلهها دستبند کردی و پای آن پرچمها تیرباران کردی و ما تمام نشدیم. ما درسهای تاریخمان را هم خوب خواندهایم، این است که به دادخواهی صد سال چپاول آمدهایم. خوب میدانیم که داستان زالوگری تو از کجا آغاز شد. ما به اعادهی زندگی و به دادخواهی تاریخ تراژیک این زالوگری آمدهایم و نام ما همهی غارت شدهگان است. ما به دادخواهی رودهایی آمدهایم که خشکاندی، و به دادخواهی هزارانی که کوچاندی به «خادم آباد»ها و «قلعه حسن خان» ها و «دره دریژ»ها.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
bit.ly/3EzyKmD
@kashowranews
✍️ مراد روحی
در یکی از آخرین صحنههای رمان با شکوه «ممد، شاهین من»، اثر یاشار کمال، «ممد» قهرمان داستان که در شورش علیه «عبدی آغا» یاغی حکومت شده است، پس از سالهای تعقیب خان به طریقی دمدمههای یک صبحگاه وارد منزل اشرافی او میشود که اکنون دیگر از ترس «ممد» شهرنشین شده است. عبدی آغا هنوز خواب و بیدار است که ممد خود را به اتاق خواب او میرساند و آرام به او میگوید «آغا، آغا، من آمدهام». چشمان از حدقه بیرون زدهی عبدی آغا با ناباوری ممد را نگاه میکند...و ممد آرام و با اطمینان سه گلوله را در شقیقهی او خالی میکند، از خانه بیرون میزند و سوار بر اسبش به سمت روستا میتازد.
و اکنون در سالیاد کشتار آبان، رو به کانون غارت و کشتار میگوییم که «ما آمدهایم». ما آمدهایم به دادخواهی آن نفتهایی که از نیزار غارت کردی و با آن برج ساختی در نیاوران و خانهها و ویلاهای میلیارد دلاری خریدی در شهر به شهر اروپا و آمریکا و کانادا. آمدهایم داد آن کودکانی را بخواهیم که سقف و کتاب و گندم را به آنها حرام کردی در همان زمانی که کودکان خودت را به کمبریج و آکسفورد و سوربن میفرستادی. اکنون ما نیز همچون «ممد»، امید همهی زخم خوردههای ارباب، در آستان یک صبحگاه همه با هم به سراغت آمدهایم... جان ۱۵۰۰ آبانی بیگناه با ماست، و هزاران جان از «خاوران و ۶۷، از کوردستان و دههی ۶۰ و جان هزاران کولبر سلاخی شده. جان بلوچستان با ماست و جانِ جاوید «خدانور» و چشمان دادخواه مادرش... ما همه با هم به سراغ تو آمدهایم، آمدهایم تا دادِ جانهایی را بخواهیم که گرفتی، دادِ زمینهایی را بخواهیم که سوزاندی و در آن پادگان و مین و سد کاشتی، تا داد آبهایی را بخواهیم که به پیرزنانش حرام کردی و با آن نیروگاه ساختی برای بمب اتم. آمدهایم تا داد «سواحل مکران» و برکتهای غارت شدهی آن را بخواهیم، همان برکتهایی که برای تو مگامال شد و اتوبانهای چندطبقه و برای بلوچ گرسنگی شد و سوختبری و کپرنشینی...همه با هم آمدهایم، از ترکمن صحرا تا نیزارِ تاراج شدهی عرب، تا «شیر آباد» بلوچ و تا «کمالشهر» و «خرمدشت» کرج و تا «نایسر» سنندج و «کریم آباد» سقز و تا قهدریجان و دهدشت و خرمآباد و آمل و رشت... همه با هم آمدهایم، دستهای همدیگر را پیدا و مشتهای دادخواهیمان را در هم گره کردهایم. «کۆمار» هم با ماست، پدرش گفت اکنون او «فرزند همهی ملتهای تحت ستم است»، او با ما و فرزند ماست. ژینا و حدیث و سارینا و نیکا نیز ترانهخوان و رقصان با ما هستند... پشتمان به اسرا و اردبیل گرم است، و مهدی حضرتی غریب نیز هم، همو که نترسید، فرار نکرد و تا ثانیهی آخر در مقابل جیرهخوارانت سینهی نوجوانش را سپر زن و زندگی و آزادی کرد... مادر ستار لچک سیاهش را به دادخواهی برداشته است، موهای سپیدش مژدهی صبحدم و رهایی میدهد به ما. که بود میگفت «اقلیتهای» فلان و بیسار؟! نه، ما خودِ اکثریت هستیم، زن و کوئیر و کورد و بلوچ و عرب و تورک و تورکمن و همهی دیگر نامهای ممنوعه. آری ما بیشمارانیم، ما از وادی زندگی به دادخواهی آمدهایم... به دادخواهی دههها استثمار و غارت، به دادخواهی دهههای کشتار و ویرانی آمدهایم. ما آمدهایم تا زندگیمان را، تا بدنهایمان را، و تا زبان و ترانههایمان را پس بگیریم. آمدهایم تا زمینهایمان را پس بگیریم، آن را شخم بزنیم و به جای مین و پادگان و زندان، در آن گندم و گل سرخ بکاریم. آمدهایم که ایران را از تو پس بگیریم، تا نگذاریم بیش از این برکتهای ما را دلار و شمش کنی برای «عمق استراتژیک» رسوا شدهات؛ تا نگذاریم «مازاد»هایت را بفرستی آن طرف آبها و اقیانوسها که با آن لابیهای حرفهایی و جاسوسها و کاراگاههای سوپر پرافیشنال اجیر کنی برای خونشوییها و آدم رباییهای بینالمللی... نه، نه، اشتباه متوجه شدی، آنها تفاوتشان با شما تنها در آرم وسط پرچمشان است، آنها از ما نیستند، برادران راستین و امتداد خود تو هستند. آن میله و پرچمی که خدانور زخم خورده و تشنه را به آن دستبند کردی را آنها برای تو کاشتند و تو هم جلد و زرنگ برداشت کردی. صدسال آزگار خانهمان را غارت کردی، ما را به این میلهها دستبند کردی و پای آن پرچمها تیرباران کردی و ما تمام نشدیم. ما درسهای تاریخمان را هم خوب خواندهایم، این است که به دادخواهی صد سال چپاول آمدهایم. خوب میدانیم که داستان زالوگری تو از کجا آغاز شد. ما به اعادهی زندگی و به دادخواهی تاریخ تراژیک این زالوگری آمدهایم و نام ما همهی غارت شدهگان است. ما به دادخواهی رودهایی آمدهایم که خشکاندی، و به دادخواهی هزارانی که کوچاندی به «خادم آباد»ها و «قلعه حسن خان» ها و «دره دریژ»ها.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
bit.ly/3EzyKmD
@kashowranews
Telegraph
ما آمدهایم!
در یکی از آخرین صحنههای رمان با شکوه «ممد، شاهین من»، اثر یاشار کمال، «ممد» قهرمان داستان که در شورش علیه «عبدی آغا» یاغی حکومت شده است، پس ازسالهای تعقیب خان به طریقی دمدمههای یک صبحگاه وارد منزل اشرافی او میشود که اکنون دیگر از ترس «ممد» شهرنشین شده…
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
۲ پیام از #تبریز:
۱. ماهی سیاه سلام، تبریز درگیری شدید بود بین مردم با دست خالی و این بیشرفا سمت سه راه امین تا محدوده ی چهارراه شهناز بیشتر درگیریارو داشت مناسفانه چندین بازداشتی دادیم علی رغم اینکه چند نفرو نزاشتیم ببرن ولی ی عده رو بردن و خیلی ناراحتم که نتونستم کاری کنم.
بیشتر پیجا خبرای تبریز رو اونجوری ک باید پوشش نمیدن در حالی ک از لحاظ روحی و روانی تاثیر زیادی هم بر روی مردم و هم نیروی سرکوب داره.
نکته جالب توجه این که یگان ضد شورش و نیروی انتظامی کمترین برخورد رو داشت.
۲.تبریز، خیابان فردوسی ، سه راه امین
یه نفر رو میخواستن بگیرن ریختیم رو سر لباس شخصی ها نذاشتیم.
@Blackfishvoice1
۱. ماهی سیاه سلام، تبریز درگیری شدید بود بین مردم با دست خالی و این بیشرفا سمت سه راه امین تا محدوده ی چهارراه شهناز بیشتر درگیریارو داشت مناسفانه چندین بازداشتی دادیم علی رغم اینکه چند نفرو نزاشتیم ببرن ولی ی عده رو بردن و خیلی ناراحتم که نتونستم کاری کنم.
بیشتر پیجا خبرای تبریز رو اونجوری ک باید پوشش نمیدن در حالی ک از لحاظ روحی و روانی تاثیر زیادی هم بر روی مردم و هم نیروی سرکوب داره.
نکته جالب توجه این که یگان ضد شورش و نیروی انتظامی کمترین برخورد رو داشت.
۲.تبریز، خیابان فردوسی ، سه راه امین
یه نفر رو میخواستن بگیرن ریختیم رو سر لباس شخصی ها نذاشتیم.
@Blackfishvoice1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
پیامِ جمعی از کنشگران و روشنفکران فلسطینی به زنان و مردان ایران
#در_ستایش_همبستگی #فلسطین #چه_غزه_چه_تهران_مرگ_بر_ظالمان
#زنده_باد_فلسطین #نابود_باد_اشغالگر
#freepalestine
#freepalestine🇵🇸❤️
@Blackfishvoice1
#در_ستایش_همبستگی #فلسطین #چه_غزه_چه_تهران_مرگ_بر_ظالمان
#زنده_باد_فلسطین #نابود_باد_اشغالگر
#freepalestine
#freepalestine🇵🇸❤️
@Blackfishvoice1