مدرسه‌ رهایی
2.13K subscribers
6.6K photos
2.03K videos
188 files
4.77K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است.

با نگاهی به سایر جنبش‌های
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________

#مدرسه_رهایی
Download Telegram
صدور ابلاغیه اجرای حکم اعدام محمد قبادلو از بازداشت‌شدگان قیام ژینا

امیر رئیسیان، وکیل محمد قبادلو در صفحه‌ی توییتر خود از صدور ابلاغیه اجرای حکم اعدام محمد قبادلو در تاریخ سه‌شنبه ۳ بهمن‌ماه خبر داد:

«حکم اعدام محمد قبادلو پیشتر توسط شعبه اول دیوان عالی کشور نقض شده بود و پرونده به شعبه هم‌ عرض (شعبه ۵ کیفری یک تهران) ارجاع داده شد تا با معاینات مجدد پزشکی قانونی، حکم مناسب صادر گردد. با این حال، پرونده ماه‌ها به دست این شعبه نرسید و در نهایت، شعبه اول دیوان عالی کشور اعلام کرد که رسیدگی به پرونده منوط به نتیجه رسیدگی در شعبه ۳۹ است. حالا این ابلاغیه اجرای حکم، چند ساعت پیش برای ما ارسال شده است! هر تصمیمی در فرایند ماده ۴۷۷ گرفته شده باشد نافیِ حق محمد قبادلو برای رسیدگی مجدد در راستای اعاده‌ دادرسی نیست.»

#نه_به_اعدام
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی_است

🔻🔺🔻
@edalatxah
Forwarded from بيدارزنى
🟣 کشتند


بامداد امروز سه‌شنبه ۳ بهمن‌ماه، محمدقبادلو در زندان قزل‌حصار کرج اعدام شد.

محمد قبادلو، زندانی ۲۳ ساله‌ای که در قیام ژینا بازداشت شده بود، بامداد امروز اعدام شد.

خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه با انتشار این خبر، ادعا کرد اعاده دادرسی قبادلو و وکلایش دو مرتبه در دیوان عالی رد شده است، در حالی که حکم وی در شعبه یکم دیوان عالی کشور نقض شده بود.

محمد قبادلو، ۲۲ ساله و کارگر مشغول به کار در یک آرایشگاه بود. او پیش از بازداشت ساکن شهر پرند بود.

مادر قبادلو پیش از این گفته بود که فرزندش اختلال دو قطبی دارد و چند ماه پیش از بازداشت روند درمان را متوقف کرده بود.

قبادلو را متهم کردند که در جریان اعتراض‌های شامگاه ۳۰ شهریور سال گذشته با خودروی سواری مأموران موتوری حکومتی را زیر گرفته است.

اتهام رسمی قبادلو اما «افساد فی ‌الارض» بود که بر اساس آن قاضی ابوالقاسم صلواتی، ۲۵ آبان گذشته برای او حکم اعدام صادر کرد.

محمد قبادلو هفت سال سابقه درمان بیماری اختلال دوقطبی داشت. به علاوه، تناقض‌های دیگری نیز در پرونده او به چشم می‌خورد، از جمله گزارش پزشکی قانونی که علت مرگ مأمور پلیس را اصابت جسم سخت به سر اعلام کرده بود.


⚪️ جمهوری اسلامی، تداوم قدرت و تثبیت سرکوب را در اجرای احکام ظالمانه و غیرانسانی اعدام می‌بیند، وضعیتی که از نخستین روز استقرار حاکمیت تا به امروز برقرار بوده است.

▪️ویدئو: خانواده‌ی محمد قبادلو، مقابل زندان قزل‌حصار کرج، هم‌زمان با شنیدن اجرای حکم اعدام وی


#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تجمع بازنشستگان #یزد مقابل سازمان برنامه و بودجه

سه شنبه ۳ بهمن ماه ۱۴۰۲

یزد


🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان #عبداله_رضایی در تجمع بزرگ بازنشستگان کشوری، لشگری، تامین اجتماعی و سایر صندوق ها،  مقابل استانداری کرمانشاه.

#سوم_بهمن_ماه ۱۴۰۲

خشونت و سرکوب در کشور حاکم است چون:
"خیابان فقیر است و ما دچار فقر فریاد شده ایم...
آنچه از صندوق های رای شما بیرون آمده :
فقر، بیکاری، اختلاس و استبداد مطلق بوده است."

🔻🔺🔻
@edalatxah
Forwarded from جامعه‌شناسی زن روز (Parastu.Z.Farrokhi)
📝 کارخانگی؛ سهم گمشده زنان از تولید و اقتصاد
پانیذ قهرمانی

🔺تقسیم کار جنسیتی شیوه ای سنتی است که از دیرباز نقش های متفاوتی را برای دو جنسیت زن و مرد قائل شده است. تقسیمی که همواره در راستای منافع پدرسالاری کار کرده و برای هریک تعریف متفاوتی را ارائه کرده است. چیزی که ما از جنس مذکر با عنوان مرد نان آور و از جنس مونث به عنوان زن خانه دار یاد می کنیم. بر اساس این تقسیم کار، دو حوزه یا دو قلمرو اجتماعی وجود دارد که از یکدیگر تفکیک شده اند و با عنوان قلمرو عمومی و قلمرو خصوصی تعریف می شوند. در این تعریف، قلمرو عمومی به فضای گسترده کار، تولید و سیاست مردانه اختصاص دارد و قلمرو خصوصی همان محیط خانه است که عرصه ای محدود برای حضور زنان تلقی می شود. بر این مبنای جنسیتی، زنان منحصرا به دنیای خصوصی خانه و مردان منحصرا به دنیای عمومی کار و سیاست پیوند داده شده اند.

▫️معیار چنین امری در گستره مناسبات دو جنس، تفاوت در نوع کارها و وظایفی است که معمولا توسط زنان و مردان انجام می شود. به این شکل که به طور سنتی از زنان خواسته می شود به کار خانه داری و تربیت فرزند بپردازند و از مردان نیز انتظار می رود به عنوان سرپرست و نان آور خانواده کارهایی انجام دهند که مرتبط با شغل آن ها در بیرون از خانه تصور می شود. بنابراین، موقعیت شغلی زنان و مردان نیز در دایره تقسیم کار جنسیتی قرار می گیرد. به این لحاظ تقسیم کار جنسیتی در مناسبات پدرسالارانه اساسا مبتنی بر کار خانگی برای زنان و کار بیرون از خانه برای مردان است. اما این تقسیم کار و پیامدهای آن هرگز برای دو جنس برابر نبوده و از لحاظ تاریخی منجر به تقویت وضعیت فرودست زنان شده است. در حالیکه که کار مردان در بیرون از خانه منجر به بهره اقتصادی قابل رویت و ارتقای جایگاه آن ها در جامعه می شود، کار زنان در حوزه اقتصادی_ به عنوان حوزه اساسی در تعیین طبقه افراد یک جامعه_ تبدیل به پول نمی شود و در چرخه مالی به خود آن ها باز نمی گردد.

🔺آنچه که در مناسبات اقتصادی مشخص است این است که مفهوم «کار» به فعالیتی اطلاق می شود که بتوان برای آن دستمزدی را در نظر گرفت. به عبارت دیگر کار فعالیتی است که دارای ارزش اقتصادی و منفعت عقلانی باشد که در برابر آن پولی را قرار بدهند. بنابراین کارهایی که در خانه به خاطر جنسیت زنان به آن ها محول شده است و اموری همچون آشپزی، بچه داری، نظافت و...به علت آن که اساسا به عنوان «کار» به رسمیت شناخته نشده است، هیچ دستمزدی هم به آن تعلق نمی گیرد. در واقع شغل خانه داری در نظام اقتصادی جامعه به راحتی نادیده گرفته می شود. بنابراین خانه دار در دسته بندی جمعیت فعال و غیرفعال جامعه، از شاخه جمعیت فعال و سالم برای انجام کار شامل شاغلان و بیکاران جویای کار، جدا شده و بدون هیچ دلیلی به جمعیت غیرفعال پیوسته است.

▫️بر مبنای تعریفی که مرکز آمار ایران از شغل خانه داری ارائه کرده، بر غیرفعال انگاشتن جمعیت زنان خانه دار صحه گذاشته شده است.

🔺با توجه به این تعریف مشخص است که در دسته‌بندی های آماری و جمعیتی کشور، خانه داران به عنوان بخشی از جمعیت غیرفعال محسوب می شوند. به کارگیری واژه غیرفعال برای زنان خانه دار حد فاصلی را بین خانه داران و نظام اقتصادی-اجتماعی ایجاد می کند که عملا زنان خانه دار نه تنها در امور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی نقش تاثیرگذاری را برای خود تصور نمی کنند، بلکه این مساله حس ناکارامدی و فقدان عزت نفس آن ها را افزایش داده است.

🟡 این درحالی است که کار انجام شده توسط زنان در خانه، اثرات انکارناپذیری در رشد، بالندگی و رفاه جامعه دارد. با این وجود چنین کاری در نظام اقتصادی کشور ثبت و منعکس نمی شود.

🔺زنان با وجود اینکه نقش های متنوعی را تحت عنوان مادری، همسری، خانه داری و اشتغال بیرون از خانه بر عهده گرفته اند، کار خانگیشان کاملا در تولید اقتصادی کشور نادیده گرفته شده است. کارهایی بی مزد که اغلب از نقطه نظر اطرافیان نیز پنهان می ماند. این در حالی است که کار رایگان زنان تاکنون چرخ های سرمایه داری را به طور قابل توجهی به چرخش درآورده است. مهمترین نقش آن ها، تاثیرشان بر مراقبت و احیای روزانه نیروی کار (مردان) است که این امر ارزش اضافی تولید می کند و آن ها نیازی به وجود نیروی کار تولیدی ندارند. در واقع جامعه و سرمایه داری از نیروی کار زنان خانه دار به شدت سود می برد. بدون انجام این کارها نه نیرویی برای کار مزدی پرورش می یابد و نه مردان امکانات حضور در بازار کار را به دست خواهند آورد. این بدان معناست که زنان اگر از خانه داری و کارهای مراقبتی دست بکشند، اقتصاد حاکم دچار رکود و زوال قابل توجهی خواهد شد./ماهنامه خط صلح

#کار_خانگی
#زنان_خانه_دار
#تقسیم_جنسیتی_کار
#کار_خانگی_زنانه_نیست


📑 ادامه مطلب🔺🔺


@Zane_Ruz_Channel
سونامی خودکشی دانش آموزان

فاطمه زندکریمی

از مهر ۱۴۰۲ شاهد خودکشی دانش‌آموزان بوده‌ایم. از ابتدای دی ماه در ایران ۸ دانش‌آموز ،خودکشی منجر به مرگ داشته‌اند.
هفته گذشته جزئیات خودکشی "یسنای"۱۲ ساله در ایلام که در نامه‌ای با ادبیاتی کودکانه نوشته بود،از زندگی سیر شده و خواهر کوچکش را به زن عمویش سپرده بود، رسانه‌ای شد. متاسفانه این هفته سونامی خودکشی به سنندج رسید که منجر به مرگ پردیس کریمی دانش‌آموز و کودک کار ۱۴ ساله شد. پردیس، در یکی از روستاهای حاشیه سنندج زندگی می‌کرد، که فاقد مکان آموزشی، متوسطه اول، برای تحصیل بوده،و باید مسافتی طولانی را جهت رسیدن به یک مکان آموزشی دولتی طی می کرد. این دانش‌آموز برای تامین هزینه‌های تحصیل مجبور به کار در کارگاه قالی‌بافی بوده است.
فقر اقتصادی و نبود امکانات آموزشی از عوامل و فاکتورهای اصلی مرگ این کودک کار ۱۴ کار سنندجی می‌باشد.

این در حالیست که در هفته اخیر رضا مراد صحرایی به اجرای «طرح محراب» در مدارس اشاره کرده است و آن رابه مثابه "یکی از مهم‌ترین اقدامات وزارت آموزش و پرورش" دانسته است. حال سوال این جاست، آیا مراد صحرایی چقدر به عدم دسترسی دانش‌آموزان ایرانی به مکان آموزشی اشراف دارد که در صدد اجرای چنین طرح هایی برآمده است؟ آیا طرح محراب نیاز به مکان آموزشی ندارد؟ آیا ایشان و مدیران کل ایشان آماری رسمی و دقیق از دانش‌آموزان کار، دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل، دانش‌آموزان ترک‌تحصیل دارند؟ یا همانند اخبار ضد و نقیض آبان ماه ۱۴۰۲، وجود کلاس بدون معلم را تکذیب می کردند، اما در برابر مصداق‌های کلاس فاقد معلم که رسانه‌ای می‌شد سکوت می‌کردند.

سونامی خودکشی دانش‌آموزانی همچون یسنا از ایلام و پردیس از سنندج، جامعه را دچار شوک کرده ولی متاسفانه، واکنش اصولی از جانب مدیران ارشد آموزش و پرورش دیده نشده است؟ آگاهان به حوزه تعلیم و تربیت با تحلیل‌های درست و منطبق با واقعیت‌های روز  اعلام کرده‌اند، که این نظام آموزشی کارایی لازم را ندارد و قادر به ساختن یک انسان کارآمد، هدفمند و امیدوار نیست. صرفا در حیطه ظاهر عمل کرده و سعی می‌کند که یک انسان مطیع و غیر‌مطالبه‌گر و غیرمنطبق با فطریات انسانی و روح قوانین بشری و الهی را تربیت کند. متاسفانه متولیان آموزش و پرورش، سالهاست که زحمت شنیدن نقدهای علمی و کارشناسانه را هم به خود نمی‌دهند. مشکلات اقتصادی، فرونشست طبقه متوسط و اثرات اجتماعی و عاطفی ناشی از آن، ناکارآمدی آموزش و پرورش در تامین فضای آموزشی، تامین مشاور برای مدارس، پولی و طبقاتی شدن آموزش، همه زنجیروار عامل ایجاد دومینوی خودکشی دانش ‌آموزان بوده است. دیروز ایلام، امروز سنندج و فردا... .

جهت برون رفت از این بحران آموزش و پرورش باید از نیروهای متخصص در حوزه روانشناسی و مشاوره بهره گرفته، و با شناسایی دانش‌آموزان در معرض خطر، همچون مددکاری اجتماعی بتوانند با مداخله بهنگام این بحران را مدیریت کنند. این امر با افزایش آگاهی و دانش مسئولین به مسائل روز در حوزه آموزش و علوم‌تربیتی دانش‌آموزان میسر می‌شود.

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#بیانیه_مشترک_تشکلهای_مستقل

📣 برای افزایش عمومی مزدها به پا خیزیم و تلاش های ضدکارگریِ دولت و کارفرمایان را خنثی کنیم!

افزایش مزد در شرایط فلاکت‌بار کنونی به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است. دستمزدهائی که توسط دولت، وزارت کار و به اصطلاح نمایندگان کارگری منصوب آنها در شورای عالی کار تصویب می شوند نمی توانند هزینه های زندگی طبقه کارگر را تامین کنند. سال هاست که کارگران به این فقر و سیه روزی گسترده اعتراض دارند و کارخانه وکارگاه، مراکز آموزشی و درمانی و بهداشتی و حتی  خیابان ها را به محلی برای انعکاس خواست های خود برگزیده و فریاد حق طلبی سر داده اند. مبارزات مستمر بازنشستگان – که بخش جدائی ناپذیری از طبقۀ کارگر را تشکیل می دهند- در هر هفته و اعتصاب کارگران ذوب آهن اصفهان و کارگران گروه ملی فولاد اهواز در هفته های اخیر، نمونه هائی از اعتراضات به حق و دامنه داری هستند که در آنها خواست اصلی کارگران معترض، افزایش مزد و مزایای شغلی است.
اما رژیم جمهوری اسلامی در طول ٤٥ سالی که روی کار است، همواره در نبرد میان کارگر و کارفرما، مدافع منافع استثمارگرانۀ سرمایه داران است چون از یکسو، خود این دولت، بزرگترین سرمایه دار است و از سوی دیگر، سردمداران آن به خاطر انحصار قدرت سیاسی، نبود ساز و کار پاسخگوئی، نبود حسابرسی و کنترل مردمی و با استفاده از اختناق و فساد حاکم، بخش های عظیمی از وسایل تولید و کار کشور را تصاحب کرده اند و هر صدای حق خواهی را با کشتار و زندان و اخراج از محل کار پاسخ می دهند. تا هنگامی که مقاومت و مبارزۀ سراسری طبقۀ کارگر صورت نگیرد، وضع کارگران و زحمتکشان جامعه هر روز بدتر خواهد شد. کسانی که مسبب فقر،سیه روزی و درماندگی اکثریت ٩٠درصدی افراد جامعه هستند،نمی خواهند و نمی توانند در جهت رفع محرومیت توده های زحمتکش گام بردارند.از این رو، کارگران خود باید به فکر منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود باشند. دیگر نیروهای طبقاتی یا توان چنین کاری را ندارند و یا خواهان چنین تلاشی نیستند، زیرا منافعشان ضد منافع طبقۀ کارگر است.
کارگران درآمدی جز مزد خود ندارند؛ آن هم مشروط به اینکه کاری داشته باشند. اما مزدهای کارگران همواره چهار یا پنج برابر پائین تر از هزینه هایی بوده که برای معیشت خانوار متوسط کارگری لازم است. برای مثال، آخرین حداقل دستمزدی که دولت و شورای عالی کار برای سال ۱۴۰۲ تصویب کردند با کل مزایای شغلی – که به همه کارگران تعلق نمی گیرد - مبلغ ۷۴۰۰۰۰۰ تومان (هفت میلیون و چهار صد هزار تومان) بود. این مبلغ به زحمت هزینۀیک هفتۀ یک خانوار متوسط شهری در سال۱۴۰۲را تامین می کند زیرا براساس آمارهای رسمی، میانگین هزینۀ یک خانوادۀ چهارنفری در این سال از سی میلیون تومان در ماه بیشتر است. به همین طریق براساس پیش بینی نرخ تورم در سال ۱۴۰۳، میانگین هزینۀ زندگی یک خانوار شهری از چهل و پنج میلیون تومان در ماه کمتر نخواهد بود.
برای دستیابی به افزایش مزد راهی جز مبارزه و پنجه در افکندن با دولت، کارفرما و سرمایه داران قابل تصور نیست. زیرا دولت و کارفرماها نه تنها هیچ اراده ای برای افزایش مزد از خود نشان نمی دهند، بلکه با تمام امکانات قانونی و غیرقانونی خود می کوشند به بهانه های واهی مانند مبارزه با تورم، ضرورت اشتغال زائی،رقابت پذیری و ترغیب سرمایه داران به سرمایه گذاری و یا این دروغ فاحش که اقتصاد ایران توانائی تأمین مزدی بالاتر از مزدهای جاری را ندارد، از افزایش مزد جلوگیری کنند. دولت با بدعت گذاری های شیادانه افزایش و پرداخت هر سطحی از مزد را منوط به توافق با کارفرما زیر عنوان «مزدهای توافقی» می کند. این بدان معنی است که می خواهد همان قانون دست و پاشکسته حداقل دستمزد را هم دور بزند و برای اینکه مسیر بهره کشی و استثمار را بدون مقاومت کارگران هموار سازد، ماده قانونی جدیدی برایش تصویب می کند.
کارگران مزدی یدی و فکری در ایران با اعضای خانواده شان حدود ٦٠ در صد جمعیت کشور را تشکیل می دهند و بیش از ٨٠ درصد کل تولید جامعه محصول کار آنهاست. از این رو بدیهی است که مزد کارگران نباید از میانگین هزینۀ یک خانوار متوسط شهری کمتر باشد. چنانکه گفته شد میانگین هزینه های زندگی یک خانوار چهارنفرۀ شهری در سال ۱۴۰۳، حداقل معادل چهل و پنج میلیون تومان در ماه خواهد بود.
ما از تمام کارگران مزدی واحدهای صنعتی، خدماتی، کشاورزی، ساختمانی، معدنی و غیره در بخش های خصوصی و دولتی دعوت می کنیم در محیط کار خود و در سطح جامعه برای حداقل دستمزد چهل و پنج میلیون تومان در ماه مبارزه کنند. ⬇️⬇️⬇️
یک ‌نکته اساسی دیگر که نباید فراموش شود این است که در امر مبارزه برای افزایش مزد، مانند عرصه های دیگر مبارزه طبقاتی کارگران، همبستگی و اتحاد طبقه کارگر و ایجاد تشکل های پایدار اقتصادی و اجتماعی (سندیکا و یا سازمان های مشابه) دارای اهمیت درجه اول هستند. مبارزه کارگران در عرصه های اقتصادی- اجتماعی به تنهایی نمی تواند به نتایج مطلوب دست یابد. پس همزمان با مبارزه برای خواست های اقتصادی باید ترویج و آموزش و فعالیت عملی برای پی ریزی مبارزه مستقل سیاسی طبقه کارگر و تشکل های آن نیز صورت گیرد: زیرا مبارزه طبقاتی کارگران تنها در صورتی که به صورت متحدانه، متشکل و براساس اهداف دراز مدت و اهداف فوری طبقۀ کارگر و با شرکت وسیع و فعال توده ها انجام شود، بخت پیروزی خواهد داشت.

۶ بهمن ماه ۱۴۰۲

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

گروه اتحاد بازنشستگان

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

کارگران بازنشسته خوزستان

#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی

https://tttttt.me/syndica_7tape
🔴 محرومیت معلم زندانی، هاشم خواستار از دسترسی به خدمات مناسب پزشکی

بنابر گزارش‌ها، هاشم خواستار، معلم و فعال صنفی محبوس در زندان وکیل آباد مشهد، علیرغم حال نامساعد جسمی، از دسترسی به خدمات مناسب پزشکی محروم مانده است.

طبق گفته‌ی یک منبع مطلع به خبرگزاری هرانا: «وضعیت جسمانی آقای خواستار از اول دی‌ماه به دلیل ابتلا به بیماری‌ای با نشانه‌هایی چون تهوع، تب و لرز، سردرد و درد بدن، نامناسب بوده است. به گونه‌ای که قدرت جسمانی‌اش کاهش یافته و با کاهش وزن مواجه شده است. با این حال، به دلیل بی‌توجهی مسئولان زندان، وی از دریافت خدمات درمانی مناسب و اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان محروم مانده است.»

هاشم خواستار روز ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ توسط سرکوب‌گران حکومت بازداشت و سپس در شعبه ۴ دادگاه‌ انقلاب مشهد به ریاست قاضی منصوری به ۱۶ سال زندان، ۳ سال تبعید و ۳ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد. پس از آن نیز به دلیل پروندە جدیدی که در زندان علیه وی گشودە شدە بود از سوی دادگاە انقلاب مشهد به اتهام توهین به خامنه‌ای و تبلیغ علیه نظام به ۲ سال و ۶ ماە زندان محکوم شد. او از پیشگامان حرکت صنفی است.

#هاشم_خواستار
#صنفی_سیاسی_است
🔴 هاوژین مصطفی‌پور، کودک پانزده ساله، در مهاباد، به زندگی خود پایان داد

بر اساس خبر منتشر شده در رادیو زمانه، روز پنجشنبه پنجم بهمن ماه، یک دانش‌آموز پانزده ساله در مهاباد به زندگی خود پایان داد.

در ماه‌های اخیر، موارد خودکشی دانش‌آموزان و کودکان افزایش چشمگیری داشته است. در اواسط دی‌ماه امسال، یسنا شجاعی، دانش‌آموز دختر ۱۲ ساله در شهر یاسوج، یک دانش‌آموز پسر ۱۱ ساله در تهران، و یک دانش‌آموز دختر به نام مینا صادقی از اهالی چرام، ساکن شهر دهدشت از شهرستان‌های استان کهگیلویه و بویراحمد به زندگی خود پایان دادند.
در اوایل دی‌ماه سال جاری نیز معاون امور اجتماعی فرمانداری آبدانان (استان ایلام) خودکشی پنج دانش‌آموز ساکن این شهر را تایید کرده بود. ساناز قمبری که به تازگی دوره دبیرستان را به پایان رسانده بود، باران قمبری، دانش‌آموز متوسطه اول، آتیا نوری، هفده ساله، عبداللهی یک دختر دانش‌آموز سال دوم متوسطه، فایز سعادت، دیپلمه، پنج دانش‌آموز شهر آبدانان، و غزل صادقی، دانش‌آموز یازدهم انسانی دبیرستان باقرالعلوم آمل هستند که طی دو ماه اخیر دست به خودکشی زده‌اند.

فشارهای اجتماعی، مشکلات اقتصادی و اختلافات خانوادگی از جمله دلایل رشد خودکشی کودکان بوده است.

♦️ خودکشی کودکان و افزایش آن را نمی‌توان با ارجاع به چند مرکز مشاوره و اورژانس حل و فصل کرد. ریشه این مساله را باید در ساختار مسلطی جست که این بحران را به وجود آورده‌است. همان ساختاری که کودکی دانش‌آموزان را به تاراج می‌برد، این مرگ‌ها را به کودکان تحمیل می‌کند. چاره راه برچیدن ساختار مسلط سیاسی و اقتصادی از ریشه است.

🔻🔺🔻
@edalatxah
Forwarded from سرخط
🔴 احتمال اجرای حکم اعدام چهار زندانی سیاسی کورد طی ساعات آینده
از صفحه‌ی توییتر جوانا طیمسی، همسر محسن مظلوم

#محسن_مظلوم
#محمد_فرامرزی
#وفا_آذربار
#پژمان_فاتحی
#زندانی_سیاسی
#نه_به_اعدام
#جمهوری_اعدام
@sarkhatism
⭕️ اعتصاب کارگران گروه ملی فولاد در ششمین روز خود با قدرت و اتحاد ادامه دارد

پایان راهپیمایی اعتراضی کارگران گروه ملی صنعتی فولاد - پل سفید (معلق).

امروز خیابان های اهواز زیر گام های استوار کارگران معترض فولاد به لرزه در آمد.

یکشنبه هشتم بهمن ماه ۱۴۰۲

ما کارگران فولاد علیه ظلم و بیداد
میجنگیم میجنگیم


http://tttttt.me/sedayemostaghelfolad
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بیانیه جمعی از زندانیان زندان قزلحصار: این بار هم
سه‌شنبه به دار آویخته شدیم


خطر اعدام قریب‌الوقوع محسن مظلوم، وفا آذربار، محمد فرامرزی و پژمان فاتحی، چهار زندانی سیاسی کورد جدی‌تر از همیشه شده است. جمعی از زندانیان زندان قزل‌حصار در بیانیه‌ای نوشته‌اند: «پیوسته خبر جگرسوز آخرین ملاقات داده‌شده به یکی از همبندیان و یا هم سلولی‌هایمان را می‌شنویم و به دنبال آن و با طلوع صبح صدای آمبولانس وحمل پیکرِ پاک و بی‌جان عزیزان‌مان برای تحویل به خانواده‌های‌شان.»


متن بیانیه: «روزگاری می‌خواندیم و می‌شنیدیم که فقط در روزهای جمعه «خون جای بارون می‌چکد».
از دهه شصت اغلب روزها و اکنون تمام روزهای هفته است که از پیکر این سرزمین و مردمش خون می‌چکد. تمام سحرگاهان، همه بامدادان و هر بانگ نماز را به خون آغشته و رنگین کرده‌اند و ما که در زندان قزلحصار در مرکز این کشتار و قتل عام سراسری قرار داریم، همه روزه (و عموما) روزهای سه‌شنبه وچهارشنبه با اعدامِ هم سلولی‌ها و همبندی‌هایمان روز را آغاز می‌کنیم.
پیوسته خبر جگرسوز آخرین ملاقات داده‌شده به یکی از همبندیان و یا هم سلولی‌هایمان را می‌شنویم و به دنبال آن و با طلوع صبح صدای آمبولانس وحمل پیکرِ پاک و بی‌جان عزیزان‌مان برای تحویل به خانواده‌های‌شان.
در سراسر دنیا حکومت‌ها نمادهایی چون شاهین و شیر و عقاب و غیره را بعنوان نماد قدرت و اقتدار خود برگزیده‌اند. ولی این حکومتِ سرداران و مشایخ اعدام «حلقه طناب دار» را به نماد قدرت خود تبدیل کرده است… وحقوق بشر را هم با طناب دار حلق‌آویز و یا به سنگسار کشیده‌اند…!

ولی زهی افتخار و شرف و سربلندی برای این مردم وجوانانِ پاکبازش که در چنین شرایط کشتار و اختناقی چهره‌هایی چون ژینا و سارینا، نوید افکاری ومیلاد زهره‌وند، محسن شکاری، مهدی کرمی و قاسم و ایوب و حال محمد قبادلو و فرهاد سلیمی را نماد و سمبلی بر پرچم‌های خود انتخاب می‌کنند؛ تا از این پس چهره‌های پاک و معصوم این قهرمانان باشد که برای کوهها نماد مقاومت و ایستادگی، برای بهار سرمشق زندگی، برای مشعل الگوی شعله‌وری، برای قلب‌ها نماد عشق و برای پرچم نماد هویّت و افتخار باشند تا چهره و رخساره آنها برای فداکاری و ایثار مصداقی عینی باشد و برای همیشه تاریخ در اهتزاز.


یادشان گرامی وراهشان پر رهرو


جمعی از زندانیان زندان قزلحصار - بهمن ماه ۱۴۰۲»


#اعدام_قتل_عمد_حکومتی_است
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
محمد فرامرزی، محسن مظلوم، وفا آذربار و پژمان فاتحی دقایقی پیش اعدام شدند. اما بدون شک افکار آزادی‌خواهانه و شجاعت آنها تکثیر می‌شود.  

بخشی از شعر «بۆ ئیعدامی» از جلال ملکشاه

له گۆڕه‌پانی سامناکا
سەگ و پۆلیس ئەیانلووراند
له ژووری دادگای شارا
کاربه‌ده‌ستان بۆ ئێعدامی
خه‌ڵاتیی مه‌رگیان ئه‌دووراند.
کاتژمێره فێگرتووه‌که‌ی
کاکه‌ی تاوانباریش به‌له‌ز
شه‌وی ئه‌شکان
هاتن, هاتن…
قازی, پۆلیس و میرغه‌زه‌ب هاتن
وتیان: هانێ! ئه‌وه پێنووس
وه‌سییه‌تنامه‌که‌ت بنووسه
وتی: ده‌بێ سڵاو بنێرم بۆ کوێستان
وتیان: نابێ…
ئه‌ویش له وه‌سییه‌ت‌نامه‌دا
تفه‌نگه‌که‌ی‌ دا به سبەی!
داره‌که‌یان له خه‌و هه‌ڵسان
وه‌نه‌وزی گۆڕه‌پان شکا,
له ژووری چۆڵ
تکێ فرمێسک بەسەر گۆنای ژنی ژانگرتوودا تکا!

ئاڵقه‌ی ته‌ناف زریکاندی
تاوانبار چوو به‌ره‌و ئاسمان
هه‌وره‌کانی کوێستان جمان
ژنی ژانگرتوو قیژاندی
کۆرپه‌ی سبه‌ی هاته جیهان

🔹🔹🔹

🆔 @kashowranews
Forwarded from سرخط
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 اراکی‌های معترض باز هم در خیابان

امروز دهم بهمن، بار دیگر مردم اراک در اعتراض به ادامه‌ی فعالیت و مازوت‌سوزی نیروگاه برق حرارتی شازند به خیابان آمدند. در ماه گذشته نیز مردم اراک دستکم دو بار خیابان‌ها را در اعتراض به این نیروگاه آلاینده زیر پا گذاشتند. آنان خواهان تعطیلی نیروگاه به عنوان راه حل نهایی هستند تا شاید بتوانند حق «نفس کشیدن» را پس بگیرند. پس از سال‌ها تحکیم سیاست‌های ضدمحیط زیستی که با سرمایه‌های خصوصی و یا دولتی اما با حمایت تمامی ارگان‌های حاکمیت صورت گرفت، حالا ساکنان مناطق مختلف با گسترش اعتراضات محیط زیستی خود، تصور مقاومت جمعی در برابر این دستگاه عریض و طویل را واقعی‌تر کرده‌اند.

#اراک
#نیروگاه_شازند
#نه_به_سرمایه_داری
#جیره_خور_صنعتی
#بحران_محیط_زیست
#اعتراضات_زیست_محیطی
@sarkhatism

🔴پیام زندانیان سیاسی زندان ‎#قزلحصار به عموم مردم ایران

🔻صدای ما و خانواده‌هایمان باشید

زندانیان زندان قزلحصار، با اشاره به اینکه هرلحظه جانشان در معرض خطر قرار دارد، در پیامی از به آحاد مردم در سراسر ایران خواستند از هم‌بندی‌ها و خانواده‌هایشان حمایت کنند.

این زندانیان، روز جاری را با دو هدف اعتراض به اجرای حکم اعدام وفا آذربار، محمد فرامرزی، پژمان فاتحی و محسن مظلوم و همچنین، لغو حکم غیرانسانی اعدام در اعتصاب به سر بردند.

آن‌ها اعلام کردند که سه‌شنبه هر هفته را در اعتراض به موج اعدام‌ها و در راستای توقف آن، در اعتصاب غذا سپری خواهند کرد.

زندانیان معترض، می‌گویند به دلیل روز سه‌شنبه را برای اعتصاب و اعتراض خود انتخاب کرده‌اند که بیشتر اعدام‌ها در زندان قزلحصار در سحرگاه این روز هفته اجرا می‌شود.

زندانیان سیاسی زندان قزلحصار
جعفر ابراهیمی، زرتشت احمدی راغب، سپهر امام جمعه، لقمان امین پور، احمد رضاحائری، میثم دهبانزاده، رضا سلمان زاده، حمزه سواری، سعید ماسوری، رضا محمدحسینی
#نه_به_اعدام
#عادی_سازی_خیابان
#خیابان_از_آن_ماست
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم


🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
مدیران-مالکان بیمارستان خصوصی گاندی بعد از بروز حادثه‌ آتش‌سوزی، به شکلی طلبکارانه در مقابل دوربین‌های خبرنگاران حاضر شدند و از دولت درخواست کردند تا در اسرع وقت وارد عمل شده و خسارات وارده را جبران کند.

طلبکاری دائمی، خصلتِ فرهنگی بورژوازی ایران است که هم‌زمان از توبره‌‌ی کالایی‌سازی خدمات عمومی و از آخور اموال عمومی می‌بلعد و هر وقت هم که لازم بداند، از طریق عربده‌کشی‌های لیبرال، اقتصاد حاکم بر ایران را "دولتی و کمونيستی" توصیف می‌کند.

بیمارستان گاندی تهران، اصلا "هتل-بیمارستان" نامیده می‌شود و هزینه‌ی یک شب بستری‌شدن برای زایمان را تا ۱۴۰ میلیون تومان محاسبه و دریافت می‌کند. این بیمارستان اساسا برای ارائه‌ی خدمت به جمعیتی ساخته شده که بعضا ایده‌ای برای خرج کردن پول‌های بادآورده ندارند؛ از همین‌رو فضاهای مشمئزکننده‌ای با نام اتاق ویژه‌ی نوازاد دارد که بهای یک شب بستری بودن نوزاد در آن‌ها تا ۹۰ میلیون تومان می‌رسد. این بیمارستان به توريست‌ها سرویس‌های ویژه ارائه می‌کند و حتی برای آن‌ها سیستم حمل و نقل مخصوصی تعبیه کرده است. برای همراهان بیماران اتاق‌های هم‌طراز با اتاق‌های هتل‌های پنج‌ستاره طراحی کرده‌ و امکان برگزاری جشن تولد بعد از زایمان و ... لحاظ کرده‌اند و رستوانی با غذاهای گران‌قیمت دارند.

همین بیمارستان در روزهای بحران فاجعه‌بار کرونا در ایران، پذیرش بیمارانِ کرونایی را به پرداخت "۲۰ میلیون تومان علی‌الحساب" موکول می‌کرد و مطلقا از پذیرش بیماران _ولو رو به مرگ_ که توانایی پرداخت چنین پولی را نداشتند، خودداری می‌کرد:
نیازی به عذاب‌وجدان هم نبود چون فلسفه‌ی "بازار آزاد رقابتی" به هر اخلاقیاتی می‌چربید و می‌شد در چشم بیمار نگاه کرد و گفت: تشریف ببرید جایی که مناسب جیب‌تان باشد.

همین کاسبانِ سلامت، چنان برای سودِ حداکثری حریص بودند که در عینِ بزک کردنِ "اتاق‌های لاکچری" و پر جیب‌های پزشک-دلالان، تعمیر و نگهداری مرتب و دقیقِ  تأسیسات ایمنی بیمارستان را رها کردند:
سخنگوی آتش‌نشانی تهران می‌گوید دلیل بروز این آتش‌سوزی، قدیمی بودن سیستم اتصالات برقی در بیمارستان، از کار افتاده بودن سیستم هشداردهنده و استفاده از عایق‌های ارزان‌قیمتِ قابل اشتعال بوده است. ( گرچه روزنامه‌نگارانِ رذل در روزنامه‌ی اعتماد و خبرگزاری انتخاب، با ادعای این‌که علت آتش‌سوزی ته‌سیگار یک کارگر افغانستانی بوده است، تلاش کردند از این فاضلاب نیز برای اشتهای سیری‌ناپذیرِ نژادپرست‌ها ماهی بگیرند.)

با این‌وجود، هیئت امنای بورژوایِ بیمارستان گاندی، حتی بعد از بروز چنین حادثه‌‌ای حاضر نیستند دست به جیب ببرند و درصدی از سال‌ها بلعیدن پول‌های مفت را برای بازسازی و ایمن‌سازی ساختمان هزینه کنند و اکنون دست‌های‌شان را وقیحانه به سوی اموال عمومی دراز کرده‌اند: یعنی همان بیماران فقیر مبتلا کرونا که پشت درهای این بیمارستان تحقیر شدند و چه‌بسا جان دادند، حالا باید هزینه‌ی بازسازی را بپردازند.

موردِ بیمارستان گاندی، شباهت فراوانی به کمپانی‌های غول‌پیکر در اروپا و آمریکا دارد که به‌طور روزمره با اسمِ رمزِ قطع دستِ دولت، کوچک‌سازی دولت و بازار آزاد، دمار از روزگار کارگران درمی‌آورند و نم پس نمی‌دهند ولی به محض بروز بحران‌های بزرگ اقتصادی، بلافاصه مبالغ هنگفتی از اموال عمومی را دریافت می‌کنند و به‌روی مبارک نمی‌آورند که پس لعن و نفرین دولت چه شد؟ کافی‌ست به دوز و کلک هزاران شرکت گردن‌کلفت‌ در اروپا و آمریکا به محض شیوع پاندمی کرونا نگاه کنید که چگونه بعضا حتی ادامه‌ی تولید را به دریافت وام‌های نجومی با بهره کم یا کمک‌های بلاعوض موکول کردند.

در مورد گاندی نیز جالب توجه است که صدایی از ارتشِ روزنامه‌نگاران و روشنفکران ارگانیک سرمايه‌داری در ایران شنیده نمی‌شود: به‌هرحال گستاخی بسیار ویژه‌ای می‌طلبد که یک بیمارستان خصوصی ویژه‌ی اشراف داشته باشید، خسارات‌اش را از جیب زحمت‌کشان برداشت کنید و آخرهم بگوئید:
"چپ‌های حاکم بر ایران‌، اقتصادمان را کمونيستی کرده‌اند و سرمايه‌داران و کارآفرینان قدر نمی‌بینند". گرچه روشنفکر لیبرال ایران، در یک چیز چیره‌دست و بی‌رقیب باشد آن‌هم گستاخی است؛ او همین حالا در اتاق کار خود نشسته و برای مظلومیتِ مالکان گاندی می‌سراید و به چپ‌گرایان فحش می‌دهد.


#کالایی_سازی_درمان


@Blackfishvoice1
حذف و تعلیق هزاران نفر در آزمون استخدامی آموزش و پرورش به بهانه مشکلات گزینشی

در اقدامی بی‌سابقه در آزمون‌های استخدامی آموزش و پرورش (آموزگاری و دبیری) در سال ۱۴۰۲ نزدیک به ۳ تا ۶ هزار نفر ردِ گزینشی شدند. آموزش و پرورش آمار دقیقی اعلام نکرده و موضوع در سکوت خبری باقی مانده است.
نتایج این آزمون‌ها اواخر شهریور و اوائل مهر‌ماه اعلام شد و تاکنون این افراد که با پرونده‌های کد ۱۹ شناخته می‌شوند در بلاتکلیفی به سر می‌برند.
بیشتر این افراد نمره‌های بالایی در آزمون کسب کرده‌ و آموزش و پرورش نتوانسته آنها را مردود نهایی اعلام کند. هیچگونه اطلاع‌رسانی درمورد وضعیت آنها صورت نگرفته و نهایتا بعد از یک تا دو ماه به گزینش فراخوانده شده و علت درج کد ۱۹ در پرونده، به آنها اعلام شد.

نماز قضا، حضور کمرنگ در جماعت و جمعه و راهپیمایی‌ها، حضور کمرنگ یا عدم حضور در انتخابات، پست سیاسی در فضای مجازی، حجاب و ضعف احکام از جمله دلایل درج کد ۱۹ عنوان شده‌است.

با توجه به زمانبر بودن، عدم پاسخگویی و بلاتکلیفی، بسیاری از داوطلبین و خانواده‌های آنها از پیگیری و مراحل دیگر پروسه‌ی عجیب و غیرعادلانه‌ی پرونده‌های کد ۱۹ منصرف شده‌اند.

در تمام این مراحل آنچه که از داوطلبین خواسته شده اینکه باید بتوانند وانمود کنند که به شعائر دینی و سیاسی حکومت بسیار پایبندند.

سعی وزارت آموزش و پرورش بر انحصاری کردن حضور طبقه‌ای خاص به عنوان معلم، بدون در نظر گرفتن مهارت‌های تخصصی این شغل و پایین آوردن سهم نمرات آزمون با رد صلاحیت گزینشی بسیاری از داوطلبین، به افول هر چه بیشتر این نهاد منجر خواهد شد.

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Forwarded from کلکتیو ۹۸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚩 از کدام عدالت اموزشی سخن میگوییم؟
آيا در دانشگاه به روی همگان به یک میزان باز است؟

صحبت‌های آرینا ادوایی و پدرش (به کوردی) باز بر بی‌عدالتی آموزشی صحه گذاشت؛ ایشان بعد از سه سال تلاش بی‌وقفه و کسب صلاحیت علمی، علی‌رغم مواجهه با تمامی جنبه‌های  ناعدالتی آموزشی، عدم دسترسی به هیچ‌گونه کتب، آزمون و کلاس‌های کنکور به عنوان فردی که در یکی از روستاهای استان کردستان تحصیل کرده، توانست رتبه‌ی ۲۳۹ را در کنکور کسب کند، اما کارشکنی های یک فرد که در جایگاه قدرت است، این حق ادامه تحصیل را از او سلب کرده است.

بسیارند آریناهایی که قربانی ناعدالتی آموزشی اند و دستاوردهایش بخاطر سیستم رانتی و عدم حمایت و وجود تبعیض های دینی_ملی_طبقاتی نمی‌تواند به بار بنشیند. اغلب این افراد به علت فقدان امکانات اعتراضی لازم، صدایشان به جایی نمی‌رسد. به همین ترتیب است که در دانشگاه های خوب تنها برای برخورداران اغلب ساکن شهرهای بزرگ باز است و حتی در دسترسی به دانشگاه های شهرهای کوچکتر نیز، دانش آموزان روستاهای مناطق حاشیه ای و طبقات پایین با تبعيض های مضاعف مواجه اند.

#حق_تحصیل_همگانی
#ناعدالتی_آموزشی
#نه_به_آموزش_طبقاتی

@collective98