🔴قانون فرصت است یا تهدید!؟
✍️علی پیروز -معلم
قانون یک جامعه بخصوص قانون اساسی آن محصول عقل جمعی یعنی خواست و بینش جریانات مختلف یک جامعه است که میکوشند منافع عمومی را تضمین کنند، بر همین اساس آنکه خلاف قانون عمل کرده یا قانون را تفسیر به رای میکند، نفع شخصی یا گروهی و جناحی خود را بر نفع عمومی مقدم دانسته و از نظر همان قانون خاطی است، یعنی زائل کننده نفع عمومی است و بنابر آن مجرم.
هر فردی که مشمول این قانون است و خود ذی نفع آن، میتواند علیه هر اقدامی که نافی قانون اساسی است چه قانون جدید، چه اجرای نادرست و چه تفسیر به رأی قانون، میتواند از ظرفیتهای قانونی بهرهبرده یا بکوشد جامعه را آگاه سازد تا مانع ذبح قانون شود، یا اگر عدهای خلاف قانون اساسی عمل کنند، میتوان علیه ایشان به دادگاه صالحهای که مطابق قانون اساسی باشد شکایت ببرد.
پس چگونه است که وقتی عدهای مطابق نص صریح قانون در اصل ۲۷ (که تجمع را اگر منافی اسلام نباشد و سلاح گرم در آن حمل نشود حق مردم میشمارد) اقدام به تجمع میکنند از سوی همین حافظان قانون، مجرم شناخته میشوند، یا وقتی مجلس اجازه شکلگیری مدارس غیرانتفاعی را صادر میکند که خلاف اصل ۳۰ قانون اساسی است (که میگوید: دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد) مانع آن نمیشوند! اما وقتی معلمان برای مخالفت با پولی شدن مدارس اقدام به تجمع آرام میکنند(یعنی با اتکا به حقوق محرز قانون اساسی و حقوق شهروندی برای دفاع و صیانت از قانون اساسی اقدام میکنند)با ایشان به شنیعترین وجه برخورد شده و بازداشت و زندانی میشوند، در اینجا سوالی واضح به ذهن متبادر میشود: آیا دادگاه که باید حافظ قانون اساسی یا همان منافع عمومی باشد مدافع حقوق عده یا جناحی خاص شده و از فرصتی که مردم و به طبع قانون در اختیاراش قرار دادهاست بهره برده اما علیه نفع عمومی از آن استفاده کرده و مقابل قانون و مردم میایستد!؟
در بیستم اردیبهشت یعنی پایان هفته معلم به فراخوان شورای هماهنگی ( مجموع تشکلهای صنفی کشور) که همگی تشکلهای قانونی و مجوز دار و حافظ منافع صنفی معلمان هستند تجمعی برگزار شد تا در آن تجمع به مسئولین متذکر شوند که قوانین را باید برای عموم جامعه یکسان اجرا کنند و هیچ گروهی یا صنفی را نباید از آن مستثنی کرد و نیز مطابق قانون اساسی باید در مقابل پولی شدن آموزش ایستادگی شود.
همانگونه که بر همگان آشکار است معلمان طی سالهای متمادی همواره فاصله دریافتی بزرگی با دیگر پرسنل دولت داشتهاند، چه در حقوق ثابت و چه در مزایا، حال آنکه معلمان طبق تعاریف و مقررات بینالمللی و داخلی نه تنها کار برابر با دیگر پرسنل دولت ارائه میدهند بلکه در کلاسهای دوبرابر ظرفیت نیز مشغولند، یعنی دوبرابر دیگر پرسنل کار میکنند اما همانگونه که وزیر و دیگر مسئولین بدان معترفند؛ معلمان یک چهارم الی یک ششم دیگر پرسنل دولت دریافتی دارند، مسئلهای که امروز اظهر من الشمس است و جای پنهان کردن برای آن باقی نمانده است و تنها دلیل آن اختصاص بودجه ناکافی به آموزش و پرورش است، همین بودجه ناکافی و کسری بودجه است که موجب شده تا مدارس و آموزش و پرورش رو به پولی شدن بگذارد،عملی که خلاف قانون اساسی است و موجبات محرومیت تحصیل طبقات فرودست جامعه را فراهم میکند و به منافع عمومی زیانهای مهلکی وارد میآورد.
ادامه👇
✍️علی پیروز -معلم
قانون یک جامعه بخصوص قانون اساسی آن محصول عقل جمعی یعنی خواست و بینش جریانات مختلف یک جامعه است که میکوشند منافع عمومی را تضمین کنند، بر همین اساس آنکه خلاف قانون عمل کرده یا قانون را تفسیر به رای میکند، نفع شخصی یا گروهی و جناحی خود را بر نفع عمومی مقدم دانسته و از نظر همان قانون خاطی است، یعنی زائل کننده نفع عمومی است و بنابر آن مجرم.
هر فردی که مشمول این قانون است و خود ذی نفع آن، میتواند علیه هر اقدامی که نافی قانون اساسی است چه قانون جدید، چه اجرای نادرست و چه تفسیر به رأی قانون، میتواند از ظرفیتهای قانونی بهرهبرده یا بکوشد جامعه را آگاه سازد تا مانع ذبح قانون شود، یا اگر عدهای خلاف قانون اساسی عمل کنند، میتوان علیه ایشان به دادگاه صالحهای که مطابق قانون اساسی باشد شکایت ببرد.
پس چگونه است که وقتی عدهای مطابق نص صریح قانون در اصل ۲۷ (که تجمع را اگر منافی اسلام نباشد و سلاح گرم در آن حمل نشود حق مردم میشمارد) اقدام به تجمع میکنند از سوی همین حافظان قانون، مجرم شناخته میشوند، یا وقتی مجلس اجازه شکلگیری مدارس غیرانتفاعی را صادر میکند که خلاف اصل ۳۰ قانون اساسی است (که میگوید: دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد) مانع آن نمیشوند! اما وقتی معلمان برای مخالفت با پولی شدن مدارس اقدام به تجمع آرام میکنند(یعنی با اتکا به حقوق محرز قانون اساسی و حقوق شهروندی برای دفاع و صیانت از قانون اساسی اقدام میکنند)با ایشان به شنیعترین وجه برخورد شده و بازداشت و زندانی میشوند، در اینجا سوالی واضح به ذهن متبادر میشود: آیا دادگاه که باید حافظ قانون اساسی یا همان منافع عمومی باشد مدافع حقوق عده یا جناحی خاص شده و از فرصتی که مردم و به طبع قانون در اختیاراش قرار دادهاست بهره برده اما علیه نفع عمومی از آن استفاده کرده و مقابل قانون و مردم میایستد!؟
در بیستم اردیبهشت یعنی پایان هفته معلم به فراخوان شورای هماهنگی ( مجموع تشکلهای صنفی کشور) که همگی تشکلهای قانونی و مجوز دار و حافظ منافع صنفی معلمان هستند تجمعی برگزار شد تا در آن تجمع به مسئولین متذکر شوند که قوانین را باید برای عموم جامعه یکسان اجرا کنند و هیچ گروهی یا صنفی را نباید از آن مستثنی کرد و نیز مطابق قانون اساسی باید در مقابل پولی شدن آموزش ایستادگی شود.
همانگونه که بر همگان آشکار است معلمان طی سالهای متمادی همواره فاصله دریافتی بزرگی با دیگر پرسنل دولت داشتهاند، چه در حقوق ثابت و چه در مزایا، حال آنکه معلمان طبق تعاریف و مقررات بینالمللی و داخلی نه تنها کار برابر با دیگر پرسنل دولت ارائه میدهند بلکه در کلاسهای دوبرابر ظرفیت نیز مشغولند، یعنی دوبرابر دیگر پرسنل کار میکنند اما همانگونه که وزیر و دیگر مسئولین بدان معترفند؛ معلمان یک چهارم الی یک ششم دیگر پرسنل دولت دریافتی دارند، مسئلهای که امروز اظهر من الشمس است و جای پنهان کردن برای آن باقی نمانده است و تنها دلیل آن اختصاص بودجه ناکافی به آموزش و پرورش است، همین بودجه ناکافی و کسری بودجه است که موجب شده تا مدارس و آموزش و پرورش رو به پولی شدن بگذارد،عملی که خلاف قانون اساسی است و موجبات محرومیت تحصیل طبقات فرودست جامعه را فراهم میکند و به منافع عمومی زیانهای مهلکی وارد میآورد.
ادامه👇
ادامه از👆
حال باید سوال کرد که بر چه مبنایی نیروهای امنیتی تجمع قانونی این معلمان را در هفته تکریم معلم، آنهم معلمانی که دغدغه صیانت از قانون و منافع عمومی و رشد و اعتلای جامعه را دارند، را به تشنج کشیده و اقدام به ضرب و شتم معلمان میکند؟ اینجا مدعی العموم کجاست که حامی مردمی باشد که قانون را پاس میدارند و با کسانی که نافی حق مردمند برخورد کند؟
چرا باید #محمد_حبیبی معلمی که در این تجمع مسالمت آمیز شرکت کرده به بدترین وجه مورد ضرب و شتم قرار بگیرد و روی آسفالت کشیده شود و بازداشت و سپس در زندانی که محل نگهداری مجرمین خطرناک است و از کمترین امکانات لازم برخوردار نیست نگهداری شود و همچنان از آسیبهای وارده رنج ببرد و موقعیتی برای درمان نداشته باشد. این است شان معلم و این است دادگاهی که باید ضامن قانون اساسی و منافع عمومی جامعه باشد!؟ اینجا مدعی العموم آیا از منافع عمومی و قانون دفاع میکند یا به راه خطا رفته و منافع عده ای را به نفع عمومی مقدم دانسته است!؟ انجا که حاکمیت مطابق قانون و برای صیانت و اجرای قانون عمل میکند مشروعیت دارد وگرنه هنگامی که حاکم علیه قانون و منافع عمومی گام بردارد از خود سلب مشروعیت کرده است و جامعه رو به فروپاشی اخلاقی و اجتماعی مینهد یا طغیانی علیه وضع موجود شکل خواهدداد و کسانی که سببساز تضعیف قانون و منافع عمومی شده اند بانیان همه این خسارات اجتماعی و اخلاقی و سیاسی هستند.
#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah
حال باید سوال کرد که بر چه مبنایی نیروهای امنیتی تجمع قانونی این معلمان را در هفته تکریم معلم، آنهم معلمانی که دغدغه صیانت از قانون و منافع عمومی و رشد و اعتلای جامعه را دارند، را به تشنج کشیده و اقدام به ضرب و شتم معلمان میکند؟ اینجا مدعی العموم کجاست که حامی مردمی باشد که قانون را پاس میدارند و با کسانی که نافی حق مردمند برخورد کند؟
چرا باید #محمد_حبیبی معلمی که در این تجمع مسالمت آمیز شرکت کرده به بدترین وجه مورد ضرب و شتم قرار بگیرد و روی آسفالت کشیده شود و بازداشت و سپس در زندانی که محل نگهداری مجرمین خطرناک است و از کمترین امکانات لازم برخوردار نیست نگهداری شود و همچنان از آسیبهای وارده رنج ببرد و موقعیتی برای درمان نداشته باشد. این است شان معلم و این است دادگاهی که باید ضامن قانون اساسی و منافع عمومی جامعه باشد!؟ اینجا مدعی العموم آیا از منافع عمومی و قانون دفاع میکند یا به راه خطا رفته و منافع عده ای را به نفع عمومی مقدم دانسته است!؟ انجا که حاکمیت مطابق قانون و برای صیانت و اجرای قانون عمل میکند مشروعیت دارد وگرنه هنگامی که حاکم علیه قانون و منافع عمومی گام بردارد از خود سلب مشروعیت کرده است و جامعه رو به فروپاشی اخلاقی و اجتماعی مینهد یا طغیانی علیه وضع موجود شکل خواهدداد و کسانی که سببساز تضعیف قانون و منافع عمومی شده اند بانیان همه این خسارات اجتماعی و اخلاقی و سیاسی هستند.
#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah
🔴 برای رفیقم #محمد_حبیبی
✍️فائزه الماسی -معلم
رفیق در بندم
برای توئی که سبز ماندی و خستگی ناپذیر مینویسم.
برای تو که خوب فهمیدی لازمه ی بودن و ماندن در این مرداب فساد و آلوده نشدن و نیلوفر ماندن تلاشی عظیم را میباید و جسارتی سترگ و روحیه مبارزاتی چون توئی که درس جسارت و شهامت را به ما آموختی میطلبد.
#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah
✍️فائزه الماسی -معلم
رفیق در بندم
برای توئی که سبز ماندی و خستگی ناپذیر مینویسم.
برای تو که خوب فهمیدی لازمه ی بودن و ماندن در این مرداب فساد و آلوده نشدن و نیلوفر ماندن تلاشی عظیم را میباید و جسارتی سترگ و روحیه مبارزاتی چون توئی که درس جسارت و شهامت را به ما آموختی میطلبد.
#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @edalatxah
🔴 ممنوعیت به کارگیری معلم مرد در دبیرستان دخترانه
🔹وزیر آموزش و پرورش از ممنوعیت تدریس معلمان مرد در دبیرستانهای دخترانه خبر داد و درصورت مشاهده این مورد با مدیر متخلف برخورد قانونی خواهد شد/ایران
🆔 @edalatxah
🔹وزیر آموزش و پرورش از ممنوعیت تدریس معلمان مرد در دبیرستانهای دخترانه خبر داد و درصورت مشاهده این مورد با مدیر متخلف برخورد قانونی خواهد شد/ایران
🆔 @edalatxah
🔴مدیرکل امور مرزی: بیمه کولبران منتفی است
🔹 شهريار حيدري، مديرکل امور مرزي وزارت کشور، از ابلاغ آييننامه «ساماندهي مبادله کالا در بازارچههاي غيررسمي موقت مرزي» و همچنين آييننامه «ساماندهي ورود کالا توسط ملوانان شناورهاي دريايي با ظرفيت کمتر از ۵۰۰ تن (تهلنجي)» به استانداران و دستگاههاي ذيربط خبر داد. او در اين ميان هم گفت که به علت اينکه کولبري، يک فعاليت موقتي است، بيمه آنها منتفي شده است.
🆔 @edalatxah
🔹 شهريار حيدري، مديرکل امور مرزي وزارت کشور، از ابلاغ آييننامه «ساماندهي مبادله کالا در بازارچههاي غيررسمي موقت مرزي» و همچنين آييننامه «ساماندهي ورود کالا توسط ملوانان شناورهاي دريايي با ظرفيت کمتر از ۵۰۰ تن (تهلنجي)» به استانداران و دستگاههاي ذيربط خبر داد. او در اين ميان هم گفت که به علت اينکه کولبري، يک فعاليت موقتي است، بيمه آنها منتفي شده است.
🆔 @edalatxah
#موسی_رضا_جلیلی_جشن_آباد معلم و عضو اسبق هيات مديره کانون صنفی معلمان خراسان صبح
٢١ خرداد ۹۷ توسط كسانى كه خود را مامور اطلاعات معرفى كرده بودند در خانه اش بازداشت شد
#تكميلى 👇🏻
🆔 @edalatxah
٢١ خرداد ۹۷ توسط كسانى كه خود را مامور اطلاعات معرفى كرده بودند در خانه اش بازداشت شد
#تكميلى 👇🏻
🆔 @edalatxah
📣درود بر همه عدالت خواهان
✅تاکنون بیش از"۵۵۰۰ نفر"از#محمد_حبیبی حمایت کرده اند
شماهم بپيونديد :
https://docs.google.com/forms/d/1TRm-yYF4MWfoaTmh-9Xx6Bxi2T8LFRhJGAE5ADbrapo/edit?c=0&w=1
@edalatxah
✅تاکنون بیش از"۵۵۰۰ نفر"از#محمد_حبیبی حمایت کرده اند
شماهم بپيونديد :
https://docs.google.com/forms/d/1TRm-yYF4MWfoaTmh-9Xx6Bxi2T8LFRhJGAE5ADbrapo/edit?c=0&w=1
@edalatxah
روزهاى بسيارى از خلف وعده مسولان قضايى در اعطاى مرخصى از زندان #اسماعیل_عبدی مى گذرد
با كليك روى🔰
yon.ir/Freeabdi
و نوشتن نام خود از اسماعيل عبدى حمايت كنيد
🆔 @edalatxah
با كليك روى🔰
yon.ir/Freeabdi
و نوشتن نام خود از اسماعيل عبدى حمايت كنيد
🆔 @edalatxah
🔴سینا درویش عمران دانشآموختهی رشته ی مترجمی زبان آلمان دانشگاه تهران، در دادگاه بدوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، مجموعا به 8 سال حبس تعزیری محکوم شد.
🆔 @edalatxah
🆔 @edalatxah
وقتی روی زمین کشیده شدی
وقتی کتک خوردی
وقتی...
وقتی...
چشمان دانش اموزان پر از اشک بود
امده بودی برایشان تحصیل به ارمغان بیاوری
امده بودی برایشان ازادی را معنی کنی
و چه زیبا اموختی: جای معلم زندان نیست
✍️حسین دلتنگ / شاعر
#برای_محمدحبیبی
🔻🔻🔻🔻🔻
@kahabibi
🆔 @edalatxah
وقتی کتک خوردی
وقتی...
وقتی...
چشمان دانش اموزان پر از اشک بود
امده بودی برایشان تحصیل به ارمغان بیاوری
امده بودی برایشان ازادی را معنی کنی
و چه زیبا اموختی: جای معلم زندان نیست
✍️حسین دلتنگ / شاعر
#برای_محمدحبیبی
🔻🔻🔻🔻🔻
@kahabibi
🆔 @edalatxah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 جای معلم زندان نیست
کلیپی برای معلمان دربند.
#محمد_حبیبی
#مختار_اسدی
#محمود_بهشتی_لنگرودی
#اسماعیل_عبدی
#موسی_رضا_جلیلی_جشن_آباد
🆔 @edalatxah
کلیپی برای معلمان دربند.
#محمد_حبیبی
#مختار_اسدی
#محمود_بهشتی_لنگرودی
#اسماعیل_عبدی
#موسی_رضا_جلیلی_جشن_آباد
🆔 @edalatxah
🔴 سرکوب دانشگاه
در ادامه سکوت مسئولان وزارت علوم، علی مظفری به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شد‼️⁉️
🆔 @edalatxah
در ادامه سکوت مسئولان وزارت علوم، علی مظفری به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شد‼️⁉️
🆔 @edalatxah
🔴آموزش گرانتر شد
🔹شهریه مهدکودکها ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش مییابد.
دستمزدبگیرانی که فرزند خردسال و یا دانشآموز دارند، باید بخش زیادی از درآمد ماهیانه را برای مدرسه و یا مهدکودک هزینه کنند. مدارس و مهدکودکهای غیردولتی هم هر سال هزینه بیشتری طلب میکنند. آموزش و پرورش افزایش نرخ شهریه مدارس غیرانتفاعی را تصویب و ابلاغ کرده. سازمان بهزیستی هم با گرانتر شدن خدمات مهدکودکها موافق است و تا چند روز دیگر میزان افزایش نرخ شهریه را اعلام میکند./زمانه
#نه_به_خصوصی_سازی
#نه_به_گرانی
🆔 @edalatxah
🔹شهریه مهدکودکها ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش مییابد.
دستمزدبگیرانی که فرزند خردسال و یا دانشآموز دارند، باید بخش زیادی از درآمد ماهیانه را برای مدرسه و یا مهدکودک هزینه کنند. مدارس و مهدکودکهای غیردولتی هم هر سال هزینه بیشتری طلب میکنند. آموزش و پرورش افزایش نرخ شهریه مدارس غیرانتفاعی را تصویب و ابلاغ کرده. سازمان بهزیستی هم با گرانتر شدن خدمات مهدکودکها موافق است و تا چند روز دیگر میزان افزایش نرخ شهریه را اعلام میکند./زمانه
#نه_به_خصوصی_سازی
#نه_به_گرانی
🆔 @edalatxah
🔴 فوری
⭕️ بازداشت و سرکوب معلمان ادامه دارد.
🔹ایرج نجف آبادی دستگیر شد
⭕️ روز دوشنبه ۲۱ خرداد ۹۷
ایرج نجف آبادی معلم بازنشسته نجف آبادی توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به بازداشتگاه دستگردی نجف آباد منتقل شد.
ماموران وسایل شخصی مانند موبایل ولب تاپ وی را ضبط و با خود بردند.
خبرهای تکمیلی به اطلاع معلمان ارجمند خواهد رسید.
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
⭕️ بازداشت و سرکوب معلمان ادامه دارد.
🔹ایرج نجف آبادی دستگیر شد
⭕️ روز دوشنبه ۲۱ خرداد ۹۷
ایرج نجف آبادی معلم بازنشسته نجف آبادی توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به بازداشتگاه دستگردی نجف آباد منتقل شد.
ماموران وسایل شخصی مانند موبایل ولب تاپ وی را ضبط و با خود بردند.
خبرهای تکمیلی به اطلاع معلمان ارجمند خواهد رسید.
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴 فرهاد جعفری، نویسنده و روزنامه نگار که حدود دو هفته پیش بازداشت شده است هم اکنون در قرنطینه #زندان_وکیل_آباد_مشهد محبوس است.
🆔 @edalatxah
🆔 @edalatxah
🔴مدرسۀ ایرانی و مسئلۀ پرورش شهروند آزاد و مسئول*
✍جعفر ابراهیمی - معلم
در تمام دنیا نظام مسلط میکوشد از رهگذر جامعهپذیری شهروندان در کادر مدرسه شرایط موجود را بازتولید نماید. این بازتولید در برخی موارد پنهان است، اما نظام آموزشی در ایران صراحتاً هدف از تربیت کودکان را در راستای ساخت ایدئولوژیک معرفی میکند که به ظاهر جنبۀ دینی و سیاسی دارد ولی در ذات خود منافع اقتصادی قدرت مسلط در نظام آموزشی را تأمین و تضمین میکند.
با این تفسیر، کودکان در مدرسه ابژههایی هستند که در دستگاه مدرسه قرار است به نیروی کار متناسب با نیاز جامعه، یعنی نیاز طبقه و قدرت مسلط تبدیل گردند و در این میان نظام آموزشی با برنامۀ درسی آشکار و پنهان میکوشد این وظیفه را طوری انجام دهد که کودکان و والدینشان با احساس رضایت و خوشایند پیشرفت تحصیلی، نفس استثمار و سرکوب نهفته در مدرسه را نادیده بگیرند و کودکان چون خمیری به شکل مطلوب ساخته میشوند.
این فرآیند از هنگام ورود دانشآموز به مدرسه، از نظام اول صبح و در مواردی لباس فرم یکدست میکوشد کودکان را رام نماید. اینها همه با توجیه نظم و انضباط انجام میگیرد که مطلوب جامعه و والدین است. نظمی که منافع طبقۀ مسلط را تأمین میکند و این فرآیند با حضور کودک در سر کلاس، مناسبات بالا به پایین معلم و دانشآموز، محتوای کتب درسی، سلسله مراتب غیردموکراتیک نهاد مدرسه، تشویقها و تنبیهها، حتی تکلیف خانه و امتحان و فرم پوشش و آرایش کامل میشود تا نتیجۀ مطلوب به ثمر بنشیند.
بهخصوص در سالهای اخیر، پولی و کالایی شدن آموزش و سیطرۀ گفتمان رقابت و کنکور باعث شده است که ارزشهای فردگرایانه بیش از گذشته بر مبنای رقابت در نظام آموزشی و به تبع آن در جامعه نهادینه گردد و از رهگذر این مناسبات و ارزشها که از طریق رسانهها تبلیغ و تکمیل میگردد، مدرسه نهتنها قادر نیست شهروندان پرسشگر، مسئول، آزاد، شجاع، عدالتخواه و مشارکتجو تربیت کند بلکه در مقابل این ارزشها دانشآموز یاد میگیرد که تمام مسائل پیرامون خود را با موفقیت فردی و تحصیلی تنظیم کند.
حال سؤال اینجاست که آیا گریزی از این ساخت متصلب وجود دارد؟ به عنوان یک معلم، تجربۀ زیسته به من میگوید که در برابر این سیاست یکدستسازی و سرکوب مدرسه، همواره مقاومتهایی شکل میگیرد. الهامبخش این مقاومتها میتوانند معلمانی باشند که به وضعیت سرکوبگر مدرسه واقفند و میکوشند از رهگذر رویکرد انتقادی به سوی آموزشی پیش روند که در ذات خود میل به رهایی دارد.
فراتر از این، دانشآموزان به میانجی سایر اشکال اجتماعیشدن قادرند در موارد زیادی گفتمان و نظم مدرسه را به هم بزنند و از خود مقاومت نشان دهند.
اما با وجود این مفرها ساخت ایدئولوژیک چنان متصلب و قدرتمند است که این مقاومتها بیشتر اثرات رنگین کمانی دارد، زیبا اما ناماندگار. پس باید بر مبنای تفکر انتقادی به فکر بدیل نظام آموزشی بود، بدیلی رهاییبخش.
* این یادداشت با اندکی تغییر در شماره 155 آتیه نو در تاریخ 20 خرداد 97 منتشر شده است.
🔻🔻🔻
https://tttttt.me/edalatxah
✍جعفر ابراهیمی - معلم
در تمام دنیا نظام مسلط میکوشد از رهگذر جامعهپذیری شهروندان در کادر مدرسه شرایط موجود را بازتولید نماید. این بازتولید در برخی موارد پنهان است، اما نظام آموزشی در ایران صراحتاً هدف از تربیت کودکان را در راستای ساخت ایدئولوژیک معرفی میکند که به ظاهر جنبۀ دینی و سیاسی دارد ولی در ذات خود منافع اقتصادی قدرت مسلط در نظام آموزشی را تأمین و تضمین میکند.
با این تفسیر، کودکان در مدرسه ابژههایی هستند که در دستگاه مدرسه قرار است به نیروی کار متناسب با نیاز جامعه، یعنی نیاز طبقه و قدرت مسلط تبدیل گردند و در این میان نظام آموزشی با برنامۀ درسی آشکار و پنهان میکوشد این وظیفه را طوری انجام دهد که کودکان و والدینشان با احساس رضایت و خوشایند پیشرفت تحصیلی، نفس استثمار و سرکوب نهفته در مدرسه را نادیده بگیرند و کودکان چون خمیری به شکل مطلوب ساخته میشوند.
این فرآیند از هنگام ورود دانشآموز به مدرسه، از نظام اول صبح و در مواردی لباس فرم یکدست میکوشد کودکان را رام نماید. اینها همه با توجیه نظم و انضباط انجام میگیرد که مطلوب جامعه و والدین است. نظمی که منافع طبقۀ مسلط را تأمین میکند و این فرآیند با حضور کودک در سر کلاس، مناسبات بالا به پایین معلم و دانشآموز، محتوای کتب درسی، سلسله مراتب غیردموکراتیک نهاد مدرسه، تشویقها و تنبیهها، حتی تکلیف خانه و امتحان و فرم پوشش و آرایش کامل میشود تا نتیجۀ مطلوب به ثمر بنشیند.
بهخصوص در سالهای اخیر، پولی و کالایی شدن آموزش و سیطرۀ گفتمان رقابت و کنکور باعث شده است که ارزشهای فردگرایانه بیش از گذشته بر مبنای رقابت در نظام آموزشی و به تبع آن در جامعه نهادینه گردد و از رهگذر این مناسبات و ارزشها که از طریق رسانهها تبلیغ و تکمیل میگردد، مدرسه نهتنها قادر نیست شهروندان پرسشگر، مسئول، آزاد، شجاع، عدالتخواه و مشارکتجو تربیت کند بلکه در مقابل این ارزشها دانشآموز یاد میگیرد که تمام مسائل پیرامون خود را با موفقیت فردی و تحصیلی تنظیم کند.
حال سؤال اینجاست که آیا گریزی از این ساخت متصلب وجود دارد؟ به عنوان یک معلم، تجربۀ زیسته به من میگوید که در برابر این سیاست یکدستسازی و سرکوب مدرسه، همواره مقاومتهایی شکل میگیرد. الهامبخش این مقاومتها میتوانند معلمانی باشند که به وضعیت سرکوبگر مدرسه واقفند و میکوشند از رهگذر رویکرد انتقادی به سوی آموزشی پیش روند که در ذات خود میل به رهایی دارد.
فراتر از این، دانشآموزان به میانجی سایر اشکال اجتماعیشدن قادرند در موارد زیادی گفتمان و نظم مدرسه را به هم بزنند و از خود مقاومت نشان دهند.
اما با وجود این مفرها ساخت ایدئولوژیک چنان متصلب و قدرتمند است که این مقاومتها بیشتر اثرات رنگین کمانی دارد، زیبا اما ناماندگار. پس باید بر مبنای تفکر انتقادی به فکر بدیل نظام آموزشی بود، بدیلی رهاییبخش.
* این یادداشت با اندکی تغییر در شماره 155 آتیه نو در تاریخ 20 خرداد 97 منتشر شده است.
🔻🔻🔻
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
کلکتیو سندیکاهای فرانسه
با حضور سه نماينده از فعالين صنف كارگران و معلمان برگزار شد
در اين ديدار #لقمان_ويسى از انجمن صنفى معلمان كردستان -مريوان مطالبات معلمان ايران را مطرح كرد
🔰🔰🔰
🆔 @edalatxah
با حضور سه نماينده از فعالين صنف كارگران و معلمان برگزار شد
در اين ديدار #لقمان_ويسى از انجمن صنفى معلمان كردستان -مريوان مطالبات معلمان ايران را مطرح كرد
🔰🔰🔰
🆔 @edalatxah
جلسه ی کلکتیو سندیکاهای فرانسه برای همبستگی با کارگران ایران روز دوشنبه ١١ ژوئن برگزار شد
در اين نشست #لقمان_ويسى از اعضاى انجمن صنفى معلمان كردستان - مريوان حاضر شد ومباحثى چون
⭕️محتوای نامتناسب کتب درسی
⭕️تثبیت مردسالاری
⭕️زندانی شدن فعالان صنفی
⭕️فضای نامناسب اموزشی وناامن بودن کلاس ها
و همچنین برگزاری بسیاری از کلاس ها درفضای باز و چادر و کپر
⭕️كودكان تارک تحصیل و کودکان کولبر
⭕️ ضرورت همبستگی با جنبش کارگران و معلمان ایران از طرف تشکل ها و فعالین کارگری اروپا با کارگران و معلمان ایران
را مطرح كرد
براى اطلاعات بيشتر كليك كنيد 👇🏻
https://tttttt.me/edalatxah
در اين نشست #لقمان_ويسى از اعضاى انجمن صنفى معلمان كردستان - مريوان حاضر شد ومباحثى چون
⭕️محتوای نامتناسب کتب درسی
⭕️تثبیت مردسالاری
⭕️زندانی شدن فعالان صنفی
⭕️فضای نامناسب اموزشی وناامن بودن کلاس ها
و همچنین برگزاری بسیاری از کلاس ها درفضای باز و چادر و کپر
⭕️كودكان تارک تحصیل و کودکان کولبر
⭕️ ضرورت همبستگی با جنبش کارگران و معلمان ایران از طرف تشکل ها و فعالین کارگری اروپا با کارگران و معلمان ایران
را مطرح كرد
براى اطلاعات بيشتر كليك كنيد 👇🏻
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
🔴حالا مدرسه جای خطرناکتری است!
✍حسام حسینزاده – پژوهشگر اجتماعی
در مدارس ما چه خبر است؟همراه داشتن سلاح سرد در بیرون از خانه(جز مدرسه):16%، همراه داشتن چاقو و پنجه بکس در مدرسه: 14%، کتککاری در بیرون از خانه(جز مدرسه): 28%، کتککاری در مدرسه در یک سال گذشته: 26%، تجربۀ رابطۀ جنسی با میل خود: 30%، رابطۀ جنسی اجباری: 15%، اقدام به خودکشی در یکسال گذشته: 10%، تجربۀ کشیدن سیگار: 35%، تجربۀ کشیدن قلیان: 52%، تجربۀ مصرف الکل: 27%، تجربه مصرف حشیش: 5%، تجربۀ مصرف قرص اکس: 4%، تجربۀ مصرف تریاک: 3%، تجربۀ مصرف کریستال: 3%، تجربۀ مصرف متادون: 3%، تجربۀ مصرف کوکایین: 2%.
اینها تنها بخشی از آمارهای مربوط به رفتارهای روزمرۀ نوجوانان دبیرستانی شهر تهران بوده که حاصل پژوهش خسرو رشید با عنوان «رفتارهای پرخطر در بین دانشآموزان نوجوان دختر و پسر شهر تهران» در سال 1394 است. میتوانیم دل خوش کنیم به اینکه این آمارها مربوط به قشر خاصی از نوجوانان یا مربوط به یک شهر خاص است، اما واقعیات اجتماعی یکی پس از دیگری خود را به صورت ما میکوبند. بر اساس یافتههای پژوهش سلیمانینیا و همکارانش یک دهه پیش از این، در سال 1384،در مقالهای با عنوان «نقش سلامت روان در ظهور رفتارهای پرخطر نوجوانان»، مصرف الکل با 22% فراوانی، شایعترین رفتار پرخطر درمیان نوجوانان «کشور» بوده است و پس از آن کشیدن سیگار(21%)، رفتار جنسی ناایمن(20%)، خشونت(10%)، مصرف مواد مخدر(10%)، و اقدام به خودکشی(6%) قرار دارند.
حالا آیا میتوانیم به این دل خوش کنیم که این آمار و ارقام مربوط به مدرسه است و جامعه جای بهتری است؟ یا اینکه اینها مربوط به نوجوانان است و وضعیت جوانان و میانسالان یا خردسالان و کودکان چیزی سراسر متفاوت خواهد بود؟ همۀ ما نیک میدانیم که پاسخ به هر دوی این پرسشها منفی است. مدرسه تنها بخشی از جامعۀ بزرگتر و بازنمایانگر مناسبات و مسائل آن در ابعادی کوچکتر است و نوجوانی نیز در پیوند با دیگر دورههای زندگی و در وضعیتی ساختاری قرار دارد. مسئلۀ اصلی اما آنجاست که چرا مدرسه –آنجا که همواره وعدۀ سعادت میداد- نهتنها نتوانسته در چنین وضعیتی مداخلهای مثبت کند، بلکه این روزها خبرهای بدتری نیز از آن میشنویم. حالا مدرسه نهتنها نجاتبخش ما از جامعهای پرآسیب و پرخطر نیست بلکه گویی خود بدل به جایی خطرناکتر شده است. از کدام به کدام باید پناه ببریم؟ این پرسش هرچند ظاهری طنزآلود دارد اما در باطن آن مسئلهای جدی و البته هولناک جای خشک کرده است.
بیمقدمه سراغ اصل مطلب میرویم، چرا مدرسه بدل به چنین جایی شده است؟ چون صادق نبودهایم. به شکل تصادفی وارد یک مدرسه شوید و از یکی از مسئولین آن بپرسید آیا به نظرشان آمارهای ذکر شده در این نوشته دربارۀ دانشآموزانشان صادق است؟میتوان حدس زد پاسخ قریب به اتفاق آنان منفی است و از این سخن به میان خواهند آورد که این مدرسه با باقی مدارس فرق دارد. حالا یک تاکسی بگیرید و راهی وزارت آموزش و پرورش شوید. در تاکسی میتوانید از نفر کناری یا حتی راننده دربارۀ تجارب خودشان در مدرسه بپرسید، یحتمل خاطرات آنان بخش قابل توجهی از دادههای پژوهشی را تأیید میکند. از تاکسی پیاده شده و وارد وزارتخانه شوید و تلاش کنید تا آماری از رفتارهای پرخطر دانشآموزان بدست آورید. وقت بگذارید، یک روز، دو روز، یک هفته، یک ماه، یک سال! نتیجهای نخواهید گرفت و کسی پاسخی به شما نمیدهد و البته اگر زیادی ممارست کنید ممکن است برخوردهای جدیتری هم با شما صورت گیرد. ناامید از همهجا، به عنوان آخرین راه، سراغ اسناد بالادستیِ آموزش و پرورش بروید، شاید در آنها رد پایی از این مسائل و چارهاندیشی و سیاستگذاری دربارۀ آنها یافتید. سند اول، سند دوم، سند سوم، سند دهم، سند صدم! حتی یک کلمه هم در این باره وجود ندارد. دوباره سراغ اصل مطلب میرویم. مدرسه بدل به چنین جایی شده چون نپذیرفتیم و هنوز هم نمیپذیریم که چنین جایی است. تصور کنید یک بیمار، بیماریِ کشندۀ خود را انکار کرده و تلاشی برای درمان نمیکند، آیا بیماری بواسطۀ این انکار، او را به حال خود رها میکند؟
اولین قدم برای مواجهه با هر مسئلهای، پذیرش آن است. ما هنوز نپذیرفتهایم که نوجوانانمان الکل و سیگار و مواد مخدر مصرف میکنند و بسیاری از آنان رابطۀ جنسی را تجربه کردهاند و انکارهای دیگری از این دست. چون نپذیرفتهایم، هیچ آموزشی هم در نظام آموزش و پرورش در زمینۀ خودمراقبتی نمیدهیم –مگر آموزشهای تاریخگذشته که نوجوانان را مداوماً در کلاسهای درس به خنده میاندازد. انکارِ ما زمان را نگه نمیدارد، همهچیز زیر پوست مدرسه و البته جامعه در جریان است. آیا ممکن است مدرسه بدل به یکی از خطرناکترین مکانها شود و خانوادهها ترجیح دهند فرزندانشان را از آن محروم کنند؟ بستگی دارد به اینکه تا کجا به خودمان دروغ بگوییم!
https://tttttt.me/edalatxah
✍حسام حسینزاده – پژوهشگر اجتماعی
در مدارس ما چه خبر است؟همراه داشتن سلاح سرد در بیرون از خانه(جز مدرسه):16%، همراه داشتن چاقو و پنجه بکس در مدرسه: 14%، کتککاری در بیرون از خانه(جز مدرسه): 28%، کتککاری در مدرسه در یک سال گذشته: 26%، تجربۀ رابطۀ جنسی با میل خود: 30%، رابطۀ جنسی اجباری: 15%، اقدام به خودکشی در یکسال گذشته: 10%، تجربۀ کشیدن سیگار: 35%، تجربۀ کشیدن قلیان: 52%، تجربۀ مصرف الکل: 27%، تجربه مصرف حشیش: 5%، تجربۀ مصرف قرص اکس: 4%، تجربۀ مصرف تریاک: 3%، تجربۀ مصرف کریستال: 3%، تجربۀ مصرف متادون: 3%، تجربۀ مصرف کوکایین: 2%.
اینها تنها بخشی از آمارهای مربوط به رفتارهای روزمرۀ نوجوانان دبیرستانی شهر تهران بوده که حاصل پژوهش خسرو رشید با عنوان «رفتارهای پرخطر در بین دانشآموزان نوجوان دختر و پسر شهر تهران» در سال 1394 است. میتوانیم دل خوش کنیم به اینکه این آمارها مربوط به قشر خاصی از نوجوانان یا مربوط به یک شهر خاص است، اما واقعیات اجتماعی یکی پس از دیگری خود را به صورت ما میکوبند. بر اساس یافتههای پژوهش سلیمانینیا و همکارانش یک دهه پیش از این، در سال 1384،در مقالهای با عنوان «نقش سلامت روان در ظهور رفتارهای پرخطر نوجوانان»، مصرف الکل با 22% فراوانی، شایعترین رفتار پرخطر درمیان نوجوانان «کشور» بوده است و پس از آن کشیدن سیگار(21%)، رفتار جنسی ناایمن(20%)، خشونت(10%)، مصرف مواد مخدر(10%)، و اقدام به خودکشی(6%) قرار دارند.
حالا آیا میتوانیم به این دل خوش کنیم که این آمار و ارقام مربوط به مدرسه است و جامعه جای بهتری است؟ یا اینکه اینها مربوط به نوجوانان است و وضعیت جوانان و میانسالان یا خردسالان و کودکان چیزی سراسر متفاوت خواهد بود؟ همۀ ما نیک میدانیم که پاسخ به هر دوی این پرسشها منفی است. مدرسه تنها بخشی از جامعۀ بزرگتر و بازنمایانگر مناسبات و مسائل آن در ابعادی کوچکتر است و نوجوانی نیز در پیوند با دیگر دورههای زندگی و در وضعیتی ساختاری قرار دارد. مسئلۀ اصلی اما آنجاست که چرا مدرسه –آنجا که همواره وعدۀ سعادت میداد- نهتنها نتوانسته در چنین وضعیتی مداخلهای مثبت کند، بلکه این روزها خبرهای بدتری نیز از آن میشنویم. حالا مدرسه نهتنها نجاتبخش ما از جامعهای پرآسیب و پرخطر نیست بلکه گویی خود بدل به جایی خطرناکتر شده است. از کدام به کدام باید پناه ببریم؟ این پرسش هرچند ظاهری طنزآلود دارد اما در باطن آن مسئلهای جدی و البته هولناک جای خشک کرده است.
بیمقدمه سراغ اصل مطلب میرویم، چرا مدرسه بدل به چنین جایی شده است؟ چون صادق نبودهایم. به شکل تصادفی وارد یک مدرسه شوید و از یکی از مسئولین آن بپرسید آیا به نظرشان آمارهای ذکر شده در این نوشته دربارۀ دانشآموزانشان صادق است؟میتوان حدس زد پاسخ قریب به اتفاق آنان منفی است و از این سخن به میان خواهند آورد که این مدرسه با باقی مدارس فرق دارد. حالا یک تاکسی بگیرید و راهی وزارت آموزش و پرورش شوید. در تاکسی میتوانید از نفر کناری یا حتی راننده دربارۀ تجارب خودشان در مدرسه بپرسید، یحتمل خاطرات آنان بخش قابل توجهی از دادههای پژوهشی را تأیید میکند. از تاکسی پیاده شده و وارد وزارتخانه شوید و تلاش کنید تا آماری از رفتارهای پرخطر دانشآموزان بدست آورید. وقت بگذارید، یک روز، دو روز، یک هفته، یک ماه، یک سال! نتیجهای نخواهید گرفت و کسی پاسخی به شما نمیدهد و البته اگر زیادی ممارست کنید ممکن است برخوردهای جدیتری هم با شما صورت گیرد. ناامید از همهجا، به عنوان آخرین راه، سراغ اسناد بالادستیِ آموزش و پرورش بروید، شاید در آنها رد پایی از این مسائل و چارهاندیشی و سیاستگذاری دربارۀ آنها یافتید. سند اول، سند دوم، سند سوم، سند دهم، سند صدم! حتی یک کلمه هم در این باره وجود ندارد. دوباره سراغ اصل مطلب میرویم. مدرسه بدل به چنین جایی شده چون نپذیرفتیم و هنوز هم نمیپذیریم که چنین جایی است. تصور کنید یک بیمار، بیماریِ کشندۀ خود را انکار کرده و تلاشی برای درمان نمیکند، آیا بیماری بواسطۀ این انکار، او را به حال خود رها میکند؟
اولین قدم برای مواجهه با هر مسئلهای، پذیرش آن است. ما هنوز نپذیرفتهایم که نوجوانانمان الکل و سیگار و مواد مخدر مصرف میکنند و بسیاری از آنان رابطۀ جنسی را تجربه کردهاند و انکارهای دیگری از این دست. چون نپذیرفتهایم، هیچ آموزشی هم در نظام آموزش و پرورش در زمینۀ خودمراقبتی نمیدهیم –مگر آموزشهای تاریخگذشته که نوجوانان را مداوماً در کلاسهای درس به خنده میاندازد. انکارِ ما زمان را نگه نمیدارد، همهچیز زیر پوست مدرسه و البته جامعه در جریان است. آیا ممکن است مدرسه بدل به یکی از خطرناکترین مکانها شود و خانوادهها ترجیح دهند فرزندانشان را از آن محروم کنند؟ بستگی دارد به اینکه تا کجا به خودمان دروغ بگوییم!
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی