دغدغه ایران
43.7K subscribers
697 photos
171 videos
123 files
1.72K links
این تنها رسانه ویژه انتشار نوشته‌های محمد فاضلی در تلگرام است. هیچ کانال دیگری برای نشر نوشته‌هایم ندارم.
Download Telegram
کانال رسمی پادکست دغدغه ایران

محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

شما را به عضویت در کانال رسمی پادکست دغدغه ایران و شنیدن این پادکست دعوت می‌کنم.

https://tttttt.me/dirancast_official

این پادکست را می‌توانید در کست‌باکس هم بشنوید.

و البته در گوگل پادکست

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

@fazeli_mohammad
اپیزودهای #پادکست_دغدغه_ایران

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

سی اپیزود از #پادکست_دغدغه_ایران با محوریت مباحث توسعه منتشر شده است. اپیزودهای این پادکست را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر در کست‌باکس بشنوید.

در صورتی که مایل به شنیدن این پادکست از طریق تلگرام هستید، می‌توانید از این کانال استفاده کنید.

اپیزود ۳۰: جایگاه ایران در شاخص‌های توسعه – قسمت چهارم

اپیزود ۲۹: جایگاه ایران در شاخص‌های توسعه – قسمت سوم

اپیزود ۲۸: جایگاه ایران در شاخص‌های توسعه – قسمت دوم

اپیزود ۲۷: تحلیلی بر مدیریت کرونا به‌مثابه مسأله بدخیم

اپیزود ۲۶: جایگاه ایران در شاخص‌های توسعه – قسمت اول

اپیزود ۲۵: پیچیدگی مسأله آب و همبستگی اجتماعی در ایران

اپیزودهای ۲۱ تا ۲۴: شرح اصلاحات اقتصادی و مبارزه با فساد در گرجستان

اپیزود ۱۹ و ۲۰: کتاب تاوان نابرابری: چرا برابری به سود همگان است (نوشته ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت)

اپیزود ۱۸: ویژگی‌های رئیس‌جمهور

اپیزود ۱۷: وضعیت صنعت برق ایران

اپیزود ۱۶: کتاب تجربه توسعه آسیای شرقی: معجزه، بحران و آینده (نوشته ها-جون چانگ) درباره صنعتی شدن کره جنوبی

اپیزودهای ۱۲ تا ۱۵: کتاب دام‌های اجتماعی و مسأله اعتماد (نوشته بو روثستاین) – درباره اعتماد و ظرفیت حکومت

اپیزودهای ۶ تا ۱۱: کتاب نظم و زوال سیاسی (نوشته فرانسیس فوکویاما) – درباره توسعه سیاسی و حکومت باظرفیت

اپیزودهای ۳ تا ۵: کتاب معمای فراوانی: دولت‌های نفتی و رونق‌های نفتی (نوشته تری لین کارل) – درباره توسعه در دولت‌های نفتی

اپیزود ۲: کتاب ما ایرانیان (نوشته مقصود فراستخواه)

اپیزود ۱: معرفی کتاب‌های حوزه خلقیات ایرانیان

(اگر می‌پسندید با دیگران به اشتراک بگذارید.)
@dirancast_official
Forwarded from خشتِ خام | حسین دهباشی (تاریخ آنلاین)
‏شب‌های خراسانی

برنامه‌ای پُربار و خودجوش از سوی فرهیختگان ایران و افغانستان برای تبدیل تهدید به فرصت و رفاقت هرچه بیشتر میان دو ملّت/ عصرهای چهارشنبه و پنجشنبه این هفته/ موزه‌ی تصاویر معاصر و کافه‌تاریخ/ خیابان وصال‌شیرازی، بالاتر از ایتالیا، کوچه شیرین، کاشی۵

این برنامه شامل شعرخوانی، خاطره‌گویی، نمایشگاه تخصصی کتاب، غذاهای محلی افغانستانی، نمایش مستند و... است و توسط دانشجویان افغانستانی مقطع دکتری در ایران انجام می‌شود.

‏و کلیه‌ی عواید آن با نهایت احترام به بی‌جاشدگان حوادث اخیر تقدیم می‌شود.

هدف آن است که هم‌ریشه‌های عزیز ایرانی، با وجهی عمیق‌تر از فرهنگ و هنر و ادب و آدابِ مشترک آشنا شده و دوستی‌هایمان مستحکم‌تر شود.

Channel | @Iranoralhistory
Channel | @Tarikhonline
اپیزود ۱۹ و ۲۰: کتاب تاوان نابرابری: چرا برابری به سود همگان است (نوشته ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت)

اینجا می‌توان شنید.

حمایت مالی از پادکست

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

@dirancast_official
برندگان پنجمین دوره هدیه کتاب پادکست_دغدغه_ایران

اپیزودهای ۲۶، ۲۸، ۲۹ و ۳۰ پادکست دغدغه ایران به شرح «کتاب توسعه: مروری تلفیقی بر جایگاه ایران در شاخص‌های توسعه» اختصاص داشت.

شنوندگان این پادکست می‌توانستند با ارسال ایمیل در قرعه‌کشی ده جلد از این کتاب و دریافت هدیه کتاب پادکست دغدغه ایران شرکت کنند. دریافت‌کنندگان پنجمین دوره هدیه کتاب پادکست دغدغه ایران به شرح زیر است.

این افراد به قید قرعه از میان ۷۶ نفر متقاضی دریافت کتاب انتخاب شده‌اند.

ابراهیم اسماعیل‌زاده (بادرود، استان اصفهان)

علیرضا آخوندی (تهران، اسلامشهر)

موسی نیکنام (تبریز)

محسن یاقوتی (تهران)

یوسف جعفری (کردستان، سنندج)

مژگان جمعی (شیراز)

حمید فروغی‌پور (مشهد)

سعید محسنی (اصفهان)

ماندانا زنگنه (سیستان و بلوچستان، زاهدان)

ایمان جعفری (بوشهر، برازجان)

از همه مخاطبان عزیز پادکست دغدغه ایران که در این دوره از هدیه کتاب شرکت کردند سپاس‌گزاریم.

در ضمن، از آقای محسن یاقوتی درخواست می‌شود نشانی پستی خود را به صورت کامل به ایمیل پادکست ارسال کنند.

پادکست را از این‌جا بشنوید.

حمایت از پادکست

@dirancast_official
Forwarded from ابتکار حاکا
مشتری قدرتمند می‌شویم

ابتکار #حاکا

شما دوست دارید وقتی یک کالا یا خدمت را می‌خرید و از آن راضی یا خصوصاً وقتی از آن ناراضی هستید، بتوانید رضایت یا نارضایتی خودتان را به شکل مؤثری بیان کنید و به این ترتیب بر بقیه مشتری‌های آن کالا یا خدمت، و خود تولیدکننده اثر بگذارید؟

حالا فکر کنید در دنیایی که خیلی وقت‌ها فضای مجازی را می‌گردیم و بر اساس کامنت‌های دیگران تئاتری برای تماشا، مقصدی برای سفر، پزشکی برای درمان یا رستورانی برای شام خوردن با یک دوست انتخاب می‌کنیم، سروکله یک کسب‌وکار اینترنتی پیدا شده که شما می‌توانید نظر یا شکایت خودتان از خرید محصولات و خدمات و برندهای مختلف را در سایت‌شان ثبت کنید و اثر بگذارید.

اسم کسب‌وکارشان فرابازار است. آن‌ها شکایت‌های شما از محصولات، کالا، خدمات یا هر برندی و حتی کسب‌و‌کارهای محلی را دنبال می‌کنند و طی چندین مرحله و با روش‌های طراحی شده به دنبال پیگیری و حل مشکلات و شکایات شما می‌روند.

دقت کنید آن‌ها به شما قدرت می‌دهند، یعنی کمک می‌کنند از قدرت نظر و شکایت‌تان برای حمایت، تشویق یا تنبیه یک برند، کالا یا محصول استفاده کنید و از قدرت تأثیرگذاری و ایجاد تغییر لذت ببرید.

این خیلی خوب نیست که فقط تجربه و کامنت خودمان را به اشتراک نمی‌گذاریم، بلکه تجربه را به تأثیر تبدیل می‌کنیم؟

اگر تا حالا بعد از دیدن یک فیلم، تماشای یک تئاتر، خریدن یک محصول یا استفاده از یک خدمت، نظر خودمان را با دیگران به اشتراک می‌گذاشتیم، حالا کسب‌وکار اینترنتی فرابازار به ما امکان می‌دهد که نظرمان را به تأثیر (تشویق، حمایت، شکایت، تنبیه و ...) تبدیل کنیم.

فرابازار به ما قدرت می‌دهد تا فراتر از مشتری باشیم. ما می‌توانیم مصرف‌کننده قدرتمندی باشیم که بر تولیدکنندگان کالاها و خدمات اثر می‌گذارد.

ابتکار #حاکا کسب‌وکار موفق و پررونق، نوآورانه و مسئولانه‌ای را برای فرابازار آرزو می‌کند. شما نیز لطفاً فرابازار را برای تأثیرگذارتر شدن و حمایت از کسب‌وکارهای اینترنتی ایرانی دنبال کنید.

سایت فرابازار

فرابازار در اینستاگرام

*******
نویسنده این متن
خانم مشکات اسدی، فارغ‌التحصیل دکترای جامعه‌شناسی سیاسی و متخصص حوزه نوآوری اجتماعی است.

مشکات اسدی به صورت داوطلبانه با ابتکار #حاکا همکاری می‌کند. او برای ارتقای #اکوسیستم_استارتاپی کشور تلاش می‌کند.

درباره ابتکار #حاکا
ابتکار #حاکا (حمایت اجتماعی از کسب‌وکار‌های اینترنتی ایران) با هدف حمایت مسئولانه از فناوری‌ها و نوآوری‌ها توسط #محمدفاضلی و #امیرناظمی راه‌اندازی شده است.

علاقمندان به شناخت ابتکار #حاکا می‌توانند این‌جا را ببینند.

@haka_initiative

تاریخ انتشار: ۱۴۰۰/۷/۱

@sharenovate

@fazeli_mohammad
رسانه‌ای درباره توسعه

#پادکست_دغدغه_ایران

فهرست اپیزودهای پادکست دغدغه ایران در کانال رسمی این پادکست در تلگرام به نشانی @dirancast_official

اپیزود یک. کتاب‌های حوزه خلقیات ایرانیان

اپیزود دو. کتاب ما ایرانیان (نوشته مقصود فراستخواه)

اپیزود سه. کتاب معمای فراوانی: دولت‌های نفتی و رونق‌های نفتی (نوشته تری لین کارل) – قسمت اول

اپیزود چهار. کتاب معمای فراوانی: دولت‌های نفتی و رونق‌های نفتی (نوشته تری لین کارل) – قسمت دوم

اپیزود پنج. کتاب معمای فراوانی: دولت‌های نفتی و رونق‌های نفتی (نوشته تری لین کارل) – قسمت سوم

اپیزود شش. کتاب نظم و زوال سیاسی (نوشته فرانسیس فوکویاما) – قسمت اول

اپیزود هفت. کتاب نظم و زوال سیاسی (نوشته فرانسیس فوکویاما) – قسمت دوم

اپیزود هشت. کتاب نظم و زوال سیاسی (نوشته فرانسیس فوکویاما) – قسمت سوم

اپیزود نه. کتاب نظم و زوال سیاسی (نوشته فرانسیس فوکویاما) – قسمت چهارم

اپیزود ده. کتاب نظم و زوال سیاسی (نوشته فرانسیس فوکویاما) – قسمت پنجم

اپیزود یازده. کتاب نظم و زوال سیاسی (نوشته فرانسیس فوکویاما) – قسمت ششم

اپیزود دوازده. کتاب دام‌های اجتماعی و مسأله اعتماد (نوشته بو روثستاین) – قسمت اول

اپیزود سیزده. کتاب دام‌های اجتماعی و مسأله اعتماد (نوشته بو روثستاین) – قسمت دوم

اپیزود چهارده. کتاب دام‌های اجتماعی و مسأله اعتماد (نوشته بو روثستاین) – قسمت سوم

اپیزود پانزده. کتاب دام‌های اجتماعی و مسأله اعتماد (نوشته بو روثستاین) – قسمت چهارم

اپیزود شانزده. کتاب تجربه توسعه آسیای شرقی: معجزه، بحران و آینده (نوشته ها-جون چانگ)

اپیزود هفده. عواقب مداخله دولت در صنعت برق ایران

اپیروز هیجده. ویژگی‌های رئیس‌جمهور

اپیزود نوزده. کتاب تاوان نابرابری: چرا برابری به سود همگان است (نوشته ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت) – قسمت اول

اپیزود بیست. کتاب تاوان نابرابری: چرا برابری به سود همگان است (نوشته ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت) – قسمت دوم

اپیزود بیست‌ویک. شرح اصلاحات اقتصادی و مبارزه با فساد در گرجستان (نوشته نیکا گیلائوری) – قسمت اول

اپیزود بیست‌ودو. شرح اصلاحات اقتصادی و مبارزه با فساد در گرجستان (نوشته نیکا گیلائوری) – قسمت دوم

اپیزود بیست‌وسه. شرح اصلاحات اقتصادی و مبارزه با فساد در گرجستان (نوشته نیکا گیلائوری) – قسمت سوم

اپیزود بیست‌وچهار. شرح اصلاحات اقتصادی و مبارزه با فساد در گرجستان (نوشته نیکا گیلائوری) – قسمت چهارم

اپیزود بیست‌وپنج. پیچیدگی مسأله آب و همبستگی اجتماعی در ایران

اپیزود بیست‌وشش. جایگاه کلی ایران در شاخص‌های توسعه – قسمت اول

اپیزود بیست و هفت. تحلیلی بر مدیریت کرونا به‌مثابه مسأله بدخیم

اپیزود بیست و هشت. جایگاه ایران در شاخص‌های توسعه – قسمت دوم

اپیزود بیست و نه. جایگاه ایران در شاخص‌های توسعه – قسمت سوم

اپیزود سی. جایگاه ایران در شاخص‌های توسعه – قسمت چهارم

پادکست دغدغه ایران را می‌توانید در اپلیکیشن‌های پادگیر نظیر کست‌باکس، شنوتو، اپل پادکست، گوگل پادکست، آی‌تیونز و در تلگرام با شناسه dirancast پیدا کنید.

@dirancast_official

(لطفا با دیگران به اشتراک بگذارید.)

پادکست دغدغه ایران به غیر از نشانی @dirancast_official هیچ کانال دیگری ندارد.
انتخاب رشته را باید با دقت و علاقه انجام داد، اما ما نمی‌دانیم دنیا چگونه تغییر می‌کند و خودمان چه گونه آدمی می‌شویم و آیا می‌توانیم یک رشته را تا انتها ادامه دهیم یا نه؛ تاریخ برای زندگی ما خیلی سیال است.

کامنتهای این پست در اینستاگرام تعداد زیادی از تجربه مشابه را نشان می‌دهد. (اینجا)

@fazeli_mohammad
Forwarded from الفِ کتاب
راهنمای کتاب/ مروری بر یک تجربه تاریخی

دکتر علی سرزعیم

«تورم و اخلاق»
(کتابی برای همه درباره یک تجربه تاریخی)
نوشته: اندرو دیکسون وایت
ترجمه: سید حسن دیباج
ناشر: دنیای اقتصاد، چاپ اول 1399
88 صفحه؛ 17000 تومان
#اقتصاد #نشردنیای_اقتصاد

نه تنها انسانها بلکه جوامع در برابر یک تصمیم کلیدی قرار می ‌گیرند: انتخاب گزینه سخت با هزینه های کوتاه مدت اما با فواید زیاد در بلندمدت یا انتخاب گزینه آسان با منافع کم ولی در کوتاه مدت ولی زیان زیاد در بلندمدت. پوپولیسم به معنی انتخاب دومی است و وقتی انتخاب جمعی یا انتخاب سیاسی گزینه دوم را بپذیرد، گفته می شود پوپولیسم حاکم شده است. در سطح فردی نیز افراد می توانند درس بخوانند، تلاش کنند، رنج کارآفرینی را بر خود هموار کنند تا در بلندمدت درآمد خوبی داشته باشند یا در کوتاه مدت خوشگذرانی کنند و به دزدی دست بزنند اما در بلندمدت با زندان و زندگی نکبت بار مواجه شوند. کاملا روشن است که افراد به شکل عقلانی گزینه اول را ترجیح می دهند اما واقعیت آنست که شرایط اجتماعی می تواند طوری شود که همه به سمت گزینه دوم کشیده شوند. انسانها دوست دارند هم خدا را داشته باشند و هم خرما را. هم کار زیاد نکنند و هم با زندگی مرفه روبرو شوند. انسانها دوست دارند همیشه میانبر بیابند و این تمنای یافتن میانبر می تواند چنین وسوسه انگیز شود که کل حیات یک ملت را تهدید کند.

اگر باور نمی کنید حکایت کشور فرانسه را در تورم و اخلاق بخوانید. ببینید کشوری که روشنگری را ایجاد کرد و اولین انقلاب را رقم زد چگونه به دام مهلکه ای می افتد که با هزینه زیاد و تجربه تلخ می تواند به زحمت از آن رها و خلاص شود. کتاب تورم و اخلاق می خواهد نشان دهد که چگونه در یک مقطع از زمان تصور می شد ایجاد نقدینگی می تواند میانبری برای ایجاد رونق باشد. دولت فرانسه به پشتوانه اموال و املاک تملیکی از کلیسا بی مهابا اوراقی منتشر کرد که کارکردی شبیه پول داشت و در عمل موجب شد تا نقدینگی در آن کشور چنان رشد کند که تورم مهارگسیخته شود. وقتی تورم بالا می گیرد فشار برای رشد نقدینگی شدیدتر می شود و این سیکل باطل آنقدر ادامه می یابد تا عقلها سرجایش برگردد و افراد بفهمند که باید این حلقه شوم را بشکنند.

صرف خواندن و دانستن تجربه تورم در فرانسه در سال 1789به تنهایی ارزشمند است اما آنچه آن را ارزشمندتر کرده شناخت فرآیندی است که نظام سیاستگذاری آن را به این دام کشاند. نگارنده به خوبی ادله موافقان و مخالفان را شرح می دهد و نشان می دهد چگونه وسوسه یافتن یک میانبر برای داشتن بودجه بیشتر برای دولت، افراد عاقل و حتی فرهیخته را فریفت و آنها را به دام طرفداری و جانبداری از چیزی کشاند که بعدها خطابودنش بسیار واضح می نمایاند. خواندن این حکایت درس آموز است از این جهت که چگونه ذینفعان در سیاست گذاری وسوسه می کنند تا سیاستگذاران به خطا بیفتند.

در کشور ما نیز همیشه کسانی در نزد مسئولان بودند که می گفتند کنترل بودجه لازم نیست و استقراض از بانک مرکزی اشکال ندارد و رشد نقدینگی موجب نگرانی نیست و فقط کافی است تا نقدینگی به درستی هدایت شود. سیاست گذاران و تصمیم گیران راحت طلب نیز این تحلیل را جذابتر از توصیه کسانی قلمداد می کردند که بر انضباط مالی، رعایت استقلال بانک مرکزی و عدم فشار به بانکها پافشاری می کردند. نتیجه غلبه توصیه گروه اول این شد که ایران در زمره بالاترین تورمهای جهان قرار دارد و به لحاظ ماندگاری تورم نسبتا بالا رکوردشکن است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000704093.html
یادداشت‌های زیر این پست در اینستاگرام، برخی تجربه‌ها از تحصیل مدرک دکترا در ایران را به تصویر می‌کشند.

مدرک دکترا به خودی خود خوب یا بد نیست، ولی برای انتخاب مسیر کسب این مدرک باید حساس بود. مسأله چند سال عمر و هزینه فرصت سنگین آن است.

@fazeli_mohammad
| نشست «بررسی آثار، افکار و کنش‌گری دکتر محمدامین قانعی راد»

| پنج‌شنبه ۸ مهر ۱۴۰۰

| سخن‌رانان:
دکتر #احمد_بخارایی و دکتر حسن محدثی

| برگزار کننده:
انجمن #جامعه‌شناسی ایران (گروه #جامعه‌شناسی_ایران)

| تاریخ برگزاری:
شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۰

| فایل شنیداری احمد بخارایی:👇
https://drive.google.com/file/d/1ep8d7V2AgOQyvA5kVgwt2CscMolZ4Xo1/view

| فایل شنیداری کل برنامه:👇
https://drive.google.com/file/d/1m0ZGbifUmqTDCI6IGPE5URdOIfDaR1Mf/view

| فایل ویدئویی احمد بخارایی:👇
https://youtu.be/7zUeAz2JsPs

| فایل ویدئویی کل برنامه:👇
https://youtu.be/oqGO55JapuY

| احمد بخارایی: در این نشست مجازی که سعی داشتم تفاوت میان دو نوع جامعه‌شناسی، یعنی #پایش‌گری و #کنش‌گری را توضیح دهم به این موضوعات و موارد اشاره داشتم:

ـ «کنش‌گری زنده‌یاد محمد امین قانعی‌راد» در #انجمن_جامعه‌شناسی_ایران و حضورشان در صحنه‌ی #مطبوعات و جراید،

ـ «پایش‌گری» به مثابه مشاهده‌گری و مانیتورینگ از سوی بسیاری از جامعه‌شناسان محافظه‌کار در مقابل «کنش‌گری» با ویژگی اکتیویستی،

ـ «#پروبلماتیک» ندیدن موضوعات جامعه‌شناختی از سوی جامعه‌شناسی‌خوانده‌های «پایش‌گر» و روی آوردن به پژوهش‌های حداقلی با نتایج تکراری،

ـ نسبی بودن «پایش‌گری» از حداقلی تا حداکثری،

ـ توأم بودن «کنش‌گری جامعه‌شناختی» با ۳ ویژگی: ۱ـ «مطالبه‌گری» با ۴ عنصر محتوایی (پژواک بخشیدن به صداهای حاشیه‌ای، تبدیل #مطالبه‌گری_فردی به #مطالبه‌گری_جمعی، احساس مسئولیت فراتر از ایفای نقش سازمانی، عمل‌گرایی بر اساس هزینه ـ فایده)، ۲ـ «#روشن‌فکری» با ۹ ویژگی به ویژه ارتباط با ۲ ویژگی شامل: الف: اندیشه‌ی معطوف به عمل در سه جهت: «#اعتراض» در زمانی که امید به آینده در #جامعه کاهش یافته، «تغییر» در زمانی که عدالت منکوب شده، «#برساخت» در شرایط انسداد اجتماعی و ب: آلترناتیو‌سازی، ۳ـ «نسبی بودن» و توجه به وجود #ایدئولوژی مانع #توسعه در ایران که بالطبع، توجه جامعه‌شناس کنش‌گر به «ساختارها» و نقد آنها را ضروری می‌سازد،

ـ کنش‌گری جامعه‌شناسانه و تبدیل «ابژه‌ها» به «سوژه‌ها»،

ـ رویکرد «کنش‌گرانه»ی زنده‌یاد محمدامین قانعی‌راد در کتاب‌هایش.

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
پادکست: رادیوی جدید، اختصاصی و تخصصی

محمد فاضلی – تولیدکننده #پادکست_دغدغه_ایران

روز ۳۰ سپتامبر (۸ مهرماه) روز جهانی پادکست (International Podcast Day) است.

❇️ چند سالی بیشتر از عمر مؤثر رسانه‌ای به اسم پادکست نمی‌گذرد. پادکست نوعی محتوای صوتی دیجیتال است که معمولاً به صورت سریالی، متمرکز بر موضوع خاصی، در قسمت‌های مختلف (اپیزود) تولید و منتشر می‌شود. پادکست‌ با توسعه نرم‌افزارهای مخصوص شنیدن پادکست (مشهور به پادگیر)، در دنیای رسانه جا باز کرده‌اند.

❇️ پادکست یادآور رادیوست اما اختصاصی خودتان می‌توانید در هر زمان و مکان که دوست داشتید؛ و به صورت تخصصی به پادکست‌هایی که می‌پسندید به آن گوش بدهید.

❇️ پادکست‌ها امکان تولید محتوای شخصی‌تر را فراهم کرده‌اند و تقریباً به هر کسی که امکانات ساده‌ای داشته باشد فرصت می‌دهند تا محتوای صوتی را تولید کرده و به اشتراک بگذارد.

❇️ پادکست ابزار مؤثری است تا کتاب‌های کم‌تیراژ در مقیاس‌های چندصدهزارتایی شنیده شوند؛ اندیشه‌های نخبه‌گرایانه به زبان ساده‌تری برای عموم بیان شوند؛ موسیقی، اندیشه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد و سیاست با رسانه‌ای کم‌هزینه و در دسترس روی گوشی‌های تلفن همراه به گوش همگان رسانده شود.

❇️ پادکست‌ها آگاهی جمعی را افزون می‌کنند، انسان‌ها را به هم نزدیک‌تر کرده و گفت‌وگوی اجتماعی درباره مسائل گوناگون را در دسترس می‌سازند.
تولید پادکست به عنوان بخشی از صنعت تولید محتوا، اشتغال ایجاد می‌کند، کسب‌وکارهای اینترنتی را رشد می‌دهد، ابزار معرفی سایر محصولات و خدمات است و راهی برای بروز خلاقیت‌هاست.

ما می‌توانیم در روز جهانی پادکست:

🔘 درباره پادکست به دیگران توضیح داده و پادکست مورد علاقه خود را به دیگران معرفی کنیم.

🔘 به تولیدکنندگان پادکست مورد علاقه خودمان پیام بدهیم و کارشان را تشویق کنیم.

🔘 پادکست مورد علاقه‌مان را حمایت مالی کنیم.

🔘 به دنبال پادکست‌های جدیدی بگردیم که ممکن است با علائق ما متناسب باشند.

🔘 مشخصات پادکست‌هایی را که دوست داریم در صفحات خود در فضای مجازی با دیگران به اشتراک بگذاریم.

🔘 تلاش کنیم تا با معرفی و کمک به رشد پادکست‌ها، صنعت تولید محتوا در دنیای ما پیشرفت کند، کیفیت بالاتری ایجاد شود، استعدادهای بیشتری جذب این صنعت شوند و اشتغال و خلق ثروت بیشتری در این عرصه ایجاد شود.

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

پادکست دغدغه ایران

@dirancast_official
شهروند امید

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

شهرام حلاج رفته است کلانتری که حکم پس گرفتن خانه‌اش از متصرفان غیرقانونی را اجرا کنند. کسانی به او گفته بودند برای این‌که کارت در کلانتری راه بیفتد باید پول خرج کنی، اما شهرام حلاج دید که مأموران کلانتری بدون خروج از اخلاق و قانون دستور قضایی را اجرا کردند و خانه‌اش را به او بازگرداندند.

او حالا رفته و به رئیس کلانتری سه بسته هدیه ساده (تصویر هدایا) داده است برای سه افسر کلانتری که حکم را اجرا کرده‌اند. روی هر بسته هم یک نامه هست که پسرش برای فرزندان سه افسر کلانتری نوشته است. هر بسته هدیه هم فقط شامل چند جلد کتاب کودک و نوجوان برای فرزندان سه مأمور وظیفه‌شناس است.

متن سه نامه نخست را در زیر آورده‌ام و اگر دوست داشتید می‌توانید در لینک آخر این مطلب هم آن‌ها را بخوانید.

نامه‌ اول
حتما بچه‌ها در مدرسه تو را شریف صدا می‌کنند. پس من هم با همان اسم صدایت می‌کنم.

سلام شریف
شریف! پدر تو، جناب سروان شریف، خیلی پلیس خوب و مرد مهربانی است. پدر تو دیروز به پدر و مادر من و خانواده‌ی ما کمک کرد تا ما خانه‌مان را پس بگیریم. من تا دیروز نمی‌دانستم که پلیس برای پس‌گرفتن خانه هم به آدم‌ها کمک می‌کند.

پدر من می‌گوید: پدر تو، جناب سروان شریف، با آن که از صبح زود تا پایان وقت اداری کلی کار انجام داده ‌بود و خسته‌شده بود، حتی بعد از وقت اداری به کمک ما آمد و با مهارت و حوصله کمک کرد که بالاخره ما امشب به خانه خودمان برویم.

فکرش را بکن، پدر تو روزی به چند نفر مثل خانواده‌ی ما کمک می‌کند!

من فکر می‌کنم بچه‌های پلیس‌هایی مثل پدر تو، خیلی به پدرشان افتخار می‌کنند.
بابای من می‌گوید: جناب سروان شریف خودش هم مثل اسمش شریف است؛ هم شریف است و هم قوی.

من خودم پدر تو را ندیدم، پس لطفا تو، از طرف من و بقیه‌ی بچه‌هایی که پدر تو هر روز به آنان کمک‌ می‌کند پدرت را ببوس و از او تشکر کن.

آرش حلاج ۲۳ شهریور ۱۴۰۰

نامه دوم
حتما بچه‌ها در مدرسه تو را طوسی صدا می‌کنند، من هم با همان اسم مدرسه صدایت می‌کنم: سلام طوسی

طوسی پدر تو خیلی مرد خوبی است. دیروز به ما کمک کرده‌بود تا بتوانیم خانه خودمان را از کسی که ان را به زور گرفته بود، پس بگیریم و به حق خودمان برسیم.

من فکر می‌کردم پلیس‌ها فقط دزدها را می‌گیرند. اما حالا فهمیدم که در خیلی کارهای دیگر هم به مردم کمک می‌کنند.
پدرم من می‌‌گوید استوار یعنی محکم و مقاوم و پابرجا. پس استوار طوسی یعنی کسی که برای دفاع از حق مظلوم‌ها محکم و مقاوم و پابرجا است.

پدرم می‌گوید خودش از استوار طوسی تشکر کرده‌ است. لطفا تو از طرف من هم از پدرت تشکر کن و صورت مهربانش را ببوس.

آرش حلاج ۲۳ شهریور ۱۴۰۰

نامه سوم
حتما بچه‌ها در مدرسه تو را سالاروند صدا می‌کنند، پس من هم مثل بچه‌های مدرسه تو را سالاروند صدا می‌کنم.
سلام سالاروند

پدر تو جناب سروان امید سالاروند در این چند روز کلی به ما امید داد و خدایی خیلی سالار است.

پدر من می‌گوید دیده ‌است که چقدر کارهای پدر تو زیاد است و در طول روز به ده‌ها نفر مثل ما و خانواده‌ی ما کمک می‌کند. در طول روز خیلی خسته می‌شود اما همه‌ی سختی‌ها را تحمل می‌کند و سعی می‌کند که با مهربانی به آدم‌ها کمک کند.

حتما تو به پدرت خیلی افتخار می‌کنی. فکرش را بکن یک پلیس حرفه‌ای و مهربان در یک روز به ده‌ها نفر آدم کمک می‌کند. خدایی افتخار هم دارد.

آرش حلاج ۲۳ شهریور ۱۴۰۰

این گونه هم می‌توان شهروند قدرشناس و مشوق سلامت اخلاقی و اداری بود. این گونه شهروندان در دل دیگران امید و انسانیت می‌کارند.

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

@fazeli_mohammad


https://www.instagram.com/p/CUe0tSeqzuo/?utm_medium=copy_link
آقا معلم هندسه
(بازنشر، به مناسبت روز جهانی معلم)

(محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)

او درست سی سال پیش در همین روزهای مهر ۱۳۶۷ وارد کلاس شد. نوجوانان کلاس اول دبیرستان، شاهد مردی حدود شصت ساله بودند که بسیار مرتب، زیبا و با ابهت لباس پوشیده بود. کت‌وشلوار سورمه‌ای، پالتو، کلاه پوست و چشم‌گیرتر از آن، پیکان جوانان زردرنگ که انگار نه انگار بیش از ده سال عمر داشت، عین روز اول نو بود. معلم هندسه بود و رفتار و گفتارش هم نظم هندسی داشت، چنان منظم و باطمأنینه که چهار سال تخته‌های گچی را پاک کرد اما گرد به لباسش ننشست. دایره‌ها را هم با دست انگار با پرگار می‌کشید.

امتحان ثلث اول برگه امتحانی با خودم نبرده بودم و به رسم دوران راهنمایی یک دو برگی از وسط دفتر جدا کردم و پاسخ‌ها را نوشتم. یکی دو هفته بعد وقتی ورقه‌ها را تصحیح‌شده باز می‌گرداند، ورقه‌ام نبود. خیلی با احتیاط پرسیدم «آقا ورقه ما نیست؟» خیلی محترمانه پرسید «در برگه دفتر نوشته بودی؟» پاسخ دادم بله، و صریح گفت «ورقه را پاره کردم.» همان موقع فهمیدم مهربانی‌اش جایگزین نظم هندسی‌اش نمی‌شود.

عالی درس می‌داد اما من بعید می‌دانم پیرمرد در چهار سالی که به ما هندسه و ریاضیات جدید درس داد هیچ وقت مسأله‌ای را خودش حل کرده باشد. همه را خودمان حل کردیم زیرا چنان شوق آموختن در نوجوانان کلاس برانگیخته بود که همه برای حل کردن مسائل آخر هر درس، سر و دست می‌شکستند. یکی از هیجان‌انگیزترین لحظات چهار سال دبیرستان من، مشارکت در حل مسأله‌های هندسه در زنگ‌های تفریح و ساعات بعد از مدرسه بود. تخته سبز مدرسه معمولاً به سه چهار قسمت تقسیم می‌شد و در هر قسمت دو سه دانش‌آموز توی سر و کله هم می‌زدند که مسائل را حل کنند.

بزرگ‌ترین هنر پیرمرد وقتی بود که در خرداد ۱۳۶۸ در آخرین کلاس هندسه یک مسأله به‌ظاهر ساده به سه کلاس اول دبیرستان داد و گفت تا اول مهر فرصت دارید حل کنید. تکلیف و اجبار نبود، اما اکثریت دانش‌آموزان از جمله خودم بخش مهمی از تابستان را صرف کشیدن یک مثلت متساوی‌الساقین کردیم که زاویه رأس آن ۲۰ درجه بود و یکی از میانه‌های دو ساقش ترسیم شده بود و قرار بود زوایای نامعلومش را محاسبه کنیم. مسأله را بعد از ۲۹ سال هنوز به خاطر دارم. اول مهر، فقط یک نفر مسأله را حل کرده بود، اما هر کسی صدها مثلث کشیده و فکر کرده بود و بی‌آن‌که بداند، اندیشیدن، پشتکار و نظم را آموخته بود.

پیرمرد امتحان تستی نمی‌گرفت، کتاب‌های کمک‌درسی صنعت کنکور را هم معرفی نمی‌کرد؛ اما دفترچه کوچکی داشت که با یک مداد اتود، برای دانش‌آموزانی که برای حل مسأله‌ها پای تخته می‌رفتند نمره درج می‌کرد. هیچ کس نفهمید نمره‌اش چند است یا چه تأثیری دارد اما از هر ابزاری برای ارزیابی کارآمدتر بود؛ کارآمدتر از هر نمره آزمون آزمایشی.

«آقای قاضی‌زاده» معلم هندسه دبیرستان‌های اراک، پیرمرد اسطوره نظم، آموزگار پشتکار و استاد بی‌نظیر در واداشتن به تفکر، درست سی‌ سال پیش وارد کلاس که نه، وارد ذهن من و هم‌کلاسی‌هایم شد و هرگز بیرون نرفت. کثیری از ما ناخودآگاه چیزهایی از او آموختیم که امروز با ماست. یکی از دوستانم می‌گفت در اولین محل کارم بعد از تحصیل مهندسی، یکی از همکارانم گفت «شما پدرت نظامی بوده است که این قدر منظم و باپشتکار کار می‌کنی؟» می‌گفت هر چه پیش خودم فکر کردم دیدم هر آن‌چه دارم از چهار سال نعمت آموزگاری «آقای قاضی‌زاده» است.

پیرمرد اگر زنده بود امروز باید نود و چندساله می‌شد و من چه با افتخار برای بوسیدن دستش به جاده می‌زدم و صدها کیلومتر می‌راندم. اطمینان دارم در نود و چندسالگی هم همان‌قدر با ابهت، منظم، وظیفه‌شناس، خلاق، استوار و انگیزه‌ساز می‌بود.

من و بسیاری از آن‌ها که کلاسش را درک کردیم، از رمز و رازهای هندسه و ریاضیات جدید که به ما آموخت، چیز دندان‌گیری به یاد نداریم، اما او منطق آموختن، شوق یاد گرفتن، شور مبارزه برای حل مسأله، استواری بر مسیر سختی، نظم در طرح مسأله و هندسی اندیشیدن و انسانی رفتار کردن را کوشید در ما نهادینه کند. هر کدام به فراخور توانایی و پشتکارمان بهره‌ای گرفتیم و یادش را زنده نگه می‌داریم. روحش شاد و سلوک معلمی‌اش پایدار. شما نیز برای سلامتی بزرگ‌معلمان زنده و شادی روح آن‌ها که رفته‌اند، دعا کنید.

(این متن را اگر می‌پسندید، برای دیگران هم ارسال کنید.)

@fazeli_mohammad
آقا معلم فارسی
(بازنشر، به مناسبت ماه مهر)

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

✳️ علیرضا مقامی، همشهری سهراب سپهری بود، متولد ۱۳۳۱ که قرآن را از چهار سالگی به شیوه مکتب‌خانه‌های قدیم و مقدمات عربی را به شیوه حوزوی خوانده بود. کار در کارخانه‌های کاشان را هم تجربه کرده و دست آخر معلم ادبیات شده بود. اقبالم بلند بود وقتی سی سال پیش در اراک دانش‌آموز کلاسش شدم. دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات بود و راه دور و دراز را تا تبریز هر هفته می‌رفت و می‌آمد، اما کلاسش هیچ از آن خستگی‌های راه نشانی نداشت.

✳️ ادبیات فارسی برایش درس ضریب ۴ کنکور نبود. درس هم نمی‌داد تا سر و ته کلاس را هم بیاورد و آن‌قدر بر ادبیات مسلط بود و می‌دانست به کدام راه می‌رود که درس دادن در مدرسه‌ای که همه دانش‌آموز ریاضی بودند و به روال معمول، همه دنبال مهندس شدن بودند، چیزی از جدیت او در هدایت این مهندسان آینده به دنیای عمیق و پرغوغای ادبیات، و حکمت نهفته در آن، نمی‌کاست.

✳️ خودش نوشتن، سرودن و عاشقی کردن می‌دانست و هم از این‌رو، کلاس فارسی هم به اندازه هندسه برای خودش و برای برخی نظیر من اهمیت داشت. شاید همه همین احساس را داشتند. حرمت امام‌زاده به متولی آن است و او متولی ادبیات بود. راه بردن به اندیشه، احساس و عاطفه سعدی، حافظ و حتی ابوالفضل بیهقی را می‌آموزاند.

✳️ او سی سال پیش، گویی این روزهای ما را خوانده بود که درس انشا به چه خواری و پستی می‌افتد و نوشتن، این ابزار اندیشیدن در مقابل صنعت کنکور به چه ذلتی گرفتار می‌شود. اگر کلاس‌های «آقا معلم هندسه» در ریاضیات، ما را به مواجهه با «زیبایی هندسی آفرینش» فرامی‌خواندند، کلاس‌های «آقا معلم فارسی» ما را با «هندسه‌ی آفرینش زیبایی» روبه‌رو می‌ساخت. آن‌جا بود که یاد می‌گرفتیم آفرینش زیبایی در زبان، چه هندسه پیچیده‌ای دارد و چقدر جذاب است.

✳️ شور نوشتن را در ما برمی‌انگیخت و هر یک به قدر علاقه از آن برگرفتیم، و تا امروز باقیست. یادم هست شبی تلویزیون فیلم مستندی پخش می‌کرد و سخت تحت تأثیر آن قرار گرفتم. قلم برداشتم و شاعرانه، منتقدانه و در شأن نوجوانی که فلسفه می‌بافد درباره‌اش نوشتم. فردا وقتی به مدرسه رسیدم، اصلاً کلاس ادبیات نداشتیم اما دفترم را همراه برده بودم. در کلاس‌اش را زدم و نوشته را به او نشان دادم. ایستاد و خواند. حتماً چیز قابلی ننوشته بودم اما از خواندن تا نقد و نظرش، وقت گذاشتنی عاشقانه برای شوراندن بود. گمشده‌ای که این روزها بسیار کمیاب است.

✳️ دوستش شدیم و جمعی به خانه‌اش راه یافتیم. دبیرستان که به پایان رسید، همه دانش‌آموزان را جمع کرد و با خود به اردوی کاشان برد، در باغی که خودش مهیا کرده بود، و چه زحمتی کشید آن یکی دو روز، تا پیوند محبت‌اش را با همه محکم کند. یک سال بعد از پایان تحصیلات یکی از دانش‌آموزان، در جواب نامه‌اش با خط زیبا نوشته بود «هم‌چنان در خدمت هستم. حقه مِهر بدان مُهر و نشان است که بود.» نامه‌ای که یک ربع قرن بعد، هنوز آن‌را به یادگار نگاه داشته است. سال‌ها بعد هم به خانه‌اش رفت و آمد می‌کردیم و هنوز موفقیت‌های‌مان را دنبال می‌کرد.

✳️ سی‌وشش ساله بود اما همواره برای من مردی پنجاه ساله و بیشتر جلوه می‌کرد. می‌خندید اما گویی حزنی داشت که همواره آن‌را فرومی‌خورد. همان حزنی که شاید سن و سال اندکش را مرد پخته‌ای سپیدموی جلوه می‌داد. بعدها سروده بود: چندی است عقده‌های دلم وا نمی‌شود/در چهره‌ام نشاط هویدا نمی‌شود؛ یک کوله بار گریه به پشت نگاه من/دردم ولی به گریه مداوا نمی‌شود. احتمالاً هیچ یک از ما فراموش نکرده‌ایم داستان «حسنک وزیر» را چنان با بغض برای‌مان خواند و معنا کرد که نفرت از «بوسهل زوزنی»ها را در وجودمان به ودیعت بگذارد.

✳️ «آقا معلم فارسی»، علیرضا مقامی (آقای مقامی ما)، که هیچ وقت رساله دکتری زبان و ادبیات فارسی‌اش در دانشگاه تهران را به پایان نبرد تا به قول خودش همواره دانشجو بماند، شاعر بود، به فارسی و عربی خوب می‌نوشت و می‌سرود، معلم دانشگاه هم بود، اما عاشقانه در مدرسه هم درس می‌داد. آقا معلم می‌دانست نسلی که ادبیات نفهمد مهندسان خوبی هم نخواهند شد، هر قدر که نخبه باشند. من امروز به این می‌اندیشم با نسلی که ادبیات برایش «ضریب ۴ کنکور» است و انشا نوشتن برایش بی‌اهمیت جلوه داده شده است، چه باید کنیم. روحش شاد.

(اگر می‌پسندید، به اشتراک بگذارید.)

@fazeli_mohammad
Forwarded from ابتکار حاکا
پول از من، کار از تو، سود و زیان شریکی

ابتکار #حاکا

شده پولی – کم یا زیاد – برای سرمایه‌گذاری داشته باشید و دنبال جای مناسب بگردید؟ دنیا پر از آدم‌هایی است که پولی برای سرمایه‌گذاری دارند، و به همان اندازه هم آدم‌ها و کسب‌وکارهایی هستند که برای شروع کار یا رونق دادن به کارشان به پول و سرمایه نیاز دارند. مشکل، حلقه وصلی است که آدم‌های دارای سرمایه را به کسانی که برای کسب‌وکار ایجاد شغل به همان سرمایه نیاز دارند، وصل کند.

کسب‌وکار «دونگی» دقیقاً همین کار را می‌کند، به این ترتیب که کسب‌وکارها برنامه‌های توسعه کسب‌وکار خودشان را در دونگی معرفی می‌کنند و سرمایه‌گذاران می‌توانند در این طرح‌ها سرمایه‌گذاری کنند. واسطه‌ها از بین سرمایه‌گذار و کسب‌وکار حذف می‌شوند و سود ارائه‌شده به سرمایه‌گذار بیشتر می‌شود.

همه چیز رسمی انجام می‌شود. تأمین مالی جمعی یا کرادفاندینگ که توسط «دونگی» انجام می‌شود، شیوه رسمی است و مجوز رسمی از فرابورس ایران دارد. گواهی‌های شراکتی که به سرمایه‌گذاران داده می‌شود، اوراق بهادار رسمی هستند؛ سودی که توسط کسب‌وکار داده می‌شود هزینه‌ قابل قبول مالیاتی است؛ و به سود دریافتی توسط سرمایه‌گذاران هم مالیاتی تعلق نمی‌گیرد. اوراق بهادار و مشخصات مالکین آن‌ها در سامانه‌های رسمی فرابورس ثبت و نگهداری می‌شوند؛ و برای طرح‌های بالای دو میلیارد تومانی که شش ماه طبق برنامه جلو رفته باشند، امکان خرید و فروش اوراق گواهی‌های شراکت نیز وجود دارد.

🔴 ویژگی‌های مطلوب دونگی

تأثیر بر بهبود کیفیت زندگی مردم: دونگی سرمایه‌های سرگردان مردم را به سمت توسعه کسب‌وکارهای کوچک و متوسط هدایت می‌کند و این کسب‌وکارها تاثیر مستقیم بر اشتغال و بهبود زندگی مردم دارند. به این نکته توجه داشته باشیم که ۵۰٪ اشتغال در آمریکا و ۸۰٪ اشتغال در چین از طریق کسب‌وکارهای کوچک و متوسط ایجاد شده است. ۹۵٪ کسب‌وکارها در ایران نیز در همین دسته جای دارند.

کاهش شکاف‌های اجتماعی: تقویت کسب‌وکارهای کوچک و متوسط (که هدف اصلی دونگی است) منجر به شکل‌گیری طبقه متوسط قوی در جامعه می‌شود.

توانمندسازی مردم: دونگی به افراد کمک می‌کند تا سرمایه‌های راکد خود را وارد مسیرهای سرمایه‌گذاری کارآمد و مفید برای جامعه کنند. کسب‌وکارهای کوچک و متوسط هم فرصت پیدا می‌کنند تا برنامه‌های توسعه‌شان به دلیل نبود سرمایه متوقف نشود. افزایش اشتغال از این مسیر هم انجام می‌شود.

🔴 عملکرد دونگی
دونگی در ماه‌های اخیر توانسته به کمک کاربران خود پروژه‌هایی تا سقف پنج میلیارد تومان را تأمین مالی کند. انتظار می‌رود با استقبال این نهادهای حرفه‌ای، تنوع طرح‌ها و اثرگذاری این شیوه تأمین مالی، و در نتیجه مشارکت هر چه بیشتر سرمایه‌گذاران حقیقی افزایش چشمگیر داشته باشد.

🔴 تماس با دونگی
دونگی یک پلتفرم آنلاین در آدرس dongi.ir است و در بیشتر شبکه‌های اجتماعی صفحه فعال دارد که در تعامل مستقیم و گسترده با علاقمندان به این ابزار جدید سرمایه‌گذاری و تامین مالی است. آدرس صفحات در شبکه‌های اجتماعی و راه‌های ارتباط با دونگی عبارتند از:

اینستاگرام

توییتر

تلگرام

ایمیل: [email protected]

شماره تماس: 00982128425767

نشانی: تهران، جنب مترو شریف، خیابان حبیب‌زادگان، بن‌بست فاطمی، پلاک ۱ (مجتمع شرکت‌های دانش‌بنیان دانشگاه صنعتی شریف)، واحد ۱۵.

@haka_initiative

*******

ابتکار #حاکا چیست؟
گزارش_عملکرد_مرکز_امور_اجتماعي_آب_و_انرژي_وزارت_نيرو1400.pdf
6.8 MB
گزارش کار مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی وزارت نیرو

محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی وزارت نیرو در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ تأسیس شد و من تا اردیبهشت ۱۴۰۰ مسئول مدیریت آن بودم. گزارش کار این مرکز در این زمان و البته تا مرداد ۱۴۰۰ در فایل پیوست آمده است. (شفافیت)

گزارش کار سال‌های فعالیتم در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری را هم پیش‌تر (این‌جا) منتشر کرده بودم.

@fazeli_mohammad
چگونه می‌توان کُشتی ایران را از بین برد؟

محمد فاضلی – مدیر پادکست دغدغه ایران

کُشتی‌گیران آزاد و بالاخص فرنگی ایران فاتحان بزرگ اُسلو هستند و بالاخص موفقیت تاریخی کُشتی فرنگی ایران با چهار مدال طلا خیره‌کننده است. سؤال جذّاب از منظر سیاست عمومی این است که چگونه می‌توان خیلی ساده با چند قاعده‌گذاری ورزش کُشتی ایران را نابود کرد؟

یک. کُشتی ورزشی با مشارکت بالقوه همه ایرانیان است. هر پدر و مادری می‌تواند آزادانه فرزندش را در کلاس کشتی ثبت نام کند و حتی از شهرهای کوچک (مثل جویبار) قهرمانان بزرگی ظهور کرده و می‌کنند زیرا از میان صدها هزار نفری که آزادانه در این ورزش مشارکت می‌کنند، ده‌ها قهرمان برمی‌خیزند.

دو. کُشتی عرصه رقابت نفس‌گیر است. مسابقات از سطح نونهالان تا نوجوانان، جوانان و بزرگسالان برگزار می‌شود. قهرمان یزدانی، گرایی، یوسفی و ... صدها مسابقه در طول سال‌ها برگزار کرده‌اند و از چندین مسابقه انتخابی گذشته‌اند تا روی تشک المپیک یا قهرمانی جهان رفته‌اند. رقابت واقعی و شفاف در کشتی تعیین‌کننده است.

سه. کسی که راهی مسابقات بین‌المللی می‌شود (در رده بالا قرار می‌گیرد) برکشیده مسابقات انتخابی است و نه مثلاً گروه یا شورایی از مربیان که از بین کشتی‌گیران افراد برگزیده را انتخاب کنند.

چهار. انگیزه کشتی‌گیران برای شرکت در مسابقات بین‌المللی از رده جوانان تا قهرمانی جهانی و المپیک، پیش‌برنده آن‌هاست.

پنجم. قواعد کشتی روشن است و داوران در موارد نادری می‌توانند اعمال نفوذ کرده و به ناحق افرادی را برنده اعلام کنند. اعمال نفوذ و حق‌کشی مثل هر فعالیت انسانی دیگری در کشتی هم هست اما قواعد تا اندازه بسیار زیادی شفاف هستند و مسابقات زیر چشم مردم و جهانیان برگزار می‌شوند.

ششم. کارنامه هر فرد (اعم از کشتی‌گیر و مربی) در این ورزش قابل سنجش است. تعداد مدال‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌های هر فرد به دقت معلوم است و کسی نمی‌تواند کارنامه‌اش را پنهان کند.

هفتم. کشتی‌گیران شکست‌خورده و ناتوان تشک را می‌بوسند و کنار می‌روند.

هشتم. نهادهای داخلی و بین‌المللی آزمایش دوپینگ وجود دارند که منصفانه بودن رقابت و پیروزی اخلاقی را بررسی کرده و بر آن نظارت می‌کنند. مجازات برای خاطیان نیز با شدت (محرومیت و پس گرفتن مدال‌ها) اعمال می‌شود.

اگر کسی بخواهد کُشتی ایران با دهه‌ها قدمت و جایگاه در عرصه بین‌المللی را نابود کند، کافی است همین قواعد را به هم بریزد. برای مثال:

به جای آزادی مشارکت همگانی، فقط کسانی بتوانند کشتی بگیرند که مثلا اول اسم‌شان الف و آخرش ی باشد. (ایجاد انحصار)

مسابقات از نونهالان تا بزرگسالان برگزار نشده و انتخاب تیم ملی به شورایی از مربیان باتجربه سپرده شود. (حذف رقابت)

تیم‌های ملی ایران دیگر در مسابقات بین‌المللی شرکت نکنند و فقط مسابقات داخلی برگزار شود. (حذف انگیزه پیشرفت در سطح بین‌المللی)

مسابقات کشتی از تلویزیون پخش نشده، حضور تماشاچی در سالن مسابقات منع شده و قواعد شفاف کشتی مخدوش شود. (نقصان در عدالت و فقدان شفافیت)

مبنای استخدام مربیان تیم ملی و انتخاب کشتی‌گیران عضو تیم ملی، کارنامه و موفقیت‌های آن‌ها در مسابقات انتخابی نباشد بلکه معیارهای دیگر نظیر رفاقت با رئیس فدراسیون مبنا قرار گیرد.

مدال‌های افتخاری اعطاشده به فرد (رانت) و نه مدال‌های اکتسابی مبنای عضویت در تیم ملی قرار گیرد.

آزمایش دوپینگ انجام نشود و افرادی بتوانند بدون آمادگی بدنی لازم، با استفاده از مواد نیروزا بر رقبا پیروز شوند.

لازم نیست حتی همه این هفت اقدام مخرب علیه کشتی ایران انجام شود تا این ورزش ملی و افتخارآفرین نابود شود، حتی گاه یکی دو مورد از اقداماتی که نوشتم برای نابودی این ورزش کافیست.

کشتی اگر افتخار می‌آفریند محصول سطح بالایی از مشارکت عمومی (فقدان انحصار)، رقابتی بودن (نفی رانت)، شفافیت، رقابت بین‌المللی، گردش نخبگان (قهرمانان) نسل به نسل، رقابت بین‌المللی، نظارت عادلانه، داوری قابل پیش‌بینی و چیزی است که جوزف شومپیتر آن‌را در علم اقتصاد «تخریب خلاق» می‌نامید. کهنه‌ها می‌روند و نوها به بازار می‌آیند، ناکارآمدها می‌روند و کارآمدها می‌آیند.

راه نابود کردن کشتی ایران ایجاد انحصار، رسوب نخبگان، داوری ناعادلانه، دوری از عرصه بین‌المللی و نفی تخریب خلاق است. اگر این راه‌ها اعمال شوند، هیچ میزان پول، حمایت دولتی، ساختن سالن کشتی و ارائه امکانات هم نمی‌تواند کشتی را نجات دهد.

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

⭕️ صفحه اینستاگرام محمد فاضلی

⭕️ کانال تلگرام #پادکست_دغدغه_ایران

⭕️ صفحه اینستاگرام #پادکست_دغدغه_ایران

@fazeli_mohammad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی اختصاصی خود را دانلود
کنید!


اگر کارزار مخالفت با #طرح_صیانت را امضا کرده‌اید، یک ویدیوی موشن‌گرافیک اختصاصی به نام شما آماده شده است!

کافی است به پنل کاربری خود در وبسایت کارزار مراجعه کنید و روی بنر دانلود ویدیوی اختصاصی کلیک کنید. نگذارید این موج آرام بگیرد...

👉 https://www.karzar.net/panel

در این ویدیو اطلاعات خوبی از تبعات اجرای طرح صیانت، تعداد امضاکنندگان، تعداد همشهریان شما که مشارکت داشته‌اند و... نمایش داده می‌شود و اطلاعات و دیزاین آن برای هر فرد تا حدی متفاوت است.

ویدیوی اختصاصیتان را به صورت پست یا استوری منتشر کنید و علاوه بر هشتگ #طرح_صیانت یادتان نرود پیج کارزار را هم منشن یا تگ کنید.

📌 اگر هنوز کارزار مخالفت با طرح صیانت را امضا نکرده‌اید، برای دانلود این ویدیو ابتدا آن را از این صفحه امضا کنید:
👉 https://www.karzar.net/internet

✍️ امضای شما شروع کنشگری اجتماعی شماست! در موج بزرگ آگاهی‌بخشی مشارکت کنید.

🔹این پروژه با کمک تیم داوطلبان کارزار ساخته شده است که به تک‌تک آنها افتخار می‌کنیم.
@karzarnet

@fazeli_mohammad
چرخ را از نو اختراع نکنید

محمد فاضلی - مدیر پادکست دغدغه ایران

تجربه بشری علی‌رغم همه تفاوت‌ها و زمینه‌مندی‌هایی که به‌واسطه تفاوت ساختارها، فرهنگ‌ها و شرایط در آن وجود دارد؛ برای در پیش گرفتن هر پژوهش، سیاست، برنامه و اقدامی درس‌های بزرگی دارد. «از نو اختراع کردن چرخ» اغلب لازم نیست.

داستان «انتقال آب» مصداق حکایت فوق است. ما تنها کشور جهان نیستیم که دست به انتقال آب زده و می‌زنیم، بزرگ‌ترین طرح‌های انتقال آب در کشورهایی نظیر آمریکا، کانادا، هند، چین و استرالیا انجام شده است. تکنولوژی پیچیده‌ای هم نیست و مطمئن باشیم که انتقال آب نماد قدرت فناورانه کشورها نیست. انتقال آب بر قدرت نرم و سخت ما نمی‌افزاید و تنها شاهدی بر بی‌کفایتی در مدیریت پایدار منابع آب است.

کتاب «انتقال آب بین‌حوضه‌ای: مطالعات موردی در استرالیا، آمریکا، کانادا، چین و هند» که در سال ۲۰۰۷ از سوی انتشارات کمبریج با ویراستاری فریدون قاسمی و یان وایت منتشر شده، تجربه بزرگ‌ترین پروژه‌های انتقال آب جهان از میانه قرن نوزدهم تا پایان قرن بیستم را مستند کرده است.

نویسندگان این کتاب که مجموعه‌ای از برترین متخصصان جهان هستند می‌نویسند: «امروز کاملاً آشکار شده است که مدیران منابع آب حوضه‌های آبریز دارای کمبود آشکار، ابتدا باید کلیه امکانات برای بهبود مدیریت آب را از طرق زیر طی کنند:
🔹 حذف کلیه هدررفت‌ها در شبکه فعلی تأمین آب
🔹 افزایش میزان بهره‌وری آب
🔹 مدیریت و مصرف توأمان آب‌های سطحی و زیرزمینی
🔹 افزایش قیمت‌های آب به منظور ایجاد انگیزه استفاده بهره‌ور از آب و گذار از سیستم‌های تولید مولد ارزش کم به مولد ارزش زیاد
🔹 تصفیه و بازچرخانی  آب در مناطق شهری
🔹 بازنگری قوانین و مقررات
🔹 بهبود نظارت.

این گفته بدان معناست که اگر همه هشت کار فوق را انجام دادید و باز هم دچار کمبود آب شدید، با رعایت کلیه ملاحظات محیط‌زیستی، اجتماعی و در نظر گرفتن هزینه سنگین مالی این گونه پروژه‌ها نسبت به انتقال آب اقدام کنید. نویسندگان هم‌چنین در جمع‌بندی همه پروژه‌های انتقال آب بررسی‌شده در این کتاب می‌نویسند:

«تقریباً همه پروژه‌های بررسی شده در این کتاب زمانی طراحی و ساخته شدند که فقط مهندسان و سیاستمداران در فرایند تصمیم‌گیری دخیل بودند و مدیریت یکپارچه و مشارکت عمومی در تصمیم‌گیری معنا نداشت. تحلیل هزینه-فایده این پروژه‌ها ناکافی بود و تأثیرات آن‌ها بر محیط‌زیست، و مردمان جابه‌جا شده بر اثر پروژه نادیده گرفته می‌شد. افزایش آگاهی محیط‌زیستی و اجتماعی نشان داده است که پروژه‌های گذشته هزینه‌های اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی سنگین داشته‌اند. این آگاهی سبب پایان یافتن غالب پیشنهادهای انتقال آب بین‌حوضه‌ای در جهان توسعه‌یافته شد. امروز در استرالیا، کانادا و آمریکا بر روش‌های دیگر نظیر ارتقای بهره‌وری آب، قیمت‌گذاری، تجارت آب، بازچرخانی و روش‌های افزایش بارندگی استفاده می‌شود. ... انتقال آب زمانی کاربرد دارد که همه روش‌های دیگر ناکافی بوده باشند.»

سیاست‌گذار باید از خودش بپرسد کدام یک از آن هشت کار لازم پیش از انتقال آب را به کفایت انجام داده‌ که اکنون در پی انتقال آب است؟ عده‌ای خواهند گفت «زمان کافی برای انجام آن اقدامات نداریم و برای نجات بخش‌هایی از کشور باید آب منتقل کرد.» پاسخ را خود نیز می‌دانند و تکرار می‌کنم: هر کدام از پروژه‌های انتقال آب که آغاز می‌شود به‌طور متوسط بیش از ده سال طول خواهند کشید و صدها هزار میلیارد تومان هزینه سرمایه‌گذاری نیاز دارد. ده سال و صدها هزار میلیارد تومان زمان و هزینه مناسبی برای انجام اقدامات اصلاحی است، پول‌ها و انرژی کشور را صرف کارهای پایدار کنید. چرخ را از نو اختراع نکنید و به تجربه جهان بی‌اعتنا نباشید.

هنوز ابزارهایی مثل بازارهای آب استفاده نشده‌اند، بهره‌وری آب پایین است، پول لازم برای تکمیل نظام جمع‌آوری، پردازش و تحلیل داده‌های پایه‌ای منابع و بالاخص مصارف آب تأمین نشده، مملکت الگوی آمایش سرزمین مبتنی بر ملاحظه محدودیت منابع آب ندارد، تصفیه و بازچرخانی فاضلاب‌ها تکمیل نشده، فناوری کشاورزی عقب‌مانده است و ... . انتقال آب در چنین شرایطی چه معنایی دارد؟

به #سازگاری_با_کم_آبی بیندیشید و عمل کنید. ده درصد کاهش مصرف آب حتما هزینه کمتر و پایداری بیشتری دارد.

(اگر می‌پسندید، به اشتراک بگذارید.)

@fazeli_mohammad

صفحه اینستاگرام محمد فاضلی

صفحه اینستاگرام پادکست

کانال تلگرام پادکست