Kimia zeraati
34 subscribers
67 photos
7 videos
4 files
9 links
Download Telegram
فریاد اگر باز نیایی تو به خوابم
آخر همه شب در پی آن خواب و سرابم
طیار اگر تا به سحر مست نماز است
من مست ز آن حادثه ی محشر و نابم
هرگاه دلت دِک زد و یک یاد ز ما کرد
خم می شوم و پا بگذار روی رکابم
سامان من و جان من و آن منی تو
روزی نکند قصد کنی! قصد عذابم...
ویران شدم و از منِ دیوانه چه پرسي؟
یک سال شد و بازنگشت قرار و تابم

#کیمیا_زراعتی
وای از این ۲۴ آذر ماه
دلتنگی نوعی مرگ خاموش است...
و دل تنگ آغوشت بودن
یک نوع خودکشیِ
خاموش تر...

#کیمیا_زراعتی
ما آدم ها
هنگامی که
بخواهیم به خودمان برسیم
بلیط میگیریم از کلمات
می نویسیم
آهنگ ها را گوش میکنیم
فیلم ها را میبینیم
کتاب ها را میخوانیم
هنر را خرج میکنیم
حال هرچه ذوق آدمی برا رسیدن
به مقصد خویش
بیشتر
اهتمامش برای
خواندن و
شنیدن و
دیدن و
نوشتن و
هنر را خرج کردن
بیشتر...

#کیمیا_زراعتی
غروب جمعه ی پاییز هم
که داره
برای آخرین بار
سنگ تموم میذاره... :):


#کیمیا_زراعتی
Channel photo updated
دو قدم مانده كه #پائيز به يغما برود
اينهمه رنگ قشنگ از كف دنيا برود
هركه #معشوقه برانگيخت گوارايش باد
#دل_تنها به چه شوقي پي #يلدا برود
لحظه هایی از امشب هست
که چشم هایم را میبندم

و ناگهان

یلدا گم میشود
میان
سیاهِ بلندِ موهایت

انار ها
طعم لب های تو را
میگیرند

همه ی آواز ها به تو میرسد
و همه ی ساز ها برای تو نواخته میشود

در این لحظه ها
می آیی و

مرا

از جمع میهمان های
گوش تا گوش نشسته

از خودم

از همه چیز... همه چیز

#جدا_میکنی و می بریَم

نزد خودت

در میان آغوشت...

این ها همان چند لحظه اضافه امشب است

که در هیچ شب دیگری نیست...

این فلسفه #یلدا ی من است ...
خلاصه میشود در
تو...

#کیمیا_زراعتی
#یلداتون_مبارک
چه دیوانه وار
دوست داشتنی اند
آدم هایی که

لبخندشان را
میان صدای پر مهرشان

لمسشان را
در رد پایی از خیابان

آغوششان را
در لحظه ی سوختن زمستان

و...

و عطرشان را
روی یک تکه پارچه...یک شال...

جا میگذارند و
میروند...

چند صباحی میروند...

تا دلتنگی کنی برای
ثانیه به ثانیه ی
آن لبخند و آغوش و مهر و...

و عطر...

#کیمیا_زراعتی
Kimia zeraati
Forough Farrokhzad [Reticence.ir]
بیش از اینها ، آه ، آری

بیش از اینها میتوان خاموش ماند

 
میتوان ساعات طولانی

با نگاهی چون نگاه مردگان ، ثابت

خیره شد در دود یک سیگار

خیره شد در شکل یک فنجان

در گلی بیرنگ ، بر قالی 

در خطی موهوم ، بر دیوار

میتوان با پنجه های خشک

پرده را یکسو کشید و دید

در میان کوچه باران تند میبارد

کودکی با بادبادکهای رنگینش

ایستاده  زیر یک طاقی

گاری فرسوده ای میدان خالی را

با شتابی پرهیاهو ترک میگوید

 

میتوان بر جای باقی ماند

در کنار پرده ، اما کور ، اما کر

 
میتوان فریاد زد

با صدائی سخت کاذب ، سخت بیگانه

" دوست میدارم "

میتوان با زیرکی تحقیر کرد

هر معمای شگفتی را

میتوان تنها به حل جدولی پرداخت

میتوان تنها به کشف پاسخی بیهوده دل خوش ساخت

پاسخی بیهوده ، آری پنج یا شش حرف

میتوان چون صفر در
در تفریق و جمع و ضرب
حاصلی پیوسته یکسان داشت

میتوان چشم تو را
در پیله قهرش
دکمه ی بیرنگ کشف کهنه ای پنداشت

میتوان چون #آب در #گودال خود خشکید


 میتوان زیبائی یک لحظه را با شرم

مثل یک عکس سیاه مضحک فوری

در ته صندوق مخفی کرد

میتوان در قاب خالی ماندهء یک روز

نقش یک محکوم ، یا مصلوب ، یا مغلوب را آویخت

میتوان باصورتک ها رخنهء دیوار را پوشاند

میتوان با نقشهای پوچ تر آمیخت

 
میتوان همچون عروسک های کوکی بود

با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید

میتوان در جعبه ای ماهوت

با تنی انباشته از کاه

سالها در لابلای تور و پولک خفت

میتوان با هر فشار #هرزهء دستی

بی سبب فریاد کرد و گفت

" آه ، من بسیار خوشبختم "

#فروغ_فرخزاد
تولد مبارک فروغ جان
ببر زخمی و گرسنه
یا غرورش را فدا نمیکند
و هم پیاله کفتار ها نمیشود

و یا باید به او غذا بدهی
غدای روح و جانش را

باید حفظش کنی

آرش صادقی را باید حفظ کرد

پیش از آن که
غرورش
روحش
جانش
آن عشقش که
فدای سیاست شده است
آن سیاستش که
برای عشق درگیر شده است
او را بکشد

آرش صادقی را حفظ کنیم

عشق را حفظ کنیم
زندگی را حفظ کنیم
همه چیز را
همه چیز را از شر این سیاست لعنتی
حفظ کنیم

#کیمیا_زراعتی
#save_Arash
#وعده_ما....
همیشه رسم دی ماه
دلتنگی و فراق است
ریزه فروغ سرخیست
بی نور و بی چراغ است

همیشه امتحان ها
سر شد به بی وفایی
دوری و دوری ای دوست
نادانمت کجایی

بهمن همیشه میلاد
بهمن همیشه آغاز
بهمن فروغ سرخیست
پر رونق و سر افراز

چشمم در انتظار و
دستم مرید بهمن
جسمم فتاده بر خاک
سر هم به روی دامن

تا دی شود روانه
تا طی شود جدایی
بهمن بیاید و تو
همراه او بیایی...

#کیمیا_زراعتی
🎭پرواز عمود کبوتر دریایی دودی بر فراز آب های سرد و معتدل اقیانوس اطلس🎭

*سی و پنجمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر*

نویسنده: پویا پیرحسینلو
کاگردان: سیما شیبانی

بازیگران به ترتیب الفبا:
عماد امامی
آوا درویشی
سیما صادقی
امیر عباسیان
ندا عقیقی
یحیی گلنسایی

طراح لباس: بهناز احسن
طراح صحنه: امید اکبری
طراح نور: مصطفی اسفندیاری
گرافیست: میثم خاوری
ساخت ویدئو: یحیی گلنسایی
موسیقی: کیان حسین

۳ تا ۵ بهمن ؛ ساعت ۱۶
و ۱۱ تا ۲۲ بهمن؛ ساعت ۱۹
مکان ؛ میدان فلسطین، خیابان طالقانی به سمت وصال، نبش چهارراه فریمان حنب بانک ملت پلاک ۵۴۸ «کافه گالری شناخت»

شماره رزرو:09128694887
حسابیییی حمایت کنیدا
این تئاتر اصلا ی چیز دیگس 👌👌👌