Kimia zeraati
34 subscribers
67 photos
7 videos
4 files
9 links
Download Telegram
تاوقتی کسی در کنارت هست،
خوب نگاهش کن!!!

گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که
'حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻳﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻴﻢ ، ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ . . . !
ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ :
گاهي ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺩ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . . !
ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺳﺨﺘﻴﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . ! .
ﺩﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽﺷﻮﺩ
ﻳﮏ ﻋﺰﻳﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺖ ﻋﺰﯾﺰ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺮﻭﺩ ،
ﺧﻮﺑﯿﻬﺎﯾﺶ ﻋﯿﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ٬ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ
ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ،ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ ﻏﻨﯿﻤﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ..!
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ..!
ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍی ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
تا ميتوانيم
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﻢ
ﻭ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ . . .!!!
دوستان
ﺯﻧﺪﮔﯽ آنقدرها هم طولانی نیست.... 🍂
attachment.pdf
775.2 KB
توصیه می کنم حتما کتاب "دومینوی تهران فرو ریخت" را بخوانید. فضایی که نویسنده در مورد زلزله احتمالی تهران تجسم کرده است
البته الان توصیه نمیکنم
بعدا بخونید
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد

در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد

دود آتشکده از کلبه عاشق خیزد

گر به کاشانهٔ خود آتش موسا ببرد

میجهد برق جمالی که دهد اجر فراق

کیست تا مژده به یعقوب و زلیخا ببرد

عشق چون بر سر کس حملهٔ بیداد آرد

اولش قوت بگریختن از پا ببرد

هرکرا بر در نازک بدنان خواند عشق

دل و جانی که بود ز آهن وخارا ببرد

آنکه سود سر بازار محبت خواهد

باید آنجا همهٔ سرمایهٔ سودا ببرد

در برو باز زنم بی رخ او رضوان را

گر به گلزار بهشتم به تماشا ببرد

ندهد طوف صنمخانه به سد حج قبول

شیخ صنعان که دلش را بت ترسا ببرد

با چنین درد که وحشی به دعا می‌طلبد

بایدش کشت اگر نام مداوا ببرد

#وحشی_بافقی
یلداتون مبارک ❤️
تخمکیست از ازل‌ جبر آلود
نمی دانیم و نمیفهمیم
کی است آن رستاخیز روزگاری
که رهایی خواهیم یافت
از این آلوده تخمی که ما را نهادست در این جغرافیا
و هر روز و هر ساعت این جا آواریست
که میریزد بر سر ما
و تبریست
که میزدند تنه مان را و
نمی بُرد ما را از ریشه
که ای کاش که ریشه مان را نابود میکرد و
همه مان تنه بود
چرا که این خاک آلوده است و
ریشه ما آلوده تر
و نمیدانم
نمی فهمم
کی است آن رستاخیز روزگاری که
میشود برُید و
رهایی یابیم از این
تخم و ریشه بیهوده خویش...

#کیمیا_زراعتی
Forwarded from Kimia zeraati
همیشه رسم دی ماه
دلتنگی و فراق است
ریزه فروغ سرخیست
بی نور و بی چراغ است

همیشه امتحان ها
سر شد به بی وفایی
دوری و دوری ای دوست
نادانمت کجایی

بهمن همیشه میلاد
بهمن همیشه آغاز
بهمن فروغ سرخیست
پر رونق و سر افراز

چشمم در انتظار و
دستم مرید بهمن
جسمم فتاده بر خاک
سر هم به روی دامن

تا دی شود روانه
تا طی شود جدایی
بهمن بیاید و تو
همراه او بیایی...

#کیمیا_زراعتی
نازار دلی را که تو جانش باشی
معشوقه پیدا و نهانش باشی
زان میترسم که از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در میانش باشی ...

#ابوسعید‌_ابوالخیر
گاهی نمیدانم
گوشه ی دلم
به کدامین دستگیره ی
کدامین درِ
کدامین نگاه
گیر کرده است که
هر چقدر هم
برای رهایی
در به در میشوم و
به هر دری میزنم
همچنان درگیرم و
حال دلم خوب نمیشود !

گاهی واقعا
هیچ جوره
حالم خوب نمی شود ...

#کیمیا_زراعتی
پک بزن این بهمن و اسفند کن
تلخی این ماه و خوشایند کن
#کیمیا_زراعتی
پر شده از حادثه ها روزگار
چشم امید همه گشته بهار

تا که بیاید بدهد التیام
تا بشود مرهم درد مدام

پک بزن این بهمن و اسفند کن
تلخی این ماه و خوشایند کن

تا که بسوزد همه اش پک بزن
تا که شود دود غمش پک بزن

کام پسین را تو عمیقا بگیر
آخر ازین رنج مداوم بمیر

رسم سپند است بسوزد چو عود
لیک بشد بهمن ما زود دود

رفته کنون بهمن و اسفند رسید
چشم بزنی سر رسد این سررسید

#کیمیا_زراعتی
من زنم!!

من زنم اما بدان، تنها همین زن، نیستم
آنچه مغز خام مغزان گوید، آن من نیستم

من گلم اما نه دستاویز گلچین شرور
من گل باغ وجودم، برده ی تن نیستم

گرچه قلب اهل دل را می رباید چشم من
پاکبازی صادقم، جادو و رهزن نیستم

من پیام مهرم و چاووش عشق و دوستی
من دل تهمینه ام، تیغِ تهمتن نیستم

قطره های اشک من جز آبشار عشق نیست
موج خود گم کرده ی دریای شیون نیستم

من منیژه سیرتم محبوب جان عاشقان
سرنگون در چاه قهرآمیز بیژن نیستم

#مصطفی_بادکوبه‌ای
 بی تو آن ساقه شعرم چه خشکش زده بود
گونه ام شبنم و باران و سِرِشکَش زده بود
شده ام ناشی و این قافیه ها معیوب اند
شیشه ی پاک دلم بی تو بُروشکَش زده بود

#کیمیا_زراعتی
بس که در ذهنم پر از میشد نمیشد بوده است
چشم من عمری به این روز #تولد بوده است
فکر کردم هر چه سِنی تر شوم فارغ ترم
غافل از آن که جهان رسمش تقلد بوده است

#کیمیا_زراعتی
۹۷/۲/۹
طنین شر شر و تن خیسِ باران
عجب حالش عجیب است این بهاران
گهی سوزان شَوَد گویا تموز است
گهی هم زمهریری زار زاران...

#کیمیا_زراعتی