Kimia zeraati
34 subscribers
67 photos
7 videos
4 files
9 links
Download Telegram
گاهی آدم حتی بعد
یک ساااال هم
باز شک داره
بعضی از شعر ها و حس هاش رو
به جز خودش
کسی بخونه و بفهمه...

یادم میاد پارسال همین موقع
برف بارید
ازون برفا که
(کم میاد
زود آب میشه
ولی یاد همه میمونه)

بعضی از شعرا هم مثل اون برفا هستن
سریع و کوتاه رو کاغذت میان
و حسی بهت میدن که
سال ها میمونه...
Forwarded from Nariman Pgh
Audio
#لحظه_دیدار_نزدیک_است
باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد ، دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است


#مهدی_اخوان_ثالث
سلام دوستان
پیشنهاد میکنم از این نمایشگاه دیدن کنید
کار های عکاسی چند هنرمند جوون هست از جمله دوست عزیز و با استعدادمون #زهرا_جمشیدی
@zahraajamshidii
#zii
طعم گس خاطرات خوبِ بی تکرار
همیشه طعم خاصی است
نه این که از اول گس باشد... نه...
شیرین است
اما انقدر در انتظار تکرارش توی دهانت
مزه مزه اش میکنی
که کهنه و گس میشود


طعم گس خاطراتت و خودت
هر چه قدر هم
در دهانم بوی کهنگی بدهد
فراموش شدنی نیست...


#کیمیا_زراعتی
فریاد اگر باز نیایی تو به خوابم
آخر همه شب در پی آن خواب و سرابم
طیار اگر تا به سحر مست نماز است
من مست ز آن حادثه ی محشر و نابم
هرگاه دلت دِک زد و یک یاد ز ما کرد
خم می شوم و پا بگذار روی رکابم
سامان من و جان من و آن منی تو
روزی نکند قصد کنی! قصد عذابم...
ویران شدم و از منِ دیوانه چه پرسي؟
یک سال شد و بازنگشت قرار و تابم

#کیمیا_زراعتی
وای از این ۲۴ آذر ماه
دلتنگی نوعی مرگ خاموش است...
و دل تنگ آغوشت بودن
یک نوع خودکشیِ
خاموش تر...

#کیمیا_زراعتی
ما آدم ها
هنگامی که
بخواهیم به خودمان برسیم
بلیط میگیریم از کلمات
می نویسیم
آهنگ ها را گوش میکنیم
فیلم ها را میبینیم
کتاب ها را میخوانیم
هنر را خرج میکنیم
حال هرچه ذوق آدمی برا رسیدن
به مقصد خویش
بیشتر
اهتمامش برای
خواندن و
شنیدن و
دیدن و
نوشتن و
هنر را خرج کردن
بیشتر...

#کیمیا_زراعتی
غروب جمعه ی پاییز هم
که داره
برای آخرین بار
سنگ تموم میذاره... :):


#کیمیا_زراعتی
Channel photo updated
دو قدم مانده كه #پائيز به يغما برود
اينهمه رنگ قشنگ از كف دنيا برود
هركه #معشوقه برانگيخت گوارايش باد
#دل_تنها به چه شوقي پي #يلدا برود
لحظه هایی از امشب هست
که چشم هایم را میبندم

و ناگهان

یلدا گم میشود
میان
سیاهِ بلندِ موهایت

انار ها
طعم لب های تو را
میگیرند

همه ی آواز ها به تو میرسد
و همه ی ساز ها برای تو نواخته میشود

در این لحظه ها
می آیی و

مرا

از جمع میهمان های
گوش تا گوش نشسته

از خودم

از همه چیز... همه چیز

#جدا_میکنی و می بریَم

نزد خودت

در میان آغوشت...

این ها همان چند لحظه اضافه امشب است

که در هیچ شب دیگری نیست...

این فلسفه #یلدا ی من است ...
خلاصه میشود در
تو...

#کیمیا_زراعتی
#یلداتون_مبارک
چه دیوانه وار
دوست داشتنی اند
آدم هایی که

لبخندشان را
میان صدای پر مهرشان

لمسشان را
در رد پایی از خیابان

آغوششان را
در لحظه ی سوختن زمستان

و...

و عطرشان را
روی یک تکه پارچه...یک شال...

جا میگذارند و
میروند...

چند صباحی میروند...

تا دلتنگی کنی برای
ثانیه به ثانیه ی
آن لبخند و آغوش و مهر و...

و عطر...

#کیمیا_زراعتی