❣️ فال روزانه | 13 مرداد 1398 ❣️
هر روز 10 صبح در میتینگ عاشقانه ها 😍
🌙 مهر
تغییرات پیش بینی نشده ممکن است شما را وادار کنند کمی برنامه اولیه تان را تغییر دهید. اشکالی ندارد اگر برخی کارهای غیر ضروری را از برنامه تان حذف کنید، ولی به بهانه کمبود وقت عمل کردن به وعده هایی که به دیگران داده اید را به تعویق نیندازید. با کمی منطق و برنامه ریزی مجدد می توانید زمانتان را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنید تا هم وظایف اصلیتان را انجام دهید و هم مجبور نشوید بدقولی کنید. آیا به اندازه کافی همراه با کسی که دوست دارید وقت می گذرانید؟ با یکدیگر در مورد افکار و احساساتتان حرف می زنید؟ برای هم تعریف می کنید که روزتان را چگونه گذرانده اید؟ یادتان باشد بی توجهی قاتل هر رابطه ای می تواند باشد.
🌙 آبان
امروز جنبه هنرمند وجود شما فعال شده است و انجام کارهایی مثل نوشتن گزارش فنی و یا کارهای حسابداری که به منطق و محاسبات پیچیده نیاز دارند برایتان کاری دشوار و همراه با چالش است. سعی کنید کارهایی مثل قدم زدن در طبیعت و گوش دادن به موسیقی انجام دهید که شما را از لحاظ روحی و معنوی تقویت می کنند. اگر خودتان اهل خلق آثار هنری هستید حتما این کار را در برنامه خود قرار دهید، اگر نه هم امروز روز خوبی برای شروع این کار می تواند باشد. امروز در زمینه روابط عاطفی می تواند برای شما روزی جادویی باشد. از قدرتی که در اختیار دارید استفاده کنید و سحر و جادوهای خود را به کار انداخته و با اعتماد به غریزه خود طرف مقابلتان را تحت تأثیر قرار دهید.
🌙 آذر
امروز به نظرتان روزی فوق العاده برای این است که با خیال راحت یک جا لم بدهید و به ذهنتان اجازه دهید هر کجا که دلش می خواهد برود و از دغدغه های زندگی روزمره فرار کند. شما در عالم خیال و رویا به سر می برید و به همین دلیل هم بهتر است برنامه ریزی و شروع کارهایی که به منطق و استدلال نیاز دارند را در برنامه امروزتان قرار ندهید. ممکن است بین شما و اعضای خانواده تان برخی مشکلات و دلخوری های جزئی به وجود بیایند. به جای این که سعی کنید آنها را مجبور به پذیرفتن حرف ها و نظرات خود کنید بهتر است نسبت به آنها لطافت و مهربانی داشته باشید و از خودتان بخشش نشان دهید؛ این کار حس بسیار بهتری خواهد داشت.
🌙 دی
صبح ها معمولا برای شما بهترین وقت روز نیستند و تا جایی که برایتان مقدور باشد ترجیح می دهید بخوابید، ولی اتفاقاتی که صبح امروز می توانند بیفتند را به هیچ عنوان دست کم نگیرید؛ ذهن شما کاملا باز است و در این فرصتی که دست داده تقریبا برای هر مشکلی م یتوانید راه حلی پیدا کنید. پس صبح زود بیدار شده و از این موقعیت فوق العاده نهایت استفاده را ببرید. شاید با یکی از نزدیکانتان اختلاف نظر و بحث هایی داشته باشید، ولی اگر تسلیم خشم و تعصب نشوید با کمی فکر کردن به این موضوع خواهید دید که تمام این اختلاف ها از یک سوء تفاهم جزئی به وجود آمده اند که با کمی صحبت منطقی قابل حل است.
🌙 بهمن
امروز بالاخره آماده خواهید بود تا یکی از مسائل مادی خود که مدت هاست شما را تحت فشار قرار داده بوده را حل کنید و خواهید دید که این مشکل اصلا به آن پیچیدگی که شما فکر می کرده اید نبوده است. البته نباید اجازه دهید که راحت شدن خیالتان بابت این مسئله این توهم را در شما ایجاد کند که می توانید هر چقدر دلتان می خواهد ولخرجی کنید. به ویژه در مورد خریدن چیزهایی که قیمت بالایی دارند باید تمام مزایا و معایب آن را در نظر گرفته و تصمیم گیری نهایی در رابطه با خرید آن را به فردا موکول کنید. عقاید و افکار دیگران اکثر مواقع از جنس سنگ نیستند و قابل تغییر دادن هستند؛ نا امید نباشید، همه چیز می تواند در یک لحظه عوض شود.
🌙 اسفند
امروز همه چیز می تواند از وضعیتی کاملا مبهم تا فوق العاده تغییر کند و همین ممکن است باعث شود نتیجه گیری های اشتباهی داشته باشید. با وجود این که خیلی عاقلانه دارید با وضعیت موجود برخورد می کنید شرایط کیهانی به گونه ای است که نمی توانید اطلاعات غیر قابل اعتماد و مفید را به خوبی از یکدیگر تشخیص دهید. به جای این که خودتان را عصبی کنید و تحت فشار قرار دهید سعی کنید بدون گرفتن تصمیمات جدید کارهایی که از قبل شروع کرده بودید و روال انجام آنها از قبل مشخص است را ادامه دهید. امروز در زمینه روابط عاطفی بهتر است منطقی به احساسات خود نگاه کنید، شما آدمی نیستید که تحمل محدودیت را داشته باشید، حتی اگر عشقتان زندانبان شما باشد!
@mitingg♥️♥️
هر روز 10 صبح در میتینگ عاشقانه ها 😍
🌙 مهر
تغییرات پیش بینی نشده ممکن است شما را وادار کنند کمی برنامه اولیه تان را تغییر دهید. اشکالی ندارد اگر برخی کارهای غیر ضروری را از برنامه تان حذف کنید، ولی به بهانه کمبود وقت عمل کردن به وعده هایی که به دیگران داده اید را به تعویق نیندازید. با کمی منطق و برنامه ریزی مجدد می توانید زمانتان را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنید تا هم وظایف اصلیتان را انجام دهید و هم مجبور نشوید بدقولی کنید. آیا به اندازه کافی همراه با کسی که دوست دارید وقت می گذرانید؟ با یکدیگر در مورد افکار و احساساتتان حرف می زنید؟ برای هم تعریف می کنید که روزتان را چگونه گذرانده اید؟ یادتان باشد بی توجهی قاتل هر رابطه ای می تواند باشد.
🌙 آبان
امروز جنبه هنرمند وجود شما فعال شده است و انجام کارهایی مثل نوشتن گزارش فنی و یا کارهای حسابداری که به منطق و محاسبات پیچیده نیاز دارند برایتان کاری دشوار و همراه با چالش است. سعی کنید کارهایی مثل قدم زدن در طبیعت و گوش دادن به موسیقی انجام دهید که شما را از لحاظ روحی و معنوی تقویت می کنند. اگر خودتان اهل خلق آثار هنری هستید حتما این کار را در برنامه خود قرار دهید، اگر نه هم امروز روز خوبی برای شروع این کار می تواند باشد. امروز در زمینه روابط عاطفی می تواند برای شما روزی جادویی باشد. از قدرتی که در اختیار دارید استفاده کنید و سحر و جادوهای خود را به کار انداخته و با اعتماد به غریزه خود طرف مقابلتان را تحت تأثیر قرار دهید.
🌙 آذر
امروز به نظرتان روزی فوق العاده برای این است که با خیال راحت یک جا لم بدهید و به ذهنتان اجازه دهید هر کجا که دلش می خواهد برود و از دغدغه های زندگی روزمره فرار کند. شما در عالم خیال و رویا به سر می برید و به همین دلیل هم بهتر است برنامه ریزی و شروع کارهایی که به منطق و استدلال نیاز دارند را در برنامه امروزتان قرار ندهید. ممکن است بین شما و اعضای خانواده تان برخی مشکلات و دلخوری های جزئی به وجود بیایند. به جای این که سعی کنید آنها را مجبور به پذیرفتن حرف ها و نظرات خود کنید بهتر است نسبت به آنها لطافت و مهربانی داشته باشید و از خودتان بخشش نشان دهید؛ این کار حس بسیار بهتری خواهد داشت.
🌙 دی
صبح ها معمولا برای شما بهترین وقت روز نیستند و تا جایی که برایتان مقدور باشد ترجیح می دهید بخوابید، ولی اتفاقاتی که صبح امروز می توانند بیفتند را به هیچ عنوان دست کم نگیرید؛ ذهن شما کاملا باز است و در این فرصتی که دست داده تقریبا برای هر مشکلی م یتوانید راه حلی پیدا کنید. پس صبح زود بیدار شده و از این موقعیت فوق العاده نهایت استفاده را ببرید. شاید با یکی از نزدیکانتان اختلاف نظر و بحث هایی داشته باشید، ولی اگر تسلیم خشم و تعصب نشوید با کمی فکر کردن به این موضوع خواهید دید که تمام این اختلاف ها از یک سوء تفاهم جزئی به وجود آمده اند که با کمی صحبت منطقی قابل حل است.
🌙 بهمن
امروز بالاخره آماده خواهید بود تا یکی از مسائل مادی خود که مدت هاست شما را تحت فشار قرار داده بوده را حل کنید و خواهید دید که این مشکل اصلا به آن پیچیدگی که شما فکر می کرده اید نبوده است. البته نباید اجازه دهید که راحت شدن خیالتان بابت این مسئله این توهم را در شما ایجاد کند که می توانید هر چقدر دلتان می خواهد ولخرجی کنید. به ویژه در مورد خریدن چیزهایی که قیمت بالایی دارند باید تمام مزایا و معایب آن را در نظر گرفته و تصمیم گیری نهایی در رابطه با خرید آن را به فردا موکول کنید. عقاید و افکار دیگران اکثر مواقع از جنس سنگ نیستند و قابل تغییر دادن هستند؛ نا امید نباشید، همه چیز می تواند در یک لحظه عوض شود.
🌙 اسفند
امروز همه چیز می تواند از وضعیتی کاملا مبهم تا فوق العاده تغییر کند و همین ممکن است باعث شود نتیجه گیری های اشتباهی داشته باشید. با وجود این که خیلی عاقلانه دارید با وضعیت موجود برخورد می کنید شرایط کیهانی به گونه ای است که نمی توانید اطلاعات غیر قابل اعتماد و مفید را به خوبی از یکدیگر تشخیص دهید. به جای این که خودتان را عصبی کنید و تحت فشار قرار دهید سعی کنید بدون گرفتن تصمیمات جدید کارهایی که از قبل شروع کرده بودید و روال انجام آنها از قبل مشخص است را ادامه دهید. امروز در زمینه روابط عاطفی بهتر است منطقی به احساسات خود نگاه کنید، شما آدمی نیستید که تحمل محدودیت را داشته باشید، حتی اگر عشقتان زندانبان شما باشد!
@mitingg♥️♥️
#فال_روزانه ...🀄️🎴
🔮 فال روز یکشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۸
دوست عزیزی که ١٣ مرداد به دنیا آمده ای، تولدت مبارک! انگیزه و اراده بالای شما زبانزد خاص و عام است، اما خودتان به توانایی هایتان ایمان ندارید. وقت آن است که خودتان را باور داشته باشید و قدم محکمی بردارید. اگر چه تغییرات کمی سخت است اما موجب پیشرفت شما می شود. تکیه کردن به دیگران خوب است اما اگر منتظر دیگران باشید تا کار شما را پیش ببرند، هیچگاه به هدف تان نخواهید رسید. پس خودتان را دست کم نگیرید. به زودی حقایق زیادی برایتان روشن می شود و گویی شما از یک خواب بلند بیدار می شوید. این بیداری مسیر جدیدی در زندگی شما ایجاد خواهد کرد که آینده روشنی پیش رو دارد. از نظر شرایط مالی، با کمی برنامه ریزی می توانید درآمد بهتری داشته باشید. سعی کنید که هر اتفاقی را به فال نیک بگیرید و با انعطاف پذیری بیشتر، با سرنوشت پیش روید. ا به زودی خبری به شما می رسد که مدت هاست انتظارش را می کشید. امسال سال فوق العاده ای از هر جهت، چه مسائل مالی و چه عاطفی، برایتان خواهد بود. اگر مجرد هستید، آتش عشق برایتان روشن می شود، اگر هم متاهل اید، روزهای پر از هیجانی را در کنار خانواده تان خواهید گذارند. ماههای شهریور، آبان و دی از بهترین ماههای امسال شما خواهد بود.
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
🔮 فال روز یکشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۸
دوست عزیزی که ١٣ مرداد به دنیا آمده ای، تولدت مبارک! انگیزه و اراده بالای شما زبانزد خاص و عام است، اما خودتان به توانایی هایتان ایمان ندارید. وقت آن است که خودتان را باور داشته باشید و قدم محکمی بردارید. اگر چه تغییرات کمی سخت است اما موجب پیشرفت شما می شود. تکیه کردن به دیگران خوب است اما اگر منتظر دیگران باشید تا کار شما را پیش ببرند، هیچگاه به هدف تان نخواهید رسید. پس خودتان را دست کم نگیرید. به زودی حقایق زیادی برایتان روشن می شود و گویی شما از یک خواب بلند بیدار می شوید. این بیداری مسیر جدیدی در زندگی شما ایجاد خواهد کرد که آینده روشنی پیش رو دارد. از نظر شرایط مالی، با کمی برنامه ریزی می توانید درآمد بهتری داشته باشید. سعی کنید که هر اتفاقی را به فال نیک بگیرید و با انعطاف پذیری بیشتر، با سرنوشت پیش روید. ا به زودی خبری به شما می رسد که مدت هاست انتظارش را می کشید. امسال سال فوق العاده ای از هر جهت، چه مسائل مالی و چه عاطفی، برایتان خواهد بود. اگر مجرد هستید، آتش عشق برایتان روشن می شود، اگر هم متاهل اید، روزهای پر از هیجانی را در کنار خانواده تان خواهید گذارند. ماههای شهریور، آبان و دی از بهترین ماههای امسال شما خواهد بود.
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
.
«آلن! آخه چندبار باید بهت بگم؟ وقتی مشتری‌هامون از مغازه خرید می‌کنن، به‌شون نمی‌گیم به‌زودی می‌بینمت. ما باهاشون وداع می‌کنیم. چون دیگه هیچوقت برنمی‌گردن. آخه کِی این رو توی کله‌ت فرو میکنی؟» لوکریس تواچ با عصبانیت کاغذی را پشت خود در دستان گره کرده‌اش پنهان کرده بود که با تکان‌های عصبیِ او می‌لرزید. بچه‌ی کوچکش روبه‌روی او ایستاده بود و بشاش و مهربان نگاهش می کرد. خانم تواچ خم شد و با لحن سرزنش‌آمیز محکم‌تری گفت «و یه چیز دیگه؛ این جیک‌جیک کردنت رو تموم کن. وقتی یکی می‌آد این جا نباید بهش بگی – ادای آلن را درمی‌آورد – «صبح به خیر.» تو باید با لحنِ یه بابامُرده به‌شون بگی «چه روزِ گندی مادام.» یا مثلا بگی «امیدوارم اون دنیا جای بهتری براتون باشه، موسیو.» خواهش میکنم لطفا این لبخندِ مسخره رو هم از رو صورتت بردار. میخوای این یه لقمه نون رو ازمون بگیری؟ آخه این چه رفتاریه که وقتی یکی رو می‌بینی چشم‌هات رو می‌چرخونی و دست‌هات رو می‌بری پشت گوشت و تکون‌شون می‌دی؟ فکر کردی مشتری‌ها می‌آن این جا لبخندِ ابلهانه‌ی تو رو ببینند؟ واقعا می‌ری روی مُخم. مجبورمون می کنی پوزه بند بهت ببندیم.
#ژان_تولی
#صبحتون_عاشقانه ❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
«آلن! آخه چندبار باید بهت بگم؟ وقتی مشتری‌هامون از مغازه خرید می‌کنن، به‌شون نمی‌گیم به‌زودی می‌بینمت. ما باهاشون وداع می‌کنیم. چون دیگه هیچوقت برنمی‌گردن. آخه کِی این رو توی کله‌ت فرو میکنی؟» لوکریس تواچ با عصبانیت کاغذی را پشت خود در دستان گره کرده‌اش پنهان کرده بود که با تکان‌های عصبیِ او می‌لرزید. بچه‌ی کوچکش روبه‌روی او ایستاده بود و بشاش و مهربان نگاهش می کرد. خانم تواچ خم شد و با لحن سرزنش‌آمیز محکم‌تری گفت «و یه چیز دیگه؛ این جیک‌جیک کردنت رو تموم کن. وقتی یکی می‌آد این جا نباید بهش بگی – ادای آلن را درمی‌آورد – «صبح به خیر.» تو باید با لحنِ یه بابامُرده به‌شون بگی «چه روزِ گندی مادام.» یا مثلا بگی «امیدوارم اون دنیا جای بهتری براتون باشه، موسیو.» خواهش میکنم لطفا این لبخندِ مسخره رو هم از رو صورتت بردار. میخوای این یه لقمه نون رو ازمون بگیری؟ آخه این چه رفتاریه که وقتی یکی رو می‌بینی چشم‌هات رو می‌چرخونی و دست‌هات رو می‌بری پشت گوشت و تکون‌شون می‌دی؟ فکر کردی مشتری‌ها می‌آن این جا لبخندِ ابلهانه‌ی تو رو ببینند؟ واقعا می‌ری روی مُخم. مجبورمون می کنی پوزه بند بهت ببندیم.
#ژان_تولی
#صبحتون_عاشقانه ❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
تو راه برگشت به خونه از دانشگاه
رو یکی از صندلی های اتوبوس نشستم..
کنارم یکنفر نشسته بود که از پنجره بیرون رو نگاه میکرد
اتوبوس شروع به حرکت کرد و آروم میرفت
تو جاده اصلی که افتاد،
یه نفر پنجره اتوبوس رو باز کرد..
تو اتوبوس یه هوایی پیچید و بوی عطر خاصی رو حس کردم
بغل دستی من که هندزفری داشت
چشماش رو گرد کرد
هندزفری رو از گوشش برداشت
یه جوری به قسمت جلوی اتوبوس نگاه میکرد که انگار دنبال کسی میگرده یا انگار یه کسی رو تو اون شلوغی گم کرده!
یکم بعد تکیه داد به صندلی و هندزفری رو دوباره گذاشت
چشماش رو بست و محکم و عمیق نفس کشید
یه جوری نفس میکشید که انگار میخواست هوا رو مال خودش بکنه
همینجور با تعجب بهش نگاه میکردم!
هنوزم چشماش بسته بودن
سرش رو به سمت عقب برد و به صندلی تکیه داد و از گوشه چشمش اشک اومد
اتوبوس به ایستگاه سوم رسید و اشکش رو پاک کرد و بلند شد که پیاده بشه
پیاده که شد،
کنار خیابون موند و داشت به اتوبوس نگاه میکرد
انگار دنبال کسی میگرده یا منتظر مونده کسی از اتوبوس پیاده شه
اتوبوس راه افتاد اما هنوز داشت نگاه میکرد!
اون کسی رو که میخواست پیاده نشد و تو اتوبوس هم پیداش نکرد
اینکه چند بار تو مسیر مرد و زنده شد رو نمیدونم
ولی انگار دو نفر،
هر روز باهم تو این ایستگاه پیاده میشدن
ولی حالا
هیچ موقع دیگه یه نفر تو این ایستگاه پیاده نمیشه
#محسن_صفری
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
رو یکی از صندلی های اتوبوس نشستم..
کنارم یکنفر نشسته بود که از پنجره بیرون رو نگاه میکرد
اتوبوس شروع به حرکت کرد و آروم میرفت
تو جاده اصلی که افتاد،
یه نفر پنجره اتوبوس رو باز کرد..
تو اتوبوس یه هوایی پیچید و بوی عطر خاصی رو حس کردم
بغل دستی من که هندزفری داشت
چشماش رو گرد کرد
هندزفری رو از گوشش برداشت
یه جوری به قسمت جلوی اتوبوس نگاه میکرد که انگار دنبال کسی میگرده یا انگار یه کسی رو تو اون شلوغی گم کرده!
یکم بعد تکیه داد به صندلی و هندزفری رو دوباره گذاشت
چشماش رو بست و محکم و عمیق نفس کشید
یه جوری نفس میکشید که انگار میخواست هوا رو مال خودش بکنه
همینجور با تعجب بهش نگاه میکردم!
هنوزم چشماش بسته بودن
سرش رو به سمت عقب برد و به صندلی تکیه داد و از گوشه چشمش اشک اومد
اتوبوس به ایستگاه سوم رسید و اشکش رو پاک کرد و بلند شد که پیاده بشه
پیاده که شد،
کنار خیابون موند و داشت به اتوبوس نگاه میکرد
انگار دنبال کسی میگرده یا منتظر مونده کسی از اتوبوس پیاده شه
اتوبوس راه افتاد اما هنوز داشت نگاه میکرد!
اون کسی رو که میخواست پیاده نشد و تو اتوبوس هم پیداش نکرد
اینکه چند بار تو مسیر مرد و زنده شد رو نمیدونم
ولی انگار دو نفر،
هر روز باهم تو این ایستگاه پیاده میشدن
ولی حالا
هیچ موقع دیگه یه نفر تو این ایستگاه پیاده نمیشه
#محسن_صفری
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
ﺑﻪ ﻗﻮﻝ #ﺳﻬﺮﺍﺏ_ﺳﭙﻬﺮﯼ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﻪﯼ ﻭﺳﻌﺖ ﺧﻮﯾﺶ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﻨﺒﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﺣﯿﺎﺕ...
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﺎیی ﮐﻪ ﺧﺪﺍ میخندد
سلام صبحتون زیبـــا⚘
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﻪﯼ ﻭﺳﻌﺖ ﺧﻮﯾﺶ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﻨﺒﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﺣﯿﺎﺕ...
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﺎیی ﮐﻪ ﺧﺪﺍ میخندد
سلام صبحتون زیبـــا⚘
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
❥ میتینگ عاشقانه ها ❥
😍 رمان زیبای [سفر به دیار عشق] به قلم زیبای arameeshgh20 🌹 هر روز در کانال میتینگ عاشقانه ها 😘 از قسمت اول بخونین👇 https://tttttt.me/mitingg/143943 #سفر_به_دیار_عشق ♥️ #قسمت_908 《 آخـر جنـوּن مےدانے ڪجـآسـت ؟! بـہ خاطـر تـو ، از تـو عبـور ڪردּن! همیشـہ ڪـہ…
😍 رمان زیبای [سفر به دیار عشق]
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز در کانال میتینگ عاشقانه ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
https://tttttt.me/mitingg/143943
#سفر_به_دیار_عشق ♥️ #قسمت_909
با حرص به موهاش چنگ میزنه و میگه: بابا من قول میدم اصلا از صدکیلومتری اون آپارتمان رد نشم
-درست نیست
سروش: چی درست نیست؟
-من یه بار پیشنهاد امیر رو قبول کردم و رفتم خونه ی یه پسر غریبه برای هفت پشتم بسه
دلخور میگه: حالا من شدم غریبه
-آره.. تو و مهران با هم فرقی ندارین
با ناراحتی میگه: با طاهر صحبت میکنم تا تو و طاهر یه مدت تو آپارتمانم باشین
-نمیخوام.. نمیخوام تو خونه ی تو باشم.. نمیخوام هزار نفر پشت سرم حرف بزنند که با دست پس میزنه و با پا پیش میکشه
سروش: اه... تو به حرف مردم چیکار داری؟
-تو این مدت یه خورده بیشتر حواسم رو جمع میکنم و سعی میکنم از مهران دوری کنم تا طاهر خونه پیدا کنه
چشماش رو میبنده و با حرص میگه: یعنی میخوای باز بری خونه ی اون پسره ی لندهور... اینجوری ازت بد نمیگن
-الان کسی از ماجرا خبر نداره... کسی مهران رو نمیشناسه ولی تو شناخته شده ای.. یکی من رو ببینه کارم تمومه ولی تو خونه ی مهران که باشم کسی من رو نمیشناسه نهایتش هم اگه کسی من رو ببینه ماندانا میگه من هم تو اون خونه بودم و اینجوری دهن همه بسته میشه
سروش: بهونه های بنی اسرائیلی برای من نیار.. در یک کالم بگو نمیخوام بیام آپارتمانت و خلاص
لبخند غمگینی میزنم و میگم: باشه.. همینو میگم... نمیخوام بیام آپارتمانت و خلاص
سروش: من که میدونم یه موضوعی هست که داری از من مخفی میکنی وگرنه دلیلی برای دوری وجود نداشت
...
سروش: بالاخره میفهمم
-سروش تمومش کن... ممنون که نگرانم هستی مطمئن باش جای من امنه این چند شب هم.......
وسط حرفم میپره و خشمگین میگه: این چند شب واست تو هتل یکی از دوستام اتاق میگیرم...اگه جرات داری باز مخالفت کن
-اما.......
با داد میگه: ترنم
-چرا زور میگی؟
سروش: اگه این دفعه هم مخالفت کنی دیگه طاهر رو به جونت میندازم
-خیلی خودخواهی
سروش: هر جور دوست داری فکر کن
...
سروش: قبول
فقط سرم و تکون میدم
سروش: جوابی نشنیدم
-باشه.. فقط..........
سروش: باز چه بهونه ای داری؟
-میخواستم بگم پول ندارم
🔴 رمان #جدید و #فوق_هیجانی فَراری
تو این کانال استارت خورده فورا ببینید 👇🏻
https://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tg
❌ رمان #فراری مخصوص بزرگسالانِ 👆🏻
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز در کانال میتینگ عاشقانه ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
https://tttttt.me/mitingg/143943
#سفر_به_دیار_عشق ♥️ #قسمت_909
با حرص به موهاش چنگ میزنه و میگه: بابا من قول میدم اصلا از صدکیلومتری اون آپارتمان رد نشم
-درست نیست
سروش: چی درست نیست؟
-من یه بار پیشنهاد امیر رو قبول کردم و رفتم خونه ی یه پسر غریبه برای هفت پشتم بسه
دلخور میگه: حالا من شدم غریبه
-آره.. تو و مهران با هم فرقی ندارین
با ناراحتی میگه: با طاهر صحبت میکنم تا تو و طاهر یه مدت تو آپارتمانم باشین
-نمیخوام.. نمیخوام تو خونه ی تو باشم.. نمیخوام هزار نفر پشت سرم حرف بزنند که با دست پس میزنه و با پا پیش میکشه
سروش: اه... تو به حرف مردم چیکار داری؟
-تو این مدت یه خورده بیشتر حواسم رو جمع میکنم و سعی میکنم از مهران دوری کنم تا طاهر خونه پیدا کنه
چشماش رو میبنده و با حرص میگه: یعنی میخوای باز بری خونه ی اون پسره ی لندهور... اینجوری ازت بد نمیگن
-الان کسی از ماجرا خبر نداره... کسی مهران رو نمیشناسه ولی تو شناخته شده ای.. یکی من رو ببینه کارم تمومه ولی تو خونه ی مهران که باشم کسی من رو نمیشناسه نهایتش هم اگه کسی من رو ببینه ماندانا میگه من هم تو اون خونه بودم و اینجوری دهن همه بسته میشه
سروش: بهونه های بنی اسرائیلی برای من نیار.. در یک کالم بگو نمیخوام بیام آپارتمانت و خلاص
لبخند غمگینی میزنم و میگم: باشه.. همینو میگم... نمیخوام بیام آپارتمانت و خلاص
سروش: من که میدونم یه موضوعی هست که داری از من مخفی میکنی وگرنه دلیلی برای دوری وجود نداشت
...
سروش: بالاخره میفهمم
-سروش تمومش کن... ممنون که نگرانم هستی مطمئن باش جای من امنه این چند شب هم.......
وسط حرفم میپره و خشمگین میگه: این چند شب واست تو هتل یکی از دوستام اتاق میگیرم...اگه جرات داری باز مخالفت کن
-اما.......
با داد میگه: ترنم
-چرا زور میگی؟
سروش: اگه این دفعه هم مخالفت کنی دیگه طاهر رو به جونت میندازم
-خیلی خودخواهی
سروش: هر جور دوست داری فکر کن
...
سروش: قبول
فقط سرم و تکون میدم
سروش: جوابی نشنیدم
-باشه.. فقط..........
سروش: باز چه بهونه ای داری؟
-میخواستم بگم پول ندارم
🔴 رمان #جدید و #فوق_هیجانی فَراری
تو این کانال استارت خورده فورا ببینید 👇🏻
https://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tg
❌ رمان #فراری مخصوص بزرگسالانِ 👆🏻
.
حتماً كه نبايد ماشينِ آخرين مدل داشت..
گاهی يک موتور لازم است..
بنشانی اش تَرک خودت ..
و تمامِ خيابان ها را با هم ويراژ دهيد...
باد لای موهايش بوزد ...
و احساس كند ..
خوشبخت ترين دخترِ دنياست
حتماً كه نبايد رستورانهای رنگارنگ رفت.
اصلاً بايد تمامِ فلافليهای شهر را ...
امتحان كرد...
زندگی را همیشه سخت نگیرید ...
باور كنيد گاهی بهترين خوشبختی ها را
با ساده ترين چيزها ...
می شود تجربه كرد...
#على_قاضى_نظام
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
حتماً كه نبايد ماشينِ آخرين مدل داشت..
گاهی يک موتور لازم است..
بنشانی اش تَرک خودت ..
و تمامِ خيابان ها را با هم ويراژ دهيد...
باد لای موهايش بوزد ...
و احساس كند ..
خوشبخت ترين دخترِ دنياست
حتماً كه نبايد رستورانهای رنگارنگ رفت.
اصلاً بايد تمامِ فلافليهای شهر را ...
امتحان كرد...
زندگی را همیشه سخت نگیرید ...
باور كنيد گاهی بهترين خوشبختی ها را
با ساده ترين چيزها ...
می شود تجربه كرد...
#على_قاضى_نظام
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
.
خیلی خوبِ من
خیلی دوستت دارم
مثلِ سایه‌های درختی پیر
در گرمایِ ظهر تابستان
مثلِ یک کوکاکولای آرزوی بچه‌گی
مثلِ کانادا درای
یا وقتی‌که برقِ رفته به خانه می‌آید
مثل روزهایی که برف می‌آید و جاده
بند می‌آید و اتوبوسِ مدرسه نمی‌آید
خیلی خوبِ من
خیلی دوستت دارم
مثلِ بویِ خاک
بعدِ اولین قطره‌های باران
در کوچه‌های خاکی‌ِ خاطره
مثلِ خیلی باران
خیلی دوستت دارم ❤️
#افشین_صالحی
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
خیلی خوبِ من
خیلی دوستت دارم
مثلِ سایه‌های درختی پیر
در گرمایِ ظهر تابستان
مثلِ یک کوکاکولای آرزوی بچه‌گی
مثلِ کانادا درای
یا وقتی‌که برقِ رفته به خانه می‌آید
مثل روزهایی که برف می‌آید و جاده
بند می‌آید و اتوبوسِ مدرسه نمی‌آید
خیلی خوبِ من
خیلی دوستت دارم
مثلِ بویِ خاک
بعدِ اولین قطره‌های باران
در کوچه‌های خاکی‌ِ خاطره
مثلِ خیلی باران
خیلی دوستت دارم ❤️
#افشین_صالحی
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
.
مادر بزرگ ادبیات مخصوص به خودش را داشت.
به همبرگر می گفت همبرگرد،
به سطل سلط،
زبانش نمی چرخید به کبریت می گفت کربیت. خلاصه حرفهایش همیشه شادم میکرد...
برای احوال پرسی كه زنگ مى زد، می گفت زنگ زده ام حالت را بگیرم.
هیچوقت عادت نکردم به این جمله، بعد از شنیدنش لبخند می زدم، حالم خوب می شد.
زنگ زده بود حالم را بگیرد ولی قصدش حال پرسیدن بود،
برعکس بعضی از آدم ها كه تلفن می کنند، مسیج می دهند حالت را بپرسند ولی حالت را می گیرند.
دنیای عجیبی داریم ما آدم ها...
#مریم_سمیع_زادگان
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
مادر بزرگ ادبیات مخصوص به خودش را داشت.
به همبرگر می گفت همبرگرد،
به سطل سلط،
زبانش نمی چرخید به کبریت می گفت کربیت. خلاصه حرفهایش همیشه شادم میکرد...
برای احوال پرسی كه زنگ مى زد، می گفت زنگ زده ام حالت را بگیرم.
هیچوقت عادت نکردم به این جمله، بعد از شنیدنش لبخند می زدم، حالم خوب می شد.
زنگ زده بود حالم را بگیرد ولی قصدش حال پرسیدن بود،
برعکس بعضی از آدم ها كه تلفن می کنند، مسیج می دهند حالت را بپرسند ولی حالت را می گیرند.
دنیای عجیبی داریم ما آدم ها...
#مریم_سمیع_زادگان
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
در این عصر زیبای تابستون
براتـون
یک دنيا لبخنـد
یک دل خرسنـد
و لحظاتی خاطره انگیز
آرزو میکنم
عصـرتون به شـادی
دلتـون پراز مهربانی
┄•●❥ @mitingg♥️
براتـون
یک دنيا لبخنـد
یک دل خرسنـد
و لحظاتی خاطره انگیز
آرزو میکنم
عصـرتون به شـادی
دلتـون پراز مهربانی
┄•●❥ @mitingg♥️