.......«پیام به نامدگان».......
روزگار شما نیامدگان
به امید خدای خوشتر باد
خانۀ عیش ما سیهدل بود
کاخ عمر شما منور باد
شاخ آمالتان همیشه بهار
نخل امیدتان برآور باد
بر شما دختران آینده
زندگی جمله نور و شکّر باد
از سرشک غم و نشاط شراب
چشمتان خشک و کامتان تر باد
اختران را اگر اثر باشد
روزتان خوش زِ سیر اختر باد
آسمان را دگر شود رفتار
زندگی را نظام دیگر باد
زن برون آید از اسارت مرد
ور فراتر نشد برابر باد
من نگویم که همچو ما آن مرد
خار در پای و خاک بر سر باد
قرنها بوده جنس زن مقهور
قرنها جنس زن مظفر باد
#عالمتاج_قائممقامی
پ.ن: عالمتاج قائممقامی، مادر شاعر معاصر حسین پژمان بختیاری، با نام مستعار ژاله از شاعران اواخر دوره قاجار تا نخستین سالهای حکومت پهلوی دوم است. ایشان از نوادگان قائممقام فراهانی و متولد ۱۲۶۲ شمسی در قصبهای در فراهان است و در جسارت فکر و اندیشه، پیشکسوت فروغ، سیمین و پروین. بانو قائممقامی اواسط دهه ۲۰ شمسی درگذشتند و در امامزاده حسن تهران به خاک سپرده شدند.روانش مینو.
https://telegram.me/nimaasakk
روزگار شما نیامدگان
به امید خدای خوشتر باد
خانۀ عیش ما سیهدل بود
کاخ عمر شما منور باد
شاخ آمالتان همیشه بهار
نخل امیدتان برآور باد
بر شما دختران آینده
زندگی جمله نور و شکّر باد
از سرشک غم و نشاط شراب
چشمتان خشک و کامتان تر باد
اختران را اگر اثر باشد
روزتان خوش زِ سیر اختر باد
آسمان را دگر شود رفتار
زندگی را نظام دیگر باد
زن برون آید از اسارت مرد
ور فراتر نشد برابر باد
من نگویم که همچو ما آن مرد
خار در پای و خاک بر سر باد
قرنها بوده جنس زن مقهور
قرنها جنس زن مظفر باد
#عالمتاج_قائممقامی
پ.ن: عالمتاج قائممقامی، مادر شاعر معاصر حسین پژمان بختیاری، با نام مستعار ژاله از شاعران اواخر دوره قاجار تا نخستین سالهای حکومت پهلوی دوم است. ایشان از نوادگان قائممقام فراهانی و متولد ۱۲۶۲ شمسی در قصبهای در فراهان است و در جسارت فکر و اندیشه، پیشکسوت فروغ، سیمین و پروین. بانو قائممقامی اواسط دهه ۲۰ شمسی درگذشتند و در امامزاده حسن تهران به خاک سپرده شدند.روانش مینو.
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
چمن دلکش، زمین خرم، هوا تـر
نشستن پـای گـنـدمزار خـوشـتـر
امــیـد تــازه را دریـاب و دریـاب
غــم دیـریـنـه را بـگـذار و بـگـذر
#فریدون_مشیری
https://telegram.me/nimaasakk
نشستن پـای گـنـدمزار خـوشـتـر
امــیـد تــازه را دریـاب و دریـاب
غــم دیـریـنـه را بـگـذار و بـگـذر
#فریدون_مشیری
https://telegram.me/nimaasakk
وقتِآنشدکهبهگلحکمِشکفتنبدهی
ای سرانگشت تو آغاز گلافشانیها
#قیصر_امینپور
https://telegram.me/nimaasakk
ای سرانگشت تو آغاز گلافشانیها
#قیصر_امینپور
https://telegram.me/nimaasakk
برق سپیده دیدم در مشرق جبینت
گلها به دیده چیدم از باغ آستینت
دراوجخویشهمچون، خورشیدنیمروزی
ای حلقهٔ افقها، در سایهٔ نگینت
شیرین و مهربانی، شیراز دخترانی
تلفیق عشق و شعری مانند سرزمینت
چون باده میترواد از کوزهای نگارین
شعری که میتراود از چشم نازنینت
با خواهش نیازم، دارند ماجراها
آن شرم نازگونت وآن ناز شرمگینت
چشم تو گرم نجواست با من که آمدی، آه!
عمری نشسته بودم ای عشق در کمینت
از سوی روشنایی، بر اسبی از رهایی
میآیی و ز خورشید پُر کرده خورجینت
آیا تو آن صدایی، ای آشنا که باید
تا جاودان بپیچد در هستیام طنینت؟
#حسین_منزوی
https://telegram.me/nimaasakk
گلها به دیده چیدم از باغ آستینت
دراوجخویشهمچون، خورشیدنیمروزی
ای حلقهٔ افقها، در سایهٔ نگینت
شیرین و مهربانی، شیراز دخترانی
تلفیق عشق و شعری مانند سرزمینت
چون باده میترواد از کوزهای نگارین
شعری که میتراود از چشم نازنینت
با خواهش نیازم، دارند ماجراها
آن شرم نازگونت وآن ناز شرمگینت
چشم تو گرم نجواست با من که آمدی، آه!
عمری نشسته بودم ای عشق در کمینت
از سوی روشنایی، بر اسبی از رهایی
میآیی و ز خورشید پُر کرده خورجینت
آیا تو آن صدایی، ای آشنا که باید
تا جاودان بپیچد در هستیام طنینت؟
#حسین_منزوی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
چـه جـوبـاری، عـجـب کـوه قـشنگی
نـشـسـتـه برف بـر هـر تختهسـنـگی
زمـسـتـاندربـهـاران بـاشکوه اسـت
چه تلفیقی! چه طرحی! آبورنـگی
#بداهه
#قاسم_فرخی
عکس: سبلان
https://telegram.me/nimaasakk
نـشـسـتـه برف بـر هـر تختهسـنـگی
زمـسـتـاندربـهـاران بـاشکوه اسـت
چه تلفیقی! چه طرحی! آبورنـگی
#بداهه
#قاسم_فرخی
عکس: سبلان
https://telegram.me/nimaasakk
این بادِ بهار بوستاناست
یا بوی وصال دوستاناست
دل میبرد این خط نگارین
گویی خط روی دلستاناست
ای مرغ به دامِ دل گرفتار
بازآی که وقت آشیاناست
شبها من و شمع میگدازیم
ایناست که سوز من نهاناست
گوشم همه روز از انتظارت
بر راه و نظر بر آستانست
ور بانگ مؤذنی برآید
گویم که درای کارواناست
با آن همه دشمنی که کردی
بازآی که دوستی هماناست
با قُوّت بازوان عشقت
سرپنجه صبر ناتواناست
بیزاری دوستان دمساز
تفریق میان جسم و جاناست
نالیدن دردناک سعدی
بر دعوی دوستی بیاناست
آتش به نی قلم درانداخت
وین حِبر که میرود دخاناست
#سعدی
https://telegram.me/nimaasakk
یا بوی وصال دوستاناست
دل میبرد این خط نگارین
گویی خط روی دلستاناست
ای مرغ به دامِ دل گرفتار
بازآی که وقت آشیاناست
شبها من و شمع میگدازیم
ایناست که سوز من نهاناست
گوشم همه روز از انتظارت
بر راه و نظر بر آستانست
ور بانگ مؤذنی برآید
گویم که درای کارواناست
با آن همه دشمنی که کردی
بازآی که دوستی هماناست
با قُوّت بازوان عشقت
سرپنجه صبر ناتواناست
بیزاری دوستان دمساز
تفریق میان جسم و جاناست
نالیدن دردناک سعدی
بر دعوی دوستی بیاناست
آتش به نی قلم درانداخت
وین حِبر که میرود دخاناست
#سعدی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
تَکَبّر تَکَبّر!
فَمَهما يَكُن مِن جَفاک
سَتَبقى بِعَينی و لَحمی مَلاك
وَ تَبقى كَمَن شاء لی حُبُّنا اَن اَراك
نَسيمُك عَنبََر و اَرضُك سُكّر!
وإنّی اُحِبُّك اَكثر..!
مغرور باش، مغرور باش!
که هرقدر جفا پیشه کنی
باز هم در چشم و در جان من همچون فرشتهای باقی خواهی ماند
برای من همانطور خواهی ماند که عشقمان دوست دارد ببینمت
نسیمی که از سمت تو میوزد عنبر است و زمینت شکر!
و من بیش از این ها تو را دوست دارم..!
#محمود_درویش
https://telegram.me/nimaasakk
فَمَهما يَكُن مِن جَفاک
سَتَبقى بِعَينی و لَحمی مَلاك
وَ تَبقى كَمَن شاء لی حُبُّنا اَن اَراك
نَسيمُك عَنبََر و اَرضُك سُكّر!
وإنّی اُحِبُّك اَكثر..!
مغرور باش، مغرور باش!
که هرقدر جفا پیشه کنی
باز هم در چشم و در جان من همچون فرشتهای باقی خواهی ماند
برای من همانطور خواهی ماند که عشقمان دوست دارد ببینمت
نسیمی که از سمت تو میوزد عنبر است و زمینت شکر!
و من بیش از این ها تو را دوست دارم..!
#محمود_درویش
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
به روی ساغر چشمش، خطی مُوَرّب داشت
دو جام، جای دو چشم، از نگه لبالب داشت!
بديع، مثل ژوكوند، از دريچهی لبخند
هزار موزه هنر بر كتيبهی لب داشت!
نه، آن حریرِ به دوشش نشسته، زلف نبود
به روی شانهی خود آبشاری از شب داشت
چُنان زِ هُرم تنش سوخت رنگ احساسم
كه نبض واژه به هر بيتِ شعر من تب داشت!
فدای آن صف مژگان، كه در سيهمستی
هميشه نوبت پيمانه را مرتب داشت
به اين اميد كه خود را به نور بسپارد
هميشه آينه را بهترين مخاطب داشت
دلم هوايیِ مرغیست در شبانهی باغ
كه تا سپيده به منقار، درد يارب داشت...
#غلامرضا_شکوهی
https://telegram.me/nimaasakk
دو جام، جای دو چشم، از نگه لبالب داشت!
بديع، مثل ژوكوند، از دريچهی لبخند
هزار موزه هنر بر كتيبهی لب داشت!
نه، آن حریرِ به دوشش نشسته، زلف نبود
به روی شانهی خود آبشاری از شب داشت
چُنان زِ هُرم تنش سوخت رنگ احساسم
كه نبض واژه به هر بيتِ شعر من تب داشت!
فدای آن صف مژگان، كه در سيهمستی
هميشه نوبت پيمانه را مرتب داشت
به اين اميد كه خود را به نور بسپارد
هميشه آينه را بهترين مخاطب داشت
دلم هوايیِ مرغیست در شبانهی باغ
كه تا سپيده به منقار، درد يارب داشت...
#غلامرضا_شکوهی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
عـاشـق شـدم وخـدا خـدا کـردم تا...
در خواب خودم تو را صدا کردم تا...
مـن مـثـل هـزارپـای غـمـگـیـنـی که
آنقـدر هـمـیـشـه پـابـهپـا کـردم تا...
#محمد_مرادینصاری
https://telegram.me/nimaasakk
در خواب خودم تو را صدا کردم تا...
مـن مـثـل هـزارپـای غـمـگـیـنـی که
آنقـدر هـمـیـشـه پـابـهپـا کـردم تا...
#محمد_مرادینصاری
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
لـبـریز غــمِ شـکـسـتـهبــالان شـده است
این سینه که خالی از غزالان شده است
چــون قــلـهی مِــه گــرفـتـهی تـنـهـایـی
گــوشـم پُـرِ زوزهی شـغـالان شـده است
#محمد_مرادینصاری
https://telegram.me/nimaasakk
این سینه که خالی از غزالان شده است
چــون قــلـهی مِــه گــرفـتـهی تـنـهـایـی
گــوشـم پُـرِ زوزهی شـغـالان شـده است
#محمد_مرادینصاری
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak