دومان
170 subscribers
500 photos
67 videos
243 files
3.41K links
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
Download Telegram
Audio
🎼 #یاور‌_همیشه‌_مومن 🎼

                     🎤 #داریوش

https://telegram.me/nimaasakk
چــو مـن تـنـهـای تـنـهـایـی شقایق!
اســـیــر دشـــت رویــایــی شقایق!

فـرو رفتی تو هم در خلسه‌ی عشق
بــبـیـن هــمــدرد نـیـمـایـی شقایق!

#قاسم_فرخی
#بداهه
دماوند/عکاس:مجید پورنادری

https://telegram.me/nimaasakk
چـه تـصـویـر قـشـنگِ دلپذیری
عـجـب ابـر سـپـیـدِ بـی‌نظیری

کشیده روی جنگل گویی از ابر
سـرانـگـشـتِ هنرمندی، حریری

#بداهه
#قاسم_فرخی
دشت شاد/عکاس: مجید پورنادری

https://telegram.me/nimaasakk
درختی، چشمه‌ساری، آبشاری
چـه طرح باشکوهی از بهاری

کشیده کـلـک جادوی طبیعت
نگارین پـرده‌ای در بیشه‌زاری

#قاسم_فرخی
#بداهه
آبشار لُوِه/عکاس: مجید پورنادری

https://telegram.me/nimaasakk
انـــدوهِ بـــلــنــدِ جــاودانـی ایــران!
آه و غـم و گـریـه و فَـغـانـی ایــران!

بینِ مـن‌وتـو رازِ شگرفی‌ست که من
مـی‌مــیـرم تـا زنــده بـمـانـی ایـران!

#جویا_معروفی

https://telegram.me/nimaasakk
Mosafer
Hossein Zaman
🎼 #مسافر 🎼

              🎤 #حسین_زمان

https://telegram.me/nimaasakk
بــالـا کـه مـی‌گـیـری نــگـارِ مــن سـرت را
صــبــری نــمــی‌مــانــد رقــیـبـانِ درت را

بــردارد از ســر تــا کــلـاهـش را تـهـمـتـن
بـر سـر بِـنِـه چـون تـاجِ شاهی افسرت را

رنــگی نـــدارد خــاتـــمِ لــعــلِ ســلـیـمـان
پـنـهـان کـن از چـشـمم عزیز انگشترت را

بـارد شـراب از کِـلـکِ رقـصـانِ من امشب
پُـر کـن از ایـن مـی نـازنـیـنـم سـاغرت را

حـرفی‌بزن، شـعری‌بـخوان، شـوری‌به‌پاکن
در شــعلـه‌ی شـعـری بـسـوزان دفـتـرت را

چـون کـفـتـری جَـلـدِِ تـوام، پـابـنـدِ بـامت
ســمـتِ چــه بـامـی مـی‌پـرانـی کفترت را

تـنـدیـسِ سِــحــرانـگـیـزِِ نـازی مـی‌بـرازد
ایــن پــیــکــرِ زیــبــاتــراشِ دلـــبــرت را

هوشنگ سیحون می‌شوم با تیشه‌ی مهر
از سـنـگِ مـرمـر مـی‌تـراشـم پـیـکـرت را

#قاسم_فرخی
#بداهه
عکس: قاسم مهرنیا

https://telegram.me/nimaasakk
گاهی دلم به اندازه‌ی غاری
که آدم‌هایش به جای دیگری کوچ کرده‌اند
می‌گیرد
و تنهایی
مثل مورچه‌ای روی دستم راه می‌رود
گاهی دلم گُلی می‌شود
که زنبوری در آن مرده است

#غلامرضا_بروسان

https://telegram.me/nimaasakk
خسته از جنگ‌های پی‌درپی
عاقبت فاتحانه برمی‌گشت
چشم رودابه شد چراغانی
که تهمتن به خانه برمی‌گشت

سرِ شب بود و اولِ قصه
قهوه‌چی چایِ تازه‌دم آورد
با تعجب ولی همه دیدند
نفسِ پیرمرد کم آورد

یک‌نفر گفت: بعد از این دیگر
چشمِ بد بر وطن نمی‌افتد
دیگری گفت: قصهٔ رستم
هیچ‌وقت از دهن نمی‌افتد

همهٔ هفت‌خان که فتح شده
هفت‌خان ای برادران! کم نیست
پشتِ دشمن رسیده است به خاک
هیچ‌کس روبه‌روی رستم نیست

خاست از جای خود جوانی و گفت:
نوبت چیست؟ عشق دیرینه
رو به نقال کرد و گفت: چه خوب!
بعد از این رستم است و تهمینه

کش بده قصه را شب یلداست
عاشقی در ادامه خوش باشد
نفست تازه شد، روایت کن
آخر شاهنامه خوش باشد

پیرِ نقال گفت: بعد از این
دشمنی نیست پشتِ سنگرها
آه! این روزها ولی سخت است
جان به‌در بردن از برادرها!

#جواد_زهتاب

https://telegram.me/nimaasakk
خـــیــامِ ربــــاعـــیــاتِ طـــنـــزآلــــودم
تــفـسـیـرِ غــمِ فــرشــتـه‌ای مــطــرودم

آن کـس که به جای "بله" در روز ألســت
زُل زد بـه خـدا و گـفـت "نـه"؛ مـن بودم

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

هـی وعـده‌ی نان داد ولی "نـان‌بُـر" شـد
چــون سـیـر نبود "مال مردم خور" شـد

مـردم طـلـب مـعـجـزه کـردنـد از شــیخ
دسـتـی سـرِ نـان کـشـیـد، نـان آجـر شد


#حسین_کریمی

https://telegram.me/nimaasakk
رنگ گنجشک‌های بالارود، می‌دهد بوی خشکسالی را
مانده‌ام که چه کار خواهم کرد، بعد از این روستای خالی را

خسته از یک سکوت طولانی، خواهرم با نگاه بارانی
گفت بهتر، پدر که رفت و ندید،روسیاهیِ این اهالی را

کودکی‌ها هوا معما بود، یک کبوتر به نام بابا بود
من کبوتر تَتَر شدم از او، ارث بردم شکسته بالی را 

خانه‌مان گرم رفت و آمد بود، حرف مارال و گل‌محمد بود
با جهانی عوض نمی‌کردیم، سایه‌ی کوزه‌ی سفالی را

و زمستان که زیر کرسی سوخت، نعش سهراب روی دست پدر
آسمان چشم‌های مادر بود، بافت آخِر ترنج قالی را

خواهر من ستاره می‌تابید، هی لواشک به دست می‌خوابید
بی‌عروسک ولی کنارش داشت، بره آهوی خال‌خالی را

روستا گرم کار گندم شد، مادرم در میان مِه گم شد
پدر من دهن‌دهن می‌گشت، چشم ما کاسه‌های خالی را

پدرم دست‌های سیمانی‌ست، ناگهانی‌ترین خراسانی‌ست
او که با خشم سرخ برنوِ خود، آبرو داده این حوالی را

#علیرضا_راه‌چمنی

https://telegram.me/nimaasakk
ابـروکـجِ دلـربـای چـیـن‌چـیـن‌دامن
گـلـچـهـره‌ی نـازنـیـن گـیسوخـرمن

آرامـش دل ربـوده چـشـمت، دیـگر
آشوب مکن به عشوه‌‌هایت در مـن

#جواد_مزنگی

https://telegram.me/nimaasakk
در این بن بست_داریوش
@Dariush0Atfsdaa
🎼 #در_این_بن‌بست 🎼

                     🎤 #داریوش

شعر و دکلمه: شاملو
https://telegram.me/nimaasakk
شُکر خدا که شِیخ نی‌ام، شیخ‌زاده هم
وز منکِران گول و مریدانِ ساده هم

مستَغنیَ‌ام به تربیَت پیرِ می‌فروش
زین مرشِدانِ رهزنِ از ره فِتاده هم

زآن مرشدم چه کار گُشایَد که توبه‌ام
از روی خوب می‌دَهد و جامِ بادِه هم

گشتم بَسی به مدرسه‌ها کس نَیافتَم
کو دَرسِ عشق اِفادِه کنَد استفاده هم

زَ ابنای خاندانِ مروَّت نشان مپرس
اهلِ دِلی نماند اَز آن خانواده هم

مَنشین زِ پای اَگر نَبُوَد خِنگِ بادپای
عزمِ حَرَم سَواره تَوان و پیادِه هم

جامی! به عِیش کوش که کس را زِ جام دور
کَم زآنچه قسمَت است نیاید، زیاده هم

#عبدالرحمن_جامی

https://telegram.me/nimaasakk
گـل صـد آرزو نـشکفته پـژمرد
خـزان زنـدگـانـی زودم افـسرد

اگــر راهـم نـگـیـرنـد آشـنایـان
گـریزم عاقبت از شهر بجنورد

#محمدرضا_حیدرزاده

https://telegram.me/nimaasakk
سفر به خیر گل من که می روی با باد
ز دیده می‌روی اما نمی‌روی از یاد

کدام دشت و دمن؟ یا کدام باغ و چمن؟
کجاست مقصدت ای گل، کجاست مقصد باد؟

مباد بیم خزانت که هر کجا گذری
هزار باغ به شکرانه‌ی تو خواهد زاد

خزان عمر مرا داشت در نظر دستی
که بر بهار تو نقش گل و شکوفه نهاد

تمام خلوت خود را اگر نباشی تو
به یاد سرخ‌ترین لحظه‌ی تو خواهم داد
  
تو هم به یاد من او را ببوس اگر گذرت
به مرغ خسته‌پرِ دلشکسته‌ای افتاد

غم چه می‌شود از دل بران که هر دو عنان
سپرده‌ایم به تقدیر هر چه بادا باد

بیایم از پی تو گردباد اگر نبرد
مرا به همره خود سوی ناکجاآباد

#حسین_منزوی

https://telegram.me/nimaasakk
میل دارم که مثل آن ایّام، باز با من قرار بگذاری
توی دستان خالی این مرد، بی‌تعارف انار بگذاری

زیر باران گیسوانت باز، بنشینم بدون دغدغه‌ای
لحظه‌هایی که پیش من هستی، پرده‌ها را کنار بگذاری

مرده بودم –به قول مولانا– تو مرا روح تازه بخشیدی
مطمئنم خدا تو را آورد، تا برایم بهار بگذاری

قول دادی که سایه‌ی خود را، از سرِ بخت من نمی‌گیری
رسم ما این نبود در چشمم، این همه انتظار بگذاری

دردِ پنهان«داش آکُل» را، غیر «مرجان» کسی نمی‌فهمد
نکند باز با کسی دیگر، بروی یا قرار بگذاری

خشم در شأن چشم‌هایت نیست، با من این روزها مدارا کن
این سلاح کشنده را نکند رو به این نقطه کار بگذاری

همه ی ترس، ترسم از این است که در این فصل، فصل دلتنگی
شاعر چشم‌های مستت را بروی در غبار بگذاری

بعد یک عمر شاعری کردن، بعد یک عمر آرزومندی
داغ گل‌بوسه‌های شیرین را، بر دلم یادگار بگذاری

فکرِ این روز را نمی کردم که در این دوردست، در غربت
این هوادار چشم‌هایت را، یک شب آخر کنار بگذاری

این سفر را به دیگری بسپار، روی این پل، پل مقوایی
نکند باز هم زبانم لال، قدمی بی گدار بگذاری!

#خدابخش_صفادل

https://telegram.me/nimaasakk
و کسانی که عوام ایشان را علما خوانند، از همهٔ عوام جاهل‌ترند.

#عین‌القضات_همدانی

از عامه، خاص هست بسی بَتَر
زین صعب‌تر چه باشد، پتیاره!؟

#ناصر_خسرو
پتیاره= در اینجا: مصیبت، زشتی، دشمنی

https://telegram.me/nimaasakk