بگرفته خواب چشمم غم چشم نیمخوابی
بربوده صبر و تابم رخ بهْ ز آفتابی
#صغیر_اصفهانی
https://telegram.me/nimaasakk
بربوده صبر و تابم رخ بهْ ز آفتابی
#صغیر_اصفهانی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
شعری از شهریار
که در دیوانهای چاپ شده از او بعد از انقلاب حذف شده است:
🍁🍁🍁🍁🍁
بفکن ز آتشین رُخَت ای مه نقاب را
تا از خجالت آب کنی آفتاب را
ای خفته زیر پرچم زلف تو، انقلاب
برخیز و برفراز عَلَمِ انقلاب را
زینتفروشِ زشت، نقابش، نهفته عیب
ای گل! بپوش زینت و بفکن نقاب را
شیخ از سیاهرختی زن شد سپیدبخت
عنوان روسیاهی از آن شد حجاب را
از گریهی سحاب غرض خندهی گل است
تا تیغ آفتاب بِدرّد سحاب را
روزی که زن سوال کند از حقوق خویش
آن شیرمرد کیست که گوید جواب را
با شیخ از شراب حکایت مکن که شیخ
تا خون خلق هست ننوشد شراب را
#شهریار
https://telegram.me/nimaasakk
که در دیوانهای چاپ شده از او بعد از انقلاب حذف شده است:
🍁🍁🍁🍁🍁
بفکن ز آتشین رُخَت ای مه نقاب را
تا از خجالت آب کنی آفتاب را
ای خفته زیر پرچم زلف تو، انقلاب
برخیز و برفراز عَلَمِ انقلاب را
زینتفروشِ زشت، نقابش، نهفته عیب
ای گل! بپوش زینت و بفکن نقاب را
شیخ از سیاهرختی زن شد سپیدبخت
عنوان روسیاهی از آن شد حجاب را
از گریهی سحاب غرض خندهی گل است
تا تیغ آفتاب بِدرّد سحاب را
روزی که زن سوال کند از حقوق خویش
آن شیرمرد کیست که گوید جواب را
با شیخ از شراب حکایت مکن که شیخ
تا خون خلق هست ننوشد شراب را
#شهریار
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
اگرچه باغ در آغوش باد پرپر شد
بگو به اهل محل، حال باغبان خوب است
#محمدابراهیم_لگزیان
https://telegram.me/nimaasakk
بگو به اهل محل، حال باغبان خوب است
#محمدابراهیم_لگزیان
https://telegram.me/nimaasakk
بگو که حال تمام پرندگان خوب است
ستاره خوب و خدا خوب و آسمان خوب است
زمانه چون سرِ ناسازگاریاش گُل کرد
پناه بردنِ مردان به شوکران خوب است
اگرچه باغ در آغوش باد پرپر شد
بگو به اهل محل، حال باغبان خوب است
برای من که گرفتار آسمان شدهام
پریدن و نرسیدن به آشیان خوب است
تمام عقربهها را به هم بچسبانید
که این معامله، با گردش زمان خوب است
اگرچه قصهی ما، بد شروع شد اما
صبور باش که پایانِ داستان خوب است
#محمدابراهیم_لگزیان
https://telegram.me/nimaasakk
ستاره خوب و خدا خوب و آسمان خوب است
زمانه چون سرِ ناسازگاریاش گُل کرد
پناه بردنِ مردان به شوکران خوب است
اگرچه باغ در آغوش باد پرپر شد
بگو به اهل محل، حال باغبان خوب است
برای من که گرفتار آسمان شدهام
پریدن و نرسیدن به آشیان خوب است
تمام عقربهها را به هم بچسبانید
که این معامله، با گردش زمان خوب است
اگرچه قصهی ما، بد شروع شد اما
صبور باش که پایانِ داستان خوب است
#محمدابراهیم_لگزیان
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
مبادا این بیابان باد را از پا بیندازد
مبادا بیستون فرهاد را از پا بیندازد
صدا پشت صدا در دشت میپیچد، چرا باید
سکوت بیمحل، فریاد را از پا بیندازد
مبادا این، مبادا آن، دراین بحبوحه میترسم
نگاهی هرچه باداباد را از پا بیندازد
مگر از غیب دستی وا کند بال و پر ما را
مگر این دادها، بیداد را از پا بیندازد
مباش آسوده از افسون بیدردی که این صحرا
به آهوبرهای، صیاد را از پا بیندازد!
خودت کوتاه کن دست مرا از آسمان، مگذار
نسیم این مرغ آتشزاد را از پا بیندازد
کمک کن تا کمی با مرگ امشب مهربان باشم
بمان، تا گردنم جلاد را از پا بیندازد!
#محمدابراهیم_لگزیان
https://telegram.me/nimaasakk
مبادا بیستون فرهاد را از پا بیندازد
صدا پشت صدا در دشت میپیچد، چرا باید
سکوت بیمحل، فریاد را از پا بیندازد
مبادا این، مبادا آن، دراین بحبوحه میترسم
نگاهی هرچه باداباد را از پا بیندازد
مگر از غیب دستی وا کند بال و پر ما را
مگر این دادها، بیداد را از پا بیندازد
مباش آسوده از افسون بیدردی که این صحرا
به آهوبرهای، صیاد را از پا بیندازد!
خودت کوتاه کن دست مرا از آسمان، مگذار
نسیم این مرغ آتشزاد را از پا بیندازد
کمک کن تا کمی با مرگ امشب مهربان باشم
بمان، تا گردنم جلاد را از پا بیندازد!
#محمدابراهیم_لگزیان
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
از من امروز، هلالی، مطلب خاطر جمع
که دل آشفتهی آن زلف مشوش دارم...!
#هلالی_جغتایی
https://telegram.me/nimaasakk
که دل آشفتهی آن زلف مشوش دارم...!
#هلالی_جغتایی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
به خواب از آن نرود چشم خستهام تا صبح
که همچو مرغ شب افسانهگوی خویشتنم!
#رهی_معیری
https://telegram.me/nimaasakk
که همچو مرغ شب افسانهگوی خویشتنم!
#رهی_معیری
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
سرِ افعی و سرِ شیخ بکوبید به سنگ
که در آن زهر و در این وسوسهی اوهام است
از در خانهی زاهد گذری وا پس رو
که به هرجایی از آن کوچه نهی پا، دام است
#عارف_قزوینی
https://telegram.me/nimaasakk
که در آن زهر و در این وسوسهی اوهام است
از در خانهی زاهد گذری وا پس رو
که به هرجایی از آن کوچه نهی پا، دام است
#عارف_قزوینی
https://telegram.me/nimaasakk
Forwarded from دومان (|\|€|\|\@)
4_628171625971319253.MP3
4.9 MB
چه بنویسم، چه ننویسم، چه بسرایم چه نسرایم
تویی تو، گفته و ناگفته، بانوی غزلهایم
تمام عشقها، پیش از تو مثل رودها بودند
که باید میرساندندم به تو، آری به دریایم
به بام انس تو خو کردهام چون کفتر جلدی
که از هر گوشهای پر وا کنم، سوی تو میآیم
پس از فرزند مریم اینک این من: عیسیِ دیگر!
که شد بالای عشق و بازوی شعرم چلیپایم
خوشم میآید از شادی، ولی هر بار میخوانم
همین تحریر محنت میتراود از غمآوایم
به سختی خستهام از زندگی، وز خود، کجایی تا
به قدر یک نفس در سایهی سروت بیاسایم؟
کلیدی دارم از شعر، این فلزّ تُرد سحرآمیز
که قفل بوسه از لبهای شیرینِ تو بگشایم
دوباره میکشد سر، آتش از خاکستر شعرم
که من هم در غزل از جوجه ققنوسانِ نیمایم
#حسین_منزوی
https://telegram.me/nimaasakkْ
تویی تو، گفته و ناگفته، بانوی غزلهایم
تمام عشقها، پیش از تو مثل رودها بودند
که باید میرساندندم به تو، آری به دریایم
به بام انس تو خو کردهام چون کفتر جلدی
که از هر گوشهای پر وا کنم، سوی تو میآیم
پس از فرزند مریم اینک این من: عیسیِ دیگر!
که شد بالای عشق و بازوی شعرم چلیپایم
خوشم میآید از شادی، ولی هر بار میخوانم
همین تحریر محنت میتراود از غمآوایم
به سختی خستهام از زندگی، وز خود، کجایی تا
به قدر یک نفس در سایهی سروت بیاسایم؟
کلیدی دارم از شعر، این فلزّ تُرد سحرآمیز
که قفل بوسه از لبهای شیرینِ تو بگشایم
دوباره میکشد سر، آتش از خاکستر شعرم
که من هم در غزل از جوجه ققنوسانِ نیمایم
#حسین_منزوی
https://telegram.me/nimaasakkْ
دل، اهل مکدر شدن از حرف
کسی نیست
ای آه جـگرســوز! بــه آیـیـنـه
چــه گفتی؟
#فاضل_نظری
https://telegram.me/nimaasakk
کسی نیست
ای آه جـگرســوز! بــه آیـیـنـه
چــه گفتی؟
#فاضل_نظری
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
بر کُنده ی تمام درختان جنگلی
نام تو را به ناخن برکَندم
اکنون تو را، تمام درختان
با نام میشناسند
نام تو را به گُردهی گور و گوزن
با ناخن پلنگان بنوشتم
اکنون تو را تمام پلنگان کوهها
اکنون تورا تمام گوزنان زردموی
با نام میشناسند
دیگر نام تو را، تمام درختان
گاهِ بهار زمزمه خواهند کرد
و مرغهای خوشخوان
صبح بهار نام تو را
به جوجههای کوچک خود، یاد خواهند داد
ای بیخیال مانده زِ من دوست!
دیگر تو را زمین و زمان
از برکت جنون نجیب من
با نام میشناسند
ای آهوی رمندهی صحرای خاطره
در واپسین غروب بهار!
#منوچهر_آتشی
https://telegram.me/nimaasakk
نام تو را به ناخن برکَندم
اکنون تو را، تمام درختان
با نام میشناسند
نام تو را به گُردهی گور و گوزن
با ناخن پلنگان بنوشتم
اکنون تو را تمام پلنگان کوهها
اکنون تورا تمام گوزنان زردموی
با نام میشناسند
دیگر نام تو را، تمام درختان
گاهِ بهار زمزمه خواهند کرد
و مرغهای خوشخوان
صبح بهار نام تو را
به جوجههای کوچک خود، یاد خواهند داد
ای بیخیال مانده زِ من دوست!
دیگر تو را زمین و زمان
از برکت جنون نجیب من
با نام میشناسند
ای آهوی رمندهی صحرای خاطره
در واپسین غروب بهار!
#منوچهر_آتشی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
رفتند ماهیها و ماه از آبگیرت
تو ماندهای و سرنوشت ناگزیرت
با قلههای خستهی در مه خزیده
با آبشارانِ نجیب سربهزیرت
خالیست از آوای دُرناهای عاشق
آغوش باز بیدریغ گرمسیرت
در آسمانت رد قوهای مهاجر
کوچیدهاند از پرچمت، شمشیر و شیرت
با بیپناهی نسبتی دیرینه دارند
دریا و دشت و جنگل و کوه و کویرت
بُغضی هزارانساله پنهان کرده در خویش
جغرافیای زخمیات، تاریخ پیرت
تو ماندهای و گزمگان دشنه در دست
حمام فین و تیغ و رگهای امیرت
ایران من، ای رستم خنجر به پهلو!
افتاده سمت نابرادرها مسیرت
تنهای تنها ماندی و کاری نکردند
سیمرغ و زال و گرز و رخش بینظیرت
یک روز باطل میشود افسون این دیو
از کوزه بیرون میزند روح اسیرت
روزی که میرقصند زیر چتر باران
مردان عاشقپیشه، زنهای دلیرت
#حسنروشان
https://telegram.me/nimaasakk
تو ماندهای و سرنوشت ناگزیرت
با قلههای خستهی در مه خزیده
با آبشارانِ نجیب سربهزیرت
خالیست از آوای دُرناهای عاشق
آغوش باز بیدریغ گرمسیرت
در آسمانت رد قوهای مهاجر
کوچیدهاند از پرچمت، شمشیر و شیرت
با بیپناهی نسبتی دیرینه دارند
دریا و دشت و جنگل و کوه و کویرت
بُغضی هزارانساله پنهان کرده در خویش
جغرافیای زخمیات، تاریخ پیرت
تو ماندهای و گزمگان دشنه در دست
حمام فین و تیغ و رگهای امیرت
ایران من، ای رستم خنجر به پهلو!
افتاده سمت نابرادرها مسیرت
تنهای تنها ماندی و کاری نکردند
سیمرغ و زال و گرز و رخش بینظیرت
یک روز باطل میشود افسون این دیو
از کوزه بیرون میزند روح اسیرت
روزی که میرقصند زیر چتر باران
مردان عاشقپیشه، زنهای دلیرت
#حسنروشان
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak