english class
32 subscribers
124 photos
22 videos
7 files
11 links
برگزاری کلاس های زبان انگلیسی ***ازمبتدی تاپیشرفته*** و ***ترجمه متون انگلیسی به فارسی***
تمام دوستان وهمراهان گرامی لطفانظرات وپیشنهادات خودراباادمین به اشتراک بگذارید؛

@TEACHERENGLAND
Download Telegram
Let us rejoice indeed

بیائید شادی کنیم  


For this is the day of Eid

بخاطر اینکه امروز عید است

 

CHORUS:
La ilaha illallah
Muhammad rasulallah
La ilaha illallah
Muhammad rasulallah
‘Alayhi salatullah
‘Alayhi salatullah

خدایی جز الله نیست

محمد (ص) فرستاده خدا است

درود و سلام خدا بر او

 

Children are wearing new clothes

کودکان لباسهای نو می پوشند


Bright colures fill the streets

رنگهای روشن و درخشان کوچه و خیابان رو پر کرده است


Their faces full of laughter

صورتهایشان پر از خنده است


Their pockets full of sweets

و جیبهایشان پر از شیرینی است


Let us rejoice indeed
For this is the day of Eid

بیائید شادی کنیم

بخاطر اینکه امروز عید است

 

Mosques are full of worshippers

مسجدها پر است از عبادت کنندگان


in rows straight and neat

در صف های صاف و مرتب

 

 

Their Lord they remember, His name they repeat

خدایشان را یاد می کنند و نامش را تکرار می کنند

 

Their hands are raised to the sky

دستهایشان رو به آسمان بلند است


They supplicate and plead

آنها مناجات و درخواست می کنند


On this blessed day

در روز خجسته و مبارک


Forgive us they entreat

التماس و درخواست می کنند تا ما را ببخشد


Let us rejoice indeed
For this is the day of Eid

بیائید شادی کنیم

بخاطر اینکه امروز عید است

 

CHORUS

People are giving charity

مردم صدقه می دهند


And helping those in need

In giving they’re competing

Today there is no greed

به کسانی که به کمک نیاز دارند کمک می کنند

امروز هیچ حرص و طمعی نیست


Let us rejoice indeed
For this is the day of Eid

بیائید شادی کنیم

بخاطر اینکه امروز عید است



CHORUS

Enemies embracing each other
All hatred is buried

کسانی که با هم دشمنی داشتند 
یکدیگر را در آغوش می گیرند

همه کینه ها به خاک سپرده می شوند


Everyone is celebrating

همه مشغول جشن گرفتن هستند


Greeting everyone they meet

و هر کسی که ملاقات می کنند تبریک و تهنیت می کنند


Let us rejoice indeed
For this is the day of Eid

بیائید شادی کنیم

بخاطر اینکه امروز عید است

کانال مارودنبال کنید
 @ZabanEnglishClass
شادی یعنی👇👇👇

Happiness is what happens now when you appreciate what you have.

شادی به معنی چیزیِ که الان اتفاق افتاده و تو قدردان چیزی که داری هستی.

کانال مارابه دیگران معرفی کنید
@ZabanEnglishClass
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیکشنری جامع و هوشمند پارسدیک
دانلود از کافه بازار
http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.lasun.parsdic&ref=shar

دانلود از گوگل پلی
http://play.google.com/store/apps/details?id=ir.lasun.parsdic

@lasun_ir
دیکشنری بسیارمفید وکارآمد دوستان میتوانند استفاده کنند ونقطه نظرات خودرادرزمینه بهبود هرچه بیشتراین اپلیکیشن بامادرارتباط بذارن


@ZabanEnglishClass
الفباى زیبای زندگى
از نگاه سافار،
روانشناس بزرگ ایتالیایی


▪️K: Know
▫️بدانید.
بدانید که هر مسئله‌ای هرچقدر هم که سخت و دشوار باشد در نهایت حل خواهد شد. همان‌طور که گرمای مطبوع و دلپذیر بهار پس از سرمای طاقت‌فرسای زمستان می‌آید.

▪️L: Love
▫️دوست بدارید.
اجازه دهید که عشق به جای نفرت، قلبتان را پر کند. زمانی که نفرت در قلب شما ساکن است هیچ فضای خالی برای عشق وجود ندارد، اما موقعی که عشق در قلبتان ساکن است، تمام خوشبختی و شادی در وجودتان قرار دارد.

▪️M: Manage
▫️مدیر باشید.
بر زمان مدیریت داشته باشید، تا نگرانی کمتری شما را رنج دهد.

▪️N: Notice
▫️توجه کنید.
هرگز افراد فقیر، ناامید، رنج‌کشیده و ضعیف را نادیده نگیرید و هر نوع کمکی را که قادرید به این افراد ارائه دهید، از آنان دریغ نکنید.

@ZabanEnglishClass
#Appearance ظاهر#

اگر بخواهیم از ظاهر کسی تعریف کنیم از جملات زیرمیتوان استفاده کرد👇👇👇

You look nice today.
چقدر امروز خوب شدی.

I love your new hairstyle.
مدل موهاتو دوست دارم.

That color looks good on you.
رنگ لباست خیلی بهت میاد.

You look good in blue.
رنگ آبی خیلی بهت میاد.

کانال رامنتشرکنید
@ZabanEnglishClass
اسمها

اسم‌ها گسترده‌ترين اقسام کلمات را تشکيل مي‌دهند. بطور کلی‌ در زبان انگليسی‌ مي‌توان اسامی‌ را در دو دسته طبقه‌بندی‌ کرد: اسامی‌ قابل شمارش و اسامی‌ غير قابل شمارش:

اسامی‌ قابل شمارش آن دسته از اسامی‌ هستند که می‌توانند شمرده شوند. اين بدين معنی‌ است که مي‌تواند بيش از يکی‌ از آنها وجود داشته باشد.

اسامی‌ غير قابل شمارش اسامی‌ هستند که قابل شمردن نيستند (مانند water يا آب). اين اسامی‌ تنها بصورت مفرد بکار می‌روند و حالت جمع ندارند.

 

چند مثال

1- اسامی‌ قابل شمارش:

 

جمع

مفرد

the boys

the boy

some answers

an answer

those cars

that car

2- اسامی‌ غير قابل شمارش:

 

paper, wood, coal, silk, wool, cotton

بسياری‌ از مواد و مصالح

gold, iron, silver, steel

فلزات

fish, fruit, sugar, meat, cheese, bread

مواد غذايی‌

water, oil, milk, tea, air, steam, oxygen

مايعات و گازها

money, music, noise, land, hair, ice, snow

چيزهای‌ ديگر

 

ويژگيهای‌ اسامی‌ قابل شمارش و غير قابل شمارش

اسمهای‌ قابل شمارش:

1- مي‌توانند به دنبال an، a يا one بيايند.

2- مي‌توانند به دنبال these، few، many و those بيايند.

3- مي‌توانند به دنبال يک عدد (مثلاً two ،three و ...) بيايند.

مثال:

 

غير قابل شمارش

قابل شمارش

(not: ... a good work.)

I have a good job.

(not: ... Those foods.)

Those meals were delicious.

(not: ... two breads.)

I bought two loaves.

 

اسمهای‌ غير قابل شمارش:

1- نمي‌توانند با حروف تعريف نامعين (a و an) بکار روند، بلکه بايد با some مورد استفاده قرار بگيرند.

2- مي‌توانند به دنبال much و little بيايند.

3- به راحتی‌ می‌توانند به دنبال اصطلاحاتی‌ از قبيل most of the، all of the، all the وhalf the بيايند.

مثال:

 

قابل شمارش

غير قابل شمارش

(not: ... made of trees.)

It's made of wood.

(not: ... too much vehicle.)

There's too much traffic.

(not: ... all the table.)

I sold all the furniture.


کانال رامنتشرکنید
@zabanEnglishclass 
توضیح اسامی قابل شمارش وغیرقابل شمارش؛
درزبان فارسی یکسری چیزها داریم که قابل شمارش و یکسری چیزها هم غیرقابل شمارشند وما دراین مسأله اتفاق نظرداریم٬
اگرمادقت کنیم وقتی میرویم مغازه میگوئیم دوعدد(تا)پفک نیازدارم»»»»»»پس پفک قابل شمارش میباشد واگربرنج موردنیازماباشد نمیگوئیم دوتا برنج مگر که واحدی برا تفکیک آن مشخص باشد ومیگوئیم دوتا کیسه برنج
وما یک کیلو برنج رانمیتوانیم دانه دانه بشماریم پس غیرقابل شمارش میباشد ومایعات نیز همینجور
مثال مغازه روگفتیم؛ماوقتی مغازه هستیم وقتی تعدادگفتیم پس اسم موردنظرماقابل شمارش و اگر مقدارگفتیم میشودغیرقابل شمارش،
وبرای سؤال پرسیدن قابل شمارش
How many?
به معنای چه تعداد(چندتا)
How much?
به معنای چه مقدارمیباشد
ومادرجواب تعدادیامقدار رامیگوییم
مثال؛How many book do you want
چه تعدادکتاب میخوای؟؟؟؟
درجواب تعدادمیگوییم مثلا دوکتاب
How much do you want tea????
چه مقدارچای میخوای؟؟؟؟
درجواب میگوییم مقداری چای(some tea)
کلمهsomeهم برای قابل شمارش وهم غیرقابل شمارش استفاده میشود
وکلمه manyفقط برای اسامی قابل شمارش استفاده میشود.
@ZabanEnglishClass

کانال مارافراموش نکنید
@ZabanEnglishClass
بیان احساسات به انگلیسی

Oh, my God

What a good chance!

What a luck!

I do not know what to say!

I have no words!

Oh, damn!

Hell!

Really?

What a pity!

I can not believe it!

Incredible!

I hope so.

I feel ill (sad, disgusted).

It's good for me.

On the contrary!

Just the other way round!

Not a bit!

It's all right (good).

No way!

With pleasure.

It is none of your business!

That's too much!

Wonderful!

Great!

My feelings are hurt.

My heart is broken.

My hopes are betrayed.

My hopes are broken.

Absolutely!

Of course!

Exactly so!

Exactly!

Definitely

Who knows!

کانال مارادنبال کنید
@ZabanEnglishClasd
#سخنی آموزنده و#زیبا
Life is a mirror and will reflect back to the thinker what he thinks into it.

@ZabanEnglishClass

زندگی مانند آینه است هر آنچه را که فرد به آن بیاندیشد برایش انعکاس می دهد.
نحوه حال واحوالپرسی( greeting)

که دریک مکالمه باگفتگوحداقل به دونفرنیازداریم
نفراولAli
نفردوم fatemeh
Ali;helloیاhi. Fatemeh
هلو_های فاطمه(سلام فاطمه)
Fatemeh;hello_hi. Ali
سلام علی
Ali;how are you????
هوآریو؟؟؟حال شما(حالت)چطوره
Fat; I'm ok_i am fine _i am great
آیم اوکی_فاین_گریت(من خوبم)
Ali;nice to meet you
نایس تومیت یو(ازدیدن شماخوشحالم)
Fat;nice to meet you too.
نایس تومیت یو تو(وهمچنین منم ازدیدن شماخوشحالم)
دراین مکالمه ما دوتا(تو داشتیم)(to_too)که اولی به معنی هم چنین که درجمله آخرکاربردداشت،ودومی به معنی به میباشد.

کانال فوق را منتشرکنید
@ZabanEnglishClass
یادگیری اعضای بدن؛
head
سر(شنیدیم که میگن توفوتبال هدمیزنن)یا(هدبند،همیشه باهدبندسرمون میبندیم)
hair
مو
eyebrow
ابرو
nose
بینی
Mouth
دهان
tooth
دندان(بلوتوثی که مادیدیدم داخل گوشی میشه دندان آبی بلو=آبی وتوث هم دندان
ear
گوش
Chin
چانه
Throat
گلو
Neck
گردن
Wrist
مچ
طبق قانونی که درانگلیسی هستش حرفwقبل ازحرفrخوانده نمیشود وفقط نوشته میشود پس میخونیمrist
Arm
ساق وبازو دست(ازمچ تاآرنج
وازآرنج تابازو اطلاق میشود)
Elbow
آرنج
Back
کمر_پشت
Shoulder
شانه
Chest
سینه(یک اصطلاح عامیانه بین یک قشری ازمردم هست که میگویند چست بگیرید یعنی محکم به سینه بفشاریدومحکم بگیرید)
Stomach
معده _شکم
Thumb
انگشت شصت دست
Hand
دست(توفوتبال میگن توپ هندشد یعنی باپنجه دست برخوردکرد)
finger
انگشت دست بجزانگشت شصت
Hip
ران _مفصل ران
Leg
پا(درفارسی یک کلمه بسیارنزدیک بااین کلمه داریم لنگ،میگن فلانی لنگش شکست)
Knee
زانو
Ankle
قوزک پا
Foot
مچ پا
Toe
انگشت پا

@ZabanEnglishClass
Learn about what

What's your............?
......... شما چیست؟

What's your name?
نام شما چیست؟
What's your job?
کار شما چیست؟
What's your dream?
رویای شما چیست؟
what's your dinner?
شام شما چیست؟
What's your lunch?
نهار شما چیست؟
what's your goal?
هدف شما چیست؟
What's your religion?
دین شما چیست؟
What's your plan?
برنامه شما چیست؟
What's your cellphone?
شماره موبایل شما چیست؟
What's your wish?
آرزوی شما چیست؟

@ZabanEnglishClass
Learn
Where...........today

Where is ......... today ?

......... امروز کجاست ؟

Where is Ali today ?
علی امروز کجاست ؟

Where is Mina today ?
مینا امروز کجاست ؟

Where is your father today ?
پدرت امروز کجاست ؟

Where is your brother today?
برادرت امروز کجاست ؟

Where is your mother today?
مادرت امروز کجاست؟

Follow us

@ZabanEnglishClass
Short story

Princess Spy
شاهزاده جاسوس


Noor Inayat Khan was born a princess but died living the life of a spy while fighting the Nazis.

She was born in Moscow in 1914 to an American mother and an aristocratic Indian father, which made her a princess. Khan and her family soon moved to London and then Paris where she went to school. After completing her education, she began writing children’s stories and may have gone on to lead the quiet life of a writer. But this was not her path.

When World War II broke out in Europe, Khan’s life took an unexpected turn. France fell to German forces in 1940. Khan fled to London with her family. Her life was forever changed. She was a gentle woman. She was raised as a pacifist by her father, a famous Sufi teacher. She did not believe in war but decided that she had to take a stand against the Nazis. She joined the Women’s Auxiliary Air Force later that year. And in 1942, she was recruited to become a spy and radio operator.

Though some of her spy trainers were unsure whether Khan was up to the job, she was given a dangerous mission. She flew and parachuted into France to join the resistance network in Paris. Her code name was “Madeleine”. Her mission was so dangerous that her spy trainers didn’t expect her to live more than six weeks. One by one the other spies on her team were captured. Her bosses told her to return to England, but Khan refused. She continued her mission of sending messages to London while doing her best to avoid the German secret police.

Khan was eventually betrayed by a French fellow spy and arrested. Even worse, the secret police found copies of her secret radio signals and were able to trick Allied forces into sending new spies into their hands.

Khan didn’t sit back and wait for the war to end. She escaped prison, but was caught. She was punished with solitary confinement and tortured for ten months. To her credit, she did not reveal any information to her captors the entire time she was there.

Eventually, Khan and three other agents were sent to Dachau concentration camp. She was killed there on September 13, 1944, less than a year before the end of the war. Her last word before being shot was ‘liberty’.

@ZabanEnglishClass


Short story


Princess spy
شاهزاده جاسوس

نور عنایت خان یک شاهزاده خانم متولد شد، اما هنگام مرگ جاسوسی بود که با نازی ها مبارزه می کرد.

او در سال 1914 در مسکو از مادری آمریکایی و یک پدر هندی اشراف زاده به دنیا آمد و همین امر از او یک شاهزاده خانم ساخت. خان و خانواده اش به زودی به لندن و سپس پاریس رفتند و او به مدرسه رفت. پس از اتمام تحصیل شروع به نوشتن داستانهای کودکانه نمود و ممکن بود زندگی آرام یک نویسنده را ادامه دهد. اما این مسیر [زندگی] او نبود.

هنگامی که جنگ جهانی دوم در اروپا درگرفت، تغییری غیرمنتظره در زندگی خان پدید آمد. فرانسه در سال 1940 در برابر نیروهای آلمانی سقوط کرد. خان با خانواده اش به لندن فرار کرد. زندگی او برای همیشه تغییر کرد. او زنی آرام بود. او نزد پدرش که یک معلم مشهور صوفی بود به عنوان یک صلح طلبی پرورش یافت. او اعتقادی به جنگ نداشت اما به این نتیجه رسید که باید با نازی ها مقابله کند. او بعدها در همان سال به نیروی کمکی زنان ملحق شد. او در سال 1942 به عنوان یک جاسوس و اپراتور رادیویی استخدام شد.

اگر چه برخی از مربیان جاسوسی خان مطمئن نبودند که او برای آن کارمناسب باشد، ماموریتی خطرناک به او محول شد. او برای پیوستن به شبکه مقاومت در پاریس به آنجا پرواز کرد. اسم سازمانی او«مادلین» بود. مأموریت او به حدی خطرناک بود که مربیان جاسوسیِ او، از وی انتظار نداشتند [بتواند] بیش از شش هفته زنده بماند. جاسوسان دیگر در تیم او یکی پس از دیگری دستگیر می شدند. کارفرمایان خان به او گفتند که به انگلستان بازگردند، اما او قبول نکرد. وی ماموریت فرستادن پیام ها به لندن و در عین حال فرار از دست مأموران پلیس مخفی آلمان را ادامه داد.

سرانجام یک جاسوسی همکار فرانسوی به خان خیانت کرد و او دستگیر شد. بدتر از آن اینکه پلیس مخفی کپی سیگنال های رادیویی مخفی او را پیدا کرد و توانست با ارسال جاسوسان جدید نیروهای متفقین را فریب دهد.

خان دست بردار نبود و منتظر پایان جنگ نماند. او از زندان فرار کرد اما دستگیر شد. او را برای تنبیه ده ماه به سلول انفرادی فرستادند و شکنجه کردند. او در تمام روزهایی که آنجا بود، هیچ اطلاعاتی به اسیرکنندگانش ن
داد و به این مسئله افتخار می کرد.

سرانجام خان و سه جاسوس دیگر را به اردوگاه کار اجباری داشا فرستادند. او در 13 سپتامبر 1944، کمتر از یک سال قبل از پایان جنگ کشته شد. آخرین حرفش قبل از تیرباران «آزادی» بود.
@ZabanEnglishClass
Vocabulary
لغات مربوط به ازدواج

🔷propose to خواستگاري کردن
🔷get engaged نامزد کردن
🔷set a date تاريخ مشخص کردن
🔷bride and groom عروس و داماد
🔷best man ساقدوش داماد
🔷bride's maide ساقدوش عروس
🔷registry office محضر
🔷wedding dress لباس عروس
🔷send invitations ارسال کارت عروسي
🔷stage night مراسم مخصوص دوستان مذکر عروس و داماد
🔷hen night مراسم مخصوص دوستان مونث عروس و داماد
🔷pre wedding nerveدردسرهاي قبل از مراسم
🔷happily married ازدواج موفق داشتن
🔷wedding anniversary سالگرد ازدواج
🔷silver wedding بیست وپنجمین سالگرد ازدواج
🔷golden wedding پنجاهمین سالگرد ازدواج
🔷wish happy marriage آرزوي خوشبختي کردن
@ZabanEnglishClass
Sentences

نحوه ي بيان فاسد شدن مواد غذايي

The milk has gone sour
شیر ترش شده است.

The meat is rotten
گوشت فاسد شده است.

The cheese is moldy
پنیر کپک زده است.

These eggs are rotten
این تخم مرغ ها فاسد شده اند.

This bread is stale.
این نان بیات است.
@ZabanEnglishClass
کارهائی که ممکنه توی روز تعطیل انجام بدیم رو به انگلیسی روبه همراه تلفظ یاد بگیریم بدنیست

🔷watch Tv
واچ تی وی
تلویزیون تماشا کردن
🔷listen to the radio
لیسِن تو دِ رِدیو
گوش کردن رادیو
🔷listen to music
لیسِن تو میوزیک
گوش کردن موزیک
🔷read a book
رید اِ بوک
خواندن یک کتاب

🔷read the newspaper
رید دِ نیوز پِیپِر
خواندن روزنامه

🔷play cards
پلِی کاردز
پاسور بازی کردن

🔷practice the piano
پرَکتیس دِ پیانو
پیانو تمرین کردن
🔷exercise
اِکسِرسایز
ورزش کردن
🔷relax
ریلَکس
استراحت کردن
@ZabanEnglishClass