ادب‌سار
13.4K subscribers
4.82K photos
117 videos
20 files
813 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅درست بنویسیم

«به» جدا از واژه‌ی پس از خود نوشته می‌شود:
به برادرت گفتم
به‌سر بردن
به آواز بلند
به‌سختی
خانه‌به‌خانه
به نام خدا

به‌جز:
1. هنگامی که بر سر کارواژه(فعل) یا کارریشه(مصدر) بیاید:
بگفتم، بروم، بنماید، بگفتن(=گفتن)

2. به‌گونه‌ی «بدین»، «بدان»، «بدو» و «بدیشان» به‌کار رود.
(گونه‌ی کهنِ افزون‌واژه‌ی(حرف اضافه‌ی) "به"، تنها در واژگان «بدین، بدان، بدو، بدیشان» به جا مانده است)

3. هرگاه زاب(صفت) بسازد:
بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام(=نامدار)

#فرهنگستان_زبان_و_ادب_پارسی
#درست_نویسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅درست بنویسیم

«تر» و «ترین» همواره جدا از واژه‌ی پیش از خود نوشته می‌شود.
به‌جز:
بهتر
مهتر
کهتر
کمتر
بیشتر

#فرهنگستان_زبان_و_ادب_پارسی
#درست_نویسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅درست بنویسیم

«می» و «همی» همواره جدا از واژه‌ی پس از خود نوشته می‌شوند:
می‌رود
می‌افکند
همی‌گوید

#فرهنگستان_زبان_و_ادب_پارسی
#درست_نویسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅درست بنویسیم

«هم» همواره جدا از واژه‌ی پس از خود نوشته می‌شود، مگر:

۱. واژه فراخ‌گونه(بسیط‌گونه) باشد:
همشهری، همشیره، همدیگر، همسایه، همین، همان، همچنین، همچنان

۲. بخش دوم واژه، تک‌آوایی باشد:
همدرس، همسنگ، همکار، همراه

۳. بخش دوم واژه با «آ» آغاز شود:
همایش، هماورد، هماهنگ
(اگر پیش از «آ» "همزه" در گویش نمایان شود، «هم» جدا نوشته می‌شود:
هم‌آرمان، هم‌آرزو، هم‌آرِش(هم‌معنی)

پی‌نوشت: «هم» بر سر واژگانی که با «الف» یا «م» آغاز می‌شود، جدا نوشته می‌شود:
هم‌اندیش، هم‌اندازه، هم‌مرز، هم‌میهن

#فرهنگستان_زبان_و_ادب_پارسی
#درست_نویسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅درست بنویسیم

"ها" نشانه‌ی چندینه(علامتِ جمع) است و در هم‌آمیزی(ترکیب) با واژه‌ها، به هر دو گونه‌ی پیوسته و جدا درست می‌باشد:
باغها / باغ‌ها
چاهها / چاه‌ها
کوهها / کوه‌ها
گرهها / گره‌ها

ولی در آیندگاه‌های(موارد) زیر باید جدا نوشته شود:
1. هنگامی که بخواهیم خودِ واژه را برجسته سازیم یا آموزش دهیم:
نسک‌ها(کتاب‌ها)، باغ‌ها، ایرانی‌ها

2. هرگاه واژه پُر دندانه(بیش از سه دندانه) شود و یا به «ط» یا «ظ»(در واژه‌های تازی) پایان پذیرد:
پیش‌بینی‌ها، استنباط‌ها، تلفظ‌ها

3. هرگاه پس از واژه‌های بیگانه‌ی نادَمساز(نامانوس) به‌کار رود:
مرکانتیلیست‌ها، پزیتیویست‌ها، فرمالیست‌ها

4. هرگاه بخواهیم نام‌های ویژه(اسامی خاص) را چندینه کنیم(جمع ببندیم):
کوروش‌ها، فردوسی‌ها، کزازی‌ها، خیام‌ها

5. هر گاه واژه به «ه» ناخواندنی(غیرملفوظ) پایان پذیرد:
میوه‌ها، خانه‌ها
یا به «ه» ناخواندنی‌ای پایان پذیرد که واتِ(حرف) پیش از آن، واتِ پیوسته باشد:
پیه‌ها، به‌ها، پَتِه‌ها(بلیت‌ها)

#فرهنگستان_زبان_و_ادب_پارسی
#درست_نویسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


❗️فرهنگستان برای واژه‌ی «کاتابولیسم» واژه‌ی «فروگشت» و برای واژه‌ی «آنابولیسم» واژه‌ی «فراگشت» را برساخته‌است.
شاید برخی در درستی‌ی این دو نوواژه شک داشته باشند.
نوشته‌ای که در دنباله می‌آید برای روشنگری در این‌باره است.

«متابولیسم» فَرارَوَند سوخت‌وساز درون یاختِه‌های پیکر جانداران است.
متابولیسم خود دو گونه فراروند را دربردارد: آنابولیسم و کاتابولیسم.

🔻آنابولیسم به فراروندهای پیوندی/ترکیبی گویند که به ساخته‌شدن مولکول‌های بزرگتر می‌انجامد و کاروژخواه/انرژی‌خواه است.

🔻کاتابولیسم پرسونانه/دقیقا وارون آنابولیسم است و کاروژزا/انرژی‌زاست.

متابولیسم = کاتابولیسم + آنابولیسم
سوخت‌وساز = سوختن + ساختن
سوخت‌وساز = فروگشت + فراگشت

🔻کاتابولیسم: سوختن/فروگشت (در این فراروند مولکول‌های بزرگتر به مولکول‌های کوچکتر فرومی‌گردند. به دیگرسَخُن، مولکول به مانند دیواری فرومی‌گردد/فرومی‌ریزد؛ ازاین روی فروگشت برابر درخور و پرسونی است.)

🔻آنابولیسم: ساختن/فراگشت (واژگونه‌ی/برعکس فراروند فروگشت است.)

🔽هر دو واژه را فرهنگستان برساخته است.


فرستنده #میلاد_فرخ_وند
#متابولیسم #آنابولیسم #کاتابولیسم #زیست_شناسی #فرهنگستان
@AdabSar
💠🔷🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


پهرستی از واژه‌های برساخته‌ی گروه گرامی واژه‌گزینی فرهنگستان را دیدم که در برابر واژه‌های زیر گزارده شده بودند. واژه‌های برساخته‌ی فرهنگستان خوش‌آهنگ و دانشیک استند. ولی از آنجایی که واژه‌ی کامیدن با واژه‌ی "sex" از نگر چماریک(معنایی) همپوشانیِ اُسپوری(کاملی) ندارند، با بهره از فرهنگ دهخدا این برابرواژه‌ها را برساخته‌ام و گمان می‌کنم که برابرهای رزین‌تری(دقیق‌تری) باشند.
🔻to sex:
مُرزیدن، کامیدن
🔻sex:
مُرزِش،مُرزیدن، کامِش
🔻sexologist:
مُرزش‌شناس، کامش‌شناس
🔻sexology:
مُرزش‌شناسی، کامش‌شناسی
🔻sexologic:
مُرزش‌شناختی، کامش‌شناختی
🔻sex therapist:
مُرزش‌درمانگر، کامش‌درمانگر
🔻sex therapy:
مُرزش‌درمانی، کامش‌درمانی
🔻dual sex therapy:
مُرزش‌درمانی دوسویه، کامش‌درمانی دوسویه
🔻psychosexologist:
روان‌مُرزش‌شناس، روان‌کامش‌شناس
🔻psychosexology:
روان‌مُرزش‌شناسی، روان‌کامش‌شناسی
🔻cyber sex:
مُرزشِ رایانه‌ای، کامشِ رایانه‌ای
🔻oral sex:
مُرزشِ دهانی، کامشِ دهانی
🔻sex toy:
مُرزه ،مُرزش‌اَبزار، کامش‌ابزار

کرپایه‌ی(مصدر) «مُرزیدن» در واژه‌نامه‌ی دهخدا به چم «نزدیکی کردن/to sex» آمده است. واژه‌هایی که تکواژ «کامش» در آن‌ها به کار رفته است از برساخته‌های #فرهنگستان استند.

فرستنده #میلاد_فرخ_وند
#پارسی_پاک
#sex #sexologic #sexology #sexologist #psychosexologist #psychosexology

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادب‌سار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


پهرستی از واژه‌های برساخته‌ی گروه گرامی واژه‌گزینی فرهنگستان را دیدم که در برابر واژه‌های زیر گزارده شده بودند. واژه‌های برساخته‌ی فرهنگستان خوش‌آهنگ و دانشیک استند. ولی از آنجایی که واژه‌ی کامیدن با واژه‌ی "sex" از نگر چماریک(معنایی) همپوشانیِ اُسپوری(کاملی) ندارند، با بهره از فرهنگ دهخدا این برابرواژه‌ها را برساخته‌ام و گمان می‌کنم که برابرهای رزین‌تری(دقیق‌تری) باشند.
🔻to sex:
مُرزیدن، کامیدن
🔻sex:
مُرزِش،مُرزیدن، کامِش
🔻sexologist:
مُرزش‌شناس، کامش‌شناس
🔻sexology:
مُرزش‌شناسی، کامش‌شناسی
🔻sexologic:
مُرزش‌شناختی، کامش‌شناختی
🔻sex therapist:
مُرزش‌درمانگر، کامش‌درمانگر
🔻sex therapy:
مُرزش‌درمانی، کامش‌درمانی
🔻dual sex therapy:
مُرزش‌درمانی دوسویه، کامش‌درمانی دوسویه
🔻psychosexologist:
روان‌مُرزش‌شناس، روان‌کامش‌شناس
🔻psychosexology:
روان‌مُرزش‌شناسی، روان‌کامش‌شناسی
🔻cyber sex:
مُرزشِ رایانه‌ای، کامشِ رایانه‌ای
🔻oral sex:
مُرزشِ دهانی، کامشِ دهانی
🔻sex toy:
مُرزه ،مُرزش‌اَبزار، کامش‌ابزار

کرپایه‌ی(مصدر) «مُرزیدن» در واژه‌نامه‌ی دهخدا به چم «نزدیکی کردن/to sex» آمده است. واژه‌هایی که تکواژ «کامش» در آن‌ها به کار رفته است از برساخته‌های #فرهنگستان استند.

فرستنده #میلاد_فرخ_وند
#پارسی_پاک
#sex #sexologic #sexology #sexologist #psychosexologist #psychosexology

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادب‌سار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


پهرستی از واژه‌های برساخته‌ی گروه گرامی واژه‌گزینی فرهنگستان را دیدم که در برابر واژه‌های زیر گزارده شده بودند. واژه‌های برساخته‌ی فرهنگستان خوش‌آهنگ و دانشیک استند. ولی از آنجایی که واژه‌ی کامیدن با واژه‌ی "sex" از نگر چماریک(معنایی) همپوشانیِ اُسپوری(کاملی) ندارند، با بهره از فرهنگ دهخدا این برابرواژه‌ها را برساخته‌ام و گمان می‌کنم که برابرهای رزین‌تری(دقیق‌تری) باشند.
🔻to sex:
مُرزیدن، کامیدن
🔻sex:
مُرزِش،مُرزیدن، کامِش
🔻sexologist:
مُرزش‌شناس، کامش‌شناس
🔻sexology:
مُرزش‌شناسی، کامش‌شناسی
🔻sexologic:
مُرزش‌شناختی، کامش‌شناختی
🔻sex therapist:
مُرزش‌درمانگر، کامش‌درمانگر
🔻sex therapy:
مُرزش‌درمانی، کامش‌درمانی
🔻dual sex therapy:
مُرزش‌درمانی دوسویه، کامش‌درمانی دوسویه
🔻psychosexologist:
روان‌مُرزش‌شناس، روان‌کامش‌شناس
🔻psychosexology:
روان‌مُرزش‌شناسی، روان‌کامش‌شناسی
🔻cyber sex:
مُرزشِ رایانه‌ای، کامشِ رایانه‌ای
🔻oral sex:
مُرزشِ دهانی، کامشِ دهانی
🔻sex toy:
مُرزه ،مُرزش‌اَبزار، کامش‌ابزار

کرپایه‌ی(مصدر) «مُرزیدن» در واژه‌نامه‌ی دهخدا به چم «نزدیکی کردن/to sex» آمده است. واژه‌هایی که تکواژ «کامش» در آن‌ها به کار رفته است از برساخته‌های #فرهنگستان استند.

فرستنده #میلاد_فرخ_وند
#پارسی_پاک
#sex #sexologic #sexology #sexologist #psychosexologist #psychosexology

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
📒 نمونه‌هایی خواندنی از واژگان برگزیده‌ی #فرهنگستان نخست را ببینیم. این واژه‌ها چنان پذیرفته شده که دیگر برابر بیگانه‌ی آن‌ها به گوش و چشم ما آشنا نیست. ولی چند دهه پیش هر روز بر سر زبان مردمان ما بود. اکنون هم می‌توانیم بجای ریشخند کردن نوواژه‌ها، به کاربرد آن‌ها در چند دهه‌ی آینده بیاندیشیم.

▫️ #هضم = گوارش
▪️ #هوسپیس (فرانسوی) = خسته‌خانه
▫️ #وکلای_انجمن_بلدی = نمایندگان شهر
▪️ #وثیقه = گرو
▫️ #وریفیه (فرانسوی) = رسیدن
▪️ #وریفکاسیون = رسیدگی
▫️ #ناوی_کاتور = دریانورد
▪️ #موعد_قراولی = پاس
▫️ #محال_علیه = برات‌گیر
▪️ #محیل = برات‌کش
▫️ #مریضخانه_بلدی = بیمارستان شهر
▪️ #لانس_تورپیل = اژدر انداز

نمونه‌های دیگر:
▫️ t.me/AdabSar/18815
▪️ t.me/AdabSar/18686

📒 @AdabSar
🪶📜 چند نمونه از واژه‌های تازی پرکاربرد که #ابوالفضل_بیهقی در نوشته‌های خود برای آن‌ها واژه‌گزینی کرده و برخی از آن‌ها امروز پذیرفته شده‌اند:

#تفحص = بازجُست
#حسود = بدسگال
#متهم = بدشناخته
#اهل_بیت = خانگیان
#معلوم = دانسته
#معروف = روی‌شناس
#عشرت = شادکاری
#قهرمان = کارفرمان
#نظایر = مانندگان
#التقا = هم‌دیدار شدن
#رضا = هم‌داستانی
#موافقت = هم‌سازی
#حمایت = سایه گرفتن

برگرفته از تارنمای #فرهنگستان زبان و ادب پارسی

📜🪶 @AdabSar
در هزاره‌ی گذشته ادب‌وَران(ادیبان) بسیاری برای پاسداری از زبان پارسی کوشیدند. به دور از دادمندی(انصاف) است که زنده داشتن و بالندگی پارسی را تنها دستاورد کوشش چند اندیشمند و ادب‌مند(ادیب) بدانیم. در اینجا با نمونه‌هایی از واژه‌های پارسی که #نظامی_گنجوی در چامه‌های خود به‌کار برده است، آشنا می‌شویم. این واژه‌ها در نبیگ(کتاب) «گنجینه‌ی گنجه‌ای» چاپ و در تارنمای #فرهنگستان زبان و ادب پارسی هم‌رسانی شده است:


▫️اِستادگار: #خادم ، نگهبانی که ایستاده پاسبانی کند
▪️بخت‌گویی: #شانس و خوش‌شانسی، یاری بخت
▫️پیش‌خورد: #چاشنی_غذا ، #پیش_غذا
▪️جان‌درازی: #طول_عمر
▫️جهان‌درنگی: تاخیر جهان در انجام مقاصد
▪️شَه‌انگیز: کیش کردن شاه در بازی شترنگ(شطرنج)
▫️کَژمَژ زبان: کسی که #لکنت_زبان دارد ، کودکی که تازه زبان گشوده است
▪️نژاده: #اصیل

@AdabSar
🏢 فرهنگستان نخست و واژه‌های ماندگارش
📝 نویسنده و فرستنده #محمد_سلگی معلم ادبیات


در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، با تلاش‌های محمدعلی فروغی (=ذکاءالملک دوم)، نخست‌وزیر فرزانه و فرهیخته رضاشاه، نخستین #فرهنگستان ایران تاسیس شد. هدف این فرهنگستان، ساختن یا یافتنِ برابرهای پارسی برای کلمات بیگانه (فرانسوی، انگلیسی، عربی و…) بود و توانست در طی سه سال بیش از هزار واژه در زمینه‌های مختلف، مثل اصطلاحات پزشکی، بانکی، دادگستری، شهرداری، گیاه شناسی و… به تصویب برساند:
▫️سال نخست: ۱۲۰ واژه
▫️سال دوم: ۳۶۰ واژه
▫️سال سوم: ۶۵۰ واژه

اعضای این فرهنگستان همه از نامداران عرصه فرهنگ و ادب بودند. از جمله: محمدعلی فروغی، علی‌اصغر حکمت، محمد قزوینی، بدیع‌الزمان فروزانفر، رضازاده شفق، عبدالعظیم قریب، محمود حسابی، علی‌اکبر سیاسی، دکتر قاسم غنی، رشید یاسمی، محمدتقی بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی و ابراهیم پورداوود.
در نتیجه واژگانی در جامعه منتشر می‌شوند که عمر بلندی پیدا می‌کنند و بسیاری از آن‌ها وارد قرن جدید می‌شوند؛ مانند:

آیین دادرسی: #اصول_محاکمات
دادرسی: #محاکمه
دادرس: #قاضی
دادخواست: #عرض_حال
دادستان: #مدعی_العموم
دادسرا: #پارکه
دادگاه: #محکمه
دادگستری: #عدلیه
دادیار: #وکیل_عمومی
آب‌بها: #حق_الشرب

آبرُفت: #alluvion
آتش نشانی: #اطفائیه
آگاهی: #تامینات
آموزش و پرورش: #تعلیم_و_تربیت
استان: #ایالت
استوارنامه: #اعتبارنامه_سیاسی
بازپرس: #مستنطق
بازرس: #مفتش
باشگاه: #club
برچسب: #اتیکت

پاسبان: #آژان (پاسگاه، پاسیار و پاس‌بخش واژگان در پیوسته با پاسبان هستند)
پرتوشناسی: #رادیولوژی
پروانه: #اجازه #جواز #لیسانس
پرونده: #دوسیه
دامپزشک: #بیطار
درمانگاه: #کلینیک
دستمزد: #حق_الزحمه
رایزن: #مستشار_سفارت
روادید: #ویزا
سازمان: #تشکیلات #organisation

سالمندان: #اکابر
شهربانی: #نظمیه
شهرداری: #بلدیه
فرهنگ: #معارف
کارگزینی: #اداره_استخدام_و_پرسنل
کارمزد: #حق_العمل
کارورز: #interne
گرانیگاه: #مرکز_ثقل
گزارش: #راپورت
ماما: #قابله

نانوا: #خباز
نوشت‌افزار: #لوازم_التحریر
نیروی دریایی: #قوای_بحری
هواپیما: #آیرپلان #طیاره
یاخته: #سلول
نوبنیاد: #جدید_الاحداث
نوساز، تازه‌ساز: #جدید_البنا
روزافزون: #دائم_التزاید
نیک‌سرشت، پاک‌نهاد: #سلیم_النفس
تندرست: #صحیح_المزاج

خردسالی: #صغر_سن (صِغَر سن)
سالخوردگی: #کبر_سن (کِبَر سن)
بی‌بندوبار: #لاابالی
بی‌همتا، بی‌نظیر: #عدیم_النظیر
بالادست: #مافوق
خودکام، خودسر: #مطلق_العنان

همچنین واژه‌هایی همچون:
استاندار، انگشت‌نگاری، باجه، بادسنج، بازجو، بازداشت، بازداشت‌گاه، بازنشستگی، باستان‌شناس، بافت، بافت‌برداری، بالینی، بایگانی، بخش‌نامه، بدهکار، پایان‌نامه، پژوهش، پیش‌بینی، پیش‌گیری، دهدار، دهستان، راهنمایی و رانندگی، رزم‌ناو، کالبدشکافی و کارمند.

منابع:
۱- فرهنگستان ایران، واژه‌های نو که تا پایان سال ۱۳۱۹ در فرهنگستان ایران پذیرفته شده است، انتشارات دبیرخانه فرهنگستان.
۲- ماهنامه فرهنگی اجتماعی «قلم یاران»، سال۴، ش۲۷، ص۹۴.

@AdabSar