باید مقدار زیادی تنها باشم. آنچه بدست آوردم فقط نتیجه تنهایی بود.

#یادداشت‌ها
#فرانتس_کافکا

Ambient Drone
Melancholic

@Sadegh_Hedayat©

مسئلهٔ لاینحل: آیا در هم شکسته‌ام؟ آیا روبه زوالم؟ تقریباً همهٔ قرائن چنین نشان می‌دهد - دلسردی - سرخوردگی - احوالِ عصبی - بی‌قرار - نالایقی در شغل - سردرد.

#یادداشت‌ها
#فرانتس_کافکا

Modern Classic Ambient

@Sadegh_Hedayat©

انگار كه از سنگ ساخته شده‌ام، انگار كه سنگ ‌گورِ خود هستم. هيچ روزنه‌اى براى ترديد يا يقين، براى عشق يا نفرت، براى شهامت يا دلواپسى، به طورِ خاص يا كُلى، وجود ندارد.

#یادداشت‌ها
#فرانتس_کافکا


@Sadegh_Hedayat

۳ فوریه: خوابیدن تقریباً غیرممکن؛ به ستوه آمده از رؤیاها، انگار بر من می‌خراشند، بر جسمی یک‌دنده.

#یادداشت‌ها
#فرانتس_کافکا

#Dark_Amnient #Drone
#YaR

@Sadegh_Hedayat©

به رغم همه‌چیز هیچ آرامشی نیست؛ امیدهای صبح در بعدازظهر دفن می‌شود. امکان ندارد که بشود با این جور زندگی، دوستانه کنار آمد.

#یادداشت‌ها
#فرانتس_کافکا

Modern Classic Ambient
Melancholic #YaR

@Sadegh_Hedayat©

در یک حکایت، محکوم به مرگ مدّعی شد بی‌گناه است، و سپس معلوم شد که بی‌گناه نیست و تسلیم شد. سپس زیر طنابِ دار دید که پرنده‌ای به‌سمت شاخه‌ای پرواز کرد و بر آن نشست و آواز خواند؛
در آن لحظه طناب را شُل کرد و زوزه کشید که بی‌گناه است.

#یادداشت‌ها
#آلبر_کامو

@Sadegh_Hedayat©

تنها یک سرنوشت محتوم وجود دارد و آن "مرگ" است.
جز این " جبر" دیگری نیست.
در فاصله‌ی زمانی میان تولد و مرگ، هیچ چیز از پیش تعیین شده نیست. همه چیز را می‌توان تغییر داد.
می توان جنگ را متوقف کرد و حتی صلح را حفظ کرد ... فقط به این شرط که بخواهی و همیشه بخواهی.



#آلبر_کامو
#یادداشتها

@Sadegh_Hedayat©

#Ambient #Drone
#Ethereal #YaR


با دردی که در قلبم داشتم با شتاب از روی پل سنگی گذشتم. آنچه را که تا به حال اغلب از سر گذرانده‌ام احساس کردم. احساس ناخوشایند آتش شدیدی در درونم که نمی‌توانست بیرون بیاید، جمله‌ای ساختم:

دو‌ست عزیز، بیرون بریز
با آهنگ خاصی بی‌وقفه آن را خواندم.

#یادداشت‌ها
#فرانتس_کافکا


@Sadegh_Hedayat©

بی‌آنکه علتی داشته باشد از درون خالی‌ام. واقعاً مثلِ گوسفندِ گم‌شده‌ای در شب و در کوهستان هستم، یا مثلِ گوسفندی که به دنبالِ این گوسفندِ گم‌شده می‌رود، این‌طور گم‌شدن و حتی نداشتنِ قدرتِ تأسف‌خوردن.

#یادداشت‌ها
#فرانتس_کافکا

@Sadegh_Hedayat©️

به پشت سر نگاه می‌کنم اصلاً نمی دانم که آیا شب‌هایی هم وجود داشته است، تصورش را می‌توانی بکنی، که همه‌چیز به نظرم مثل روزی می‌آید بدون هرگونه صبح، بعداظهر و عصر، حتی بدون هرگونه تفاوت در نور.


#یادداشت‌ها
#فرانتس_کافکا

@Sadegh_Hedayat©