کافه هدایت
بله، آدم افسردهای هستم. همیشه دهانم را میبندم. غالباً دوست دارم از اتاق پُر از جمعیت، به بیرون بروم. ممکن است به دیگران مهربانی کنم، اما اغلب نمیتوانم کوچکترین دلیلی برای مهربانی کردن به آنها بیابم. مردم آنقدر موجودات درخشانی نیستند که ارزش داشته باشد…
از خودم میپرسیدم
زندگی من در آینده چه خواهد شد؟
سعی میکردم سرنوشتم را پیشبینی کنم و در برخی از دقایق مخصوصاً اضطراب شدیدی احساس میکردم.
البته می دانید در این دقایق است که آدمی تنهائی را احساس میکند.
#داستایوفسکی
#ابله
@sadegh_hedayat
زندگی من در آینده چه خواهد شد؟
سعی میکردم سرنوشتم را پیشبینی کنم و در برخی از دقایق مخصوصاً اضطراب شدیدی احساس میکردم.
البته می دانید در این دقایق است که آدمی تنهائی را احساس میکند.
#داستایوفسکی
#ابله
@sadegh_hedayat
چه بر سرم خواهد آمد، سرنوشتم چیست؟ بدتر از همه این است که هیچ یقینی ندارم، آیندهای ندارم، و حتی نمیتوانم حدس بزنم چه بر سرم خواهد آمد. به گذشته هم میترسم نگاه کنم. گذشته چنان پر از بدبختی است که فقط یادش کافی است تا دلم را پارهپاره کند.
#داستایوفسکی
#بیچارگان
@sadegh_hedayat
#داستایوفسکی
#بیچارگان
@sadegh_hedayat
چه بر سرم خواهد آمد، سرنوشتم چیست؟ بدتر از همه این است که هیچ یقینی ندارم، آیندهای ندارم، و حتی نمیتوانم حدس بزنم چه بر سرم خواهد آمد. به گذشته هم میترسم نگاه کنم. گذشته چنان پر از بدبختی است که فقط یادش کافی است تا دلم را پاره پاره کند.
بیچارگان
#داستایوفسکی
@Sadegh_hedayat
بیچارگان
#داستایوفسکی
@Sadegh_hedayat
آه، سرنوشت من چیست و در آینده بر من چه خواهد گذشت؟
راستی ابهام و سرگردانی و بیخبری از حوادث و ترس آیندهی تاریک و یاس و نومیدی بسیار دشوار است. التفات و توجه به گذشته نیز وحشتافزاست.
گذشته آنچنان از حوادث غمانگیز انباشته است که یاد آن دل را آتش میزند.
من تا ابد به ناکسان نفرین میکنم و به روزگار سیاه خویش اشک میریزم.
#داستایوفسکی
#مردم_فقیر
ترجمهی کاظم انصاری
@sadegh_hedayat©
راستی ابهام و سرگردانی و بیخبری از حوادث و ترس آیندهی تاریک و یاس و نومیدی بسیار دشوار است. التفات و توجه به گذشته نیز وحشتافزاست.
گذشته آنچنان از حوادث غمانگیز انباشته است که یاد آن دل را آتش میزند.
من تا ابد به ناکسان نفرین میکنم و به روزگار سیاه خویش اشک میریزم.
#داستایوفسکی
#مردم_فقیر
ترجمهی کاظم انصاری
@sadegh_hedayat©
می خواهم حداقل یک نفر باشد که من با او، از همه چیز همانطور حرف بزنم که با خودم حرف می زنم.
#ابله
#داستایوفسکی
@sadegh_hedayat©
#ابله
#داستایوفسکی
@sadegh_hedayat©
بیش از همه سرزنش میشدم و مسئول قلمداد میشدم. اولش با چیزهای پیش پا افتاده شروع میشد و بعد خدا میداند به چه چیزهایی ختم میشد؛ بعضی وقتها اصلاً نمیفهمیدم چه ربطی دارند. چه چیزی بود که تقصیرِ من نبود؟
#بیچارگان
#داستایوفسکی
@sadegh_hedayat©
#بیچارگان
#داستایوفسکی
@sadegh_hedayat©
اگر خدا وجود دارد ارادهاش بر همه چیز حاکم است و من نمیتوانم از چنگ آن بگریزم!
اگر وجود ندارد ارادهی من حاکم است و وظیفهی من است که اراده خود را نشان دهم.
#داستایوفسکی
#تسخیر_شدگان
@sadegh_hedayat©
اگر وجود ندارد ارادهی من حاکم است و وظیفهی من است که اراده خود را نشان دهم.
#داستایوفسکی
#تسخیر_شدگان
@sadegh_hedayat©
دوستان من، من به همهتان میگویم جاوید باد اندیشه بزرگ، اندیشه ابدی، اندیشه بینهایت! هر انسانی هر که باشد، ناگزیر است در پیشگاه اندیشه بزرگ کمر خم کند. حتی احمقترین آدمها دست کم به چیزی نیازمند است که به راستی بزرگ باشد.
#داستایوفسکی
#شیاطین
@Sadegh_Hedayat©️
#داستایوفسکی
#شیاطین
@Sadegh_Hedayat©️
آه، سرنوشت من چیست و در آینده بر من چه خواهد گذشت؟
راستی ابهام و سرگردانی و بیخبری از حوادث و ترس آیندهی تاریک و یاس و نومیدی بسیار دشوار است. التفات و توجه به گذشته نیز وحشتافزاست.
گذشته آنچنان از حوادث غمانگیز انباشته است که یاد آن دل را آتش میزند.
من تا ابد به ناکسان نفرین میکنم و به روزگار سیاه خویش اشک میریزم.
#داستایوفسکی
#مردم_فقیر
ترجمهی کاظم انصاری
@Sadegh_Hedayat©
راستی ابهام و سرگردانی و بیخبری از حوادث و ترس آیندهی تاریک و یاس و نومیدی بسیار دشوار است. التفات و توجه به گذشته نیز وحشتافزاست.
گذشته آنچنان از حوادث غمانگیز انباشته است که یاد آن دل را آتش میزند.
من تا ابد به ناکسان نفرین میکنم و به روزگار سیاه خویش اشک میریزم.
#داستایوفسکی
#مردم_فقیر
ترجمهی کاظم انصاری
@Sadegh_Hedayat©
بیش از همه سرزنش میشدم و مسئول قلمداد میشدم. اولش با چیزهای پیش پا افتاده شروع میشد و بعد خدا میداند به چه چیزهایی ختم میشد؛ بعضی وقتها اصلاً نمیفهمیدم چه ربطی دارند. چه چیزی بود که تقصیرِ من نبود؟
#بیچارگان
#داستایوفسکی
@Sadegh_Hedayat©
#بیچارگان
#داستایوفسکی
@Sadegh_Hedayat©