معرفی کانال آهستگی سادگی
=======================ه
دوستان سلام، سلام، سلام،
با عرض ادب،


پیامی به اعضای جدید و قدیم

کانال «آهستگی سادگی» فقط اختصاص دارد به معرفیِ متفکرین و  منابع فارسی و انگلیسیِ بحث های زیر:

-سادگی (طبیعی زیستنِ رواقی)،
- ساده زیستی،
- آهستگی،
- رایگان بخشی؛
- کمینه‌گرایی (مینیمالیسم)؛
- نقد پیامد های توسعه (پساتوسعه)؛
- نقدِ مذهب مصرف؛
- نقدِ مهندسیِ مصرف؛
- نقدِ روالِ تولید انبوه برای فروش انبوه؛
- نقدِ روال مصرف انرژی در جهان امروز؛
-نقد روال حاکم بر بازارهای تولید انبوه؛
- نقدِ آسیبِ نابرابری، بیکاری و از خود‌بیگانگیِ حاصله از تولید انبوه؛
- نقدِ محیط زیستانه ی تولیدو مصرف؛
- بررسیِ تاثیر همه ی این عوامل بر روی خشنودی و  «نیک بودیِ» فردی و جمعی؛
- طرح پیشنهادهای ممکن برای نابسامانی های پیش گفته؛
- و... .

==============ه

لطفا دقت بفرمایید:
مطالب این کانال و گروه تلگرامی «مدرسه محوری / مدرسه زدایی» و کانال «گاه فرست غلامعلی کشانی» خبری نبوده و تاریخ مصرف ندارند.

شاید این کانال بتواند مثل یک کتابخانه‌ی کوچک مرجع بشود که خواننده بتواند در آن جستجو کند یا پویش (اسکن، جارو، جستجوی از اول تا آخر) کند مطالب‌اش را، تا چیزی دندان‌گیر برای عمل در زندگی واقعی پیدا کند و قدمی برای کار خودخواسته، آرامش و آزادی و فراغت و بطالت خودخواسته‌ی خود بردارد.

پس لطفا از اول کانال را مرور کنید تا شاید چیز بدرد خوری پیدا کنید.
لازم نیست مطالب 7 سال را یک باره بگردید.
بلکه هر بار یک سال را، یا یک ماه را.


اول اول کانال:

https://tttttt.me/AhestegiSadegi/5

و بعد:

https://tttttt.me/AhestegiSadegi/50

https://tttttt.me/AhestegiSadegi/100

https://tttttt.me/AhestegiSadegi/150

https://tttttt.me/AhestegiSadegi/200

https://tttttt.me/AhestegiSadegi/250

https://tttttt.me/AhestegiSadegi/301

https://tttttt.me/AhestegiSadegi/350

https://tttttt.me/AhestegiSadegi/400



خواننده‌ی محترم تازه وارد بهتر است، با آهستگی، به مرور و تامل بر مطالب اول اول تا امروز بپردازد و سرنخ‌های مختلفی را برای کنجکاوی‌های حیاتی زندگی خود و دیگران در آن‌ها پیدا کند.


و اما، یک درخواست جدی:

از دوستان دعوت می‌کنم که در صورت دیدن مطلب یا کتابی که با اهداف دراز مدتِ کانال هم جهت است، لطفا به ادمین خبر بدهند تا در کانال به اشتراک گذاشته بشود.

از همه ی مخاطبین گرامی هم درخواست می شود برای غنی سازی این مخزن اطلاعاتی، دانسته های خود را در اصلاح، تکمیل، نقد، ردّ یا تایید این بحث‌ها با ادمین مطرح کنند تا «با نام» یا «بی نام» در همین کانال گذاشته شود.


معرفیِ این کانال به نزدیکان و دوستان
، تلاشی است کوچک، اما شاید موثر برای پیشبرد امر بسیار مهمِ خشنودی و  «نیک بودیِ» بشری.

با احترام  و سپاس پیشاپیش.

کانالِ آهستگی سادگی:
t.me/ahestegisadegi

کانال گاه فرست:
t.me/gahferestghkeshani

گروه مدرسه محوری / مدرسه زدایی
t.me/madrese_zodaaee

سایت عدم خشونت:
Www.ghkeshani.com

دارندگی در بسندگی است، ساموئل الکساندر، غلامعلی کشانی، متن کامل

🔹در ستایش آهستگی (۲۰۰۷)

#TED

@rahi_be_rahaei

یانته، هوگه، سی‌سو و فری‌لوفتز‌‌ لیو در اسکاندیناوی
(ص. یک از دو)


قانون یانته (Jante)

با کمک گرفتن از ویکی‌پدیا، دانش‌نامه‌ی آزاد
قانون یانته (Jante) الگویی از "رفتارِ گروهی" نسبت به افرادِ دیگر را در جوامع اسکاندیناوی توصیف می‌کند که منتقد دستاوردها و موفقیت‌های فردی است و آن‌ها را ناچیز و نامناسب می‌داند. این مفهوم را آکسل ساندموسه نویسندهٔ دانمارکی-نروژی در رمانی با نام "یک فراری از روی رد پای خود عبور می‌کند" در سال ۱۹۳۳ ابداع کرد.
در سوئد و سایر کشورهای نوردیک (اسکاندیناوی و گرین‌لند و ...) از این اصطلاح برای بیان نگرش خوارکننده‌شان نسبت به فردگرایی و موفقیت فردی استفاده می‌کنند. این اصطلاح مبین ذهنیتی است که تلاش فردی را نامهم جلوه می‌دهد و تمام توجه‌آش را به تلاش جمعی معطوف می‌دارد [مردمِ هلند هم عموما این رفتار را دارند.].

ده قانون یانته:
- نباید فکر کنی شخص خاصی هستی.

- نباید فکر کنی به اندازهٔ ما خوب هستی.

- نباید فکر کنی از ما باهوش‌تر هستی.

- نباید تصور کنی که از ما بهتر هستی.

- نباید فکر کنی که بیشتر از ما می‌دانی.

- نباید فکر کنی که مهم‌تر از ما هستی.

- نباید فکر کنی که در چیزی مهارت بالایی داری.

- نباید به ما بخندی.

- نباید فکر کنی کسی به تو خیلی اهمیت می‌دهد.

- نباید فکر کنی می‌توانی هر چیزی به ما یاد بدهی.

طبعا این قواعد، در برابر قواعد رقابتِ کُشنده و تحلیل‌برنده‌ی اخلاقِ آدمی در نظام رقابتیِ بازار آزاد قرار می‌گیرند. مسیری که یانته به آن دعوت می‌کند، به‌احتمالِ قوی می‌تواند رشدِ اقتصادی را کم کند، اما در عوض، رضایتِ اجتماعی و بهداشت روانیِ فردی و اجتماعی نتیجه‌ی حتمیِ آن است. با توجه به این امر چه کسی است که حاضر نباشد یانته را با رقابت کُشنده، مسموم، رضایت‌کُش و مولدِ نابرابری‌ها و نابرخورداری‌های بسیار بزرگِ حاکم بر جامعه‌ی آمریکا تاخت بزند (چند دهه پیش اختلاف دریافتیِ مدیرعامل‌های آمریکایی با حقوق‌بگیرانِ پایین دست، مثلا زیر ۱۰۰ برابر بوده. اما آماری که اخیرا منتشر شده این اختلاف را ۳۵۰۰ برابر نشان می‌دهد. برای درکِ رقابتِ وحشیانه‌ی سال‌ها قبلِ غولِ گوگلِ با سَلـَـفِ خود، فقط به منظورِ ریشه‌‌کنیِ این سلف، و نه برای جلو زدن از آن، نگاه کنید به تاریخچه اش در پادکستِ چیزکست در اپیزود شماره ۲۷، "تاریخ گوگل" و برای آشنایی با احتمال زندان آزادِ ما نگاه کنید به اپیزود شماره ۲۶، "تاریخ اینترنت"، با حضور جادی).
===============================

ذهنیت خرچنگی
از ویکی‌پدیا، دانش‌نامه‌ی آزاد
ذهنیتی که کمی برعکس این نگاه است، ذهنیت خرچنگی (ِCrab Mentality) است. همان که می‌گوید دیگی که برای من نمی‌جوشد، بگذار کله‌ی سگ در آن بجوشد.

هویت خرچنگی یا خرچنگ‌ها در یک سطل (همچنین بشکه، سبد یا گلدان) یک طرز تفکر است که بهترین توصیف آن این عبارت است: «اگر من نمی‌توانم آن را داشته باشم، دیگران هم نباید بتوانند». این استعاره به الگوی رفتاری خرچنگ‌ها وقتی در یک سطل به دام افتاده‌اند، اشاره می‌کند. در حالی که هر یک از خرچنگ‌ها به راحتی می‌توانند فرار کنند، تلاش‌هایشان توسط دیگران تضعیف خواهد شد و این امر موجب تضعیف جمعی گروه خواهد شد.

این موضوع در رفتار انسان نیز دیده می‌شود به طوری که ادعا می‌شود که اعضای یک گروه به منظور کاهش اعتماد به نفس دیگر اعضای گروه که به موفقیت فراتر از دیگران رسیده‌اند، تلاش خواهند کرد. این امر ممکن است از روی حسادت، خشم، توطئه، یا رقابتی احساسی، برای متوقف ساختن پیشرفت دیگران باشد.

ذهنیت خرچنگی بر عملکرد در یک سازمان تأثیر می‌گذارد، زیرا انسان به گونه‌ای مشابهِ خرچنگ‌ها به ویژه در تیم‌های اجتماعی رفتار می‌کند. تأثیر ذهنیت خرچنگی بر عملکرد افراد توسط یک مطالعه در نیوزلند در سال ۲۰۱۵ اندازه‌گیری شد. نتایج این آزمایش نشان داد که وقتی که نمرات دانشجویان به روشی گزارش می‌شد که مانع اطلاع افراد از جایگاه دیگران در رتبه‌بندی‌های منتشرشده بشود، نتیجه آزمون دانشجویان رشد ۱۸ درصدی داشت.

=====================
چند خُلقِ اجتماعیِ دیگر در اسکاندیناوی:

فنلاند: سی‌سو (‌Sisu): اراده، عزم راسخ، جرات، شجاعت، سرسختیِ ذهنی‌‌؛

دانمارک: هیگگه یا هوگه (Hygge): صفاکردنِ بسیار غیر تجملی و ساده با نزدیکان، مثل شیرازی‌های گرامیِ خودمان. مثلا گپ و گفت در زیر نور شمع در اتاق، یا در طبیعت با خانواده و دوستان، همراه با یک استکان چای و لقمه‌ای نان یا کلوچه.

«فری لوفتس لیو (آزادی-هوا-زندگی- friluftslive)» یا گردش آزادانه در طبیعت:
در نروژ و باقی کشورهای اسکاندیناوی و کشورهای بالتیک (استونی و ...): گشت‌وگذار ساده و پیاده‌روی طولانی در طبیعت.

لینک اولین فرسته‌ی کانال:

http://tttttt.me/ahestegisadegi/05

✍🏻 فرهنگ هوگه

بعد از اینکه چندین سال پیاپی دانمارکی ها به‌عنوان شادترین مردم جهان انتخاب شدند
همه به فکر افتادند تا راز این خوشحالی و شادی را درک کنند.
راز این شادی در یک فرهنگ قدیمی روژی و دانمارکی به اسم hyyge است.

فرهنگ هوگه راز زندگی آرام، صمیمی و دوست‌داشتنی مردم شمال اروپاست که باعث شده شادترین مردم دنیا باشند.
هوگه می‌گوید برای لذت بردن از زندگی؛ باید سرعت زندگی را پایین آورد
و از لحظه‌لحظه زندگی لذت برد.

حتی لحظه‌هایی که به‌نظر ارزشی ندارند. اما اصرار بر هنر یا توانایی «زندگی در لحظه» فقط مخصوص هوگه نیست و خیلی از فرهنگ‌ها و حتی مذاهب به آن تاکید کرده‌اند. پس چرا به نظر می‌رسد هوگه موفق‌تر عمل کرده است؟

برای اینکه هوگه به زندگی شما وارد شود؛ باید چند اصل را رعایت کنید که در کتابهای این فرهنگ هم به آنها اشاره شده و اجزای تشکیل دهنده هوگه هستند.

🔹شمع:
مهمترین جزء فرهنگ و زندگی دانمارکی‌ها شمع است!
برای شروع زندگی هوگه‌ای، همین امروز تعداد زیادی شمع بخرید.
اصلا لازم نیست شمع‌های گران قیمت بخرید.
بهتر است شمع‌هایتان از ساده‌ترین نوع ممکن و تک رنگ باشند. فقط اگر به بو یا دود شمع حساسیت دارید، نوع بدون دود و بویش را تهیه کنید.

🔸کتاب و مجله:
مردم اسکاندیناوی اهل مطالعه زیادی هستند و کتابها و مجلاتشان را با خود به رختخواب می‌برند
و به‌جای استفاده از گوشی، در آرامش و سکوت آخر شب به مطالعه کتاب می‌پردازند.

🔹نوشیدنی گرم:
نوشیدنی‌های گرم جزء لاینفک هوگه است.
اگر دوست دارید به سبک دانمارکی‌ها زندگی کنید؛ ماگ‌های رنگی و بزرگ و دوست داشتنی تهیه کنید و هر وقت احساس خستگی کردید یا بی‌حوصله بودید، خودتان ا به یک نوشیدنی گرم دعوت کنید: هر چیزی که دوست دارید؛ شیرکاکائو، دمنوش و ...

🔸تکنولوژی ممنوع:
دانمارکی‌ها از سر شب، کامپیوتر و گوشی‌هایشان را خاموش می‌کنند
و به کارهای دیگری می‌پردازند.
دوری از تکنولوژی و کتاب خواندن یا حضور در جمع، از مهمترین اجزای هوگه است.

🔹لباس های گرم و نرم:
در کشورهای شمال اروپا بیشتر وقت‌ها هوا سرد است.
لباسهای بزرگتر از سایز؛ پشمی، نرم و راحت برای یک زندگی هوگه‌ای مورد نیاز هستند. مخصوصا جوراب‌های بلند و پشمی بامزه که می‌توانید از بعضی مغازه‌ها تهیه کنید.

🔸مهمانی:
برخلاف تصور ما، اروپایی‌ها خیلی هم سرد و ماشینی نیستند.
همین فرهنگ هم باعث شده که مردم شادی داشته باشند.
دانمارکی‌ها خیلی اهل فضای مجازی نیستند و به‌جای آن در مهمانی شرکت می‌کنند و یا کتاب می‌خوانند.
آنها حداقل هر ماه یک قابلمه پارتی برگزار می‌کنند که هر کس با غذای خودش در مهمانی حاضر شود یا آخر هفته‌هایشان را کنار یکدیگر به مهمانی می‌گذرانند. «بازی کردن» یکی از پایه‌های مهمانی دانمارکی‌هاست.

🔹به خودتان جایزه بدهید:
در این فرهنگ، نباید حتما کوه جابه‌جا کنید تا برای خودتان جایزه بخرید. هر از گاهی چیزی که دوست دارید را برای خودتان بخرید. حتی اگر یک شکلات است. یا هر چند ماه یکبار؛ یک روز تا شب زیر پتو بمانید و لذت ببرید.

🔸کار فقط در محیط کار:
دانمارکی ها هفته ای ۳۵-۳۳ ساعت کار می‌کنند. (البته کار مفید) ولی بعد از خروج از محل کار؛ به زندگی عادی برمی‌گردند و به مسائل کاری حتی فکر هم نمی‌کنند.

🔹کاهش سرعت:
اگر از فرهنگ هوگه خوشتان آمده، قبل از همه اینها باید یاد بگیرید عجله را کنار بگذارید.
اگر به شمال اروپا سفر کرده باشید، حتما متوجه سرعت کم مردم شده‌اید.

با کم کردن سرعت زندگی، کم کم می‌آموزید به هر لحظه به چشم یک موهبت نگاه کنید. یادتان باشد ما وظیفه داریم از هر لحظه زندگیمان لذت ببریم؛ در غیر این صورت این نعمت بزرگ را حیف و میل کرده‌ایم.

📚 @BookTop

کارزارِ ۱۰۰ چیز –نه بیشتر!

«من چطوری می‌تونم تقریبا از همه‌چیز خلاص شم، زندگی‌ام رو بازسازی کنم، و روح‌ام رو دوباره به‌دست بگیرم؟»
(کتابی از دِیوْ برونو)

[تعمق‌های برونو در باره‌ی پالوده‌گیِ آهسته و پیوسته‌ی‌ خود، فرقه‌ای درست کرده با پیروانی آن‌لاین، الهام‌بخشِ دیگران به سوی زیستنی بی‌"آت‌وآشغال" – مجله‌ی تایم]
===========
پس‌نوشتِ گاه‌فرست:
در این کارزار، «۱۰۰ چیزِ» ضروریِ زندگی‌ات را فهرست می‌کنی و از دستِ بقیه هم به طریقی خودت را راحت می‌کنی.
خِلاص!

کاش یکی از بزرگوارانِ آگاه و متعهدِ تولیدِ پوشاک در ایران پیدا بشه و این متنِ فارسی رو با طرحی مشابه اصل (چون جهانی است)، بر روی تی‌شرت هایی نقش بیندازد.

و کاش مترجمی دل‌سوز هم، خودِ کتاب را ترجمه کند و بدهد به دستِ خانم‌های بزرگوارِ خانه‌دار (تا زندگی و رفت‌و روبِ‌شون سبک‌تر بشه) و به زنانِ فقیر و غنی در شهر و روستا.

لازم نیست دستِ سواددارهای حرفه‌ای برسه. چون فوری تبدیل‌اش می‌کنند به سمینار و تزِ دکترا و بخشنامه و نان‌وآب و شهرت.

اما خانومای خونه!
اونا منفعت‌شون رو از هر کسِ دیگه‌ای بهتر می‌شناسن!
کانال آهستگی سادگی
گوگل:
100 Things Challenge

✏️ قهرمان آهستگی

💠 هنرمند حاضر است. مارینا آبرامویچ آنجا نشسته؛ بی هیچ حرفی، بی حرکتی. سه ماه، روزی هشت ساعت. صدها هزارنفر در موزه متروپلیتن پاریس صف کشیده‌اند تا روبرویش بنشینند و به چشم‌هایش خیره شوند. او آنجا نشسته، اما نه برای خیره‌شدن به روبرو.

🔰 اودر حال مبارزه است: پیکار علیه زمان. مبارزه با حرکت تاریخ، که او را هُل می‌دهد، از جا می‌کَنَدَش و نمی‌گذارد که یکجا بنشیند بی‌عملی.
چه کار صعب و طاقت‌فرسایی! مگر می‌شود در برابرِ ندای پیشرفت، فراخوانِ به پیش‌راندن، تو ساکن بمانی و تکانی نخوری؟

💠 کوندرا در یکی از رمان‌هایش به ما می‌گوید: در جهان معاصر «آهستگی» ناممکن شده است. ایستادن در برابرِ «سرعت»، تاوانی بزرگ دارد در جهان ما.
همان جدال بزرگ انسان،پیکار اساطیری، که همیشه شکست خورده: وقتی بودا می‌خواست به نیروانا بپیوندد درکارِ متوقف‌کردنِ زمان بود. او آنقدر زیر آن درخت انجیر نشست تا به روشنایی رسید.

📗 مخاطبان می‌آیند، روبرویش می‌نشیند، به چهرۀ غمگینِ مارینا خیره می‌شوند. مارینا کیست؟ راهبِ جهان معاصر. راهبی که بزرگترین وسوسه¬اش دیگر شیطان نیست،«زمان» است. شاید برای راهبان قرون‌وسطا هم شیطان نامی بود که بر «زمان» نهاده بودند، شاید! چگونه می‌توانی زمان را متوقف کنی؟ زمان، استخوان‌های تو را از درون می‌پوساند. زمان می‌خواهد مارینا را درهم بشکند.مارینا می‌خواهد جلوِ زمان را بگیرد: از طریقِ به صفر رساندنِ سرعتِ ذهن و بدن¬اش؛در نقطۀ صفرِ نیروها همچون آن راهبِ دِیر. این بزرگترین مبارزه زندگی‌اش است.
زمان،معلولِ حرکت است: حرکتِ درون و حرکتِ بیرون.در دِیرِ راهب هیچ حرکتی وجود ندارد: نباید ذهنت با وسوسه‌ها به تلاطم افتد، نباید بدن‌ات در تقلا باشد. رنج همان «حرکت» است همانگونه که آرامش را «سکون» می‌نامی.

📕 مارینا آبرامویچ«قهرمانِ سکون» است، قهرمان آهستگی، همچون بودا که سال‌ها زیرِ آن درخت چهارزانو نشست؛بی حرفی، بی‌حرکتی. آنگاه به روشنایی رسید. نقطۀ مقابلِ روشنایی، تاریکی نیست، «سرعت» است.
کارِ آبرامویچ بسیار طاقت‌فرساتر از عملِ راهب است. او همچون کسی است که در یک اتوبان پرسرعت بخواهد تصمیم بگیرد از حرکت بازایستد؛ اتوبان همه چیز را می کَنَد و با خود می¬بَرَد و تو چگونه می¬توانی آنجا بایستی و از جا کنده نشوی؟!

🔰 بونوئل در فیلم «سیمونِ صحرا»، یک راهب قرون‌وسطایی را تصویر می‌کند که چهل سال بر یک ستون، بی‌حرکتی، نشسته، بی‌سخنی! مثل کوه پابرجا مانده. بناگاه در پایان فیلم، بونوئل دست به کارِ عجیبی می‌زند: سیمونِ راهب را به جهان ما پرتاب می‌کند، در یک دیسکو پرُ از رقص و صدا و سرعت! راهب نمی‌تواند تحمل کند، راهب نمی‌تواند تاب آورد این همه صدا را، این همه حرکت و سرعت را! او که چهل سال بر یک ستون نشسته، اکنون نمی‌تواند ساعاتی را در یک مکان مدرن تاب آورد.
راهب می.گریزد: او به عمرش ابلیسی بدین هولناکی ندیده: ابلیسِ سرعت که «یکجا نشستن» را ناممکن کرده است!

💠 تائو می‌گوید: سخت‌ترین عمل، بی‌عملی است. سخت‌ترین حرکت، بی‌حرکتی است. امتحانش کنید: چگونه می‌توانی در برابر هجومِ صداها که تو را وامی‌دارد کاری بکنی، ساکن و بی‌حرکت بمانی؟
شبکه‌های مجازی تو را بمباران می‌کنند با بزرگترین وسوسه:«ایدۀ موفقیت». بی‌حرکتی یعنی مقاومت‌کردن در برابر وسوسۀ موفقیت/ فرمانِ پیشرفت. باید پاسخ دهی، باید پیام بفرستی، وگرنه بازنده خواهی بود. مدام از تو می‌خواهند «تغییری» به خودت بدهی، بجنبی، تکانی بخوری.«انسانِ موفق»(این موجود مضحک) هیچ شباهتی ندارد به انسانِ ساکن.
این سکون/بی-عملی، یک عملِ قهرمانانه است و از طاقت انسانِ معمولی خارج است: از طاقتِ«انسانِ موفق»! تنها مارینا آبرامویچ می‌تواند بایستد، هیچ نگوید، تنها او! مارینا، یک شعرِ هایکو است: یک آن بدونِ آنی دیگر! اینگونه مارینا با تمامِ جسمانیت¬اش به یک اثرِ هنری تبدیل می‌شود.

@arefdanyali77