هر شب عطر آگین شود آغوشم از مژگان تو
پای کوبان پر زنان راهیِ مُشک افشان تو
گرچه چشم دیدنت هیچ ندارند حاسدان
حق بده چون برنمی تابند رخِ مستان تو
هرچه بد گویند از تو ، هیبت جانانه است
من فدای اخم و ترش روییِ بی کتمان تو
گرچه بین عشق و نفرت مویی از تردید است
دل چو گشت سرشار از نفرت ، بشد مهمان تو
یادت آر، تب کردنِ قلب یخی با واژه ای
هر پیامت بذر عشق پاشید، دُر افشان تو
#میترا
@barmach
پای کوبان پر زنان راهیِ مُشک افشان تو
گرچه چشم دیدنت هیچ ندارند حاسدان
حق بده چون برنمی تابند رخِ مستان تو
هرچه بد گویند از تو ، هیبت جانانه است
من فدای اخم و ترش روییِ بی کتمان تو
گرچه بین عشق و نفرت مویی از تردید است
دل چو گشت سرشار از نفرت ، بشد مهمان تو
یادت آر، تب کردنِ قلب یخی با واژه ای
هر پیامت بذر عشق پاشید، دُر افشان تو
#میترا
@barmach
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لامروت از چه عشقت را تو کتمان کرده ای
آن دلت را پشت خشم و شرم پنهان کرده ای
سهم من از تو شده یک جرعه زهرِ فاصله
بی خبر از من ، رقیبان را تو مهمان کرده ای
گرچه باران برتو اما شعله اش بر من زده
آتشی برپا بزیر سقف باران کرده ای
من صبورم ، باشد اما نیز این هم بگذرد
بلبلان را از نوای عشق پژمان کرده ای
غَره شد هیزم ز آب جوی و هِی پروار شد
لیک ای آتش ! تو خاکِ مرده درمان کرده ای
#میترا
@barmach
آن دلت را پشت خشم و شرم پنهان کرده ای
سهم من از تو شده یک جرعه زهرِ فاصله
بی خبر از من ، رقیبان را تو مهمان کرده ای
گرچه باران برتو اما شعله اش بر من زده
آتشی برپا بزیر سقف باران کرده ای
من صبورم ، باشد اما نیز این هم بگذرد
بلبلان را از نوای عشق پژمان کرده ای
غَره شد هیزم ز آب جوی و هِی پروار شد
لیک ای آتش ! تو خاکِ مرده درمان کرده ای
#میترا
@barmach
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آمدی خون به دل ما بُکنی و بروی؟
رسم عاشق شدن وُ یاد دهی و بروی ؟
خاک بر فرق سر این دل بی شبهه ی ما
آمدی با تبرت دل شِکنی وُ بروی ؟
کاش در سایه ی بی مهری کمی رغبت بود
آمدی دل ببَری وُ بِکنی وُ بروی ؟
این پدرسوخته دل گر که به فرمانم بود
گفته بودم که چو رودی ، گذری وُ بروی
#میترا
رسم عاشق شدن وُ یاد دهی و بروی ؟
خاک بر فرق سر این دل بی شبهه ی ما
آمدی با تبرت دل شِکنی وُ بروی ؟
کاش در سایه ی بی مهری کمی رغبت بود
آمدی دل ببَری وُ بِکنی وُ بروی ؟
این پدرسوخته دل گر که به فرمانم بود
گفته بودم که چو رودی ، گذری وُ بروی
#میترا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بوی مهر وُ برگِ زرد ، هیمه شکن یادش بخیر
دفترِ چند برگِ کاهیِ وطن یادش بخیر
پاک کنِ عطری ، مدادِ پرچمی خودکار بیک
آن "یَقه" "تِل های" توری بافتنی یادش بخیر
روزی افشان بود مویم ، روزی با گُل بسته بود
پیرهن گل آبی ِ آموزگارِ خوش سخن یادش بخیر
زنگِ آخر از دمِ یاسِ سفید گیسو فشان
ژاله جای خونِ دل بود در چمن یادش بخیر
#میترا
تقدیم به بانوان بازنشسته ی آموزش و پرورش
دفترِ چند برگِ کاهیِ وطن یادش بخیر
پاک کنِ عطری ، مدادِ پرچمی خودکار بیک
آن "یَقه" "تِل های" توری بافتنی یادش بخیر
روزی افشان بود مویم ، روزی با گُل بسته بود
پیرهن گل آبی ِ آموزگارِ خوش سخن یادش بخیر
زنگِ آخر از دمِ یاسِ سفید گیسو فشان
ژاله جای خونِ دل بود در چمن یادش بخیر
#میترا
تقدیم به بانوان بازنشسته ی آموزش و پرورش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوستی آبی روان نیست که بر ما گذرد
حاصلش جلگه ای سبز است
که با بوسه ی عشق
عطشَش را ز ِ تلاقی دو رود پر داده
#میترا
حاصلش جلگه ای سبز است
که با بوسه ی عشق
عطشَش را ز ِ تلاقی دو رود پر داده
#میترا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همین پاییز زیبا
در نبودت
آسمان دلم را ابری
بارانش ، حوض چشمانم را پُر
و
هیمه ی دلم را خیس ِ خیس کرد
آنچنان که دیگر نه از عشقی آتش میگیرد ، نه از زخم زبانها
و
سلولهایم سرد ِ سرد ....
#میترا
در نبودت
آسمان دلم را ابری
بارانش ، حوض چشمانم را پُر
و
هیمه ی دلم را خیس ِ خیس کرد
آنچنان که دیگر نه از عشقی آتش میگیرد ، نه از زخم زبانها
و
سلولهایم سرد ِ سرد ....
#میترا
خواهرم از دشتِ گل، آوَردی تو شَبنم برایم
لحظه هایم را, زِ عطرَت ، میکنی مرحم برایم
خواهرم پروانه ای ، چون شمع میسوزم برایت
بالِ آغوشِ تو آرام تر از مریم برایم.
خواهرم هرجا که هستی تندرستُ شاد باشی
تا ابد من شمع وُ تو گلهای ابریشم برایم
روزگار گرچه خیال فاصله دارد ولی
قاصدک بوی تو را می آورد هردم برایم
روز جهانی خواهر خجسته باد
#میترا
لحظه هایم را, زِ عطرَت ، میکنی مرحم برایم
خواهرم پروانه ای ، چون شمع میسوزم برایت
بالِ آغوشِ تو آرام تر از مریم برایم.
خواهرم هرجا که هستی تندرستُ شاد باشی
تا ابد من شمع وُ تو گلهای ابریشم برایم
روزگار گرچه خیال فاصله دارد ولی
قاصدک بوی تو را می آورد هردم برایم
روز جهانی خواهر خجسته باد
#میترا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چه سرخ است خون آزادی
چه یلدایی ست شب آبی
به مانند همیشه سفره ی یلدای ما سرخ است
نه از سرخی گونه های دلبر
که ضحاک زمانه
به خاک و خون کشید آن عشق سرخابی
چو پاشید خاک غم بر چشم شهلایی
بشد بخت نگون ما شب یلدایی طولانی
#میترا_نوازش
چه یلدایی ست شب آبی
به مانند همیشه سفره ی یلدای ما سرخ است
نه از سرخی گونه های دلبر
که ضحاک زمانه
به خاک و خون کشید آن عشق سرخابی
چو پاشید خاک غم بر چشم شهلایی
بشد بخت نگون ما شب یلدایی طولانی
#میترا_نوازش