درس گفتارهای علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی
4.11K subscribers
223 photos
68 videos
41 files
1.83K links
هدف کانال معرفی مکاتب و نظریه های علوم سیاسی و روابط بین الملل و ارائه فایل، سخنرانی، بخشهایی از کتاب‌های تخصصی رشته علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی میباشد.
ارتباط با ادمین و ارسال مطالب و تحلیلها:

@ngolizadehmoghadam
Download Telegram
📕 لویاتان
🖊 ترجمه: حسین بشیریه

📌 قانون طبیعی، اصل یا قاعده‌ای کلی است که به واسطه عقل کشف می‌شود و به حکم آن آدمی از آنچه مخرب زندگی وی می باشد و یا وسایل پاسداری از آن را از میان ببرد، و نیز از عدم اقدام به آنچه به نظر او زندگی را به بهترین شیوه حفظ می‌کند، منع شده است.

#توماس_هابز
🔗 https://tttttt.me/sosiopolitic
📕 لویاتان
🖋 ترجمه: حسین بشیریه

📌 فایده عمومی کلام تبدیل مکالمه ذهنی ما به مکالمه لفظی، یا رشته افکار ما به رشته کلمات است؛ و این خود دو فایده دربردارد که که یکی از آن دو ثبت توالی افکار ماست؛ زیرا ممکن است که این افکار از خاطر ما فراموش شوند و ما دوباره به زحمت بیفتیم تا آنها را به یاد آوریم. پس نخستین فایده کلمات آن است که به عنوان علائم یا نشانه‌ها برای یادآوری استفاده می‌شوند. فایده دیگر آن زمان معلوم می‌شود که شماری از کسان آنها را به کار ببرند تا تصور و فکر خود را درباره هر امری را به یکدیگر منتقل کنند؛ و همچنین خواست‌ها، ترس‌ها و دیگر امیال و حالات نفسانی خود را بهم تفهیم نمایند و به جهت این فایده است که کلمات، علائم خوانده می‌شوند.

#توماس_هابز
https://tttttt.me/sosiopolitic
🔰در باب قرار اجتماعی

افراد در وضعیت طبیعی مانند دانه‌های شن در کنار یکدیگر چیده شده‌اند. ترس و عشق دو انگیزه اساسی هستند که کنش های انسانی را فرماندهی می کنند. آنچه انسان را از وضعیت طبیعی خارج می‌کند عقل است. همانند دو انگیزه ای که موجب جنگ می شدند، انسان را به سوی صلح رهنمون می شوند: ترس از دیگری و عشق به خویشتن. جامعه در این گفتمان مقوله‌ای طبیعی و ذاتی نیست بلکه پدیده‌ای است عارضی. جامعه مدنی خود نتیجه محاسبه و قرارداد است و اصالت ندارد.

#توماس هابز

https://tttttt.me/sosiopolitic
#جواد_طباطبایی در این اثر به برسی آراء اصحاب قرارداد و نظام‌های نوآئین در اندیشه سیاسی پرداخته است. وی در فصل نخست به تبیین مفهوم نوآئین حاکمیت می‌پردازد. طباطبائی با تکیه بر آراء #ژان_بدن سعی بر تعریف "حاکمیت" و تفکیک میان حکومت پادشاهی و خودکامه را دارد. در نظر نگارنده دیانت، عدالت و حُسن اداره عمومی سه عاملی بازدارنده در برابر قدرت مطلق پادشاه محسوب می‌شود. او در فصل دوم به برسی آراء #توماس_هابز درباره مفاهیم دولت و حکومت می‌پردازد. هابز در بسط مفهوم حاکمیت 《مطلق》گامی مهم برداشت. وی حقوق طبیعی فرد را جانشین قانون طبیعت کرد و بدین سان، مانع مهمی را از سر راه قدرت حاکم برداشت. نویسنده در فصل سوم به برسی دو شاخص دیانت و سیاست در اندیشه سیاسی #اسپینوزا می‌پردازد. در اندیشه سیاسی اسپینوزا، آزادی اندیشیدن و داوری درباره امور عمومی اصل بنیادینی است که شالوده هر کشور به سامانی بر آن استوار می‌شود. البته این آزادی به شرطی محترم است که خللی در بنیاد حکومت نکند و صلح و آرامش را دستخوش مخاطره نکند. در فصل بعد صحبت از فیلسوف لیبرالیسم به میان می‌آید. اندیشه #جان_لاک به طور کلی ناظر بر دو نظریه مهم سده هفدهم، قدرت مطلق حاکمیت و حق الهی پادشاه بود و او در همه نوشته‌هایش به آن مفاهیم به مخالفت برخواست. طباطبائی در فصل پنجم به برسی فلسفه حقوق منتسکیو می‌پردازد. #منتسکیو بیش از دو دهه از عمر خود را به تامل در روح قانون‌های اقوام جهان صرف کرد و در مهم ترین کتاب خود، روح القوانین شالوده انقلابی در روش (به تعبیر آلتوسر) پای ریزی کرد. نگارنده در فصول ششم و هفتم کتاب وضع طبیعی، قرارداد اجتماعی، اراده عمومی و حاکمیت دموکراتیک را در اندیشه #ژان_ژاک_روسو شرح و توضیح می‌دهد. دانش سیاست جدید روسو ناظر به رفع این تعارض میان سرشت انسان و نظام اجتماعی بود، کوشش برای تاسیس فلسفه سیاسی نوآئین به عنوان افق آرمانی تا به نظر آن بتوان آسیب‌هایی را که از دنیای جدید بر سرشت انسان وارد شده است، دریافت و اصلاحی در اجتماع وارد کرد.
#تاریخ_اندیشه_سیاسی_جدید_در_اروپا

@ecopolitist
تنها راه تأسیس یک قدرت عمومی که بتواند آدميان را از هجوم بیگانگان و آسیب های یکدیگر محفوظ بدارد و از ایشان چنان حراست کند که بتوانند از طریق کوشش خود و بواسطه ثمرات ارض، خودشان را تغذيه نمایند و بخوبی و خوشی زندگی کنند، اینست که تمامی قدرت و توان خود را به یک تن و به مجمعی از کسان واگذار کنند تا آنکه از طریق شیوه اکثریت آراء اراده های مختلف را به یک اراده تبديل کند:و این بدان معنی است که آن‌ها یک نفر یا مجمعی از افراد را منصوب کنند که نماینده ایشان باشد؛ و هر کس همه اقداماتی را که چنین نماینده ای در امور مربوط به صلح و امنیت عمومی رأساً یا بواسطه انجام دهد چنان پذیرد که گویی خود عامل آن بوده است و بدین ترتیب اراده خود را به اراده او و رای و نظر خود را به رای و نظر او تسلیم کند. این خود چیزی بیش از اجماع و توافق است؛ يعنی در واقع وحدت همگان در یک شخص است که به موجب عهد و پیمان همه با یکدیگر و به شیوه ای انتخاب می گردد که گویی در عقد آن هر کسی به دیگری چنین می‌گوید: که من حق خود به حکومت کردن به خود را به این شخص و یا به این مجمع از اشخاص وا می‌گذارم و تمامی اعمال او را بر حق و جایز میدانم، به این شرط که تو نيز حق خود به حکومت کردن به خود را به او واگذار کنی و بهمان نحو تمامی اعمال او را بر حق و جایز بدانی. وقتی که این توافق صورت بپذیرد، جماعتی که بدین شیوه در یک شخص وحدت می یابد دولت و به زبان لاتین CIVITAS خوانده می شود و این به معنی تکوین و ايجاد همان لویاتان یا خدای میرایی است که آدميان در سایه خدای جاویدان، صلح و آرامش و امنیت خود را مدیون آن هستند. زیرا حاکم به موجب اقتداری که از جانب آحاد مردم در کشور به او واگذار شده، از چنان قدرت و قوتی برخوردار است که می‌تواند با تکیه بر هیبت و هول آن، اراده همگان را به حفظ صلح در داخل و تعاون بر ضد دشمن در خارج معطوف کند. و جوهر دولت در او ظاهر می شود و دولت ( در مقام تعریف) عبارتست از شخصی که جمع کثیری از آدمیان به موجب عهد و پیمان با يکديگر خودشان را یک به یک مرجع اعتبار و جواز عمل او ساخته اند تا اینکه او بتواند تمامی قوا و امکانات همه آنها را چنانکه خود مقتضی می‌بیند، برای حفظ آرامش و امنیت و حراست عمومی به کار ببرد. حاصل این نقش، حاکم خوانده می شود که صاحب قدرت حاکمه به شمار می رود و همگان اتباع او هستند».

#توماس هابز
#لویاتان

https://tttttt.me/ecopolitist