درس گفتارهای علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی
4.11K subscribers
223 photos
68 videos
41 files
1.83K links
هدف کانال معرفی مکاتب و نظریه های علوم سیاسی و روابط بین الملل و ارائه فایل، سخنرانی، بخشهایی از کتاب‌های تخصصی رشته علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی میباشد.
ارتباط با ادمین و ارسال مطالب و تحلیلها:

@ngolizadehmoghadam
Download Telegram
📕 لیبرالیسم سیاسی
🖊 ترجمه: موسی اکرمی

📌 نابرابری های اجتماعی و سیاسی باید دو شرط را برآورند: نخست این که باید در ارتباط با مقام ها و مسئولیت هایی باشند که در شرایط برابری منصفانه همگان بدان ها دسترسی داشته باشند؛ و دوم این که باید بیش تر سود را برای کم بهره ترین اعضای جامعه داشته باشند.

#جان_رالز
@sosiopolitic
اینکه ملتی دلیر آزادی خود را در میدان جنگی به دست آورد ولی پس از آنکه آزادی خود را بدست آورد، نداند از آن چگونه استفاده کند یا چه ارزشی دارد و با فرومایگی و گیجی کردن خود را دوباره در یوغی گذارد که آن را شکسته است، محصول پیروزی خود را پیش پای مغلوب نابود می کند. چنین سرنوشتی چنانچه بر ما رقم خوردن مایه رسوایی و افتضاحی است که هرگز برای ملت‌های آزاد نصیب نمی شود.

#جان میلتون فیلسوف انگلیسی
https://tttttt.me/ecopolitist
اینکه ملتی دلیر آزادی خود را در میدان جنگی به دست آورد ولی پس از آنکه آزادی خود را بدست آورد، نداند از آن چگونه استفاده کند یا چه ارزشی دارد و با فرومایگی و گیجی کردن خود را دوباره در یوغی گذارد که آن را شکسته است، محصول پیروزی خود را پیش پای مغلوب نابود می کند. چنین سرنوشتی چنانچه بر ما رقم خوردن مایه رسوایی و افتضاحی است که هرگز برای ملت‌های آزاد نصیب نمی شود.

#جان میلتون فیلسوف انگلیسی
https://tttttt.me/ecopolitist
#اساس حکومتها

همه حکومت‌ها باید بر پایه رضایت و موافقت اکثریت مردم استوار گردد و آزادی بیان، آزادی فکر، آزادی انتخابات و آزادی مذهب را تامین کنند. هرگاه قوه مجریه از اجرای قوانین امتناع ورزید، در چنین موردی مردم نه تنها حق دارند بلکه حتی مکلفند برای جلوگیری از چنین تجاوزی اقدام کنند و در صورت لزوم به زور متوسل شوند. زور باید فقط بر علیه زور به کار رود نه برای مقابله با امری جز آن. قدرت سیاسی حقی است که به مرجعی داده می‌شود تا به نفع مردم قوانینی وضع کند. بنابراین حد اعلای حماقت در این است که مردم برای اینکه از شر یکدیگر در امان باشند به پادشاه تکیه کنند. این درست به آن می‌ماند که از شیر بخواهند مواظب بره باشد.

#جان لاک

https://tttttt.me/ecopolitist
#جواد_طباطبایی در این اثر به برسی آراء اصحاب قرارداد و نظام‌های نوآئین در اندیشه سیاسی پرداخته است. وی در فصل نخست به تبیین مفهوم نوآئین حاکمیت می‌پردازد. طباطبائی با تکیه بر آراء #ژان_بدن سعی بر تعریف "حاکمیت" و تفکیک میان حکومت پادشاهی و خودکامه را دارد. در نظر نگارنده دیانت، عدالت و حُسن اداره عمومی سه عاملی بازدارنده در برابر قدرت مطلق پادشاه محسوب می‌شود. او در فصل دوم به برسی آراء #توماس_هابز درباره مفاهیم دولت و حکومت می‌پردازد. هابز در بسط مفهوم حاکمیت 《مطلق》گامی مهم برداشت. وی حقوق طبیعی فرد را جانشین قانون طبیعت کرد و بدین سان، مانع مهمی را از سر راه قدرت حاکم برداشت. نویسنده در فصل سوم به برسی دو شاخص دیانت و سیاست در اندیشه سیاسی #اسپینوزا می‌پردازد. در اندیشه سیاسی اسپینوزا، آزادی اندیشیدن و داوری درباره امور عمومی اصل بنیادینی است که شالوده هر کشور به سامانی بر آن استوار می‌شود. البته این آزادی به شرطی محترم است که خللی در بنیاد حکومت نکند و صلح و آرامش را دستخوش مخاطره نکند. در فصل بعد صحبت از فیلسوف لیبرالیسم به میان می‌آید. اندیشه #جان_لاک به طور کلی ناظر بر دو نظریه مهم سده هفدهم، قدرت مطلق حاکمیت و حق الهی پادشاه بود و او در همه نوشته‌هایش به آن مفاهیم به مخالفت برخواست. طباطبائی در فصل پنجم به برسی فلسفه حقوق منتسکیو می‌پردازد. #منتسکیو بیش از دو دهه از عمر خود را به تامل در روح قانون‌های اقوام جهان صرف کرد و در مهم ترین کتاب خود، روح القوانین شالوده انقلابی در روش (به تعبیر آلتوسر) پای ریزی کرد. نگارنده در فصول ششم و هفتم کتاب وضع طبیعی، قرارداد اجتماعی، اراده عمومی و حاکمیت دموکراتیک را در اندیشه #ژان_ژاک_روسو شرح و توضیح می‌دهد. دانش سیاست جدید روسو ناظر به رفع این تعارض میان سرشت انسان و نظام اجتماعی بود، کوشش برای تاسیس فلسفه سیاسی نوآئین به عنوان افق آرمانی تا به نظر آن بتوان آسیب‌هایی را که از دنیای جدید بر سرشت انسان وارد شده است، دریافت و اصلاحی در اجتماع وارد کرد.
#تاریخ_اندیشه_سیاسی_جدید_در_اروپا

@ecopolitist
اگرچه همه انسانها از موهبت کسب قدرت شهریاری یا سلطنتی برخوردار نیستند، اما انسانی که کلا دچار جباریت نباشد، نادر است و یا اصلا وجود ندارد. جبار در نظر عموم کسی است که از طریق حکومتی مبتنی بر زور بر همه مردم ستم می‌راند، اما اعمال جباریت بر همه مردم، تنها طریق ستمگری نیست، بلکه انسان می‌تواند حتی در پایین‌ترین موقعیت‌های اجتماعی نیز ظالم باشد، زیرا انسان اگر هم نتواند بر همه مردم فرمانروایی کند، می‌تواند، تا حدی که قدرتش اجازه می‌دهد، حکم براند.

#جان سالیسیوری
#پولیکراتیکوس


https://tttttt.me/ecopolitist
در وضعیت اجتماعی اگر کسی قصد کند که آزادی متعلق به افراد تنواره سیاسی را بگیرد باید یقین داشت که او قصد گرفتن همهٔ چیزهای دیگر را نیز دارد چراکه آزادی، بنیان و اساس همه چیزهای دیگر نیز هست. عقل حکم می‌کند کسی را که می‌خواهد آزادی مرا که حافظ بقای من است از من بگیرد، دشمنِ خود بدانم.

از این رو او خود را در وضعیت جنگ با من قرار داده و خود را به مثابه شخصِ متجاوزی نشان داده که خواهان جنگ با من است، دراین وضعیت اگر مرجع فرادستی وجود نداشته باشد که برای رهایی از متجاوز به او متوسل شد، فقدان چنین مرجعی به انسان این حق را می‌دهد که علیه متجاوز دست به جنگ بزند.

پس حفاظت از بی‌گناه ارجحیت دارد و انسان به همان دلایلی که حیوانات وحشی را می‌کشد می‌تواند کسانی راکه[با سلب آزادی]علیه او اعلان جنگ کرده اند نابود سازد زیرا حیوانات وحشی وابسته به قانون عقل نیستند و تنها قانون حاکم بر آن‌ها قانون زور و خشونت است.

‏وضع کسانی که در زیر حُکمِ حاکمِ مطلق هستند حتی از وضع کسانی که در طبیعت و به دور از اجتماع زندگی می‌کنند بدتر است، زیرا در وضعیت طبیعی هرکس آزاد است که به احقاق حق خود برخیزد و تاآنجا که توانایی دارد در حفظ آن بکوشد،
اما وقتی حاکمی مطلق بر او حاکم است، اگر آنچه دارد از او بگیرند، نه داوری هست که به او متوسل شود و نه خود می‌تواند به دفاع از خود برخیزد، درنتیجه مقام او به مرتبهٔ پست‌ترین موجودات تنزل یافته است.

📖‏رساله‌ای درباره حکومت
#جان لاک

https://tttttt.me/ecopolitist
کسی که تلاش می کند تا انسان دیگری را در حیطه ی قدرت مطلق خود قرار دهد خود را در وضعیت جنگ با او قرار داده است. چنین عملی نشان دهنده ی آن است که قصد جان او را کرده باشد. از این امر نتیجه می گیرم که کسی که بدون توافق من، مرا در حیطه ی قدرت خود درآورد، هر گونه که بخواهد از من بهره کشی می کند، و هر زمان که هوس کند مرا تباه خواهد کرد. زیرا کسی خواهان آن نیست که مرا در حیطه ی قدرت مطلق خود درآورد مگر اینکه بخواهد آزادی مرا، بدون رضایت من، از من بگیرد و مرا برده ی خود گرداند. تنها ضامن بقای من این است که خود را از چنین زورگویی رها سازم؛ و عقل حکم می کند که کسی را که می خواهد آزادی مرا، که حافظ بقای من است، از من بگیرد دشمن خود به شمار آورم. از این رو، کسی که تلاش میکند تا مرا برده ی خود سازد خود را در وضعیت جنگ با من قرار داده است. کسی که در وضعیت طبیعی قصد گرفتن آزادی ای را داشته باشد که متعلق به همه ی کسانی است که در آن وضعیت به سر می برند، باید یقین داشت که او قصد گرفتن همه ی چیزهای دیگر را نیز دارد، چرا که آزادی، بنیان و اساس همه چیزهای دیگر است.

#جان لاک
#رساله ای درباره حکومت

https://tttttt.me/ecopolitist