مدرسه‌ رهایی
2.16K subscribers
6.57K photos
2.02K videos
188 files
4.76K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است.

با نگاهی به سایر جنبش‌های
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________

#مدرسه_رهایی
Download Telegram
Forwarded from داربَست
«داربَست» سازه‌ای است که نقش تکیه‌گاه را برای کارگران دارد. این تکیه‌گاه می تواند دسترسی به نقاط سخت‌تر را برای کارگران راحت کند.

«داربَست» می‌خواهد از شکل گیری سازه ای برای لشگر کارگرانی حرف بزند که زیر پایشان خالی است: کار بی ثبات، دستفروشی، کار گیگ، کار خانگی، کار بازتولیدی، کار رایگان، کار کودک، کولبری، کارگری جنسی، کار مهاجران، و تمام اشکال نامرئی از کار که در چهارچوب ادبیات رسمی جایگاهی ندارند.

حادثه کار در کارهای غیررسمی پیچیدگی‌هایی دارد که در چارچوب حقوقی تعریف حادثه ناشی‌ از کار نگنجیده و به همین اعتبار، شرایط ناایمن کار نیازمند بازتعریف در افق بی‌ثباتی‌ حاکم بر مناسبات کار است.

«داربَست» میخواهد تکیه‌گاهی بسازد برای کارگرانی که نه تشکلی دارند، نه امنیتی، نه بهداشتی، نه نانی و نه آزادی.

#داربست
@darbasttt
Forwarded from داربَست
راندن از مقصد

"مهاجرت" از لحظۀ تولد یکی از پایه‌های زندگی ما را تشکیل داده. ما یکی از کشورهای «تولیدکننده نیروی کار مهاجر» برای کشورهای توسعه‌یافته به حساب می‌آییم. از سوی دیگر، نیروی کار مهاجر بخش عمده‌ای از اقتصاد کشور را تشکیل می‌دهد.

این فرایند در چند دهه گذشته شتاب دوچندان گرفته، چراکه تسهیل گردش نیروی کار یکی از الزامات جهانی‌سازی بوده که شرط ضروریِ "ارزان‌سازی نیروی کار" است. و اگر مهاجرت درون‌مرزی را هم به این زمینه اضافه کنیم، تقریباً هیچ کسی را دور و بر خود پیدا نخواهیم کرد که تجربۀ مهاجرت را در خانواده و نزدیکان خود نداشته باشد.

امروز با گرانسازی زندگی در شهرهای بزرگ، شاهد مهاجرت معکوس کارگران مهاجرانی هستیم که این شهرها را با کار و زحمت خود بنا کرده‌اند. این مهاجرت معکوس موجب افزایش زاغه‌نشینی در حاشیۀ شهرهای بزرگ شده و هر روز به تعداد کارگران آواره اضافه کرده‌است.

وقتی به زندگی خود و اطرافیانمان نگاه می‌اندازیم، مهاجرت با تار‌و‌پود حیات اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی ما در هم تنیده‌است. با این‌وجود اما نه شناخت دقیقی از گره‌گاههای مهاجرت داریم، و نه تصور دقیقی از راه‌های تشکلیابی یا پیوند مهاجران با دیگر نیروی کار به اصطلاح رسمی.

هر روز کارگران مهاجر بیشتری جذب اقتصاد غیررسمی می‌شوند، جهانی بیرون از نظارت و قوانین دولتی و اجتماعی. مشغولیت آنها به کارهایی مانند دستفروشی، کارهای مراقبتی، فروش آب، شستشوی اتومبیل و... فاقد قراردادهای حداقلی میان کارفرما و کارگر که خود زمینه‌ای است برای استثمار دوچندان، و گاه بردگی.

و در این میان کارگرانِ مهاجرِ زن در کف هرم قرار می‌گیرند، که وضعیت آنها را با مشکلات بیشتری مواجه می‌کند، از سواستفادۀ جنسی در محیط کار گرفته، تا شرایط سخت نگهداری از فرزندانشان که آنها را به محیط‌های غیررسمی‌تر تبعید می‌کند.

#داربست از شما دعوت می‌کند تا از تجربه زیسته خود یا اطرافیانتان درباره مهاجرت را با ما در میان بگذارید. یا اگر تجربه فعالیت اجتماعی برای بهبود کار و زندگی غیررسمی مهاجران داشته‌اید، به ما منتقل کنید.
#فراخوان_داربست
#کارگران_مهاجر
#کارگران_غیررسمی
@darbasttt
Audio
#مرثیه ای در مرگ #کارگر #افغانستانی در تهران.
نام شعر: #داربست، در مرگ نصیب.
شعر و صدا: مزدک آ.

..........

افتاده روي خاك
دراز به دراز
با دهان كف كرده
کف، خون
بی فوت وقت.

سرك مي‌كشند پنجره‌ها
بيدار نمي‌شود،
نه
نمی‌شود
افتاده است نصیب، از ارتفاع طبقه‌ی پنچ
در ساختمان رياحي.
افتاده است نصیب،
حفره‌ای در چشمش
و خون ِلخته
بَرْ ميلگرد،
و پيرهنش جر خورده،
تکه‌ایش جا مانده بر مفتول.

افتاد نصیب
امروز،
افتاد نصیب، دیروز/ از طبقه‌ی پنج
دُرُست سر وقت
و دُرست مُرد،
درجا،
بدون نقص
بي هيچ نفس ِاضافي
و مي‌افتد هر روز/ نصيب
از ارتفاع.

و مي‌تواني فردا، سر وقت
به ستون یک روزنامه،
نه، آنجا نه
نگاه کنید به همين‌جا
ستون این ساختمان
به داربست،
همين‌جا/ که مي‌افتد از بالایش نصیب،
هر روز
هر روز
سر وقت
و پليس،
صورتجلسه،
پزشکی قانونی،
سکوت.

🔻🔺🔻
@edalatxah