🖊نقشه راهبردی علوم انسانی در ایران
📚از تاسیس تا بومیگرایی
📥روحالله اسلامی
🖇در دنیای سنتی افکار توانایی تغییر در محیط را نداشتند و به راحتی مقهور واقعیات می شدند. اندیشه سیاسی از فارابی تا ملاصدرا در دوره ای که غلبه بر سبک های شهودی بود تنها می توانست به شکل محدود در قالب تکنولوژی های ساده و دم دستی بر محیط اثرگذار باشد. در دوره مدرن مکانیک همه شرایط را به هم ریخت. در حالی که مکانیک پزشکی، مهندسی و اجتماعی از قرن شانزدهم به بعد مبانی فلسفی و محیط های آزمایشگاهی خویش را پیدا کرد در ایران دوره مشروطه چنین تحولی روی داد. اواخر دوره قاجار و اوایل دوره مدرن ایران تاب ایستادگی در برابر بحران های داخلی و خارجی را نداشت. سبک زندگی و شیوه مملکت داری بر اساس ملوک طوایفی و تقسیم قدرت به شکل قبیله ای نمی توانست بر اساس نظم و ترتیبات جدید باشد. انقلاب مشروطه ایران سرآغاز ورود به دوره مکانیکی قدرت بود.
🖇تلاش های عباس میرزا، قائم مقام فراهانی، امیرکبیر، سپهسالار، ذکاالملک و بعدها تقی زاده، فروغی، قوام السطنه، پیرنیا و حکمت در راستای همان گمشده ای بود که روزگاری ابن مقفع و نظام الملک در عصر کهن به دنبال آن بودند. ابن مقفع در اواخر دوره بنی امیه و اوایل بنی عباس تلاش کرد بر اساس ایده ایرانی حکومت داری نظم و ترتیبات کشورداری شاهنشاهی ساسانیان را در قلمروی سده میانه احیا کند. همین تلاش را نظام الملک در روزگار سلجوقیان و جوینی و خواجه نصیر در عهد مغولان انجام دادند. ریشه های علوم انسانی و به خصوص علوم سیاسی به متفکرانی برمی گردد که در قالب سیرالملوک و نصیحه الملوک و شاهنامه ها قصد داشتند منطقی علمی و خردی تجربی برای مناسبات قدرت ایجاد کنند.
🖇ادامه تلاش های دیوان سالارانه مسکویه، نظام الملک و جوینی در دوره معاصر به دست ویزیران، دبیران و استادانی چون قائم مقام فراهانی و ملکم خان افتاد. طبقه وزرا در ایران شم سیاسی خاصی در جهت تحکیم علمی مناسبات قدرت داشتند که چندان با عدم قطعیت های قبیله ای و عصبیت های فرقه ای سر سازگاری نداشت و به از دست دادن جان، مال و آبروی وزرا منتهی می گشت. همان قواعد حرب، سفارت، وزارت، خزانه داری که در سیستم ابن مقفع و نظام الملک که برگرفته از عهد اردشیر بود توسط قائم مقام فراهانی و محمد علی فروغی و پیرنیا اجرا می گردید.
🖇دیوان سالاری باید نظم و ترتیباتی داشته باشد و مملکت داری جز از قواعد مشخص پیروی نمی کند. قواعد برآمده از تجربیات عینی و انباشته ای است که در طول تاریخ کسب شده است و به محک آزمون گذاشته می شود. هر فرد را یک شغل باید داد و هر شغل بر اساس مناسبات تخصص و کارآمدی توزیع می گردد و بر همه کارگزاران نظام ارزیابی حاکم است و مملکت را دو خزانه واجب است و هر فرقه و قبیله را بر یک جا حاکم نساز و هنر جنگ و مصالحه را همیشه در آستین نگه دار.
🖇نزدیک ترین جریان اندیشه سده های میانه به علوم انسانی به خصوص علوم سیاسی سیاست نامه ها بودند چرا که سابقه تمدن ایران باستان را داشتند و برای هر حکمی که صادر می کردند شواهد تاریخی فراوان ذکر می گردید. نظام دانایی ایران تاب ایستادگی در برابر بلایای طبیعی و انسانی را نداشت و در اواخر دوره قاجار در اغلب جنگ ها شکست خورده، هجوم بیماری ها و هرج و مرج ناشی از قرار گرفتن در رقابت های روس و انگلیس روایت جدیدی طلب می کرد. ابتدا برای رفع نیازهای پزشکی و نظامی که ایران بتواند در برابر امراض واگیردار و دشمنان خارجی دوام آورد دارالفنون تاسیس گردید.
🖇در ادامه جهت تامین کارگزاران حکومتی لایق و کارآمد که حکومت قانون بدانند مدرسه علوم سیاسی شکل گرفت. مدرسه علوم سیاسی سرآغاز ورود علوم انسانی به ایران بود. میرزا نصرالله خان پیرنیا و مشیرالدوله پیرنیا به همراه محمد علی فروغی دروس ادبیات فارسی، فقه، جغرافیا، تاریخ، حقوق اساسی و اداری و زبان فرانسوی و عربی را برای دانش آموزان و دانشجویان طراحی کردند و سیاستمداران و نظریه پردازان مهمی از مدرسه بیرون آمدند. مدرسه علوم سیاسی نسلی ار سیاستمداران ملی ایران را تربیت کرد و زمینه ساز ورود نظری و عملی علوم انسانی به ایران گردید.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره شانزدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
📚از تاسیس تا بومیگرایی
📥روحالله اسلامی
🖇در دنیای سنتی افکار توانایی تغییر در محیط را نداشتند و به راحتی مقهور واقعیات می شدند. اندیشه سیاسی از فارابی تا ملاصدرا در دوره ای که غلبه بر سبک های شهودی بود تنها می توانست به شکل محدود در قالب تکنولوژی های ساده و دم دستی بر محیط اثرگذار باشد. در دوره مدرن مکانیک همه شرایط را به هم ریخت. در حالی که مکانیک پزشکی، مهندسی و اجتماعی از قرن شانزدهم به بعد مبانی فلسفی و محیط های آزمایشگاهی خویش را پیدا کرد در ایران دوره مشروطه چنین تحولی روی داد. اواخر دوره قاجار و اوایل دوره مدرن ایران تاب ایستادگی در برابر بحران های داخلی و خارجی را نداشت. سبک زندگی و شیوه مملکت داری بر اساس ملوک طوایفی و تقسیم قدرت به شکل قبیله ای نمی توانست بر اساس نظم و ترتیبات جدید باشد. انقلاب مشروطه ایران سرآغاز ورود به دوره مکانیکی قدرت بود.
🖇تلاش های عباس میرزا، قائم مقام فراهانی، امیرکبیر، سپهسالار، ذکاالملک و بعدها تقی زاده، فروغی، قوام السطنه، پیرنیا و حکمت در راستای همان گمشده ای بود که روزگاری ابن مقفع و نظام الملک در عصر کهن به دنبال آن بودند. ابن مقفع در اواخر دوره بنی امیه و اوایل بنی عباس تلاش کرد بر اساس ایده ایرانی حکومت داری نظم و ترتیبات کشورداری شاهنشاهی ساسانیان را در قلمروی سده میانه احیا کند. همین تلاش را نظام الملک در روزگار سلجوقیان و جوینی و خواجه نصیر در عهد مغولان انجام دادند. ریشه های علوم انسانی و به خصوص علوم سیاسی به متفکرانی برمی گردد که در قالب سیرالملوک و نصیحه الملوک و شاهنامه ها قصد داشتند منطقی علمی و خردی تجربی برای مناسبات قدرت ایجاد کنند.
🖇ادامه تلاش های دیوان سالارانه مسکویه، نظام الملک و جوینی در دوره معاصر به دست ویزیران، دبیران و استادانی چون قائم مقام فراهانی و ملکم خان افتاد. طبقه وزرا در ایران شم سیاسی خاصی در جهت تحکیم علمی مناسبات قدرت داشتند که چندان با عدم قطعیت های قبیله ای و عصبیت های فرقه ای سر سازگاری نداشت و به از دست دادن جان، مال و آبروی وزرا منتهی می گشت. همان قواعد حرب، سفارت، وزارت، خزانه داری که در سیستم ابن مقفع و نظام الملک که برگرفته از عهد اردشیر بود توسط قائم مقام فراهانی و محمد علی فروغی و پیرنیا اجرا می گردید.
🖇دیوان سالاری باید نظم و ترتیباتی داشته باشد و مملکت داری جز از قواعد مشخص پیروی نمی کند. قواعد برآمده از تجربیات عینی و انباشته ای است که در طول تاریخ کسب شده است و به محک آزمون گذاشته می شود. هر فرد را یک شغل باید داد و هر شغل بر اساس مناسبات تخصص و کارآمدی توزیع می گردد و بر همه کارگزاران نظام ارزیابی حاکم است و مملکت را دو خزانه واجب است و هر فرقه و قبیله را بر یک جا حاکم نساز و هنر جنگ و مصالحه را همیشه در آستین نگه دار.
🖇نزدیک ترین جریان اندیشه سده های میانه به علوم انسانی به خصوص علوم سیاسی سیاست نامه ها بودند چرا که سابقه تمدن ایران باستان را داشتند و برای هر حکمی که صادر می کردند شواهد تاریخی فراوان ذکر می گردید. نظام دانایی ایران تاب ایستادگی در برابر بلایای طبیعی و انسانی را نداشت و در اواخر دوره قاجار در اغلب جنگ ها شکست خورده، هجوم بیماری ها و هرج و مرج ناشی از قرار گرفتن در رقابت های روس و انگلیس روایت جدیدی طلب می کرد. ابتدا برای رفع نیازهای پزشکی و نظامی که ایران بتواند در برابر امراض واگیردار و دشمنان خارجی دوام آورد دارالفنون تاسیس گردید.
🖇در ادامه جهت تامین کارگزاران حکومتی لایق و کارآمد که حکومت قانون بدانند مدرسه علوم سیاسی شکل گرفت. مدرسه علوم سیاسی سرآغاز ورود علوم انسانی به ایران بود. میرزا نصرالله خان پیرنیا و مشیرالدوله پیرنیا به همراه محمد علی فروغی دروس ادبیات فارسی، فقه، جغرافیا، تاریخ، حقوق اساسی و اداری و زبان فرانسوی و عربی را برای دانش آموزان و دانشجویان طراحی کردند و سیاستمداران و نظریه پردازان مهمی از مدرسه بیرون آمدند. مدرسه علوم سیاسی نسلی ار سیاستمداران ملی ایران را تربیت کرد و زمینه ساز ورود نظری و عملی علوم انسانی به ایران گردید.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره شانزدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
February 12
📰آنچه بیهقی از تدبیر (یا هنرمندی) مُراد میکند، عنصر گمشدۀ تاریخ جهانگشای جوینی است. در تاریخ جوینی (شاید به استثنای هنرمندیِ البته در نهایت تراژیکِ تیمور ملک) ، باد بینیازیِ خداوند با قدرتِ تمام در حالِ وزیدن است و سامانی نه برای سخن گفتن هست و نه عمل کردن؛ و همانطور که عطاملک در همان جلد اول میگوید: «چراغی را که ایزد برفروزد، هر آن کس پُف کند سبلت بسوزد!» بهگمانم نیازی به تکرار و تذکار حادثۀ مسجد بخارا نیست و نیز دیگر مواردی که چنگیز، آلت دستِ خدا برای عقوبتِ گناهِ ایرانیان نمایانده میشود و ایستادگی در برابر او نه ممکن است و نه مطلوب. بر این اساس، عنوان تقدیرگرایی بیشتر زیبندۀ جوینی است تا بیهقی، زیرا این کشاکش در تاریخ جوینی منتفی شده است، حال آنکه بیهقی تقدیر را تا حد امکان به تدبیر تلافی میکند...
🔖متن کامل: 17000 کلمه
⏰زمان مطالعه: 85 دقیقه
🦉@goftemaann
🔖متن کامل: 17000 کلمه
⏰زمان مطالعه: 85 دقیقه
🦉@goftemaann
February 13
🖊شکلگیری و تحول چریکهای فدایی خلق ایران( 1964 تا 1976)
📚دعوت به اسلحه
📥علی رهنما/ ترجمه مهدی نیکوئی
🖇برای عملیات سیاهکل، سه مأموریت تعریف شده بود. نخستین برنامه گروه حمله به پاسگاه ژاندارمری، خلع سلاح همه ژاندارمها و منفجر کردن ساختمان آن بود. برنامه دوم آنها حمله به پاسگاه جنگلبانی بود. در نهایت، قصد داشتند با اتکا به عملیات نظامی خود، با پخش شبنامههای دستنویس، اهداف سیاسی گروه را علنی کنند. پیام شبنامهها «هموطنان، برادران و خواهران» را به شکستن سکوتشان، قیام و سرنگونی رژیم ظالم و مستبد شاه از طریق مجموعه «مبارزات مسلحانه طولانی و دشوار» دعوت میکرد. شبنامهها «کارگران، دهقانان و روشنفکران» را به مشارکت در این مبارزه مسلحانه فرا میخواندند. در پایان، تولد یک نیروی سیاسی جدید با عنوان «جنبش مسلحانه انقلابی ایران» اعلام میشد.
🖇حوالی ساعت 20، گروه 7 نفره وارد سیاهکل شدند؛ روستایی تقریبا 2 هزار نفره با یک خیابان اصلی و 2 بانک. ابتدا سماعی و اسحاقی را مقابل پاسگاه جنگلبانی پیاده کردند که فاصله اندکی با ژاندارمری داشت. به آنها دستور داده شده بود که 20 دقیقه برای شنیدن انفجار ژاندارمری صبر کنند. صدای انفجار، علامت آنها برای حمله به جنگلبانی، خلع سلاح افراد آن و منفجر کردن مینیبوس متعلق به آنها بود.
🖇تا امروز، گزارشهای بازجویی صفایی فراهانی، هوشنگ نیری، دانشبهزادی، فرهودی و انفرادی به طور کامل منتشر نشده است و جزئیات مهمی از اتفاقات ژاندارمری سیاهکل نامشخص مانده است. بازسازی این اتفاقات ممکن است ناکامل و حتی اشتباه باشد؛ چرا که مبتنی بر اطلاعات جسته و گریختهای است که توسط منابع چریکی و غیردانشگاهی دسترسی یافته به اسناد ساواک شکل میگیرد. گزارشهای بازجویی منتشر شده رژیم شاه اغلب به دقت انتخاب، ویرایش و دستکاری شده است و اهداف سیاسی قابل درکی را دنبال میکند. از شرکتکنندگان در حمله، هیچ کس زنده نماند. با آگاهی از این نقص و کمبودهای اطلاعاتی، برای بازسازی اتفاقات میکوشیم.
🖇تیم 5 نفره مأمور حمله، نقشه دقیق ساختمان ژاندارمری را مطالعه کرده بودند (این نقشه توسط ایرج نیری در اختیارشان قرار گرفته بود). همچنین مسئولیتهای هر کدام از آنها برایشان روشن شده بود. آنها تا ساختمان دوطبقه ژاندارمری را با مینیبوس رفتند و به سمت ورودی راه افتادند. کدخدازاده، سرباز نگهبان قصد جلوگیری از ورود صفایی فراهانی به ساختمان را داشت اما دانشبهزادی او را با قنداق تفنگ نقش زمین کرد. فرهودی به سمت خوابگاه شتافت و یک سرباز و دو غیرنظامی حاضر در آن را تحت کنترل گرفت.
🖇صفایی فراهانی به سمت طبقه اول شتافت و هوشنگ نیری در راهروی همکف به نگهبانی ایستاد. در طبقه اول، صفایی فراهانی به دفتر اصلی بهنسبت بزرگ ژاندارمری یورش برد. گروهبان یعقوب تاجبخش (آقا کوچکی)، جانشین فرمانده پاسگاه و گروهبان اسماعیل رحمتپور، رئیس حوزه خدمت اجباری در اتاق حضور داشتند. علاوه بر آنها دو غیرنظامی هم در اتاق بودند. یکی از آنها اکبر وحدتی، رئیس خانه انصاف لیش، یکی از روستاهای مجاور و دیگری شفیعی، کدخدای سیاهکل بود. این 4 نفر درگیر بحث درباره اتفاقات آن روز و دستگیری بندهخدا لنگرودی بودند که با مشاهده حمله به سرباز نگهبان به خود آمدند.
🖇آنچه پس از آن اتفاق افتاد، روشن نیست. محتملترین گزینه آن است که با ورود صفایی فراهانی به دفتر اصلی، زد و خوردی بین او و دیگران رخ داده باشد. صفایی فراهانی که در اقلیت قرار گرفته بود، شروع به تیراندازی کرد و باعث جراحت جزئی وحدتی و گروهبان تاجبخش و جراحت شدید گروهبان رحمتپور شد (به طوری که در بیمارستان جان سپرد). هوشنگ نیری با شنیدن صدای تیراندازی، نگران رفیق خود شد و به سرعت پلهها را پیمود تا به دفتر اصلی است. اتفاقات پس از آن نیز، چندان روشن نیست.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره هفدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
📚دعوت به اسلحه
📥علی رهنما/ ترجمه مهدی نیکوئی
🖇برای عملیات سیاهکل، سه مأموریت تعریف شده بود. نخستین برنامه گروه حمله به پاسگاه ژاندارمری، خلع سلاح همه ژاندارمها و منفجر کردن ساختمان آن بود. برنامه دوم آنها حمله به پاسگاه جنگلبانی بود. در نهایت، قصد داشتند با اتکا به عملیات نظامی خود، با پخش شبنامههای دستنویس، اهداف سیاسی گروه را علنی کنند. پیام شبنامهها «هموطنان، برادران و خواهران» را به شکستن سکوتشان، قیام و سرنگونی رژیم ظالم و مستبد شاه از طریق مجموعه «مبارزات مسلحانه طولانی و دشوار» دعوت میکرد. شبنامهها «کارگران، دهقانان و روشنفکران» را به مشارکت در این مبارزه مسلحانه فرا میخواندند. در پایان، تولد یک نیروی سیاسی جدید با عنوان «جنبش مسلحانه انقلابی ایران» اعلام میشد.
🖇حوالی ساعت 20، گروه 7 نفره وارد سیاهکل شدند؛ روستایی تقریبا 2 هزار نفره با یک خیابان اصلی و 2 بانک. ابتدا سماعی و اسحاقی را مقابل پاسگاه جنگلبانی پیاده کردند که فاصله اندکی با ژاندارمری داشت. به آنها دستور داده شده بود که 20 دقیقه برای شنیدن انفجار ژاندارمری صبر کنند. صدای انفجار، علامت آنها برای حمله به جنگلبانی، خلع سلاح افراد آن و منفجر کردن مینیبوس متعلق به آنها بود.
🖇تا امروز، گزارشهای بازجویی صفایی فراهانی، هوشنگ نیری، دانشبهزادی، فرهودی و انفرادی به طور کامل منتشر نشده است و جزئیات مهمی از اتفاقات ژاندارمری سیاهکل نامشخص مانده است. بازسازی این اتفاقات ممکن است ناکامل و حتی اشتباه باشد؛ چرا که مبتنی بر اطلاعات جسته و گریختهای است که توسط منابع چریکی و غیردانشگاهی دسترسی یافته به اسناد ساواک شکل میگیرد. گزارشهای بازجویی منتشر شده رژیم شاه اغلب به دقت انتخاب، ویرایش و دستکاری شده است و اهداف سیاسی قابل درکی را دنبال میکند. از شرکتکنندگان در حمله، هیچ کس زنده نماند. با آگاهی از این نقص و کمبودهای اطلاعاتی، برای بازسازی اتفاقات میکوشیم.
🖇تیم 5 نفره مأمور حمله، نقشه دقیق ساختمان ژاندارمری را مطالعه کرده بودند (این نقشه توسط ایرج نیری در اختیارشان قرار گرفته بود). همچنین مسئولیتهای هر کدام از آنها برایشان روشن شده بود. آنها تا ساختمان دوطبقه ژاندارمری را با مینیبوس رفتند و به سمت ورودی راه افتادند. کدخدازاده، سرباز نگهبان قصد جلوگیری از ورود صفایی فراهانی به ساختمان را داشت اما دانشبهزادی او را با قنداق تفنگ نقش زمین کرد. فرهودی به سمت خوابگاه شتافت و یک سرباز و دو غیرنظامی حاضر در آن را تحت کنترل گرفت.
🖇صفایی فراهانی به سمت طبقه اول شتافت و هوشنگ نیری در راهروی همکف به نگهبانی ایستاد. در طبقه اول، صفایی فراهانی به دفتر اصلی بهنسبت بزرگ ژاندارمری یورش برد. گروهبان یعقوب تاجبخش (آقا کوچکی)، جانشین فرمانده پاسگاه و گروهبان اسماعیل رحمتپور، رئیس حوزه خدمت اجباری در اتاق حضور داشتند. علاوه بر آنها دو غیرنظامی هم در اتاق بودند. یکی از آنها اکبر وحدتی، رئیس خانه انصاف لیش، یکی از روستاهای مجاور و دیگری شفیعی، کدخدای سیاهکل بود. این 4 نفر درگیر بحث درباره اتفاقات آن روز و دستگیری بندهخدا لنگرودی بودند که با مشاهده حمله به سرباز نگهبان به خود آمدند.
🖇آنچه پس از آن اتفاق افتاد، روشن نیست. محتملترین گزینه آن است که با ورود صفایی فراهانی به دفتر اصلی، زد و خوردی بین او و دیگران رخ داده باشد. صفایی فراهانی که در اقلیت قرار گرفته بود، شروع به تیراندازی کرد و باعث جراحت جزئی وحدتی و گروهبان تاجبخش و جراحت شدید گروهبان رحمتپور شد (به طوری که در بیمارستان جان سپرد). هوشنگ نیری با شنیدن صدای تیراندازی، نگران رفیق خود شد و به سرعت پلهها را پیمود تا به دفتر اصلی است. اتفاقات پس از آن نیز، چندان روشن نیست.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره هفدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
February 15
Forwarded from Salar Seyf
چرا روشنفکران دیگر محبوب نیستند؟
سالار سیف الدینی
نخست باید توجه داشت که در مقام قیاس میان روشنفکران ایرانی و اندیشمندان غربی، تفاوت در تلقی از «حقوق» و «فلسفه حقوق» از مهمترین عواملی است که به شکست پروژه روشنفکری در ایران انجامیده است.
در حالی که در مغربزمین، از هگل و مارکس گرفته تا کارل اشمیت و میشل ویله، فلسفه حقوق همواره در مرکز تأملات فکری بوده و دغدغه نخستین متفکران، تعیین نسبت فرد و دولت بوده است. اما در ایران روشنفکران بهتمامی از این بحث بیگانه مانده و تصورشان از حقوق در بهترین حالت، به مسائل مربوط به احوال شخصیه، معاملات و ارث محدود بوده است. همین نقصان بنیادین، مانع از شکلگیری حقوق عمومی و سیاسی در ایران شد، حال آنکه در سنت روشنگری غرب از منتسکیو که با «روحالقوانین» آغاز کرد تا هابز و روسو که نخستین تأملات خود را درباره «قرارداد اجتماعی» سامان دادند همه در صدد فهم مبانی نظم سیاسی و حقوقی بودند.
در قرن نوزدهم، هگل فلسفه حقوق تدریس میکرد و مارکس حقوقدان بر سر مسئله مالکیت عمومی و تقسیم اموال میاندیشید. جایگاه علمی هگل و فیشته چنان بود که در زمره نخستین رؤسای دانشگاه برلین قرار گرفتند.
در قرن بیستم کارل اشمیت که حقوقدانی محافظهکار و راستگرا بود و در مقابل، میشل ویله که به اردوگاه لیبرالها تعلق داشت هر دو همچنان بر محور حقوق و دولت-ملت بحث میکردند.
در این میان، ذکر این نکته ضروری است که در سنت فکری مغربزمین، اساساً به چنین اندیشمندانی عنوان «روشنفکر» اطلاق نمیشد، بلکه مصداق روشنفکری در آنجا نویسندگانی چون کافکا، کامو، سارتر و امثال آنان بودند. که همگی اهل ادب بودند.
در ایران اما روشنفکری پس از دهه چهل عمدتاً در قلمرو ادب محصور شد و نهایتاً به عرصه جولان داستاننویسان و شاعران بدل گشت. ساعدی، براهنی، نیما، شاملو، آل احمد و دیگرانی از این دست، هرچند آثار ادبی نغزی پدید آوردند، اما در زمینه اندیشه سیاسی و اجتماعی، چیزی برای عرضه نداشتند و در بهترین حالت، به تقلیدی ناقص و سطحی از «سارتر» و دیگر متفکران فرانسوی بسنده کردند.
وجه اشتراک همه این نویسندگان، بیگانگی محض با مفهوم «خیر عمومی» بود چنانکه در میان آنان بهندرت کسی یافت میشد که بهجای مرثیهخوانی و نالیدن از وضع موجود، دست به تحقیق و پژوهش اصیل در باب نسبت فرد و دولت یا خیرعمومی بزند.
در این میان استثنائاتی چون «شاهرخ مسکوب» را میتوان برشمرد که بعدها از وادی نثر ادبی به پژوهش علمی روی آورد و کوشید ورای شکوه و شکایت، سخنی درخور ارائه دهد. اما از سوی دیگر ادیبان گرانمایه ای همچون خانلری، سیروس و قاسم غنی، که به دلیل مشغله علمی و روحیه محافظهکارانه خود هرگز به نسخهای تقلیدی از سارتر بدل نشدند، از این آفت مصون ماندند که همانها نیز پیوسته آماج نیش و کنایه روشنفکران قرارگرفتند.
اما آیا از دل اندیشه میانمایه هایی همچون ساعدی و آل احمد، میشد انتظار «تولید برق»، «کارخانه»، «راهآهن»، «زیرساخت»،«نظم و قانون» و در یک کلام «توسعه» داشت؟
روشن است که چنین انتظاری عبث بود. سیطره تفکر ادبی بر فضای روشنفکری ایران، در نهایت به مهجور ماندن اندیشه فلسفی و علوم انسانی انجامید و روشنفکری این سرزمین را به دست کسانی سپرد که نهتنها هیچ طرحی برای پیشرفت کشور نداشتند، بلکه هرجا که میتوانستند، به قلمهای مسموم خود، محققان و پژوهشگران دانشگاهی را تخطئه و حذف میکردند. در این مسیر حتی به این حد نیز بسنده نکردند، بلکه هر یک به سهم خود کلنگی برداشتند و بر پیکر توسعه و صنعت این سرزمین کوبیدند. از این هم فراتر و به جایی رسیدند که آشکارا مبلغ اشغال خارجی شدند. چنانکه آل احمد و شریعتی، منادی حسرت اشغال ایران توسط خلیفه عثمانی بودند و هردو بهنحوی بدتر از مغول، بر بنیانهای وحدت و شخصیت ملی ایران تاختند. آل احمد، در این میان از همگان پلیدتر بود چراکه به صراحت، ایران را اشغالگر مناطق و استانهای مختلف خودش نامید و عملاً بذرهای نخست، قومگرایی و تجزیهطلبی را در این سرزمین کاشت. بنابراین انتظار گام برداشتن در قلمرو «خیر عمومی» از اهل ایدئولوژی و قبیله تقلید که فردید «غرب زده مضاعف شان» نامیده بود آب در هاون کوبیدن است.
از منظر آزادی و دموکراسی نیز، تکلیف روشنفکرانی (که عارمان میاید نام ایرانی بر آنان نهیم) از پیش معلوم است. دموکراسی هیچگاه دغدغه کسانی نبود که اسیر و فریفته سراب ایدئولوژی بودند. اساساً آنان از هیچ به اندازه امری که نیاز به «تأسیس» این مقدار دور بودند و به هیچ امری همچون تخریب و سپس مهاجرت به اروپا—زادگاه همان امپریالیسمی که داعیه مبارزه با آن را داشتند— تا این اندازه نزدیک نشدند.
@Salar_Seyf
سالار سیف الدینی
نخست باید توجه داشت که در مقام قیاس میان روشنفکران ایرانی و اندیشمندان غربی، تفاوت در تلقی از «حقوق» و «فلسفه حقوق» از مهمترین عواملی است که به شکست پروژه روشنفکری در ایران انجامیده است.
در حالی که در مغربزمین، از هگل و مارکس گرفته تا کارل اشمیت و میشل ویله، فلسفه حقوق همواره در مرکز تأملات فکری بوده و دغدغه نخستین متفکران، تعیین نسبت فرد و دولت بوده است. اما در ایران روشنفکران بهتمامی از این بحث بیگانه مانده و تصورشان از حقوق در بهترین حالت، به مسائل مربوط به احوال شخصیه، معاملات و ارث محدود بوده است. همین نقصان بنیادین، مانع از شکلگیری حقوق عمومی و سیاسی در ایران شد، حال آنکه در سنت روشنگری غرب از منتسکیو که با «روحالقوانین» آغاز کرد تا هابز و روسو که نخستین تأملات خود را درباره «قرارداد اجتماعی» سامان دادند همه در صدد فهم مبانی نظم سیاسی و حقوقی بودند.
در قرن نوزدهم، هگل فلسفه حقوق تدریس میکرد و مارکس حقوقدان بر سر مسئله مالکیت عمومی و تقسیم اموال میاندیشید. جایگاه علمی هگل و فیشته چنان بود که در زمره نخستین رؤسای دانشگاه برلین قرار گرفتند.
در قرن بیستم کارل اشمیت که حقوقدانی محافظهکار و راستگرا بود و در مقابل، میشل ویله که به اردوگاه لیبرالها تعلق داشت هر دو همچنان بر محور حقوق و دولت-ملت بحث میکردند.
در این میان، ذکر این نکته ضروری است که در سنت فکری مغربزمین، اساساً به چنین اندیشمندانی عنوان «روشنفکر» اطلاق نمیشد، بلکه مصداق روشنفکری در آنجا نویسندگانی چون کافکا، کامو، سارتر و امثال آنان بودند. که همگی اهل ادب بودند.
در ایران اما روشنفکری پس از دهه چهل عمدتاً در قلمرو ادب محصور شد و نهایتاً به عرصه جولان داستاننویسان و شاعران بدل گشت. ساعدی، براهنی، نیما، شاملو، آل احمد و دیگرانی از این دست، هرچند آثار ادبی نغزی پدید آوردند، اما در زمینه اندیشه سیاسی و اجتماعی، چیزی برای عرضه نداشتند و در بهترین حالت، به تقلیدی ناقص و سطحی از «سارتر» و دیگر متفکران فرانسوی بسنده کردند.
وجه اشتراک همه این نویسندگان، بیگانگی محض با مفهوم «خیر عمومی» بود چنانکه در میان آنان بهندرت کسی یافت میشد که بهجای مرثیهخوانی و نالیدن از وضع موجود، دست به تحقیق و پژوهش اصیل در باب نسبت فرد و دولت یا خیرعمومی بزند.
در این میان استثنائاتی چون «شاهرخ مسکوب» را میتوان برشمرد که بعدها از وادی نثر ادبی به پژوهش علمی روی آورد و کوشید ورای شکوه و شکایت، سخنی درخور ارائه دهد. اما از سوی دیگر ادیبان گرانمایه ای همچون خانلری، سیروس و قاسم غنی، که به دلیل مشغله علمی و روحیه محافظهکارانه خود هرگز به نسخهای تقلیدی از سارتر بدل نشدند، از این آفت مصون ماندند که همانها نیز پیوسته آماج نیش و کنایه روشنفکران قرارگرفتند.
اما آیا از دل اندیشه میانمایه هایی همچون ساعدی و آل احمد، میشد انتظار «تولید برق»، «کارخانه»، «راهآهن»، «زیرساخت»،«نظم و قانون» و در یک کلام «توسعه» داشت؟
روشن است که چنین انتظاری عبث بود. سیطره تفکر ادبی بر فضای روشنفکری ایران، در نهایت به مهجور ماندن اندیشه فلسفی و علوم انسانی انجامید و روشنفکری این سرزمین را به دست کسانی سپرد که نهتنها هیچ طرحی برای پیشرفت کشور نداشتند، بلکه هرجا که میتوانستند، به قلمهای مسموم خود، محققان و پژوهشگران دانشگاهی را تخطئه و حذف میکردند. در این مسیر حتی به این حد نیز بسنده نکردند، بلکه هر یک به سهم خود کلنگی برداشتند و بر پیکر توسعه و صنعت این سرزمین کوبیدند. از این هم فراتر و به جایی رسیدند که آشکارا مبلغ اشغال خارجی شدند. چنانکه آل احمد و شریعتی، منادی حسرت اشغال ایران توسط خلیفه عثمانی بودند و هردو بهنحوی بدتر از مغول، بر بنیانهای وحدت و شخصیت ملی ایران تاختند. آل احمد، در این میان از همگان پلیدتر بود چراکه به صراحت، ایران را اشغالگر مناطق و استانهای مختلف خودش نامید و عملاً بذرهای نخست، قومگرایی و تجزیهطلبی را در این سرزمین کاشت. بنابراین انتظار گام برداشتن در قلمرو «خیر عمومی» از اهل ایدئولوژی و قبیله تقلید که فردید «غرب زده مضاعف شان» نامیده بود آب در هاون کوبیدن است.
از منظر آزادی و دموکراسی نیز، تکلیف روشنفکرانی (که عارمان میاید نام ایرانی بر آنان نهیم) از پیش معلوم است. دموکراسی هیچگاه دغدغه کسانی نبود که اسیر و فریفته سراب ایدئولوژی بودند. اساساً آنان از هیچ به اندازه امری که نیاز به «تأسیس» این مقدار دور بودند و به هیچ امری همچون تخریب و سپس مهاجرت به اروپا—زادگاه همان امپریالیسمی که داعیه مبارزه با آن را داشتند— تا این اندازه نزدیک نشدند.
@Salar_Seyf
Telegram
Salar Seyf
🌍 https://twitter.com/salar_seyf
🌍 https://tttttt.me/salar_seyf
👉🏻Email: Seyf.Salar@gmail.com
📚https://www.iranketab.ir/profile/28049-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D9%81-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C
🌍 https://tttttt.me/salar_seyf
👉🏻Email: Seyf.Salar@gmail.com
📚https://www.iranketab.ir/profile/28049-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D9%81-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C
February 16
📰غلامرضا افخمی در شمیرانات در یک خانواده نظامی متولد شد. تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان البرز به پایان رساند و در 19سالگی برای ادامه تحصیلات تکمیلی راهی آمریکا شد. افخمی با تحصیل در دانشگاههای کالیفرنیا، برکلی و کلرادو در مقطع دکترای رشته علوم سیاسی فارغالتحصیل شد. او در همان دوران با مهناز ابراهیمی که بعدها او نیز نام فامیلی خود را به افخمی تغییر داد، ازدواج کرد. خانم افخمی در سالهای آخر حکومت پهلوی دوم، وزیر مشاور در امور زنان و از فعالان مطرح و سرشناس دفاع از حقوق زن بود. غلامرضا افخمی بعد از بازگشت به ایران، بیش از یک دهه در دانشگاه ملی ایران به امر تدریس اشتغال داشت اما در اوایل دهه پنجاه شمسی وارد وزارت کشور شد و با کسب تجربه در سمتهای مختلف، مهمترین مسئولیت حاکمیتی خود را در دبیری «کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی» که ریاست آن بر عهده شخص پادشاه بود، بر عهده گرفت. افخمی پس از فروپاشی و سقوط رژیم پادشاهی و بعد از چندین ماه زندگی پنهانی در نهایت موفق شد در مهر سال 1358 به صورت مخفیانه ایران را ترک و به آمریکا مهاجرت کند...
🔖متن کامل: 2400 کلمه
⏰زمان مطالعه: 12 دقیقه
🦉@goftemaann
🔖متن کامل: 2400 کلمه
⏰زمان مطالعه: 12 دقیقه
🦉@goftemaann
February 17
🖊درباره ترجمهای از حسن افشار
📚کتابِ کتابها
📥امین محمدیزاد
🖇کتابی که در این شماره سیاستنامه معرفی میکنیم، یک کتاب غیرمعمولی و استثنائی است. «برایان یانگ» آن را دلنشین، الهامبخش، محاورهای، استدلالی، زیرکانه و نافذ نامیده است. «دومینیک ساندربروک» آن را کتابی درخشان، استادانه نامیده که شخصیت، ذکاوت و شیرینی را یکجا دارد. «تام هلند» آن را بهتآور و بلندپروازانه نامیده است. «مایکل بینتن» آن را مثال اعلایی از اینکه تاریخ را چگونه باید نوشت مینامد و جریان روایت نویسندهاش را به روانی تاریخی که ستایشاش میکند ارزیابی میکند. «کیت تامس» آن را شاهکاری در زیبایی و باریکبینی مینامد و گزارش خواندنی نویسنده را به گونهای ارزیابی میکند که خود کم از هیچیک از مورخان موضوع کتاب ندارد. تامس سپس اذعان میکند که هر که میخواهد بداند تاریخنگاری چه خدمتی به فرهنگ ما کرده است، باید از خواندن این کتاب آغاز کند. اما مگر موضوع این کتاب غیرمعمولی و استثنائی که وجه بدعتآمیزش از عنوانش نیز پیداست چیست؟
🖇«تاریخِ تاریخها» کتابی مبنایی و مستند درباره گونهشناسی حماسهها، رخدادنامهها، عاشقانهها و جستارها از زمان هرودت و توسیدید تا زمانه حاضر است. آیا موضوعی جذابتر از این نیز میتوان یافت که کتابی درباره آن نوشته شده باشد؟ «پل کارتلیج» در نشریه ایندیپندنت کتاب «تاریخِ تاریخها» را چنین معرفی کرده است: «کتاب حاضر داستان خارقالعادهای است در این مورد که ما چگونه گذشته را از 2500 سال پیش تا به امروز فهمیده و تفسیر کردهایم. این اثر بیهمتا با گزارش از پدر تاریخ، هرودت، تا رخدادنامههای سدههای میانه و از نقل حماسی گیبون از امپراطوری روم تا مجموعههای تلویزیونی کنونی، به کندوکاو در روایتهای معرّف وقایع مهم تاریخی میپردازد و به ما نشان میدهد که آنها از روزگاران خود و از روزگار ما چه میگویند»
🖇خود نویسنده درباره کتابش چنین مینویسد: «من آگاهانه کوشیدهام تاریخنگاری را از بسترش جدا نکنم. تلاش کردهام آن را در متن فرهنگ حاکم، عوامل فرهنگی و سیاسی موثر و شکل اثرگذاری آن در تقویت و تبدیل و انتقال آنها ببینم. «تاریخِ تاریخها» میتواند و میباید فراتر از ثبت توفیقات و نقاط قوت و ضعف تاریخنگاران و مکتبها و سنتهای متبوع آنان باشد. این تاریخ خود بازتاریخنگاری است و زمینهای برای شناخت بهتر گذشته ما» چنین کتابی با چنین درونمایه جالب توجهب ابتدا توسط عبدالحسین آذرنگ خوانده و سپس برای ترجمه به حسن افشار پیشنهاد میشود. مترجمی کهنهکار، دقیق و خوشنام که نشر مرکز و نشر ماهی متکفل انتشار برگردانهای فارسی او هستند.
🖇کتاب حاضر از یک دیباچه، یک پیشگفتار، پنج فصل و یک کتابشناسی گزیده تشکیل شده است. جان بارو در بخشی از دیباچه خود که به چرایی نگارش «تاریخِ تاریخها» پرداخته مینویسد: «کتاب من مصمم است تکثر تاریخها و علایق نهفته در آنها را به رسمیت بشناسد و از این جاهطلبی بپزهیزد که یک روایت کلان واحد بسازد و حال حاضر را نقطه پایان آن بگیرد، زیرا که من باور دارم این پایانبندی نه تنها تجویزی توجیهناپذیر است، بلکه از امکان اکتشاف نیز میکاهد.» بارو سپس با اشاره به عناوین بخشهای پنجگانه کتابش مینویسد: «استثناهایی در برشماری تاریخها هست که از عنوان فصلها برمیآید و ادعای جامعیت را منتفی خواهد ساخت» نویسنده با ذکر این نکته که مفروضش این بوده که اکثر خوانندگان کتابش، بسیاری از کتابهای تاریخی که در کتاب از آنها نام برده میشود را نخواندهاند چنین مینویسد: «همین نکته توجیه نگارش این کتاب است. اولویت این است که سعی شود تصوری از تجربه خواندن این تاریخها و اینکه چه لذتی ممکن است از آن به دست آید، به خواننده داده شود.» بدینترتیب مشخص میشود که نه تنها با کتابی غیرمعمولی واستثنائی، بلکه با اثری برانگیزاننده نیز مواجهیم.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره هفدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
📚کتابِ کتابها
📥امین محمدیزاد
🖇کتابی که در این شماره سیاستنامه معرفی میکنیم، یک کتاب غیرمعمولی و استثنائی است. «برایان یانگ» آن را دلنشین، الهامبخش، محاورهای، استدلالی، زیرکانه و نافذ نامیده است. «دومینیک ساندربروک» آن را کتابی درخشان، استادانه نامیده که شخصیت، ذکاوت و شیرینی را یکجا دارد. «تام هلند» آن را بهتآور و بلندپروازانه نامیده است. «مایکل بینتن» آن را مثال اعلایی از اینکه تاریخ را چگونه باید نوشت مینامد و جریان روایت نویسندهاش را به روانی تاریخی که ستایشاش میکند ارزیابی میکند. «کیت تامس» آن را شاهکاری در زیبایی و باریکبینی مینامد و گزارش خواندنی نویسنده را به گونهای ارزیابی میکند که خود کم از هیچیک از مورخان موضوع کتاب ندارد. تامس سپس اذعان میکند که هر که میخواهد بداند تاریخنگاری چه خدمتی به فرهنگ ما کرده است، باید از خواندن این کتاب آغاز کند. اما مگر موضوع این کتاب غیرمعمولی و استثنائی که وجه بدعتآمیزش از عنوانش نیز پیداست چیست؟
🖇«تاریخِ تاریخها» کتابی مبنایی و مستند درباره گونهشناسی حماسهها، رخدادنامهها، عاشقانهها و جستارها از زمان هرودت و توسیدید تا زمانه حاضر است. آیا موضوعی جذابتر از این نیز میتوان یافت که کتابی درباره آن نوشته شده باشد؟ «پل کارتلیج» در نشریه ایندیپندنت کتاب «تاریخِ تاریخها» را چنین معرفی کرده است: «کتاب حاضر داستان خارقالعادهای است در این مورد که ما چگونه گذشته را از 2500 سال پیش تا به امروز فهمیده و تفسیر کردهایم. این اثر بیهمتا با گزارش از پدر تاریخ، هرودت، تا رخدادنامههای سدههای میانه و از نقل حماسی گیبون از امپراطوری روم تا مجموعههای تلویزیونی کنونی، به کندوکاو در روایتهای معرّف وقایع مهم تاریخی میپردازد و به ما نشان میدهد که آنها از روزگاران خود و از روزگار ما چه میگویند»
🖇خود نویسنده درباره کتابش چنین مینویسد: «من آگاهانه کوشیدهام تاریخنگاری را از بسترش جدا نکنم. تلاش کردهام آن را در متن فرهنگ حاکم، عوامل فرهنگی و سیاسی موثر و شکل اثرگذاری آن در تقویت و تبدیل و انتقال آنها ببینم. «تاریخِ تاریخها» میتواند و میباید فراتر از ثبت توفیقات و نقاط قوت و ضعف تاریخنگاران و مکتبها و سنتهای متبوع آنان باشد. این تاریخ خود بازتاریخنگاری است و زمینهای برای شناخت بهتر گذشته ما» چنین کتابی با چنین درونمایه جالب توجهب ابتدا توسط عبدالحسین آذرنگ خوانده و سپس برای ترجمه به حسن افشار پیشنهاد میشود. مترجمی کهنهکار، دقیق و خوشنام که نشر مرکز و نشر ماهی متکفل انتشار برگردانهای فارسی او هستند.
🖇کتاب حاضر از یک دیباچه، یک پیشگفتار، پنج فصل و یک کتابشناسی گزیده تشکیل شده است. جان بارو در بخشی از دیباچه خود که به چرایی نگارش «تاریخِ تاریخها» پرداخته مینویسد: «کتاب من مصمم است تکثر تاریخها و علایق نهفته در آنها را به رسمیت بشناسد و از این جاهطلبی بپزهیزد که یک روایت کلان واحد بسازد و حال حاضر را نقطه پایان آن بگیرد، زیرا که من باور دارم این پایانبندی نه تنها تجویزی توجیهناپذیر است، بلکه از امکان اکتشاف نیز میکاهد.» بارو سپس با اشاره به عناوین بخشهای پنجگانه کتابش مینویسد: «استثناهایی در برشماری تاریخها هست که از عنوان فصلها برمیآید و ادعای جامعیت را منتفی خواهد ساخت» نویسنده با ذکر این نکته که مفروضش این بوده که اکثر خوانندگان کتابش، بسیاری از کتابهای تاریخی که در کتاب از آنها نام برده میشود را نخواندهاند چنین مینویسد: «همین نکته توجیه نگارش این کتاب است. اولویت این است که سعی شود تصوری از تجربه خواندن این تاریخها و اینکه چه لذتی ممکن است از آن به دست آید، به خواننده داده شود.» بدینترتیب مشخص میشود که نه تنها با کتابی غیرمعمولی واستثنائی، بلکه با اثری برانگیزاننده نیز مواجهیم.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره هفدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
February 18
Forwarded from کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (Ras)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
February 19
📰تأملی در روششناسی نویسنده آشکار میسازد که با خطر تقلیلگرایی ادبیات به امر سیاسی مواجه هستیم، یعنی با نظریهای کلی و فراگیر به سراغ آثار ادبی برویم و ارزیابی آثار را در چارچوب فرایندهای علّی (اجتماعی، ایدئولوژیک، روانی و سیاسی) توضیح دهیم. «فلسفه ادبیات باید تا حد امکان «خودآیینی» ادبیات را به عنوان فعالیتی بشری که سنتها و قراردادها و مفاهیم خود را دارد، به رسمیت بشناسد. نباید به سادگی دست از این اندیشه بردارد که کار تفسیر و شناخت و ارزیابی، معیارهای خود را دارد که تا اندازه زیادی معیارهایی یگانه و یکتاست.» در «دیدگاه فروکاستگرایی» نویسنده، سیاست یکی از مهمترین انگیزههای پیدایش شاهنامه و دیگر شاهکارهای ادبی است. و این همان «مغالطه تکوین» است که ادبیات را به اعتبار سرچشمههای آن ارزیابی میکند...
🔖متن کامل: 3000 کلمه
⏰زمان مطالعه: 15 دقیقه
🦉@goftemaann
🔖متن کامل: 3000 کلمه
⏰زمان مطالعه: 15 دقیقه
🦉@goftemaann
February 20
🖊نگاهی به دفترچههای یادداشت ژان پل سارتر درباره جنگ جهانی دوم
📚خاطرات جنگ
📥کوئِنتین هور/ ترجمه نگین نوریان دهکُردی
🖇در اول سپتامبر 1939، با حملۀ نیروهای آلمانی به لهستان، جنگ دوم جهانی آغاز شد. در همان روز، حکومتهای فرانسه و بریتانیا فرمان بسیج عمومی صادر کردند. در سراسر هشت ماهی که پس از آن از راه رسید- جدای از یکی دو زد و خورد کوچک مرزی در چند روز نخست سربازان آلمانی و فرانسوی در خطوط سنگربندیشدۀ خود، در طول چند صد کیلومتر مرز مشترک رویاروی یکدیگر قرار گرفته بودند، اما این رویارویی، تنها با رد و بدل شدن چند شلیک تصادفی میان آنها همراه بود، وضعیتی که بعدها به «جنگ قلابی» معروف شد.
🖇در طول ماه سپتامبر، آلمان، لهستان را در هم شکست؛ اتحاد جماهیر شوروی نیز به لهستان حمله کرد و با هزینۀ بسیار در فاصلۀ نوامبر و مارس، فنلاند را شکست داد؛ در آوریل 1940، آلمانها، دانمارک و نروژ را مورد تهاجم قرار دادند: اما در جریان تمامی این رخدادهای پُرمخاطره، در واقع، همهچیز در جبهۀ غربی کاملاً آرام ماند. در خودِ فرانسه، مناطق بزرگی از آلزاس و نواحی مرزی از غیرنظامیان تخلیه شد و سربازان، در میان جمعیت غیرنظامی که در منطقه باقی مانده بودند، اسکان داده شدند.
🖇این شرایط، به تناوب، میان خط مقدم و مناطق حفاظتشدۀ نظامی، حاکم بود، درست، گویی جنگی واقعی در حال وقوع است. اما خبری از جنگ نبود. تنها صدایِ شلیکی که بیشترِ نیروهای فرانسوی میشنیدند، تیری بود که از اسلحۀ افسرانِ خودی در میرفت، تا دستکم، ذرهای، طعم نبرد واقعی را چشیده باشند؛ و تنها ویرانی و تخریبی نیز که آنها شاهدش بودند کار خودِ سربازان فرانسوی بود، هنگامیکه خانههای تخلیهشدۀ جنگزدگان را غارت میکردند. این، تصویری از شرایطی است که در آن سارتر، نگارش دفتر رویدادهای روزانهاش را آغاز کرد، اثری در ظاهر ناهمگون که به تولد شاهکاری انجامیده است.
🖇ژان پل سارتر، در میان صدهاهزار سرباز ذخیرهای بود که در اول سپتامبر 1939 برای حضور در جنگ بسیج شدند. سارتر متولد 1905، خدمت نظامی خود را در سال 1929 در رَستۀ هواشناسی گذرانده بود، که در آنجا، تحت فرمان ریمون آرون قرار داشت، کسی که بعدها دوست او و سپس به مخالف سیاسی او بدل شد.
🖇پس از احضار سارتر، بر اساس تجربۀ قبلی که داشت، بار دیگر، به بخش هواشناسی، وابسته به ستاد توپخانه در منطقۀ 108، درست، پشت جبهۀ آلزاس گماشته شد. قرارگاه، پی درپی در مجموعهای از شهرهای کوچک، به فاصلۀ چند کیلومتری شرق یا شمال استراسبورگ مستقر میشد: برومات، مورسبرون، بوکسویلر، سپس بار دیگر به برومات باز میگشت. در بخشی که سارتر خدمت میکرد، یک سرجوخه (که اینجا «پُل» نامیده میشود) و سه نفر دیگر نیز حاضر بودند: پیترکوفسکی («پیتر»)، «کِلِر» و خودِ سارتر.
🖇بخش هواشناسی وظایف سنگینی بر عهده نداشت: «من اینجا موظفم بالنها را به هوا بفرستم و سپس آنها را با دوربین زیر نظر می گیرم: به این کار، «مشاهدۀ هواشناسی» میگویند. پس از آن، به افسران دستۀ توپخانه زنگ میزنم و جهت باد را به آنها اطلاع می دهم: و بَعد دیگر، به خودشان مربوط است که با این اطلاعات چه میکنند. جوانها، در مواردی، گزارشهای ادارۀ اطلاعات را به کار می گیرند؛ اما قدیمیترهای محافظهکار فقط آنها را مستقیم روانۀ سطل کاغذ باطله می کنند. البته، از آنجایی که هیچ شلیکی از توپخانه صورت نمیگیرد، اثرگذاریِ هر دو روش، یکی است.»
🖇در برومات، جایی که سارتر نخستین دفترچۀ خاطرات خود را نوشت، هواشناسان در اتاق مدرسهای مشترک با هم به سر میبردند، که هنوز نیمکت و تخته سیاه در آن باقی مانده بود،همراه با استوار کورتو، گروهبان دوم نادین و سرباز هَنگ، وابسته به سرویس جاسوسی توپخانه (البته وقتی، این گروه دوم، بیرون سوار بر موتورسیکلتهای¬شان، در حال انجام مأموریت یا جاسازی اسلحه در محلهای استقرار خود نبودند).
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره هفدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
📚خاطرات جنگ
📥کوئِنتین هور/ ترجمه نگین نوریان دهکُردی
🖇در اول سپتامبر 1939، با حملۀ نیروهای آلمانی به لهستان، جنگ دوم جهانی آغاز شد. در همان روز، حکومتهای فرانسه و بریتانیا فرمان بسیج عمومی صادر کردند. در سراسر هشت ماهی که پس از آن از راه رسید- جدای از یکی دو زد و خورد کوچک مرزی در چند روز نخست سربازان آلمانی و فرانسوی در خطوط سنگربندیشدۀ خود، در طول چند صد کیلومتر مرز مشترک رویاروی یکدیگر قرار گرفته بودند، اما این رویارویی، تنها با رد و بدل شدن چند شلیک تصادفی میان آنها همراه بود، وضعیتی که بعدها به «جنگ قلابی» معروف شد.
🖇در طول ماه سپتامبر، آلمان، لهستان را در هم شکست؛ اتحاد جماهیر شوروی نیز به لهستان حمله کرد و با هزینۀ بسیار در فاصلۀ نوامبر و مارس، فنلاند را شکست داد؛ در آوریل 1940، آلمانها، دانمارک و نروژ را مورد تهاجم قرار دادند: اما در جریان تمامی این رخدادهای پُرمخاطره، در واقع، همهچیز در جبهۀ غربی کاملاً آرام ماند. در خودِ فرانسه، مناطق بزرگی از آلزاس و نواحی مرزی از غیرنظامیان تخلیه شد و سربازان، در میان جمعیت غیرنظامی که در منطقه باقی مانده بودند، اسکان داده شدند.
🖇این شرایط، به تناوب، میان خط مقدم و مناطق حفاظتشدۀ نظامی، حاکم بود، درست، گویی جنگی واقعی در حال وقوع است. اما خبری از جنگ نبود. تنها صدایِ شلیکی که بیشترِ نیروهای فرانسوی میشنیدند، تیری بود که از اسلحۀ افسرانِ خودی در میرفت، تا دستکم، ذرهای، طعم نبرد واقعی را چشیده باشند؛ و تنها ویرانی و تخریبی نیز که آنها شاهدش بودند کار خودِ سربازان فرانسوی بود، هنگامیکه خانههای تخلیهشدۀ جنگزدگان را غارت میکردند. این، تصویری از شرایطی است که در آن سارتر، نگارش دفتر رویدادهای روزانهاش را آغاز کرد، اثری در ظاهر ناهمگون که به تولد شاهکاری انجامیده است.
🖇ژان پل سارتر، در میان صدهاهزار سرباز ذخیرهای بود که در اول سپتامبر 1939 برای حضور در جنگ بسیج شدند. سارتر متولد 1905، خدمت نظامی خود را در سال 1929 در رَستۀ هواشناسی گذرانده بود، که در آنجا، تحت فرمان ریمون آرون قرار داشت، کسی که بعدها دوست او و سپس به مخالف سیاسی او بدل شد.
🖇پس از احضار سارتر، بر اساس تجربۀ قبلی که داشت، بار دیگر، به بخش هواشناسی، وابسته به ستاد توپخانه در منطقۀ 108، درست، پشت جبهۀ آلزاس گماشته شد. قرارگاه، پی درپی در مجموعهای از شهرهای کوچک، به فاصلۀ چند کیلومتری شرق یا شمال استراسبورگ مستقر میشد: برومات، مورسبرون، بوکسویلر، سپس بار دیگر به برومات باز میگشت. در بخشی که سارتر خدمت میکرد، یک سرجوخه (که اینجا «پُل» نامیده میشود) و سه نفر دیگر نیز حاضر بودند: پیترکوفسکی («پیتر»)، «کِلِر» و خودِ سارتر.
🖇بخش هواشناسی وظایف سنگینی بر عهده نداشت: «من اینجا موظفم بالنها را به هوا بفرستم و سپس آنها را با دوربین زیر نظر می گیرم: به این کار، «مشاهدۀ هواشناسی» میگویند. پس از آن، به افسران دستۀ توپخانه زنگ میزنم و جهت باد را به آنها اطلاع می دهم: و بَعد دیگر، به خودشان مربوط است که با این اطلاعات چه میکنند. جوانها، در مواردی، گزارشهای ادارۀ اطلاعات را به کار می گیرند؛ اما قدیمیترهای محافظهکار فقط آنها را مستقیم روانۀ سطل کاغذ باطله می کنند. البته، از آنجایی که هیچ شلیکی از توپخانه صورت نمیگیرد، اثرگذاریِ هر دو روش، یکی است.»
🖇در برومات، جایی که سارتر نخستین دفترچۀ خاطرات خود را نوشت، هواشناسان در اتاق مدرسهای مشترک با هم به سر میبردند، که هنوز نیمکت و تخته سیاه در آن باقی مانده بود،همراه با استوار کورتو، گروهبان دوم نادین و سرباز هَنگ، وابسته به سرویس جاسوسی توپخانه (البته وقتی، این گروه دوم، بیرون سوار بر موتورسیکلتهای¬شان، در حال انجام مأموریت یا جاسازی اسلحه در محلهای استقرار خود نبودند).
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره هفدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
February 21
Forwarded from سیاستنامه پلاس
📖چه مطالبی در سیاستنامه ۳۳ میخوانیم؟
📰خبرنامه
مروری بر رویدادهای حقوق و علوم و سیاسی ایران
🖌سرمقاله
میراث قدیم برای جدید: آرش رئیسینژاد
🕯یادنامه علی اکبر: سایه اکبر در علوم سیاسی ایران
نسرین مصفا
جواد اطاعت
شجاع احمدوند
وحید سینایی
علی اکبر علیخانی
علی مرشدیزاد
حسن مجیدی
🔖پرونده: مقالات فدرالیست؛ درسهای آمریکا برای ایران/ با مقالاتی از ناصر سلطانی، فردین مرادخانی، رضا یعقوبی، حسن وکیلیان، حیدرعلی تیموری، کاوه حسینزاده راد، پروانه شعبانی، ایمان سهرابی، ابراهیم دهنوی و فریدا حصاری
📝یادداشت
انقلاب یا براندازی؟
📂مهدی زیبایی
بیخردی و توسعهنیافتگی
📂محمدابراهیم انصاری لاری
فلسفهورزی و ایرانشناسی
📂محمدمنصور هاشمی
📇گزارش
نودسالگی غلامحسین ابراهیمی دینانی/ مصطفی محقق داماد، کریم فیضی، حمیدرضا محمدی و سمیرا دردشتی
💡تامل/ عقل حکمرانی ایرانی: روحالله اسلامی
⚖️جستار
* حقوق بشر و فرهنگ: عمادالدین باقی
* تحول پیوسته حقوق بشر: مهدی ذاکریان
*در جستجوی حقوق بشر: فریما جمالی
💬 دیدار (گفتگو با محمدرضا ضیائی بیگدلی)
در جستجوی حقوق بینالملل
📑گفتگوکننده: آرمینا شفیعی
📕داستان جلد (ایران و ملیگرایی)
▪️ احمد نقیبزاده، جواد کاشی، مقصود فراستخواه، جواد اطاعت، سلمان صادقیزاده، محمدعلی حسینیزاده، سید محسن علویپور، کمال اطهاری، مصطفی نصیری، محمود فلکی، شریف لکزایی، صادق حقیقت، قدرت احمدیان و عباس آخوندی
📋مقاله
فراسوی آزادی: قدیر نصری
شهر ایرانی علیه استبداد آسیایی: عادل نعمتی
📚پژوهش
▫️ضرورت تفکر مفهومی و اندیشگی: محمدرضا شعبانی
▫️واکنش به روزمرگی جنگ: سینا قائممقامی
📖جوابیه
➖نگریستن به ملت در خشت خام سنت: مصطفی جلیلی تقویان
📇ترجمه
اروپا و رنسانس اسلام 〰️ رضا کوهکن
👩🏻🎓 جایزه: دومین جایزه ملی سیاستگذاری
🦉کانال تلگرام مجله سیاستنامه
@goftemaann
📮 سیاستنامه 33 را از طریق لینک زیر به صورت غیرحضوری خریداری و با پست سفارشی رایگان دریافت کنید:
گروه مطبوعاتی هممیهن
💳شماره کارت برای واریز وجه خرید مجله (دویست و پنجاه هزار تومان)
6104338759914894 به نام هدی کرباسچی (موسسه هممیهن)
📩از طریق تماس با این شماره در تلگرام نیز میتوانید مجله را خریداری کنید:
+98 933 655 4529
🎲@politicalmag
📰خبرنامه
مروری بر رویدادهای حقوق و علوم و سیاسی ایران
🖌سرمقاله
میراث قدیم برای جدید: آرش رئیسینژاد
🕯یادنامه علی اکبر: سایه اکبر در علوم سیاسی ایران
نسرین مصفا
جواد اطاعت
شجاع احمدوند
وحید سینایی
علی اکبر علیخانی
علی مرشدیزاد
حسن مجیدی
🔖پرونده: مقالات فدرالیست؛ درسهای آمریکا برای ایران/ با مقالاتی از ناصر سلطانی، فردین مرادخانی، رضا یعقوبی، حسن وکیلیان، حیدرعلی تیموری، کاوه حسینزاده راد، پروانه شعبانی، ایمان سهرابی، ابراهیم دهنوی و فریدا حصاری
📝یادداشت
انقلاب یا براندازی؟
📂مهدی زیبایی
بیخردی و توسعهنیافتگی
📂محمدابراهیم انصاری لاری
فلسفهورزی و ایرانشناسی
📂محمدمنصور هاشمی
📇گزارش
نودسالگی غلامحسین ابراهیمی دینانی/ مصطفی محقق داماد، کریم فیضی، حمیدرضا محمدی و سمیرا دردشتی
💡تامل/ عقل حکمرانی ایرانی: روحالله اسلامی
⚖️جستار
* حقوق بشر و فرهنگ: عمادالدین باقی
* تحول پیوسته حقوق بشر: مهدی ذاکریان
*در جستجوی حقوق بشر: فریما جمالی
💬 دیدار (گفتگو با محمدرضا ضیائی بیگدلی)
در جستجوی حقوق بینالملل
📑گفتگوکننده: آرمینا شفیعی
📕داستان جلد (ایران و ملیگرایی)
▪️ احمد نقیبزاده، جواد کاشی، مقصود فراستخواه، جواد اطاعت، سلمان صادقیزاده، محمدعلی حسینیزاده، سید محسن علویپور، کمال اطهاری، مصطفی نصیری، محمود فلکی، شریف لکزایی، صادق حقیقت، قدرت احمدیان و عباس آخوندی
📋مقاله
فراسوی آزادی: قدیر نصری
شهر ایرانی علیه استبداد آسیایی: عادل نعمتی
📚پژوهش
▫️ضرورت تفکر مفهومی و اندیشگی: محمدرضا شعبانی
▫️واکنش به روزمرگی جنگ: سینا قائممقامی
📖جوابیه
➖نگریستن به ملت در خشت خام سنت: مصطفی جلیلی تقویان
📇ترجمه
اروپا و رنسانس اسلام 〰️ رضا کوهکن
👩🏻🎓 جایزه: دومین جایزه ملی سیاستگذاری
🦉کانال تلگرام مجله سیاستنامه
@goftemaann
📮 سیاستنامه 33 را از طریق لینک زیر به صورت غیرحضوری خریداری و با پست سفارشی رایگان دریافت کنید:
گروه مطبوعاتی هممیهن
💳شماره کارت برای واریز وجه خرید مجله (دویست و پنجاه هزار تومان)
6104338759914894 به نام هدی کرباسچی (موسسه هممیهن)
📩از طریق تماس با این شماره در تلگرام نیز میتوانید مجله را خریداری کنید:
+98 933 655 4529
🎲@politicalmag
February 26
Forwarded from سیاستنامه پلاس
📖 کارگاه آموزشی
«بررسی روند تدوینِ قانون اساسی»
🎙️با تدریس:
دکتر #ناصر_سلطانی
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
🕠 زمان:
چهارشنبه ۱۵ اسفندماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۷:۳۰ تا ۲۰:۳۰
برای دریافت اطلاعات بیشتر به وبسایت موسسه (لینک زیر) مراجعه کنید:
https://bashiriyeh.ir/c/کارگاه_آموزشی_بررسی_روند_تدوین_قانون_اساسی_
ارتباط در واتساپ و تلگرام:
۰۹۲۱۸۵۰۹۸۹۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مجله_سیاست_نامه
@politicalmag
#موسسه_مطالعاتی_بشیریه
@bashiriyehins
«بررسی روند تدوینِ قانون اساسی»
🎙️با تدریس:
دکتر #ناصر_سلطانی
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
🕠 زمان:
چهارشنبه ۱۵ اسفندماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۷:۳۰ تا ۲۰:۳۰
برای دریافت اطلاعات بیشتر به وبسایت موسسه (لینک زیر) مراجعه کنید:
https://bashiriyeh.ir/c/کارگاه_آموزشی_بررسی_روند_تدوین_قانون_اساسی_
ارتباط در واتساپ و تلگرام:
۰۹۲۱۸۵۰۹۸۹۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مجله_سیاست_نامه
@politicalmag
#موسسه_مطالعاتی_بشیریه
@bashiriyehins
March 2
📰تا علوم انسانی و اجتماعی در ایران جان نگیرد و جایگاه شایستۀ خود را از هر لحاظ پیدا نکند امور کشور بسامان نمیشود. در ایران موانع فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، قانونی و ساختاری برای رشد و توسعۀ علوم انسانی و اجتماعی زیادند. گذشته از وزارت علوم تحقیقات و فناوری، شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز یکی از آنهاست. این شورا -گذشته از جایگاه و عملکردش - همیشه سه ویژگی داشته است: نخست اینکه فضای سیاسی بیش از فضای علمی بر آن غالب بوده است، دوم اینکه برخی اعضای آن آکادمیک نبودهاند یعنی کار و دغدغۀ اصلی آنها پژوهشگری و دانشگاهی نبوده و شخصیت علمی و دانشگاهی محسوب نمیشدند. سوم اینکه متخصصانِ فنی مهندسی، علوم پایه و علوم پزشکی نیز به عنوان بخشی از اعضا یا مدیران، برای علوم انسانی و اجتماعی تصمیمگیری کردهاند. دو ویژگی بعدی که از گذشته هم بودهاند آسانتر قابلحل هستند...
🔖متن کامل: 5800 کلمه
⏰زمان مطالعه: 29 دقیقه
🦉@goftemaann
🔖متن کامل: 5800 کلمه
⏰زمان مطالعه: 29 دقیقه
🦉@goftemaann
March 3
🖊ناصر کاتوزیان و مفهوم قانوناساسي در پیشنویس هیئت حقوقدانان در 1358
📚درک رمانتیک از قانوناساسي
📥سید ناصر سلطانی
🖇استاد ناصرکاتوزیان، عضو هیئت تدوین پیشنویس قانوناساسي جمهوری اسلامی ایران بود. باتوجهبه مقالاتیکه در پیگیری سرنوشت قانوناساسي نوشت، هم در میان جامعه حقوقی و هم در میان نویسندگانیکه بهسرنوشت قانوناساسي علاقه نشان میدادند، بهطور عام، و هم در میان اعضای هیئت تدوین پیشنویس، بهطور خاص، کوشاتراز همه اقران و امثال خود ظاهر شد بهطوریکه کمتر میتوان، در این دوره، نویسنده دیگری را با چنین عزم مصممی در این راه دید.
🖇او بهعنوان یک حقوقدان در سالهای پیشاز انقلاباز یک سوء بهاین دلیلکه قاضی برجستهای بود در محافلی راه یافت که مشاهدات و تجربیاتی برای او بهارمغان آورد واز سوی دیگر بهدلیل برخوردهاییکه بهعنوان قاضی دادگستری، با برخیاز مقامات دوره پهلوی دوم پیدا کرد، بهتدریج دیدگاهی انتقادی درباره برخی مسائل یافت.
🖇 این دیدگاهها بهتدریج او را در محافل اجتماعی و قضایی جامعه بیشتر میشناساند تا جایی¬که در آغاز انقلاب اسلامی «از طرف قضات بهعنوان یکیاز کاندیداها برای ریاست دیوان¬عالی کشور» معرفی شد. با رشد تحولات و وقوع انقلاب اسلامی، کاتوزیان بهتدریج در محفل تدوین پیشنویس قانوناساسي آینده راه یافت و نقش مهم و مؤثری در تدوین پیشنویس ایفا کرد.
🖇مقالاتی که، خصوصاً در هفتهنامه جنبش، درباره قانوناساسي، مینوشت، و همچنین پاسخش بهنامه مصطفی رحیمی بر شهرت انقلابی او، نزد جناح مذهبی انقلاب، افزود تا جایی¬که در فهرست نامزدهای گروههای سیاسی مختلف برای مجلس خبرگان بررسی نهایی قانوناساسياز تهران معرفی شد و حتیاز سوی مهمترین جریان سیاسی این دوره گفتگوهایی برای درج نامش در فهرست روحانیت مبارز شد. تهران 10 نماینده در این مجلس داشتکه همگیاز فهرست معروفیکه مورد حمایت انقلابیون روحانی بود، و قرار بود کاتوزیان هم در آن فهرست باشد، انتخاب شدند و نامزدهای گروههای دیگر بافاصله بیشاز یک میلیون رأیاز نفر یازدهم انتخاب شدند. ناصر کاتوزیان نیز با تعداد 110859 رأی، نفر 21،از جمله این افرادی بود کهاز راهیافتن بهمجلس خبرگان بررسی نهایی قانوناساسي بازماند.
🖇علاقهمندیهای کاتوزیان بهبحثهای حقوقاساسي در سالهای پیش و دستکماز دوره تحصیل او در دوره دکتری حقوق خصوصی برانگیخته شده بود؛ و بهاحتمال بسیار برخیاز این مباحث در دانشکده حقوق نیز مطرح شده بود. او در ادامه و خصوصاً پساز آنکه بهاداره حقوقی آمد، محمد باهری وزیر جدید دادگستری، «برای تدوین هر اصل انقلاب [سفید] کمیسیونی مرکباز پارهای استادان دانشکده حقوق و قضات تشکیل دادکه هرکدام مأمور تهیه لایحه قانونی اصل ویژه خود باشد» کاتوزیان نیز بهعضویت یکیاز کمیسیون¬ها منصوب شده بود.
🖇در همین جلسات برخوردهایی با وزیر دادگستری پیدا کرد و در پاسخ بهدبیر جلسه، دکتر کیان، استاد دانشکده حقوق، اساس تشکیل این جلسات را بهچالش کشید و آن را مغایر با قانوناساسي خواند: «زیرا شاه بههنگام تعطیل مجلس و بهتنهایی صلاحیت قانونگذاری ندارد تا تهیه لایحه قانونی معنی داشته باشد». در ادامه این جلسات بحثهایی در تفسیر قانوناساسي درگرفته بود و موافقان بهقسمت اول اصل 27 متمم و مخالفان (کاتوزیان) بهاصل هفتم متمم استناد میکردند. تفسیر کاتوزیاناز این اصول بهتدریج قضات دیگری راکه در جلسه حضور داشتند همراه میکرد و این وضع برای وزیر خوشایند نبود بههمین دلیل پساز احضار و تندی با کاتوزیان و پاسخ بهجسارتش او را بهمازندران منتقل میکند.
🖇پساز طرح پرونده تخلف کاتوزیان در محکمه انتظامی، بهدلیل حاضر نشدن در محل خدمت جدید، و طرح موضوع در هیئت عمومی دیوان «شایع بودکه مرحوم [عبدالحسین] علی¬آبادی [دادستان کل] و [محمد] سروری [رئیس دیوان عالی کشور]از تفسیریکه مناز قانوناساسي مشروطیت کرده بودم دفاع کردهاند و توانستهاند اکثریت قضات دیوان عالی را با خود همداستان سازند». این مورد نمونهایاز علاقهمندیهای کاتوزیان بهبحثهای حقوقاساسي پیشاز انقلاب اسلامی است و چنین مواردی در کارنامه او کم شمار نیست.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره هفدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
📚درک رمانتیک از قانوناساسي
📥سید ناصر سلطانی
🖇استاد ناصرکاتوزیان، عضو هیئت تدوین پیشنویس قانوناساسي جمهوری اسلامی ایران بود. باتوجهبه مقالاتیکه در پیگیری سرنوشت قانوناساسي نوشت، هم در میان جامعه حقوقی و هم در میان نویسندگانیکه بهسرنوشت قانوناساسي علاقه نشان میدادند، بهطور عام، و هم در میان اعضای هیئت تدوین پیشنویس، بهطور خاص، کوشاتراز همه اقران و امثال خود ظاهر شد بهطوریکه کمتر میتوان، در این دوره، نویسنده دیگری را با چنین عزم مصممی در این راه دید.
🖇او بهعنوان یک حقوقدان در سالهای پیشاز انقلاباز یک سوء بهاین دلیلکه قاضی برجستهای بود در محافلی راه یافت که مشاهدات و تجربیاتی برای او بهارمغان آورد واز سوی دیگر بهدلیل برخوردهاییکه بهعنوان قاضی دادگستری، با برخیاز مقامات دوره پهلوی دوم پیدا کرد، بهتدریج دیدگاهی انتقادی درباره برخی مسائل یافت.
🖇 این دیدگاهها بهتدریج او را در محافل اجتماعی و قضایی جامعه بیشتر میشناساند تا جایی¬که در آغاز انقلاب اسلامی «از طرف قضات بهعنوان یکیاز کاندیداها برای ریاست دیوان¬عالی کشور» معرفی شد. با رشد تحولات و وقوع انقلاب اسلامی، کاتوزیان بهتدریج در محفل تدوین پیشنویس قانوناساسي آینده راه یافت و نقش مهم و مؤثری در تدوین پیشنویس ایفا کرد.
🖇مقالاتی که، خصوصاً در هفتهنامه جنبش، درباره قانوناساسي، مینوشت، و همچنین پاسخش بهنامه مصطفی رحیمی بر شهرت انقلابی او، نزد جناح مذهبی انقلاب، افزود تا جایی¬که در فهرست نامزدهای گروههای سیاسی مختلف برای مجلس خبرگان بررسی نهایی قانوناساسياز تهران معرفی شد و حتیاز سوی مهمترین جریان سیاسی این دوره گفتگوهایی برای درج نامش در فهرست روحانیت مبارز شد. تهران 10 نماینده در این مجلس داشتکه همگیاز فهرست معروفیکه مورد حمایت انقلابیون روحانی بود، و قرار بود کاتوزیان هم در آن فهرست باشد، انتخاب شدند و نامزدهای گروههای دیگر بافاصله بیشاز یک میلیون رأیاز نفر یازدهم انتخاب شدند. ناصر کاتوزیان نیز با تعداد 110859 رأی، نفر 21،از جمله این افرادی بود کهاز راهیافتن بهمجلس خبرگان بررسی نهایی قانوناساسي بازماند.
🖇علاقهمندیهای کاتوزیان بهبحثهای حقوقاساسي در سالهای پیش و دستکماز دوره تحصیل او در دوره دکتری حقوق خصوصی برانگیخته شده بود؛ و بهاحتمال بسیار برخیاز این مباحث در دانشکده حقوق نیز مطرح شده بود. او در ادامه و خصوصاً پساز آنکه بهاداره حقوقی آمد، محمد باهری وزیر جدید دادگستری، «برای تدوین هر اصل انقلاب [سفید] کمیسیونی مرکباز پارهای استادان دانشکده حقوق و قضات تشکیل دادکه هرکدام مأمور تهیه لایحه قانونی اصل ویژه خود باشد» کاتوزیان نیز بهعضویت یکیاز کمیسیون¬ها منصوب شده بود.
🖇در همین جلسات برخوردهایی با وزیر دادگستری پیدا کرد و در پاسخ بهدبیر جلسه، دکتر کیان، استاد دانشکده حقوق، اساس تشکیل این جلسات را بهچالش کشید و آن را مغایر با قانوناساسي خواند: «زیرا شاه بههنگام تعطیل مجلس و بهتنهایی صلاحیت قانونگذاری ندارد تا تهیه لایحه قانونی معنی داشته باشد». در ادامه این جلسات بحثهایی در تفسیر قانوناساسي درگرفته بود و موافقان بهقسمت اول اصل 27 متمم و مخالفان (کاتوزیان) بهاصل هفتم متمم استناد میکردند. تفسیر کاتوزیاناز این اصول بهتدریج قضات دیگری راکه در جلسه حضور داشتند همراه میکرد و این وضع برای وزیر خوشایند نبود بههمین دلیل پساز احضار و تندی با کاتوزیان و پاسخ بهجسارتش او را بهمازندران منتقل میکند.
🖇پساز طرح پرونده تخلف کاتوزیان در محکمه انتظامی، بهدلیل حاضر نشدن در محل خدمت جدید، و طرح موضوع در هیئت عمومی دیوان «شایع بودکه مرحوم [عبدالحسین] علی¬آبادی [دادستان کل] و [محمد] سروری [رئیس دیوان عالی کشور]از تفسیریکه مناز قانوناساسي مشروطیت کرده بودم دفاع کردهاند و توانستهاند اکثریت قضات دیوان عالی را با خود همداستان سازند». این مورد نمونهایاز علاقهمندیهای کاتوزیان بهبحثهای حقوقاساسي پیشاز انقلاب اسلامی است و چنین مواردی در کارنامه او کم شمار نیست.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره هفدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
March 4
🖊جستاری درباره اندیشه سیاسی زرتشت
📚سیاست مزدایی
📥روح الله اسلامی
🖇پگاه اندیشه عقلانی از ایران با سروده های زرتشت آغاز می شود که در اوستا جمع آوری شده است. زرتشت پیامبر اسطوره ای که زمان، مکان تولد و شخصیت او چندان مشخص نیست، حضوری غیرقابل انکار در اندیشه سیاسی ایران دارد. در ایران باستان مهمترین غایت امر سیاسی فضلیت اخلاقی منبعث از آموزه های زرتشت است. بدین سان اخلاق و جامعه اخلاقی که مختصات آن در دین مزدایی آمده وظیفه دولت را مشخص کرده و بر این اساس دولت وظیفه تحقق اهداف اهورا مزدا در زمین را برعهده دارد. «مزدا اهوره ی به همه کار توانا چنین برنهاده است: بهروزی از آن کسی است که دیگران را به بهروزی برساند». «دین آنان که راست گفتارند از بهترین پاداش ها بهره مند خواهد شد و سرانجام به اشه خواهد پیوست»
🖇زرتشت پیامبر باستانی ایرانیان صاحب کتاب اوستا و آوردنده دین زرتشتی در آذربایجان یا سیستان، غرب یا شرق ایران در شش تا دوازده هزار قبل از میلاد مسیح به دنیا می آید. مجموعه تعالیم او در اوستا، زند، دینکرد، بندهشن و .... در طول قرن های بعد جمع آوری شد. برخی از اصلی ترین گفته هایش در گاتاها، یسنه ها و یشت ها که امروز بخش های به جای مانده از اوستا است به دست ما رسیده است.
🖇در این نوشتار به ویژه سه بخش گاتاها، یسنه ها و یشت ها مورد توجه خواهد بود. زرتشت مروج آبادانی، صلح و مدنیت است و اغلب مورخان از او به نیکی یاد کرده اند. تعالیم او ترکیبی از لطافت شاعرانه و عمق فلسفی است. او در توصیف خود می گوید: «منم زرتشت که با همه توش و توان خویش دشمن سرسخت دروندان و پناه نیرومند اشونانم. خواستارم تا بدان هنگام که ستایشگر و سرودخوان توام همواره از شهریاری مینوی بی کران تو برخوردار باشم»
🖇سخن و کلمه خواه به نظم و خواه به نثر در اندیشه زرتشت که بخشی از آن در اوستا به میراث گذاشته شده اهمیت فراوان دارد. در یشت ها آمده است: «ای سپیمان زرتشت، ای ستاینده و زوت و دادخواه و اندرزگوی و نیایشگر و مهربان و سرودخوان» «کی أشه و منش نیک و شهریاری مینوی به سوی ما خواهد شتافت؟»
🖇زرتشت مخالف خشونت، دروغ، ستم و کینه است. همه این صفات را قبایل جنگجوی شروری داشتند که مداوم در حال غارت دیگران بودند. مردم ایران زمین توانگر، خردمند و اهل کار و تلاش بودند و زرتشت نیز بر همین اساس دینی مدنی عرضه کرد. در یشت ها آمده است: «ای ناخوشی ها بگریزید. ای مرگ بگریز. ای دیوان بگریزید. ای پتیارگان بگریزید. ای اشموغ کینه ور از اشه بگریز. ای مرد ستمکار بگریز» «ژرژ دو مزیل زرتشت را بزرگترین مصلح دینی و اجتماعی می داند که تاریخ ادیان به خود دیده است. او می نویسد: عمل اصلاحی زرتشت در آیین کهن ایرانیان جنبه کمال اصلاحات اقتصادی و حرکت اقوام بیابان گرد از عدم قطعیت و تعصب به سمت یکجانشینی دلالت دارد» فرهنگ رجایی پیام سیاسی زرتشت را نظم دهی به زندگی یکجانشینی و کشاورزی به جای زندگی کوچ روی شبانی می داند. زرتشت پیامبر صلح و پیمان دوستی بود که این ایده را از طریق شهریاری نیک دنبال می کرد.
🖇زرتشت و دین مزدایی خرد یکجانشینی دارد و دشمن قتل و غارت است. «باید برای آبادانی جهان کوشید و آن را بدرستی نگاهبانی کرد و به سوی روشنایی برد. این دین حتی مخالفت با قربانی و کشتن حیوانات. «آبادانی جهان به او بدهم کسی که با دروغ دشمن باشد» یکجانشینی و تمدن آبادانی آباد کردن راهنمای بهروزی در صورتی ایجاد می گردد که اخلاقی زمینی و عقلانی ایجاد گردد. «پاداش نیک برای نیکان و سزای بد برای بدان»
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره هفدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
📚سیاست مزدایی
📥روح الله اسلامی
🖇پگاه اندیشه عقلانی از ایران با سروده های زرتشت آغاز می شود که در اوستا جمع آوری شده است. زرتشت پیامبر اسطوره ای که زمان، مکان تولد و شخصیت او چندان مشخص نیست، حضوری غیرقابل انکار در اندیشه سیاسی ایران دارد. در ایران باستان مهمترین غایت امر سیاسی فضلیت اخلاقی منبعث از آموزه های زرتشت است. بدین سان اخلاق و جامعه اخلاقی که مختصات آن در دین مزدایی آمده وظیفه دولت را مشخص کرده و بر این اساس دولت وظیفه تحقق اهداف اهورا مزدا در زمین را برعهده دارد. «مزدا اهوره ی به همه کار توانا چنین برنهاده است: بهروزی از آن کسی است که دیگران را به بهروزی برساند». «دین آنان که راست گفتارند از بهترین پاداش ها بهره مند خواهد شد و سرانجام به اشه خواهد پیوست»
🖇زرتشت پیامبر باستانی ایرانیان صاحب کتاب اوستا و آوردنده دین زرتشتی در آذربایجان یا سیستان، غرب یا شرق ایران در شش تا دوازده هزار قبل از میلاد مسیح به دنیا می آید. مجموعه تعالیم او در اوستا، زند، دینکرد، بندهشن و .... در طول قرن های بعد جمع آوری شد. برخی از اصلی ترین گفته هایش در گاتاها، یسنه ها و یشت ها که امروز بخش های به جای مانده از اوستا است به دست ما رسیده است.
🖇در این نوشتار به ویژه سه بخش گاتاها، یسنه ها و یشت ها مورد توجه خواهد بود. زرتشت مروج آبادانی، صلح و مدنیت است و اغلب مورخان از او به نیکی یاد کرده اند. تعالیم او ترکیبی از لطافت شاعرانه و عمق فلسفی است. او در توصیف خود می گوید: «منم زرتشت که با همه توش و توان خویش دشمن سرسخت دروندان و پناه نیرومند اشونانم. خواستارم تا بدان هنگام که ستایشگر و سرودخوان توام همواره از شهریاری مینوی بی کران تو برخوردار باشم»
🖇سخن و کلمه خواه به نظم و خواه به نثر در اندیشه زرتشت که بخشی از آن در اوستا به میراث گذاشته شده اهمیت فراوان دارد. در یشت ها آمده است: «ای سپیمان زرتشت، ای ستاینده و زوت و دادخواه و اندرزگوی و نیایشگر و مهربان و سرودخوان» «کی أشه و منش نیک و شهریاری مینوی به سوی ما خواهد شتافت؟»
🖇زرتشت مخالف خشونت، دروغ، ستم و کینه است. همه این صفات را قبایل جنگجوی شروری داشتند که مداوم در حال غارت دیگران بودند. مردم ایران زمین توانگر، خردمند و اهل کار و تلاش بودند و زرتشت نیز بر همین اساس دینی مدنی عرضه کرد. در یشت ها آمده است: «ای ناخوشی ها بگریزید. ای مرگ بگریز. ای دیوان بگریزید. ای پتیارگان بگریزید. ای اشموغ کینه ور از اشه بگریز. ای مرد ستمکار بگریز» «ژرژ دو مزیل زرتشت را بزرگترین مصلح دینی و اجتماعی می داند که تاریخ ادیان به خود دیده است. او می نویسد: عمل اصلاحی زرتشت در آیین کهن ایرانیان جنبه کمال اصلاحات اقتصادی و حرکت اقوام بیابان گرد از عدم قطعیت و تعصب به سمت یکجانشینی دلالت دارد» فرهنگ رجایی پیام سیاسی زرتشت را نظم دهی به زندگی یکجانشینی و کشاورزی به جای زندگی کوچ روی شبانی می داند. زرتشت پیامبر صلح و پیمان دوستی بود که این ایده را از طریق شهریاری نیک دنبال می کرد.
🖇زرتشت و دین مزدایی خرد یکجانشینی دارد و دشمن قتل و غارت است. «باید برای آبادانی جهان کوشید و آن را بدرستی نگاهبانی کرد و به سوی روشنایی برد. این دین حتی مخالفت با قربانی و کشتن حیوانات. «آبادانی جهان به او بدهم کسی که با دروغ دشمن باشد» یکجانشینی و تمدن آبادانی آباد کردن راهنمای بهروزی در صورتی ایجاد می گردد که اخلاقی زمینی و عقلانی ایجاد گردد. «پاداش نیک برای نیکان و سزای بد برای بدان»
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره هفدهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🦉@goftemaann
March 11
📰آرنت متفکری که در طول جنگ سرد توجهها را به خود جلب کرد، تکروتر از آن بود که ذیل هیچ برچسبی برود، و نظریهاش دربارۀ توتالیتاریسم هم به همین سیاق طبقهبندینشدنی و منحصربهفرد بود. مورد آرنت این آیرونی را دارد که متفکری که از همه ماندگارتر با این مفهوم تداعی میشود، به صورت تصادفی و بر سبیل استفادۀ ابزاری با آن سروکار پیدا کرد. اما روشن است که کتابی که آرنت، مهاجری آلمانی یهودی با پسزمینهای در فلسفه و ژورنالیسم سیاسی یهودی، در حوالی 1946 در آمریکا شروع به نوشتنش کرد و خیلی زود به اثری کلاسیک تبدیل شد، قرار بود فقط تبارشناسی حکمرانی نازیها باشد. این کتاب قرار بود خاستگاههای نازیسم را نه فقط در یهودستیزی بلکه در امپریالیسم هم نشان دهد، دو موضوعی که عنوان دوسوم نخست ریشههای توتالیتاریسم بود که آرنت در مرحلۀ اول نوشت...
🔖متن کامل: 10000 کلمه
⏰زمان مطالعه: 50 دقیقه
🦉@goftemaann
🔖متن کامل: 10000 کلمه
⏰زمان مطالعه: 50 دقیقه
🦉@goftemaann
March 12
March 17
Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
اطلاعیه خانه اندیشمندان علوم انسانی درباره اتفاقات اخیر
به نام خداوند جان و خرد
در آستانه نوروز و شروع لیالی قدر، تقارن بهار طبیعت با بهار قرآن و معنویت را به فال نیک گرفته، ضمن تبریک آغاز سال نو و آرزوی خوشبختی و سرافرازی برای ملت شریف ایران در سال ۱۴۰۴، به استحضار هموطنان فرهیخته و شهروندان فرهنگ دوست تهران میرساند در طول یک هفته گذشته اخباری دال بر صدور آرایی از طرف محاکم قضایی کشور مبنی بر بطلان قرارداد بهرهبرداری خانه اندیشمندان علوم انسانی از ساختمان واقع در بوستان ورشو منتشر شد که کام بسیاری از علاقهمندان به این مجموعه علمی و فرهنگی را تلخ کرد و موجی از نگرانی و ناامیدی در جامعه بهویژه در میان اصحاب علم و فرهنگ به وجود آورد.
با توجه به بازتاب گسترده انتشار این اخبار در محافل علمی و فرهنگی و به منظور رفع ابهامات موجود در ذهن برخی از مخاطبین گرامی به استحضار مردم شریف ایران و شهروندان فرهیخته تهرانی که دلنگران تعطیلی این نهاد مدنی بوده و هستند، میرساند با پیگیری مداوم و رایزنیهای گسترده جمعی از نیکاندیشان، دلسوزان و صاحبمنصبان فهیم و فرهنگپرور کشور، خوشبختانه فرآیند اجرای آراء فوق که متضمن تخلیه و واگذاری ساختمان فعلی خانه اندیشمندان علوم انسانی بود؛ به تعویق افتاده است. بر همین اساس و با امید به رفع موانع و مشکلات موجود در سال جدید به آگاهی شما مخاطبان گرامی میرسانیم برنامههای خانه اندیشمندان از همان روزهای آغازین سال طبق روال سابق برگزار خواهد شد. ما عمیقا بر این باوریم خانه اندیشمندان تعطیل شدنی نیست چرا که اساسا اندیشهورزی تعطیل شدنی نیست و فضای فیزیکی و کالبد و ساختمان در تداوم حیات و باروری این شجره طیبه و روشن ماندن این چراغ عامل کلیدی نخواهد بود.
فرصت را مغتنم شمرده از همه شخصیتهای فرزانه، نهادهای مدنی و انجمنهای علمی که طی یک هفته اخیر دغدغهمندانه موضوع خانه را پیگیری کرده و به انحاء مختلف از تداوم حیات این مجموعه علمی و فرهنگی حمایت کردند؛ تشکر و قدردانی می کنیم. همچنین از اصحاب شریف رسانه که در تنویر افکار عمومی نقش مؤثر و بسزایی ایفا کردند و نیز از همه دلسوزان کشور که مانع خاموش شدن چراغ این خانه شدند و نشاط و امید را به عموم مردم بهویژه جوانان برومند کشور بازگرداندند، صمیمانه سپاسگزاریم. انشاءالله در مجالی دیگر در مورد جزئیات اتفاقات دو سال گذشته بهویژه روند پرونده حقوقی خانه به تفصیل با شما سخن خواهیم گفت.
به امید اعتلای ایران و آرزوی آیندهای درخشان و پرافتخار برای مردم شریف و فرهنگ دوست کشور
خانه اندیشمندان علوم انسانی
۱۴۰۳/۱۲/۲۹
🆔 @iranianhht
به نام خداوند جان و خرد
در آستانه نوروز و شروع لیالی قدر، تقارن بهار طبیعت با بهار قرآن و معنویت را به فال نیک گرفته، ضمن تبریک آغاز سال نو و آرزوی خوشبختی و سرافرازی برای ملت شریف ایران در سال ۱۴۰۴، به استحضار هموطنان فرهیخته و شهروندان فرهنگ دوست تهران میرساند در طول یک هفته گذشته اخباری دال بر صدور آرایی از طرف محاکم قضایی کشور مبنی بر بطلان قرارداد بهرهبرداری خانه اندیشمندان علوم انسانی از ساختمان واقع در بوستان ورشو منتشر شد که کام بسیاری از علاقهمندان به این مجموعه علمی و فرهنگی را تلخ کرد و موجی از نگرانی و ناامیدی در جامعه بهویژه در میان اصحاب علم و فرهنگ به وجود آورد.
با توجه به بازتاب گسترده انتشار این اخبار در محافل علمی و فرهنگی و به منظور رفع ابهامات موجود در ذهن برخی از مخاطبین گرامی به استحضار مردم شریف ایران و شهروندان فرهیخته تهرانی که دلنگران تعطیلی این نهاد مدنی بوده و هستند، میرساند با پیگیری مداوم و رایزنیهای گسترده جمعی از نیکاندیشان، دلسوزان و صاحبمنصبان فهیم و فرهنگپرور کشور، خوشبختانه فرآیند اجرای آراء فوق که متضمن تخلیه و واگذاری ساختمان فعلی خانه اندیشمندان علوم انسانی بود؛ به تعویق افتاده است. بر همین اساس و با امید به رفع موانع و مشکلات موجود در سال جدید به آگاهی شما مخاطبان گرامی میرسانیم برنامههای خانه اندیشمندان از همان روزهای آغازین سال طبق روال سابق برگزار خواهد شد. ما عمیقا بر این باوریم خانه اندیشمندان تعطیل شدنی نیست چرا که اساسا اندیشهورزی تعطیل شدنی نیست و فضای فیزیکی و کالبد و ساختمان در تداوم حیات و باروری این شجره طیبه و روشن ماندن این چراغ عامل کلیدی نخواهد بود.
فرصت را مغتنم شمرده از همه شخصیتهای فرزانه، نهادهای مدنی و انجمنهای علمی که طی یک هفته اخیر دغدغهمندانه موضوع خانه را پیگیری کرده و به انحاء مختلف از تداوم حیات این مجموعه علمی و فرهنگی حمایت کردند؛ تشکر و قدردانی می کنیم. همچنین از اصحاب شریف رسانه که در تنویر افکار عمومی نقش مؤثر و بسزایی ایفا کردند و نیز از همه دلسوزان کشور که مانع خاموش شدن چراغ این خانه شدند و نشاط و امید را به عموم مردم بهویژه جوانان برومند کشور بازگرداندند، صمیمانه سپاسگزاریم. انشاءالله در مجالی دیگر در مورد جزئیات اتفاقات دو سال گذشته بهویژه روند پرونده حقوقی خانه به تفصیل با شما سخن خواهیم گفت.
به امید اعتلای ایران و آرزوی آیندهای درخشان و پرافتخار برای مردم شریف و فرهنگ دوست کشور
خانه اندیشمندان علوم انسانی
۱۴۰۳/۱۲/۲۹
🆔 @iranianhht
March 19
Forwarded from کانال رسمی شبکه کتاب
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سرمایهداری، ایلان ماسکی و ترامپی شده است!
ویژهبرنامه شبکه کتاب با برگزیده جایزه کتاب سال؛ دکتر مقصود فراستخواه در چهل و دومین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش علوم اجتماعی، بایت تالیف کتاب «کنشگران مرزی» برگزیده شد. او در گفتوگو با مجید شمسالدین مدیر شبکه کتاب و حامد زارع سردبیر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از کتابش میگوید...
تماشای نسخه کامل این گفتوگو در سایت شبکه کتاب
🎞 https://ketab.tv/v/2996
✅ @ketabtv_ir
ویژهبرنامه شبکه کتاب با برگزیده جایزه کتاب سال؛ دکتر مقصود فراستخواه در چهل و دومین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش علوم اجتماعی، بایت تالیف کتاب «کنشگران مرزی» برگزیده شد. او در گفتوگو با مجید شمسالدین مدیر شبکه کتاب و حامد زارع سردبیر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از کتابش میگوید...
تماشای نسخه کامل این گفتوگو در سایت شبکه کتاب
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
April 3
Forwarded from فکرت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📢 وقتی خیابونها حرف میزنن… ولی کسی گوش نمیده!
🎙️حامد زارع روزنامه نگار و نویسنده
🔍 تو این ویدیو، یه سوال اساسی رو بررسی کردیم: آیا میشه بدون نظریه، بحران رو فهمید؟
❓ نظر تو چیه؟ آیا بحرانهای امروز رو میشه با درس گرفتن از گذشته فهمید؟ یا راهحلهای جدید میخوایم؟
👇 تو کامنتها بنویس. بیاید دربارهاش حرف بزنیم.
✍️ حالا وقتشه که تو هم نظرت رو بگی. سکوت نکن!
✨@fekratmedia✨
🎙️حامد زارع روزنامه نگار و نویسنده
🔍 تو این ویدیو، یه سوال اساسی رو بررسی کردیم: آیا میشه بدون نظریه، بحران رو فهمید؟
❓ نظر تو چیه؟ آیا بحرانهای امروز رو میشه با درس گرفتن از گذشته فهمید؟ یا راهحلهای جدید میخوایم؟
👇 تو کامنتها بنویس. بیاید دربارهاش حرف بزنیم.
✍️ حالا وقتشه که تو هم نظرت رو بگی. سکوت نکن!
✨@fekratmedia✨
April 4