دلیل اینکه ریشهی خیلی از مشکلات روان در کودکی جستجو میشن این نیست که دیوار کوتاهتر از والدین پیدا نکردهایم و میخوایم مسئولیت رو گردن اونا بندازیم. بلکه دلیلش اینه که سیمکشی و شکلگیری ناخودآگاه (عین زبان اول) در کودکی شکل میگیره و تغییرش هم سخته، هم مستلزم شناخت سرچشمه!
ناخودآگاه فقط پشت و مسئول کارهای غیرارادی ما نیست. بلکه خیلی از باورها و رفتارهای ما که حتی راجع بهشون هم میتونیم هوشیارانه توضیح بدیم و دلیل بیاریم و بحث کنیم، در واقع ۹۰ تا ۹۵٪ ناخودآگاه ماست که خودش رو زیر یه ملافهی توجیهی قایم کرده تا ما فکر کنیم که ربطی به گذشته نداره!
برونرفت از ورطههای تثبیتشدهی ذهنی، که اغلب نسبت بهشون ارادهی حقیقیای هم نیست، سخته.
سه ایده:
۱. نگاه نقادانه ولی مهربون به درون داشته باشیم
۲. نسبت به رفتارهامون از خودمون چرا بپرسیم
۳. توی هر دلیلی که گفتیم «من باید» یا «باید فلان»، بلافاصله از خودمون بپرسیم «چرا باید؟»
حرف آخر:
خودآگاهی هرگز ۱۰۰٪ حاصل نمیشه. قرارم نیست بشه! و بهخودیخود هم پوئن مثبتی نیست الزاماً.
منتهی اینکه الگوهای رفتاریای که مولد احساسات ناخواسته مثل غم، ترس، خشم، یأس یا اضطراب میشن رو ریشهیابی کنیم و بهبود بدیم، میتونه آرامش خیلی زیادی به زندگیمون بیاره!
ناخودآگاه فقط پشت و مسئول کارهای غیرارادی ما نیست. بلکه خیلی از باورها و رفتارهای ما که حتی راجع بهشون هم میتونیم هوشیارانه توضیح بدیم و دلیل بیاریم و بحث کنیم، در واقع ۹۰ تا ۹۵٪ ناخودآگاه ماست که خودش رو زیر یه ملافهی توجیهی قایم کرده تا ما فکر کنیم که ربطی به گذشته نداره!
برونرفت از ورطههای تثبیتشدهی ذهنی، که اغلب نسبت بهشون ارادهی حقیقیای هم نیست، سخته.
سه ایده:
۱. نگاه نقادانه ولی مهربون به درون داشته باشیم
۲. نسبت به رفتارهامون از خودمون چرا بپرسیم
۳. توی هر دلیلی که گفتیم «من باید» یا «باید فلان»، بلافاصله از خودمون بپرسیم «چرا باید؟»
حرف آخر:
خودآگاهی هرگز ۱۰۰٪ حاصل نمیشه. قرارم نیست بشه! و بهخودیخود هم پوئن مثبتی نیست الزاماً.
منتهی اینکه الگوهای رفتاریای که مولد احساسات ناخواسته مثل غم، ترس، خشم، یأس یا اضطراب میشن رو ریشهیابی کنیم و بهبود بدیم، میتونه آرامش خیلی زیادی به زندگیمون بیاره!
September 22, 2023
گاهی ما فکر میکنیم نزدیکترین مدل صمیمیت و اهمیت به یک عزیزمون اینه که خودجوش توی مشکلاتش و برای حلشون غرق شیم. منتهی این غرق شدن میتونه هم کلافگی بیاره هم حس ناتوانی. و بد شدن حال ما حال اونم بدتر کنه.
شاید گاهی اهمیت دادن سالم اینه که: من هستم برات، هرطوریکه بخوای و بتونم!
شاید گاهی اهمیت دادن سالم اینه که: من هستم برات، هرطوریکه بخوای و بتونم!
September 23, 2023
September 23, 2023
ارتقای سلامت روان با سرکوب افکار منفی؟
وقتی صحبت از نگرانیها و افکار منفی میشود، همیشه راهکار پیشنهادی این بوده که باید به آنها توجه کرد و مثلا با مراجعه به تراپیست برای حلوفصلشان اقدام نمود. اما یک پژوهش تازه میگوید برخلاف عقیده فعلی، احتمالا سرکوب افکار منفی هم یک راهکار موثر است!
پژوهشگران میگویند بررسی آنها نشان داده سرکوب افکار منفی احتمالا سبب بهبود سلامت روانمان خواهد شد و باید به آن به عنوان یک راهکار جایگزین در کنار تکنیکهای درمانگری نگاه کرد.
پژوهش انجام شده البته کوچک بوده و از آنها خواسته شده فهرستی از نگرانیهای خودشان تهیه کنند. سپس این افراد طی سه جلسه آموزش دیدهاند که چگونه این افکار را سرکوب کنند و هنگام بهخاطر آوردنشان آنها را نادیده بگیرند.
پس از سه ماه، وضعیت این افراد مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شده که وضعیت سلامت روان آنها بهبود یافته که شامل کاهش علائم اضطراب، افسردگی و یا علائم مرتبط با اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD) بوده است.
جالب است بدانید که از این افراد «نخواسته» بودند که از تکنیک آموزش داده شده برای سرکوب احساسات خود استفاده کنند! اما ۸۲ درصد آنها گزارش کردند که در طول این مدت از آن برای سرکوب افکار منفیشان استفاده میکردهاند و ضمنا گفتهاند آنها از این تکنیک برای سرکوب تفکرات منفی جدیدشان هم استفاده میکنند!
https://science.org/doi/10.1126/sciadv.adh5292
وقتی صحبت از نگرانیها و افکار منفی میشود، همیشه راهکار پیشنهادی این بوده که باید به آنها توجه کرد و مثلا با مراجعه به تراپیست برای حلوفصلشان اقدام نمود. اما یک پژوهش تازه میگوید برخلاف عقیده فعلی، احتمالا سرکوب افکار منفی هم یک راهکار موثر است!
پژوهشگران میگویند بررسی آنها نشان داده سرکوب افکار منفی احتمالا سبب بهبود سلامت روانمان خواهد شد و باید به آن به عنوان یک راهکار جایگزین در کنار تکنیکهای درمانگری نگاه کرد.
پژوهش انجام شده البته کوچک بوده و از آنها خواسته شده فهرستی از نگرانیهای خودشان تهیه کنند. سپس این افراد طی سه جلسه آموزش دیدهاند که چگونه این افکار را سرکوب کنند و هنگام بهخاطر آوردنشان آنها را نادیده بگیرند.
پس از سه ماه، وضعیت این افراد مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شده که وضعیت سلامت روان آنها بهبود یافته که شامل کاهش علائم اضطراب، افسردگی و یا علائم مرتبط با اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD) بوده است.
جالب است بدانید که از این افراد «نخواسته» بودند که از تکنیک آموزش داده شده برای سرکوب احساسات خود استفاده کنند! اما ۸۲ درصد آنها گزارش کردند که در طول این مدت از آن برای سرکوب افکار منفیشان استفاده میکردهاند و ضمنا گفتهاند آنها از این تکنیک برای سرکوب تفکرات منفی جدیدشان هم استفاده میکنند!
https://science.org/doi/10.1126/sciadv.adh5292
Science Advances
Improving mental health by training the suppression of unwanted thoughts
Training people to suppress fearful thoughts improved mental health, especially for those with anxiety and post-traumatic stress.
September 23, 2023
ما انسانهای ناسپاسی هستیم،
چون هر روز صبح
که از خواب بیدار میشویم،
خدا را به خاطر اینکه
دیگر به مدرسه نمیریم،
شکر نمیکنیم!
وودی آلن
چون هر روز صبح
که از خواب بیدار میشویم،
خدا را به خاطر اینکه
دیگر به مدرسه نمیریم،
شکر نمیکنیم!
وودی آلن
September 23, 2023
September 23, 2023
هر آدمی تو خودش یه زیرزمین داره.
زیرزمین جاییه که آدم چیزایی که نمیخواد یا نمیتونه بریزه دور رو میذاره. معمولاً هم توی یه سری جعبه. و قرار هم نیست بهش زیاد سر بزنه، اما نگهشون میداره. اما سر میزنه.
جعبهها معمولاً بعد از ...
اتفاقها یا مراحل بزرگ زندگی پر میشن. مثل جعبهی کاردستیها و خاطرات پیشدبستانی، یا دفتر انشای دبستان، یا روزنگاریهای افسردگی بلوغ، یا اولین نامههای عاشقانه، یا کادوهای ولنتاین اولین و دومین و سومین رابطه، یا نامههای ترفیع شغلی، یا آخرین دستنوشتهی یه عزیز، یا ...
خیلی آدما بلدن (و دلش رو دارن) که بهجای جعبه، از کیسه زباله استفاده کنن. و ساعت ۹ شب بذارن دم در. این توانایی یه موهبته.
اما خیلیا هم یا بلد نیستن، یا دلشون نمییاد، یا جرأتش رو ندارن. و خلاصه هی جعبه میبندن و میذارن تو زیرزمین، و هی زیرزمینه پر و پرتر میشه.
گاهی هم آدما بهواسطهی مشغله و دغدغه زندگی از گزینهی «فعلاً بریزم همه رو توی یه جعبه و بذارمش زیرزمین تا سر فرصت مرتبش کنم...» استفاده میکنن.
یا گاهی برای فرار از مواجهه.
جعبههای «حالا یه روزی» عاقبتشون شبیه بوکمارکهای مرورگر و توییتر و لیست PDFهای دانلود شده برای خوندنه! در لحظه حسِ دارا بودن رو میدن و آدم با خودش فکر میکنه یه روز خوب میاد که وقت و حوصله داشته باشه... اما اون روز کذایی توی ۱۰۰ سال اول زندگی معمولاً پیداش نمیشه!
یه سری جعبهها هم عین مواد غذایی تاریخ مصرف دارن. و ممکنه بگندن. اما آدما بهدلیلِ فقدان قساوت «ریختن تو کیسه زباله»، و امیدِ واهی «حالا یهروزی»، میذارنش تو زیرزمین بهجای سریع خوردنش.
این شکلی نه دلدرد ناشی از خوردن رو میگیرن، نه عذابوجدانِ دور ریختنش وقتی هنوز فاسد نشده.
اما همین میشه که گاهی تو خونه بوی گند تعفن میاد. و آدم حالش بد میشه، و کلی طول میکشه تا بفهمه اینکه بدونه این بوی سردردآور دقیقاً از کجاست. و برای باز کردن و بستن تکتک جعبهها هم (که انرژی زیادی هم میبرن لامصب) باید دست به دامن دوست امن یا تراپیست شد.
البته تاریخ مصرف خیلی از جعبهها از قبل مشخص نیست. حتی مثل سس گوجه یا مربا که آدم فکر میکنه (مثل رو قفسه مغازه) اوکیه تو یخچال نباشه. اما وقتی بعد چند ماه بازش میکنی، میبینی به به کلی کپک زده!
جعبهها هم همینن. نمیدونی کِی کپک میزنه، اما وقتی زد باید بریزیش دور...
یه شبایی دنیا شلوغه و توی خونه همهش صدای آژیر خطر میاد. و آدم از ترسش به زیرزمین پناه میبره. دلش میخواد لای جعبهها خودش رو قایم کنه. چون زیرزمین محکمه، و همهی جعبههاش شناخته شدهان. امنن.
آدم لای خاطراتش ممکنه غصه بخوره، اما معمولاً نمیترسه.
اما بعدش آدم گشنهش میشه. خاطرات ممکنه ذهن و قلب رو درگیر کنن، اما پاسخگوی معده نیستن. این گرسنگی آدم رو کلافه میکنه. گرسنگی ناشی از مصرف کلی کالری سر این جعبهها و مرورشون، بدون یافتن حتی یه تُن ماهی ته یه جعبه!
و تهش همین گرسنگی باعث میشه آدم از زیرزمین بیاد بیرون.
یه سری آدما هم اونقد جعبه دارن که زیرزمین پر میشه و مجبورن علیالحساب بیان باقی جعبههاشونو بذارن تو کمد و بعدش حتی گوشه اتاق و هال. و ممکنه چشم خودشون هم عادت کنه، اما وقتی غریبه یا مهمون میاد، زشته. باید هی یه ملافه بکشن و گلدون بذارن روش که طبیعی جلوه کنه وسط خونه زندگی!
گاهی هم آدم یه دوست جدید پیدا میکنه و کمکم بهش نزدیک میشه، تا جایی که دلش میخواد با ذوق دست دوستش رو بگیره ببره زیرزمین و بهش همهی چیزایی که قرنها بوده به کسی نشون نداده بوده رو نشون بده. (یا شایدم دلش میخواد یه آدم امن اونجا باشه، وقتی خودش باز میبیندشون...)
و معمولاً هم البته تو ذوقش میخوره وقتی طرف مقابل بهاندازهی خودش ذوق نمیکنه به جعبهها و محتواشون.
طرف هم حق داره البته... اونم زیرزمین خودشو داره و چه بسا ناخواسته یاد خودش میافته. یا شایدم اگه بحث رابطه دونفره باشه، ممکنه حس کنه جا براش لای ایییییین همه جعبه، خیلی کمه!
جعبهها معمولاً موقع اسبابکشی زیاد دردسرساز میشن:
هم سنگینن،
هم جا میگیرن،
هم باید به بقیه مدام گفت که بازشون نکنن،
هم باید هی توضیح داد که چرا دور نمیریزیشون،
هم میدونی که ممکنه در یکیشون رو یهو وسوسه بشی باز کنی و سااااعتها دست و مغز و دلت درگیر بشه و بری و برنگردی...
آره، شاید الآن سه تا اسبابکشی باشه که فلان جعبه حتی یه بارم باز نشده، اما آدم با خودش حس میکنه اون جعبه یه بخشی از گذشته، وجود، و هویتشه. حس میکنه بدون اون شاید گذشتهش محو شه و تو این دنیای شلوغ، خالی و فراموش بشه.
محو، محو، محو.
خالی، خالی، خالی.
فراموش، فراموش، فراموش.
هر آدمی توی خودش یه زیرزمین داره.
زیرزمین هم کلی جعبه داره.
زیرزمین جاییه که آدم چیزایی که نمیخواد یا نمیتونه بریزه دور رو میذاره. معمولاً هم توی یه سری جعبه. و قرار هم نیست بهش زیاد سر بزنه، اما نگهشون میداره. اما سر میزنه.
جعبهها معمولاً بعد از ...
اتفاقها یا مراحل بزرگ زندگی پر میشن. مثل جعبهی کاردستیها و خاطرات پیشدبستانی، یا دفتر انشای دبستان، یا روزنگاریهای افسردگی بلوغ، یا اولین نامههای عاشقانه، یا کادوهای ولنتاین اولین و دومین و سومین رابطه، یا نامههای ترفیع شغلی، یا آخرین دستنوشتهی یه عزیز، یا ...
خیلی آدما بلدن (و دلش رو دارن) که بهجای جعبه، از کیسه زباله استفاده کنن. و ساعت ۹ شب بذارن دم در. این توانایی یه موهبته.
اما خیلیا هم یا بلد نیستن، یا دلشون نمییاد، یا جرأتش رو ندارن. و خلاصه هی جعبه میبندن و میذارن تو زیرزمین، و هی زیرزمینه پر و پرتر میشه.
گاهی هم آدما بهواسطهی مشغله و دغدغه زندگی از گزینهی «فعلاً بریزم همه رو توی یه جعبه و بذارمش زیرزمین تا سر فرصت مرتبش کنم...» استفاده میکنن.
یا گاهی برای فرار از مواجهه.
جعبههای «حالا یه روزی» عاقبتشون شبیه بوکمارکهای مرورگر و توییتر و لیست PDFهای دانلود شده برای خوندنه! در لحظه حسِ دارا بودن رو میدن و آدم با خودش فکر میکنه یه روز خوب میاد که وقت و حوصله داشته باشه... اما اون روز کذایی توی ۱۰۰ سال اول زندگی معمولاً پیداش نمیشه!
یه سری جعبهها هم عین مواد غذایی تاریخ مصرف دارن. و ممکنه بگندن. اما آدما بهدلیلِ فقدان قساوت «ریختن تو کیسه زباله»، و امیدِ واهی «حالا یهروزی»، میذارنش تو زیرزمین بهجای سریع خوردنش.
این شکلی نه دلدرد ناشی از خوردن رو میگیرن، نه عذابوجدانِ دور ریختنش وقتی هنوز فاسد نشده.
اما همین میشه که گاهی تو خونه بوی گند تعفن میاد. و آدم حالش بد میشه، و کلی طول میکشه تا بفهمه اینکه بدونه این بوی سردردآور دقیقاً از کجاست. و برای باز کردن و بستن تکتک جعبهها هم (که انرژی زیادی هم میبرن لامصب) باید دست به دامن دوست امن یا تراپیست شد.
البته تاریخ مصرف خیلی از جعبهها از قبل مشخص نیست. حتی مثل سس گوجه یا مربا که آدم فکر میکنه (مثل رو قفسه مغازه) اوکیه تو یخچال نباشه. اما وقتی بعد چند ماه بازش میکنی، میبینی به به کلی کپک زده!
جعبهها هم همینن. نمیدونی کِی کپک میزنه، اما وقتی زد باید بریزیش دور...
یه شبایی دنیا شلوغه و توی خونه همهش صدای آژیر خطر میاد. و آدم از ترسش به زیرزمین پناه میبره. دلش میخواد لای جعبهها خودش رو قایم کنه. چون زیرزمین محکمه، و همهی جعبههاش شناخته شدهان. امنن.
آدم لای خاطراتش ممکنه غصه بخوره، اما معمولاً نمیترسه.
اما بعدش آدم گشنهش میشه. خاطرات ممکنه ذهن و قلب رو درگیر کنن، اما پاسخگوی معده نیستن. این گرسنگی آدم رو کلافه میکنه. گرسنگی ناشی از مصرف کلی کالری سر این جعبهها و مرورشون، بدون یافتن حتی یه تُن ماهی ته یه جعبه!
و تهش همین گرسنگی باعث میشه آدم از زیرزمین بیاد بیرون.
یه سری آدما هم اونقد جعبه دارن که زیرزمین پر میشه و مجبورن علیالحساب بیان باقی جعبههاشونو بذارن تو کمد و بعدش حتی گوشه اتاق و هال. و ممکنه چشم خودشون هم عادت کنه، اما وقتی غریبه یا مهمون میاد، زشته. باید هی یه ملافه بکشن و گلدون بذارن روش که طبیعی جلوه کنه وسط خونه زندگی!
گاهی هم آدم یه دوست جدید پیدا میکنه و کمکم بهش نزدیک میشه، تا جایی که دلش میخواد با ذوق دست دوستش رو بگیره ببره زیرزمین و بهش همهی چیزایی که قرنها بوده به کسی نشون نداده بوده رو نشون بده. (یا شایدم دلش میخواد یه آدم امن اونجا باشه، وقتی خودش باز میبیندشون...)
و معمولاً هم البته تو ذوقش میخوره وقتی طرف مقابل بهاندازهی خودش ذوق نمیکنه به جعبهها و محتواشون.
طرف هم حق داره البته... اونم زیرزمین خودشو داره و چه بسا ناخواسته یاد خودش میافته. یا شایدم اگه بحث رابطه دونفره باشه، ممکنه حس کنه جا براش لای ایییییین همه جعبه، خیلی کمه!
جعبهها معمولاً موقع اسبابکشی زیاد دردسرساز میشن:
هم سنگینن،
هم جا میگیرن،
هم باید به بقیه مدام گفت که بازشون نکنن،
هم باید هی توضیح داد که چرا دور نمیریزیشون،
هم میدونی که ممکنه در یکیشون رو یهو وسوسه بشی باز کنی و سااااعتها دست و مغز و دلت درگیر بشه و بری و برنگردی...
آره، شاید الآن سه تا اسبابکشی باشه که فلان جعبه حتی یه بارم باز نشده، اما آدم با خودش حس میکنه اون جعبه یه بخشی از گذشته، وجود، و هویتشه. حس میکنه بدون اون شاید گذشتهش محو شه و تو این دنیای شلوغ، خالی و فراموش بشه.
محو، محو، محو.
خالی، خالی، خالی.
فراموش، فراموش، فراموش.
هر آدمی توی خودش یه زیرزمین داره.
زیرزمین هم کلی جعبه داره.
September 24, 2023
اما گاهی بد نیست آدم یاد خودش بندازه که توی این سیاره یه مسافره. مثل شازده کوچولو. که نه زیرزمین داشت، نه جعبه.
آدم اگه جعبههاش زیاد و سنگین باشن، زمینگیر میشه. و اگه جعبههاش شلوغ و پراکنده باشن، همیشه باید مراقب باشه فاسد نشن یا نم نکشن یا خراب نشن.
(آدمای باوجدان حتی نسبت به جعبههایی که اهلی کردهان هم گاهی خودشون رو مسئول میدونن!)
هر آدمی تو خودش یه زیرزمین داره.
و باید یادش باشه وقتی بمیره (همون روزی که فرداش دوباره خورشید در میاد و پسفرداش همه یادشون میره)، این جعبهها به هیچ دردی نمیخورن. و این وسط شاید شاید شاید تنها هنر و فایدهشون توی کل زندگی، زمینگیرتر کردن و دغدغهمندتر کردن آدم بوده باشه.
واسه همین، شاید شاید شاید، بد نباشه آدم جعبههاش رو گاهی کم کنه. و یادش بیافته شازده کوچولو با یه شاخه گل و یه شال سفر میکرد. و اگه جعبهها کم باشن (شاید حداکثر یکی دو جعبه) آدم بیشتر میتونه سفر کنه و بیشتر بره دنیا رو ببینه. چون همه هتلها خونههای دنیا زیرزمین بزرگ ندارن.
هر آدمی باید همیشه حواسش باشه که هر آدمی تو خودش یه زیرزمین داره. تو زیرزمینش هم کلی جعبه هست. و جعبههای هر آدمی، به اندازهی جعبههاش خودش محترم و ارزشمندن.
هر آدمی باید یادش باشه که باید به جعبههای بقیه احترام بذاره اگه میخواد به جعبههای خودش هم احترام گذاشته بشه.
جعبهها، چه خوب و چه بد، یه بخشی از زندگی آدمن. نمیشه بهشون غره شد، نمیشه هم مدام ازشون نالید. اما خوبه که حداقل کنترل و اختیارشون کمی خودآگاهانه دست خودمون باشه، تا بتونیم کمتر دغدغهمند شیم و زمینگیر شیم، و به جاش سبکتر سفر کنیم!
هر زیرزمینی کلی جعبه داره.
هر جعبهای با خودش یه داستان داره.
هر آدمی هم کلی جعبه داره.
و خوبه یادمون باشه اون آدمی که نمیفهمیم کاراش رو، و گاهی برامون عجیبه رفتاراش، شاید شاید شاید جعبههاش سنگین شده، داستانهاش گره خورده، و زانوهاش بهدرد اومده اخیراً که مستأصل نشسته توی خودش.
واسه همین بد نیست با مهربونی بهش بگیم که پایه هستیم بهعنوان یه دوست خوب یه چایی بریزیم و باش بریم زیرزمین و بهش کمک کنیم تا کمکم جعبههاش رو خالی کنه، مرتب کنه، گردگیری کنه، و برای یه فرصت سفر و دیدن دنیا آماده باشه.
و چه خوبه که گاهی خودمون این دوست خوب خودمون باشیم.
آدم اگه جعبههاش زیاد و سنگین باشن، زمینگیر میشه. و اگه جعبههاش شلوغ و پراکنده باشن، همیشه باید مراقب باشه فاسد نشن یا نم نکشن یا خراب نشن.
(آدمای باوجدان حتی نسبت به جعبههایی که اهلی کردهان هم گاهی خودشون رو مسئول میدونن!)
هر آدمی تو خودش یه زیرزمین داره.
و باید یادش باشه وقتی بمیره (همون روزی که فرداش دوباره خورشید در میاد و پسفرداش همه یادشون میره)، این جعبهها به هیچ دردی نمیخورن. و این وسط شاید شاید شاید تنها هنر و فایدهشون توی کل زندگی، زمینگیرتر کردن و دغدغهمندتر کردن آدم بوده باشه.
واسه همین، شاید شاید شاید، بد نباشه آدم جعبههاش رو گاهی کم کنه. و یادش بیافته شازده کوچولو با یه شاخه گل و یه شال سفر میکرد. و اگه جعبهها کم باشن (شاید حداکثر یکی دو جعبه) آدم بیشتر میتونه سفر کنه و بیشتر بره دنیا رو ببینه. چون همه هتلها خونههای دنیا زیرزمین بزرگ ندارن.
هر آدمی باید همیشه حواسش باشه که هر آدمی تو خودش یه زیرزمین داره. تو زیرزمینش هم کلی جعبه هست. و جعبههای هر آدمی، به اندازهی جعبههاش خودش محترم و ارزشمندن.
هر آدمی باید یادش باشه که باید به جعبههای بقیه احترام بذاره اگه میخواد به جعبههای خودش هم احترام گذاشته بشه.
جعبهها، چه خوب و چه بد، یه بخشی از زندگی آدمن. نمیشه بهشون غره شد، نمیشه هم مدام ازشون نالید. اما خوبه که حداقل کنترل و اختیارشون کمی خودآگاهانه دست خودمون باشه، تا بتونیم کمتر دغدغهمند شیم و زمینگیر شیم، و به جاش سبکتر سفر کنیم!
هر زیرزمینی کلی جعبه داره.
هر جعبهای با خودش یه داستان داره.
هر آدمی هم کلی جعبه داره.
و خوبه یادمون باشه اون آدمی که نمیفهمیم کاراش رو، و گاهی برامون عجیبه رفتاراش، شاید شاید شاید جعبههاش سنگین شده، داستانهاش گره خورده، و زانوهاش بهدرد اومده اخیراً که مستأصل نشسته توی خودش.
واسه همین بد نیست با مهربونی بهش بگیم که پایه هستیم بهعنوان یه دوست خوب یه چایی بریزیم و باش بریم زیرزمین و بهش کمک کنیم تا کمکم جعبههاش رو خالی کنه، مرتب کنه، گردگیری کنه، و برای یه فرصت سفر و دیدن دنیا آماده باشه.
و چه خوبه که گاهی خودمون این دوست خوب خودمون باشیم.
September 24, 2023
«اولین چیزی که باید بدانید این است که اغلب مردم با دنیایی از باورها زندگی میکنند که هیچگونه توجیه عقلانی ندارد… و عمدتا عقیدهای را میپذیرند که با آن احساس راحتی کنند.
حقیقت، برای اکثر مردم، نکتهای ثانویه و فرعی است»
- برتراند راسل (هنر حدس و گمان عقلانی)
حقیقت، برای اکثر مردم، نکتهای ثانویه و فرعی است»
- برتراند راسل (هنر حدس و گمان عقلانی)
September 24, 2023
از یه سنی به بعد غمها دیگه برای نرسیدن و نداشتن نیست. بلکه برای اینه که اون زمانی که واقعاً میخواستهای، نرسیدی و نداشتی؛ و حالا که رسیدهای و داری، میبینی چهقدر غمانگیزه که دیگه هیچ مزهای نمیده.
September 26, 2023
شرایط تراپی رفتن نداری این کارها رو انجام بده!
۱) بنویس، بنویس، نوشتن خیلی وقت ها معجزه میکنه!
طبق پژوهش هایی که داشتن، نوشتن باعث میشه ذهنت از افکاری که درگیرت کردن تخلیه بشه، اضطرابت کم بشه، خلاق تر بشی
۲) کتاب بخون، کتاب خوندن کم از تراپی نداره
چندتا کتاب خوبی که میتونه بهت خیلی کمک کنه؛ برای بهتر شدن رابطهت کتاب محکم در آغوشم بگیر رو بخون، برای پیشرفت و کنار گذاشتن اهمالکاری، قدرت شروع ناقص رو بخون و برای بالا بردن انگیزهت" کتابخانه نیمه شب" رو مطالعه کن
۳) با یه دوست صمیمی حرف بزن
💭پژوهش ها نشون داده تاثیری که یه دوست روی روان ما میذاره، بسیار بیشتر از اون چیزیه که فکر می کنیم، دوست خوب میتونه توی تموم زمینه ها باعث بهتر شدن تو بشه حتی التیام و آرامش روانت
۴) حیوون خونگی داشته باش
📌داشتن حیوون خونگی، بازی کردن باهاش، وقت گذروندن با اون، به طرز عجیب غریبی افسردگی و اضطراب رو کاهش میده
۵)ورزش کن!
اگه بخوام یه راه مخفی برای بهتر شدن حالت بهت معرفی کنم، فقط و فقط ورزشه، تموم اون هورمون های حال خوب کنی که می خوای رو ورزش بهت میده
۶) و در آخر معجزهای به نام آغوش
بغل کردن رو دست کم نگیر و حتما انجامش بده، خیلی وقتا ما دنبال شنیدن توصیه و راه حل از بقیه نیستیم، فقط دنبال بغل شدن و شنیده شدنیم
۱) بنویس، بنویس، نوشتن خیلی وقت ها معجزه میکنه!
طبق پژوهش هایی که داشتن، نوشتن باعث میشه ذهنت از افکاری که درگیرت کردن تخلیه بشه، اضطرابت کم بشه، خلاق تر بشی
۲) کتاب بخون، کتاب خوندن کم از تراپی نداره
چندتا کتاب خوبی که میتونه بهت خیلی کمک کنه؛ برای بهتر شدن رابطهت کتاب محکم در آغوشم بگیر رو بخون، برای پیشرفت و کنار گذاشتن اهمالکاری، قدرت شروع ناقص رو بخون و برای بالا بردن انگیزهت" کتابخانه نیمه شب" رو مطالعه کن
۳) با یه دوست صمیمی حرف بزن
💭پژوهش ها نشون داده تاثیری که یه دوست روی روان ما میذاره، بسیار بیشتر از اون چیزیه که فکر می کنیم، دوست خوب میتونه توی تموم زمینه ها باعث بهتر شدن تو بشه حتی التیام و آرامش روانت
۴) حیوون خونگی داشته باش
📌داشتن حیوون خونگی، بازی کردن باهاش، وقت گذروندن با اون، به طرز عجیب غریبی افسردگی و اضطراب رو کاهش میده
۵)ورزش کن!
اگه بخوام یه راه مخفی برای بهتر شدن حالت بهت معرفی کنم، فقط و فقط ورزشه، تموم اون هورمون های حال خوب کنی که می خوای رو ورزش بهت میده
۶) و در آخر معجزهای به نام آغوش
بغل کردن رو دست کم نگیر و حتما انجامش بده، خیلی وقتا ما دنبال شنیدن توصیه و راه حل از بقیه نیستیم، فقط دنبال بغل شدن و شنیده شدنیم
October 13, 2023
October 15, 2023
«از فرط درماندگی و بیچارگی این نسلی که ماییم گریه کردم.»
- روزها در راه؛ شاهرخ مسکوب.
- روزها در راه؛ شاهرخ مسکوب.
October 28, 2023
اسم زنش، کاظم بود
غلامعلی سبزی فروش،
اسم زنش کاظم بود!
کاظم یک زن نامریی بود، اما وقتی غلامعلی می گفت: کاظم، ترخون! از پستوی مغازه یک زن تپل با یک دسته ترخون ظاهر می شد و باز به چشم برهم زدنی ناپدید. اسم رمز ظاهر شدن زن غلامعلی، شوید و جعفری و گشنیز و ترخون بود.
در آن عالم بچگی سوال من همیشه این بود که چرا اسم زن غلامعلی، کاظم است! اما زن غلامعلی اسمش واقعاً کاظم نبود؛ کاظم اسم غیرت و حمیت و سُنت غلامعلی بود که پیش روی مشتریان فریادش می زد.
کاظم قرار بود از زنانگیِ زن غلامعلی حفاظت کند.
بعدها، غلامعلی رییس شد، مدیر شد. بر مسند وزارت و صدارت نشست و اسم همه زنان شهر را کاظم گذاشت.
او طرح کاظم بودگی زنان را در مجلس ارائه داد و طرح رای آورد و کاظمانگی قانون شد و لازم الاجرا در کوچه و خیابان و محل کار. بعضی زنان به کاظم بودن خود رضایت دادند و بعضی ها هم نه.
این اعتراض ها که کمابیش می بینید و می شنید همه مشکل غلامعلی ها با کاظم هاست. کاظم ها دیگر نمی خواهند پشت ترخون و جعفری و تره و گشنیز و پیازچه پنهان شوند.
آنها می خواهند اسم خود را و رسم خود را داشته باشند؛ و غلامعلی ها تحمل این همه بی آبرویی را ندارند؛ پس مجبورند پای دین و مذهب و قانون را پیش بکشند. حقیقت این است که غلامعلی از این وضع اصلا خوشحال نیست، اگر کاظم از پشت ترخون بیرون بیاید فردا چه بسا کلید مغازه را هم بگیرد، آن وقت غلامعلی و جبروتش چه خواهد شد؟
اصلا خدا هم از این وضع خوشحال نیست.
هر احضاریه که برای هر زنی فرستاده می شود، یک اتفاق رو به جلوست! غلامعلی ناگزیر است که احضاریه را به نام واقعی زنی بنویسد، زنی واقعی را محکوم کند، زنی واقعی را مجازات کند.
کاظم نبودن ،تاوان دارد.
زن ریحان است اما اگر از پستوی ریحان به پیشخان بیاید مجازات می شود
عرفان نظر آهاری
غلامعلی سبزی فروش،
اسم زنش کاظم بود!
کاظم یک زن نامریی بود، اما وقتی غلامعلی می گفت: کاظم، ترخون! از پستوی مغازه یک زن تپل با یک دسته ترخون ظاهر می شد و باز به چشم برهم زدنی ناپدید. اسم رمز ظاهر شدن زن غلامعلی، شوید و جعفری و گشنیز و ترخون بود.
در آن عالم بچگی سوال من همیشه این بود که چرا اسم زن غلامعلی، کاظم است! اما زن غلامعلی اسمش واقعاً کاظم نبود؛ کاظم اسم غیرت و حمیت و سُنت غلامعلی بود که پیش روی مشتریان فریادش می زد.
کاظم قرار بود از زنانگیِ زن غلامعلی حفاظت کند.
بعدها، غلامعلی رییس شد، مدیر شد. بر مسند وزارت و صدارت نشست و اسم همه زنان شهر را کاظم گذاشت.
او طرح کاظم بودگی زنان را در مجلس ارائه داد و طرح رای آورد و کاظمانگی قانون شد و لازم الاجرا در کوچه و خیابان و محل کار. بعضی زنان به کاظم بودن خود رضایت دادند و بعضی ها هم نه.
این اعتراض ها که کمابیش می بینید و می شنید همه مشکل غلامعلی ها با کاظم هاست. کاظم ها دیگر نمی خواهند پشت ترخون و جعفری و تره و گشنیز و پیازچه پنهان شوند.
آنها می خواهند اسم خود را و رسم خود را داشته باشند؛ و غلامعلی ها تحمل این همه بی آبرویی را ندارند؛ پس مجبورند پای دین و مذهب و قانون را پیش بکشند. حقیقت این است که غلامعلی از این وضع اصلا خوشحال نیست، اگر کاظم از پشت ترخون بیرون بیاید فردا چه بسا کلید مغازه را هم بگیرد، آن وقت غلامعلی و جبروتش چه خواهد شد؟
اصلا خدا هم از این وضع خوشحال نیست.
هر احضاریه که برای هر زنی فرستاده می شود، یک اتفاق رو به جلوست! غلامعلی ناگزیر است که احضاریه را به نام واقعی زنی بنویسد، زنی واقعی را محکوم کند، زنی واقعی را مجازات کند.
کاظم نبودن ،تاوان دارد.
زن ریحان است اما اگر از پستوی ریحان به پیشخان بیاید مجازات می شود
عرفان نظر آهاری
November 25, 2023
اگه بخوام یه توصیه برای بالا بردن کیفیت رابطتون داشته باشم!
از خانوم Codie Sanchez یکی از موفق ترین مدیران منابع انسانی و نویسنده می خوندم که می گفت، من و همسرم از یه روش برای بهتر شدن رابطمون استفاده کردیم که خیلی رابطمون رو تغییر داد....
ما اسم این روش رو گذاشتیم TEAM که هر کدوم از حروفش نشون دهنده یه کاریه که باید انجام داد و باعث تغییر رابطتون میشه
لمس کردن و آغوش
T : Touch
به هم قول دادیم هرموقع کنار هم هستیم دستای همو بگیریم، با لمس کردن به خودمون یادآوری کنیم که حضور داریم و این باعث بالا رفتن توجه میشه
+ گاه و بیگاه همو در آغوش بگیریم
یه چیز خوب یادم بده
E : Education
به هم قول دادیم هر روز یه اتفاق جالب یا یه چیز جدید رو که یادگرفتیم به همدیگه بگیم، یه فکت علمی حتی یه مطلب جالب که چشممون خورده، وقتی ذهن شما داده جدید یاد بگیره باعث ترشح اندروفین میشه و حالدلتون کنار هم خوب میشه
قدردانی و توجه
Appreciation
هرکدوممون باید یه چیزی برای توجه و تشکر از همدیگه پیدا کنیم، اگه امروز لباس قشنگی پوشیده حتما بهش بگو، اگه یه رفتار کوچیک اما دلخواهت انجام داد حتما بهش بگو، توجه توی رابطه معجزه میکنه
+ قانون این قسمت اینه که نباید تکراری باشه، خلاقیت امتیاز داره
مدیریت بگو مگو ها
Metrics
سخت ترین قسمت ماجرا
معمولا وقتی ناراحتیم از هم همون لحظه میخوایم همه چیزو پر تنش بگیم و ممکنه باعث دلخوری بیشتر بشه، به هم قول دادیم یادمون باشه توی بحث ها که دشمن هم نیستیم، دنبال مقصر نیستیم، دنبال راه حلیم
#mohamad
از خانوم Codie Sanchez یکی از موفق ترین مدیران منابع انسانی و نویسنده می خوندم که می گفت، من و همسرم از یه روش برای بهتر شدن رابطمون استفاده کردیم که خیلی رابطمون رو تغییر داد....
ما اسم این روش رو گذاشتیم TEAM که هر کدوم از حروفش نشون دهنده یه کاریه که باید انجام داد و باعث تغییر رابطتون میشه
لمس کردن و آغوش
T : Touch
به هم قول دادیم هرموقع کنار هم هستیم دستای همو بگیریم، با لمس کردن به خودمون یادآوری کنیم که حضور داریم و این باعث بالا رفتن توجه میشه
+ گاه و بیگاه همو در آغوش بگیریم
یه چیز خوب یادم بده
E : Education
به هم قول دادیم هر روز یه اتفاق جالب یا یه چیز جدید رو که یادگرفتیم به همدیگه بگیم، یه فکت علمی حتی یه مطلب جالب که چشممون خورده، وقتی ذهن شما داده جدید یاد بگیره باعث ترشح اندروفین میشه و حالدلتون کنار هم خوب میشه
قدردانی و توجه
Appreciation
هرکدوممون باید یه چیزی برای توجه و تشکر از همدیگه پیدا کنیم، اگه امروز لباس قشنگی پوشیده حتما بهش بگو، اگه یه رفتار کوچیک اما دلخواهت انجام داد حتما بهش بگو، توجه توی رابطه معجزه میکنه
+ قانون این قسمت اینه که نباید تکراری باشه، خلاقیت امتیاز داره
مدیریت بگو مگو ها
Metrics
سخت ترین قسمت ماجرا
معمولا وقتی ناراحتیم از هم همون لحظه میخوایم همه چیزو پر تنش بگیم و ممکنه باعث دلخوری بیشتر بشه، به هم قول دادیم یادمون باشه توی بحث ها که دشمن هم نیستیم، دنبال مقصر نیستیم، دنبال راه حلیم
#mohamad
November 26, 2023
از من میشنوی اینارو حتما بذار توی برنامه زندگیت برای سال جدید
۱) حتما حتما، یه نگاه اساسی به روابطی که داری از دوست و آشنا داشته باش، ببین چقدر وقت گذاشتی اصلا تاثیر خوبی برات داشته یا نه...
۲) تراپی برو
لازم نیست حتما مشکلی داشته باشی، بذار مسیر تراپی گره های ذهنی که ازش غافلی رو برات باز کنه و به خودشناسی برسی
۳) از واجبات اینه زبان یاد بگیری
+خلاصه بگم قشنگ یه سطح از بقیه میری بالا تر
۴) ورزش رو روتین زندگیت قرار بده
تاثیر بی نظیر ورزش رو نادیده نگیر
۶) یه رابطه متعهدانه بساز و یا اگه داری حفظش کنه
بخوای نخوای رابطه مسیر زندگی رو قشنگ تر میکنه، مخصوصا وقتی تمرکزت روی یه نفر باشه و وقتت رو با هرکسی هدر ندی
۷) به پدر و مادرت بیشتر اهمیت بده
اونها یه سال پیر تر میشن، سعی کن براشون وقت بیشتری بذاری
۸) به خودت بابت چیزی که سال پیش گذروندی افتخار کن، قطعا راحت نبوده
و در آخر
بدون چقدر قوی شدی نه بخاطر مشکلاتی که بود، بلکه قوی بودی که تونستی از پس همشون بر بیای✍🏻
#mohamad_vzs
۱) حتما حتما، یه نگاه اساسی به روابطی که داری از دوست و آشنا داشته باش، ببین چقدر وقت گذاشتی اصلا تاثیر خوبی برات داشته یا نه...
۲) تراپی برو
لازم نیست حتما مشکلی داشته باشی، بذار مسیر تراپی گره های ذهنی که ازش غافلی رو برات باز کنه و به خودشناسی برسی
۳) از واجبات اینه زبان یاد بگیری
+خلاصه بگم قشنگ یه سطح از بقیه میری بالا تر
۴) ورزش رو روتین زندگیت قرار بده
تاثیر بی نظیر ورزش رو نادیده نگیر
۶) یه رابطه متعهدانه بساز و یا اگه داری حفظش کنه
بخوای نخوای رابطه مسیر زندگی رو قشنگ تر میکنه، مخصوصا وقتی تمرکزت روی یه نفر باشه و وقتت رو با هرکسی هدر ندی
۷) به پدر و مادرت بیشتر اهمیت بده
اونها یه سال پیر تر میشن، سعی کن براشون وقت بیشتری بذاری
۸) به خودت بابت چیزی که سال پیش گذروندی افتخار کن، قطعا راحت نبوده
و در آخر
بدون چقدر قوی شدی نه بخاطر مشکلاتی که بود، بلکه قوی بودی که تونستی از پس همشون بر بیای✍🏻
#mohamad_vzs
March 6, 2024
پرسید؛ چطور میشه بچه رو از گوشی دور کرد!؟
+گفتم؛ دور که نمیشه کرد!، واقعیت جذاب دنیای ماست. اما میشه مدیریتش کرد. به نحوی که باشه، استفادهش کنیم اما کمترین ضرر رو ازش ببینیم.
💬 پرسید؛ چطور یعنی!؟
+گفتم؛ ۱) فرزندپروری یعنی نظم، ثبات و قاطعیت. واسش ساعت تعیین کن. یعنی بگو؛..
قشنگم تو میتونی روزی دو ساعت با گوشی، تبلت یا کامپیوترت بازی کنی این دو ساعت دو تا یک ساعته و بیا روی ساعت هم مشخص کنیم که دقیق حواسمون باشه و موفق بشیم.
+ واسه اینکار وقت بگذارید، درست همونطور که واسه دستشویی رفتنش وقت میذاشتید و توضیح میدادید، نگاه میکردید و تشویقش میکردید.
۲. ساعت تعیین کنید. مثلا هر روز ۱ تا ۲ ظهر و ۷ تا ۸ شب وقت گوشی بازیه. تو این ساعتها گوشی و تبلت رو دم دست بذارید و با هم برید به استقبال گوشی بازی که بچه یواش یواش بدونه که این ساعتها یعنی ساعت عشق و حال با گوشی و بقیه ساعتها باید یه جور دیگه بازی کنه و از لحظاتش لذت ببره...
۳. هر وعده تفریح دیجیتالی ۴۵ دقیقه تا یک ساعت خوبه. کمتر از اون رو معمولا گوش نمیدن و مقاومت به وجود میاد و باعث دعوا میشه، بیشتر از اون هم زمینهساز دوپامین کاذب و اعتیاد به تلفن همراهه. همون یک ساعت، ساعت بهینهست. ساعتش که تموم شد برید سراغ مورد شماره
۴. از اپلیکیشنهای قفل کودک استفاده کنید. اپهایی مثل(Family Time Parental Control) این مدلیه که سر یه ساعت مشخصی اپهای بازی و سرگرمی رو قفل میکنه و بچه هرچی میزنه نتیجه نمیگیره. این مدلی میفهمه یه ساعتش سر اومده و باید منتظر ساعت بعدی باشه. اوائلش جنگ دارید و به مرور کنار میاد.
۵. بلافاصله بعد از تفریح دیجیتالی سر بچه رو با گرم کنید که جالی خالی گوشی بهمش نریزه. چیزهایی مثل خوردن تنقلات، بازی کردن، سرگرم شدن با یه کار جدیدی که میگه؛ گوشی نیست، عشق و حالهای دیگه که هست. اگر اینها نباشن حذف منبع لذت هر بچهای رو بهم میریزه و تحریک پذیر و پرخاشگرش میکنه.
۶. بچهها میبینن، یاد میگیرن و میخوان. اینکه مدام گوشی و تبلت دست ما باشه و با دلیل و بیدلیل وقتمون رو اینور اونور بگذاریم و از بچه انتظار داشته باشیم به نظم و قانون پایبند باشه حقیقتا نشدنیه.
📌 پس خود ما هم باید تا حد امکان نت رو خاموش کنیم و گوشی رو دور از دسترس بذاریم.
۷. از نرمافزارهای کنترل گوشی برای والدین غافل نشید؛
+ والدین باید دقیق بدونن بچه کجا میره!، چی جستجو میکنه!، چی میبینه و چی میخونه. برای اینکار حتما از نرم افزارهای کنترل تلفن همراه استفاده کنید که همه چیز رو گزارش میدن. یه لیست از اونها رو تو صفحه بعد براتون گذاشتم.
۱. نرم افزار خاموش شدن خودکار اینترنت؛ Google Family Link
۲. نرم افزار رصد فعالیت کودک؛ AllTracker Family
۳. نرم افزار ردیابی پیامها و چتهای کودک؛ Bark
۵. نرم افزار کنترل والدین؛ Qustodio.
۶. برنامه Safe Lagoon Parental Control برای اطلاع تعیین زمان استفاده از گوشی.
Dr.amani
+گفتم؛ دور که نمیشه کرد!، واقعیت جذاب دنیای ماست. اما میشه مدیریتش کرد. به نحوی که باشه، استفادهش کنیم اما کمترین ضرر رو ازش ببینیم.
💬 پرسید؛ چطور یعنی!؟
+گفتم؛ ۱) فرزندپروری یعنی نظم، ثبات و قاطعیت. واسش ساعت تعیین کن. یعنی بگو؛..
قشنگم تو میتونی روزی دو ساعت با گوشی، تبلت یا کامپیوترت بازی کنی این دو ساعت دو تا یک ساعته و بیا روی ساعت هم مشخص کنیم که دقیق حواسمون باشه و موفق بشیم.
+ واسه اینکار وقت بگذارید، درست همونطور که واسه دستشویی رفتنش وقت میذاشتید و توضیح میدادید، نگاه میکردید و تشویقش میکردید.
۲. ساعت تعیین کنید. مثلا هر روز ۱ تا ۲ ظهر و ۷ تا ۸ شب وقت گوشی بازیه. تو این ساعتها گوشی و تبلت رو دم دست بذارید و با هم برید به استقبال گوشی بازی که بچه یواش یواش بدونه که این ساعتها یعنی ساعت عشق و حال با گوشی و بقیه ساعتها باید یه جور دیگه بازی کنه و از لحظاتش لذت ببره...
۳. هر وعده تفریح دیجیتالی ۴۵ دقیقه تا یک ساعت خوبه. کمتر از اون رو معمولا گوش نمیدن و مقاومت به وجود میاد و باعث دعوا میشه، بیشتر از اون هم زمینهساز دوپامین کاذب و اعتیاد به تلفن همراهه. همون یک ساعت، ساعت بهینهست. ساعتش که تموم شد برید سراغ مورد شماره
۴. از اپلیکیشنهای قفل کودک استفاده کنید. اپهایی مثل(Family Time Parental Control) این مدلیه که سر یه ساعت مشخصی اپهای بازی و سرگرمی رو قفل میکنه و بچه هرچی میزنه نتیجه نمیگیره. این مدلی میفهمه یه ساعتش سر اومده و باید منتظر ساعت بعدی باشه. اوائلش جنگ دارید و به مرور کنار میاد.
۵. بلافاصله بعد از تفریح دیجیتالی سر بچه رو با گرم کنید که جالی خالی گوشی بهمش نریزه. چیزهایی مثل خوردن تنقلات، بازی کردن، سرگرم شدن با یه کار جدیدی که میگه؛ گوشی نیست، عشق و حالهای دیگه که هست. اگر اینها نباشن حذف منبع لذت هر بچهای رو بهم میریزه و تحریک پذیر و پرخاشگرش میکنه.
۶. بچهها میبینن، یاد میگیرن و میخوان. اینکه مدام گوشی و تبلت دست ما باشه و با دلیل و بیدلیل وقتمون رو اینور اونور بگذاریم و از بچه انتظار داشته باشیم به نظم و قانون پایبند باشه حقیقتا نشدنیه.
📌 پس خود ما هم باید تا حد امکان نت رو خاموش کنیم و گوشی رو دور از دسترس بذاریم.
۷. از نرمافزارهای کنترل گوشی برای والدین غافل نشید؛
+ والدین باید دقیق بدونن بچه کجا میره!، چی جستجو میکنه!، چی میبینه و چی میخونه. برای اینکار حتما از نرم افزارهای کنترل تلفن همراه استفاده کنید که همه چیز رو گزارش میدن. یه لیست از اونها رو تو صفحه بعد براتون گذاشتم.
۱. نرم افزار خاموش شدن خودکار اینترنت؛ Google Family Link
۲. نرم افزار رصد فعالیت کودک؛ AllTracker Family
۳. نرم افزار ردیابی پیامها و چتهای کودک؛ Bark
۵. نرم افزار کنترل والدین؛ Qustodio.
۶. برنامه Safe Lagoon Parental Control برای اطلاع تعیین زمان استفاده از گوشی.
Dr.amani
March 6, 2024
ناصرالدین شاه، تو ماه رمضون نامهای به مرجع تقلید اون زمان، میرزای شیرازی نوشت که:
من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر فرمایید!
میرزای شیرازی در پاسخ نوشتند
بسمه تعالی. حکم خدا قابل تغییر نیست ولی حاکم قابل تغییر است، اگر نمیتوانی بر اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود.
من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر فرمایید!
میرزای شیرازی در پاسخ نوشتند
بسمه تعالی. حکم خدا قابل تغییر نیست ولی حاکم قابل تغییر است، اگر نمیتوانی بر اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود.
March 14, 2024
Audio
بر تار و پود عشق تو گل کرده ایم ما
با صد هزار دست و هزاران هزار پا
بی دست و پا شدیم ولیکن در انتها
با اینکه خلق بر سر دل می نهند پا
شرمندگی نمی کشد این فرش نخ نما
نفرین به آبروی گل و گریه ی هزار
نفرین به استحاله ی اسفند در بهار
نفرین به دور فلسفه ی جبرو اختیار
بهلول وار فارغ از اندوه روزگار
خندیده ایم ما به جهان یا جهان به ما؟
زهر است طعم عشق به کامم نبات نیست
کفر است هرچه هست نماز و زکات نیست
فرقی دگر میان حیات و ممات نیست
گیرم که شرط عقل احتیاط نیست
ای خواجه احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟
واحیرت این هیاهوی بی قدر خلق چیست
پوسیده است جامه و این غیر دلق نیست
غیر از نوای نام تو صوتی به حلق نیست
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همه ی سنگ ریزه ها
(نظری - بحرانی)
با صد هزار دست و هزاران هزار پا
بی دست و پا شدیم ولیکن در انتها
با اینکه خلق بر سر دل می نهند پا
شرمندگی نمی کشد این فرش نخ نما
نفرین به آبروی گل و گریه ی هزار
نفرین به استحاله ی اسفند در بهار
نفرین به دور فلسفه ی جبرو اختیار
بهلول وار فارغ از اندوه روزگار
خندیده ایم ما به جهان یا جهان به ما؟
زهر است طعم عشق به کامم نبات نیست
کفر است هرچه هست نماز و زکات نیست
فرقی دگر میان حیات و ممات نیست
گیرم که شرط عقل احتیاط نیست
ای خواجه احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟
واحیرت این هیاهوی بی قدر خلق چیست
پوسیده است جامه و این غیر دلق نیست
غیر از نوای نام تو صوتی به حلق نیست
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همه ی سنگ ریزه ها
(نظری - بحرانی)
August 28, 2024
یکی از پایهایترین و البته زیباترین مفاهیم توی ریاضیات، مفهوم "تابع" هست.
یعنی: در ازای یک ورودی مشخص، خروجی متفاوتی دریافت میکنی.
تمام مشکلاتی که توی روابط و مسائل مختلف پیش میاد، به خاطر تصور غلط از "تابع" ای هست که توی اون رابطه یا مساله حاکمه.
یعنی: در ازای یک ورودی مشخص، خروجی متفاوتی دریافت میکنی.
تمام مشکلاتی که توی روابط و مسائل مختلف پیش میاد، به خاطر تصور غلط از "تابع" ای هست که توی اون رابطه یا مساله حاکمه.
August 29, 2024