کاغذِ آتش‌زده
1.92K subscribers
403 photos
5 videos
2 files
41 links
@Sattar_Asadi

زین دشت و در ندیدیم جایی که دل گشاید
در بحرِ نظم شاید پیدا شود زمینی

(بیدل دهلوی)
Download Telegram
نکنم باور ازآن سست‌وفا، عهدِ وصال
دست بر مصحف اگر بهرِ قسم بگذارد!

#طغرای_مشهدی
(#صیادان_‌معنی)
@kaghaze_atashzade
با روی تو خورشیدِ جهانگرد چه باشد
در پیشِ گل سرخ، گل زرد چه باشد!

#طغرای_مشهدی
(#صیادان_‌معنی)
@kaghaze_atashzade
با عدم هرکس ‌نباشد دوست، ایجادش کنند
تا شود از کلفت هستی هوادار عدم

#طغرای_مشهدی
(#صیادان_‌معنی)
@kaghaze_atashzade
ای ساکن عدم‌زار! کشتی مران در آبش
توفانیِ ملال است دریای زندگانی

#طغرای_مشهدی
(#صیادان_‌معنی)
@kaghaze_atashzade
آن‌کس که ز دنیا برود حیف بر او نیست
حیف است بر آن‌کس که ز ملک عدم آید

#طغرای_مشهدی
(#صیادان_‌معنی)
@kaghaze_atashzade
دانه در زیر زمین ایمن ز تیغِ برق نیست
در خطرگاهی که من چون خوشه گردن می‌کشم

#صائب
(#صیادان_‌معنی)
@kaghaze_atashzade
ندیدم یک ‌نفس راحت ز حسّ ظاهر و باطن
چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟

#صائب
#صیادان_معنی
از شوق آن بر و دوش، روزی بغل گشودم
آغوش من چو محراب، دیگر به هم نیامد!

#صائب
#صیادان_معنی
برهمن از حضور بت، دلِ آسوده‌ای دارد
نباشد دل به‌ جا آن را که در غیب است معبودش

#صائب
#صیادان_معنی
هر لوح مزاری ز مقیمان دلِ خاک
دستی‌ست به سویت که «بیا! جای تو این‌جاست!»

#واعظ_قزوینی
#صیادان_معنی

@kaghaze_atashzade
کاغذِ آتش‌زده
سخت نایاب است آن گوهر که من می‌جویمش
پرفشانی در قفس نتوان به کام خویش کرد
نیست عالم جای پروازی که من می‌خواستم

ماند بر ما جستجویی در زمین و آسمان
در صدف‌ها نیست آن گوهر که من می‌خواستم

#نجیب_کاشانی
(#صیادان_معنی)
ساغر عیشم که هرگز رویِ گردش را ندید
حیرتی دارم که چون در ساختن گردیده است؟!

#طغرای_مشهدی
(#صیادان_‌معنی)
@kaghaze_atashzade
چشمم به بال مژگان، شد با نظاره همراه
مرغ نگه به سویت با آشیانه آید!

#طغرای_مشهدی
#صیادان_معنی
@kaghaze_atashzade
خورده‌ام زین پیش حسرت، می‌خورم اکنون تأسّف

#طغرای_مشهدی
#صیادان_معنی
مشکل بوَد تکلّم، آشفته‌خاطران را
حرفی چو پرسم از گل، بلبل دهد جوابم

#طغرای_مشهدی
#صیادان_معنی
@kaghaze_atashzade
گرچه به وعدهٔ یار امّیدواریی نیست
در می‌زنند برخیز از جای خود ببین کیست

هرگز چنین نمی‌بُرد، آوازِ در ز هوشم
یا قاصد است یا یار، بیرون ازین دو کس نیست

مشکل فتاده با یار، کارم چو صبح و خورشید
با او نمی‌توان بود، بی او نمی‌توان زیست

#نجیب_کاشانی
#صیادان_معنی