ادب‌سار
13.4K subscribers
4.82K photos
117 videos
20 files
813 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
💠🔹 @AdabSar

یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی‌گفت: ای پسر! چندان که تعلق خاطر آدمی‌زاد به «روزی»‌ست، اگر به «روزی‌ده» بودی، به مقام از ملائکه در گذشتی.
روانت داد و طبع و عقل و ادراک
جمال و نطق و رای و فکرت و هوش
کنون پنداری ای ناچیز همت
که خواهد کردنت روزی فراموش
📚 گلستان سعدی، بخش هفتم

🖋📖 #برگردان_به_پارسی

یکی را شنیدم از پیران پرورنده که شاگردی را همی‌گفت: ای پسر! چندان که آویختگی و دل‌بستگیِ آدمی‌زاد به «روزی»‌ است، اگر به «روزی‌ده» بودی، به پایه از فرشتگان درگذشتی.
روانت داد و خیم و ویر و دریافت
نِواک و گفت و رای، اندیشه و هوش
کنون پنداری ای ناچیز وَندْگَر
که خواهد کردنت روزی فراموش!

#بلال_ریگی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
☔️ @AdabSar

باور داریم همه‌ی زبان‌ها با هم برابرند و از دیدگاه ارزش‌های مردمی هیچ زبانی بر زبان دیگر برتری ندارد. با هیچ زبانی سرِ ستیز نداریم و باور داریم هر زبانی برای گویش‌وَران آن زبان، بهترین و باارزش‌ترین زبان است و گویش‌ور هر زبانی باید بتواند از زبان خود پاسداری کند. همه‌ی زبان‌های جهان باارزش هستند و‌ هیچ مردمانی نمی‌تواند زبان‌های دیگر را خوار بشمارد.
هنگامی که از سره‌گرایی سخن به میان می‌آید، برخی به نادرست می‌پندارند که سره‌گرایان را آهنگِ خوارداشتن یا نابودی زبان است.
اینکه در سره‌گرایی کوشیده می‌شود تا از به‌کار بردن واژه‌های دیگر زبان‌ها پرهیز شود، برابر با نایش (=نفی) و دشمنی با دیگر زبان‌ها نیست. هر زبانی در جای خود ارزشمند است و گویش‌وران هر زبانی نیز باید بر توانمندسازی و مایه‌ور ساختن زبان خویش و زدودن آسیب‌هایی که بر زبان‌شان تاوان‌مند بوده است، بکوشند.
ما نیز زبان پارسی را دوست داریم و بدان مهر می‌ورزیم و چون جانِ خویش پاسداری‌اش می‌کنیم.

#بلال_ریگی
#پیام_پارسی
☔️ @AdabSar
📖 چند برابر زیبای پارسی به گزینش فرهنگستان

آتلیه = کارگاه
آرشیو = بایگانی
آرم = نشانه
آپ‌تودیت = روزآمد
ادیت = ویرایش
اِشل = پایه
بیلان = ترازنامه
بیوگرافی = زندگی‌نامه
سری = رشته
هارمونی = هماهنگی

#بلال_ریگی
📖 @AdabSar
هنگامی که یک سره‌گرا دست به خامه می‌برد، با چند دسته واژه‌ی بیگانه روبه‌روست. برخی از واژگان در زبانِ خودی برابرهای زنده‌ای دارند که بی‌گمان به سادگی می‌توانند به کار روند. برای نمونه دل‌آسوده می‌توان به جای «سعی»، «مختلف» و «مقدمه» از واژه‌های پارسیِ «کوشش» و «گوناگون» و «پیش‌سخن» بهره برد که هر پارسی‌زبانی می‌تواند آن‌ها را دریابد. برای همین است کسانی هم که سره‌گرایی را به هیچ روی نمی‌پسندند، اکنون به زبان آمده‌اند که زبان پارسی در یک دهه‌ی فرجامین، گرایش آرام و خردپسندانه‌یی به سوی پارسیِ پاک‌تری در پیش گرفته است.

#بلال_ریگی
#پیام_پارسی
📒 @AdabSar
شاید شماری از مردم، گویش ناسره‌ی تهرانی را به نادرست زبان فارسی خوانده‌اند و شکست گویش‌های دیرسال ایران را در برابر آن کنشی ساده می‌انگارند. ولی این پندار بسی نادرست است. برای آن که زبان شیوا و شور‌انگیزتر از خُنیایِ پارسی، همان پخته‌گفتارِ نمک‌دار فردوسی، رودکی، رابعه، سعدی، بیهقی و بزرگان دیگری چون این سخن‌سالاران گران‌مایه است و همانا با فرهنگی فراگیر و دستوری پایان‌یافته و هیچ‌گاه نیز با گویش‌ها که فرزندان پاک‌نهادِ آن و زبان‌های بومی که برادران تنومند و خواهران نیرومند آنند‌، سرِ کین و پیکار ندارد.

#بلال_ریگی
📚 @AdabSar
چه نیکوست به‌جای پاره‌گفتار زمخت «از این جهت» که نزد برخی از اهل ادب، دور از شیوایی خوانده شده است، با آسوده‌دلی از برابرهای پارسی و شکرین آن بهره ببریم: از این روی، از این رو، بدین روی، با این انگیزه و...

#بلال_ریگی
📒 @AdabSar
پاره‌گفتار «محلی از اعراب نداشتن» از زبان عربی گرفته شده و به چمار(معنای) «نقشی نداشتن» است. این از دستور و صرف‌ونحو عربی آمده است، آنجا که از نقش داشتن واژه‌ها و از مُعْرَب و مَبنی‌ها سخن به میان می‌آید.
بهتر است در زبان پارسی، این پاره‌گفتار را که خود در پارسی محلی از اعراب ندارد، بزُداییم و به جای آن از برابرهای ساده‌تر، آسان‌تر و پارسی بهره گیریم:

کاربردی ندارد
به کار نمی‌رود
نمی‌توان بهره گرفت
بی‌سود است
بیهوده است
نابه‌جا است

#بلال_ریگی
📒 @AdabSar
📒
درون‌رفتِ واژه‌ها از زبان‌های دیگر به زبان پارسی، همواره نشانگر وام‌گیری نمی‌تواند باشد. چه بسا لشکرکشی واژگانی و اشغال زبان می‌توانیمَش خواند. اگر برای نمونه، ما برای بازگفتنِ مفهومِ «دانسته» واژه‌ی «معلوم» را از عربی می‌گرفتیم، می‌توانیم گفت: وام‌گیری کرده‌ایم‌.
ولی هنگامی که ده‌ها واژه از ریشه‌ی «ع ل م» به زبان پارسی رخنه کرده‌ و دستور زبان را دیگرگونه ساخته است، بی‌گمان لشکرکشی و رزمِ واژگانی روی داده است.

برای نمونه:
علم، عالم، علامه، علما، علیم، معلم، معلوم، معلومات، تعلیم و...

با آن که برابر همه‌ی آن‌ها را در زبان پارسی داریم.
سره‌گرایان در این میان به پادرَزم می‌پردازند و واژه‌هایی آشنا و گوش‌نواز پیش می‌نهند، همچون:
دانش، دانا/دانشمند، بسیاردان، دانشمندان/دانایان، دانشگر، آموزگار، آشکار، داده‌ها، آموزش و...

#بلال_ریگی
#پیام_پارسی
📒 @AdabSar
ادب‌سار
📝 @AdabSar واژه‌سازی و ما بخش هفتم فرستنده #بزرگمهر_صالحی اگر چه در باره‌ی دیگر واژه‌هایی که با پیشوند Poly- آغاز می‌شوند می‌توان «چند-» را به آسانی به کار برد، مانند «چندزبانه» برابر با Polyglot که در اینجا نیز یک همدایش (ترکیب) بهنجار پارسی و رسانای مانک…
#پرسش_و_پاسخ

#بلال_ریگی
«نگر» پارسی است ولی «نگریه» بر پایه‌ی دستور عربی و نادرست است.



#بزرگمهر_صالحی
پای کش از پویه درآمد زدست
مهر دل و مهره‌ی پشتش شکست
خمسه نظامی، بخش کودک مجروح

نظر یک واژه‌ی عربی است. برگرفته از واژه‌ی نگر در پارسی.
نظریه نیز نظر + پسوند «یه».
زنده‌یاد استاد خسرو فرشیدورد در فرهنگ پیشوندها و پسوندها آن را عربی دانسته است. من این نگریه را بر نتابیدم. با همه‌ی فریادها و واخواهی‌ها کار خویش را دنبال کردم تا روشن کنم «یه» در آرایه چیست و در مایه چه می کند؟
نگریه می‌تواند نگریک باشد که در دگرش آوایی به نگریه رسیده است!!
«پویه» در پهلوی «پویک» بوده است. ریختی از پساوندی به مانک آرزو و این پسوند در پایه به خودنمایی پرداخته است.
در گردش خود می‌رسیم به واژه‌ی تیز و تیزی که در پهلوی تزیه Tezih بوده است.
می ماند این پرسش بی‌پایان، اگر این پسوند در چهارچوب زبان عربی است، در واژه‌های گریه، گرایه، سایه چه می‌کند؟
در این همه واژه‌ی پارسی که ریشه‌ی زبانیک‌شان بر همه‌ی دانشوران روشن گردیده است، به چیزی سرگرمند؟



به این پیام بنگرید:
t.me/AdabSar/17558

پ.ن: ادب‌سار درباره‌ی درستی پرسش و پاسخ‌ها دیدگاهی ندارد.

@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
📕📚 شماری از سره‌سرودگان سعدی:

📕نیک و بد چون همی بباید مُرد
خُنُک آن کس که گویِ نیکی برد

📚جهان ای برادر؛ نماند به کس
دل اندر جهان‌آفرین بند و بس

📕پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوست‌دارش روزِ سختی، دشمنِ زورآورست

📚مرد باید که گیرد اندر گوش
ور نبشته‌ست پند بر دیوار

📕نور* گیتی‌فروز چشمه‌ی هور
زشت باشد به چشم موشک کور!

📚سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند!

* در این سرودگان، تنها واژه‌ی «نور» پارسی نیست.

به کوشش و گردآوری: #بلال_ریگی
#چکامه_پارسی #روز_سعدی

🍃🌸 @AdabSar
💠🔹@AdabSar

در چیستیِ ادب‌سار(ادبیات)

امروزه بسیاری از روشن‌اندیشان در چیستی ادب‌سار دچار آشفتگی و سراسیمگی دشوار شده‌اند. آیا ادب‌سار یکی از راستینگی‌‌های زندگی است؟ اگر در گذشته چنین بوده است؛ آیا امروزه نیز با آن‌که فن‌آوری روز چهره‌ی زندگی را دگرگون ساخته است و جایی در جهان به جز فن‌آوری و راستی‌ها و درستی‌های دانش نیست؛ ادب همان جایگاه پیشین خود را نگاه داشته است یا نه؟ آیا ادب یک نیاز مردمی است یا جستاری(مسئله‌یی) خودی؟

در پاسخ به این گمان‌ها و نمایاندن پوشیدگی‌ها بایستی گفت که ادب یک ساختار به هم پیوسته است. ادب، تنها پیرایش‌گر روان یا فرابُرد(تربیت) آدمی بر پایه‌ی نیکی‌ها و برتری‌ها نیست؛ ونکه(بلکه) با این‌همه یک آیین دادگرانه‌ی میان‌کاری(اقتصادی)، سامانه‌ی چپیره(نظام اجتماعی)، دادگزاری شهری(مدنی) و راهنمایی اندیشگانی‌(فکری)ست. پس ادب‌سار سودمندی‌ها و کارکرد خود را از دست نداده است.

به یارست(جرأت) می‌توان گفت که ادب‌سار تنها بخشی از مانده‌های کهن و دور گذشته نیست تا آن را در گنج‌خانه‌ی اندیشه‌ها، باورها و آیین‌ها گذاشت. ونکه اکنون روشی است زنده و شالوده‌های بنیادین پایداشت و پی‌گرفت زیستن در آینده را دارد. به همین دستاویز برخی از اندیشمندان بر این باورند که اگر چرخش کارهای جهان در دست کسانی می‌بود که دارای فرهنگ بودند، به‌راستی جهانی جز از آنچه داریم، می‌داشتیم.

ریشه‌ی بسیاری از دریافت‌های نادرست و ناسازگاری‌ها از بی‌فرهنگی است؛ زیرا فرهنگ نباشد، خواهش‌های ناسنجیده‌ی درون در پیوند میان مردمان فرمان می‌رانند و سرشت‌ها و خواهش‌های خویشیک همواره از سودجویی و خودپرستی پیروی می‌کنند. پس ادب را ارج نهید که نه تنها نمایش‌گر فرهنگ است؛ ونکه خودِ فرهنگ است.


فرستنده #بلال_ریگی
#پیام_پارسی

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
من برای خون‌هایی که به پایت ریخته شد
مویه‌یی می‌سازم

آن زمانی که دوباره جان بگیرم
و دوباره از خودم آغاز شم
و نگاه‌ام را به اوج آسمان بالا برم
تا ببینم مرغِ باور دیگر اینجا جای پرپر زدنش پرواز را پیشه کند...

من برای خون‌هایی که به پایت، از برایت ریخته شد
مویه‌یی می‌سازم
از زبان جان و دل
ای همه هستی ما در نام تو پیرایه شد؛

گرچه می‌خندند به رویم
نیزه‌های دشمنان
در کنار سیم‌های خاردارِ بدسگالی‌های خود
با دوتا بالِ شکسته
رنج تو آزادِ آزاد
با دل و جان می‌خرم.

ای نواساز چکامه!
نام تو «آزادی» است.


سراینده و فرستنده: #بلال_ریگی
هنرمند: #میرزاحمید
#چکامه_پارسی

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻‍♀ @AdabSar
☀️پارسی سروده‌های #فرخی_سیستانی

بر گرفته از دیوان «فرخی سیستانی»
به کوشش «محمد دبیرسیاقی»
گردآوری و گزینش: #بلال_ریگی

☀️🪻

با لب شیرین با من سخنان گوید تلخ
سخن تلخ نداند که نه اندر خور اوست
نه به اندازه کند کار و نگویم که مکن؛
چه کنم بس که مرا جان و جهان در بر اوست!

☀️🍃

با تو خو کردم و خو باز همی باید کرد
از تو ای تندخوی سنگدل تنگ‌دهان!

☀️🦋

نوبهار آمد و بشکفت به یک‌بار جهان
بر سر افکند زمین هرچه گُهر داشت نهان
تا ز خواب خوش بگشاد گل سوری چشم
لاله‌ی سرخ ببندد همی از خنده دهان؛
خیز تا بر گل نو کوزگکی باده خوریم
پیش تا از گل ما کوزه کند دستِ زمان!

☀️🪺

تو ندانی که مرا کارد گذشته‌ست ز گوشت
تو ندانی که مرا کار رسیده‌ست به جان
تا همی گفتم باشد که نکو گردد کار
کار من بر بتری بود و دل من به گمان!

#چکامه_پارسی
☀️ @AdabSar
💠🔹 مانایی و پویایی زبان

پدیداریِ پیوستگی میان مردم، مهند* و بنیادین است؛ زیرا مردمان چپیره* به همزیستی و پیوند با دیگران سخت نیاز دارند و با انجام‌دادن این پیوند، نیازهای خود را می‌توانند برآورند و دنباله‌ی زندگی خویش گیرند.

پیوستگی میان مردمان، یکی از پاره‌ها و شالوده‌های بسیار گران‌مایه‌ی زندگی چپیره است و بخش فراخ‌دامنی از کنش‌های مردم را دربرمی‌گیرد.

زبان، یکی از همگانی‌ترین ابزارهای پیوستگی میان مردم است، پس نبایستی زبان را تنها آمیزه‌یی از آواها، واژها و واژ‌ه‌ها دانست و اکنون بر ما بایسته است در اَوَردگاه تازندگی‌ زبان‌های بیگانه برای پیروزی، پویندگی، توانمندی و مانایی زبان پارسی بکوشیم و این پیروزی را زمانی می‌توان داوْمَند* بود؛ که در مبارزه با ستیهندگی‌های* ناخودی از هیچ کوششی دریغ نکنیم و با کاربرد واژگان پارسی آشنا شویم و مهر بورزیم و به یاری یزدان توانا راه ناوابستگی و خودباوری را بپیماییم و از خوان گسترده و رنگین خویش بهره گیریم و این خویشکاری* استادان، به‌ویژه دانش‌پژوهان و دانشجویان را می‌خواهد.


فرستنده: #بلال_ریگی
#پیام_پارسی

💎 پی‌نوشت:
مهند ← مهم، اساسی
چپیره ← جامعه
داومند ← مدعی
ستیهندگی ← تهاجم
خویشکاری ← وظیفه‌شناسی


💠🔹 @AdabSar
🗣 دروغ در اندیشه‌ی فردوسی


در اندیشه‌ی روشن فردوسی، دروغ یکی از بیماری‌های ویرانگر رفتاری است که از دیرباز در زمان‌های گوناگون دامن‌گیر توده‌های مردمی بوده است.
بی‌گمان مردمانی که دروغ میان‌شان رواگ یافته باشد؛ چپیره‌یی نابه‌سامان و ناسوده خواهند داشت و در سراشیبیِ فرود کشانده می‌شوند.

به باور او مردمانی راه پیشرفت می‌پیمایند که فرهنگ راستی و درست‌کاری میان‌شان نهادینه باشد و فرافکنی در هر اِزلیم، کینه و ناباوری را پیشکش و هرگونه همکاری و هم‌راستایی و مهرورزی را میان آنان نابود می‌کند.

او به نیکویی می‌داند که پیامدهای دروغ مردم را به مرداب گندیده می‌کشاند و آب‌های آلوده به آن‌ها می‌نوشاند و سرانجام تخم دروغ در سرزمین جان و روان آنان پرورش می‌یابد و به درختی تنومند مانیده می‌شود و میوه‌های تلخ و کشنده به بار می‌آورد. پس با این همه بایسته است که این بیماری زیان‌بار رفتاری از خوی همگان زدوده و بی‌درنگ درمان شود.

از این روست که فردوسی بزرگ می‌سراید:
رخ مرد را تیره دارد دروغ
بلندیش هرگز نگیرد فروغ

به گرد دروغ هیچ‌گونه مگرد
چو گردی، شود بخت را روی زرد

مکن دوستی با دروغ‌آزمای
همان نیز با مرد ناپاک‌رای

زبان که به راستی یار نیست
به گیتی کس او را خریدار نیست

چو خواهی که بخت از تو گیرد فروغ
زبان را مگردان به گرد دروغ!


نویسنده و فرستنده: #بلال_ریگی
#پیام_پارسی

✍🏻 پی‌نوشت:
چپیره ← جامعه
ناسوده ← ناامن
فرود ← سقوط
اِزلیم ← ملت، ملیت

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
📕📚 شماری از سره‌سرودگان سعدی:

📕نیک و بد چون همی بباید مُرد
خُنُک آن کس که گویِ نیکی برد

📚جهان ای برادر؛ نماند به کس
دل اندر جهان‌آفرین بند و بس

📕پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوست‌دارش روزِ سختی، دشمنِ زورآورست

📚مرد باید که گیرد اندر گوش
ور نبشته‌ست پند بر دیوار

📕نور* گیتی‌فروز چشمه‌ی هور
زشت باشد به چشم موشک کور!

📚سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند!

* در این سرودگان، تنها واژه‌ی «نور» پارسی نیست.

به کوشش و گردآوری: #بلال_ریگی
فرتور(عکس): نمای بالای آرامگاه سعدی
فرتورگر: «علیرضا نادری‌فرد»

#چکامه_پارسی #روز_سعدی

🍃🌸 @AdabSar