#حاجی_آقا نوشته #هدایت کوششی است از جانب نویسنده ای از نظر سیاسی ساده و بی غل و غش، بدون هیچ ادعائی درباره تعهد ایدئولوژیک یا فعالیت سیاسی که امواج جریانات سیاسی نویدبخش او را با خود کشانده است.در نتیجه، و به رغم استفاده از چند اصطلاح و اشاره ایدئولوژیک معرف عام و خاص، این کار فاقد، عمق و اصالت ایدئولوژیک است. در واقع، تنها جنبه سیاسی مطلقا ناب این رمان، و همان که در قلب خود هدایت نیز جای دارد، حمله بی امان به رضاشاه و رژیم اوست. این موضوع یک بار دیگر نیز در #توپ_مرواری، و همچنین در یک یا دو قصه بی اهمیت خود می نمایاند. توپ مرواری که مشکل بتوان آن را در ردیف تألیفات ادبی سیاسی قرارداد انفجار آمیزه ای از احساسات ضدسیاسی، ضدمذهبی، بعلاوه خشم و بیزاری از کل هستی است؛ ترکیبی که در کارهای او نظیر ندارد.
#صادق_هدایت_از_افسانه_تا_واقعیت
#کاتوزیان
@Sadegh_Hedayat©
#صادق_هدایت_از_افسانه_تا_واقعیت
#کاتوزیان
@Sadegh_Hedayat©
ما در اثر سالها تجربهی تلخ دریافتیم که مردم دنیا خوشباور و احمق و توسریخورند و عقلشان به چشمشان میباشد و همچنین دنیا خر تو خر است!
اگر ما از حماقت مردم استفاده میکنیم گناه از ما نیست، چشمشان کور شود و دندهشان نرم، اگر شعور دارند بزنند و پدرمان را دربیاورند! اما حالا که ریگی به کفش دارند و قلدرپرستند پس فضولی موقوف! بیخود صورت حق به جانب به خود نگیرند، زیرا حق نتق کشیدن ندارند.
آخر ما هم بیکار نمینشینیم و با قصهی بیبیگوزک سرشان را گرم خواهیم کرد. چنان آنها را ترغیب به گذشت و فقر و فاقه و صوفیگری و مردهپرستی و گریه و وافور و توسریخوری میکنیم که دست روی دستشان بگذارند و بگویند: باید دستی از غیب برون آید و کاری بکند! اما این دست ، دست ما خواهد بود. ما ترک دنیا به آنها میآموزیم و خودمان سیم و غله خواهیم اندوخت!
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
اگر ما از حماقت مردم استفاده میکنیم گناه از ما نیست، چشمشان کور شود و دندهشان نرم، اگر شعور دارند بزنند و پدرمان را دربیاورند! اما حالا که ریگی به کفش دارند و قلدرپرستند پس فضولی موقوف! بیخود صورت حق به جانب به خود نگیرند، زیرا حق نتق کشیدن ندارند.
آخر ما هم بیکار نمینشینیم و با قصهی بیبیگوزک سرشان را گرم خواهیم کرد. چنان آنها را ترغیب به گذشت و فقر و فاقه و صوفیگری و مردهپرستی و گریه و وافور و توسریخوری میکنیم که دست روی دستشان بگذارند و بگویند: باید دستی از غیب برون آید و کاری بکند! اما این دست ، دست ما خواهد بود. ما ترک دنیا به آنها میآموزیم و خودمان سیم و غله خواهیم اندوخت!
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
(@sadegh_hedayat)توپ مرواری.zip
16.9 MB
توپ مرواری
صادق هدایت
(اسکن از صفحات کتاب
بدون تحریف ، بدون سانسور)
معتبرترین نسخه موجود
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@sadegh_hedayat©
صادق هدایت
(اسکن از صفحات کتاب
بدون تحریف ، بدون سانسور)
معتبرترین نسخه موجود
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@sadegh_hedayat©
مذهب بهانه و افسار دست یک مشت گرگ است که به لباس میش درآمده اند و جز تخم نفاق و کینه ثمر دیگری به بار نمی آورند.
برخی برای تایید حرص و آز و شهوت و خودپسندی و جاه طلبی خودشان آمده اند دنیای نامریی و خدای قهاری تصور کرده اند که تمایلات پست آن ها را دارد.
آن ها نماینده و تعزیه گردان همین دستگاهند و برای سود و زیان خود آیه می آورند و پایش بیفتد با شیطان هم می سازند تا موجودات را تا ابد پست و احمق و گدا و مطیع نگهدارند و همینکه قوت گرفتند این آقایان زاهد و عابد و مسلمان حتا مدعی تاج و تخت هم می شوند!
به همین مناسبت یک پا دشمن خونی ما هستند.
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
برخی برای تایید حرص و آز و شهوت و خودپسندی و جاه طلبی خودشان آمده اند دنیای نامریی و خدای قهاری تصور کرده اند که تمایلات پست آن ها را دارد.
آن ها نماینده و تعزیه گردان همین دستگاهند و برای سود و زیان خود آیه می آورند و پایش بیفتد با شیطان هم می سازند تا موجودات را تا ابد پست و احمق و گدا و مطیع نگهدارند و همینکه قوت گرفتند این آقایان زاهد و عابد و مسلمان حتا مدعی تاج و تخت هم می شوند!
به همین مناسبت یک پا دشمن خونی ما هستند.
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
عالم و آدم میدانند که در زمان شاه شهید توپ مرواری، توی میدان "ارگ" شق و رق روی قنداقه اش سوار بود برّ و برّ نگاه میکرد، بالای سرش دهل و نقاره میزدند.
#توپ_مرواری
#صادق_هدايت
محوطه باشگاه افسران
@Sadegh_Hedayat©
#توپ_مرواری
#صادق_هدايت
محوطه باشگاه افسران
@Sadegh_Hedayat©
عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجه جانوران انجام میگیرد.خدای جهودی آنها قهار و جبار و کینتوز است و همهاش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را میدهد و پیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را میفرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
از شما چه پنهان، در آن عهد و زمانه، با وجودیکه بانکهای جفت و طاق وجود نداشت، خزانه دولت پر و پیمان بود و زهره شیر میخواست داشته باشد کسیکه بتواند به جواهرات سلطنتی چپ نگاه بکند. بدون عایدی سرشار نفت که در تاریخ ایران سابقه نداشته و معلوم نیست کدام دولت فخیمه سگخور میکند دولت افلاسنامه صادر نکرده بود. اگرچه مشتری آهنپاره و اسلحه قراضه نبود، اما اسم خودش را ملت پست عقبافتاده نگذاشته بود و از خارجی وام و اجاره نمیخواست. بدون سرتیپها و امیرلشگرهای شکمگنده مرزپناه گریزپا، کسی جرات نمیکرد به سرحداتش دستدرازی بکند، بدون متخصصین تبلیغ وطنپرستی که در اثر مرض فشار پول در خارجه معلق بزنند، مردم به مرز و بوم خودشان بیشتر علاقه داشتند. بدون سوز و بریز رادیوهای خاجپرست که: "آهای مردم دین از دست رفت!" که گویا آخوند باسواد و ملای با عقیده بیشتر پیدا میشد. بیآنکه شب شش بگیرند و اسم میهنشان را عوض بکنند، انگار که شهرت و آبروی این آب و خاک در نظر خارجیها خیلی بیشتر از حالا بود. برای تعلیمات عمومی پستان به تنور نمیچسباندند، اما هم مردم باسواد بیشتر از حالا پیدا میشد و هم خیلی بیشتر کتاب حسابی چاپ میکردند. ظاهراً چوب تکفیر برای تریاک بلند نمیکردند، اما وافوری خیلی کمتر از حالا بود. باری هنوز جزیره بحرین را به ارباب واگذار نکرده بودند. هنوز بخشش کوه آرارات فتحالفتوح بشمار نمیرفت، هنوز شاهبابا حق کشتیرانی در دجله و فرات را از دست نداده بود و یک تکه خاکش را هم به افغانها حاتمبخشی نکرده بود و برای تمدید قرارداد نفت جنوب هم مردم را دور کوچه نرقصانیده بود، اما اسم خودش را هم "کبیر و نابغه عظیمالشان" نگذاشته بود. خلاصه آنکه حساب و کتابی در کار بود، هنوز همه چیز مبتذل نشده بود، مردم به خاک سیاه ننشسته بودند و از صبح تا شام هم مجبور نبودند که افتخار غرغره بکنند و به رجالهبازیهای رجال محترمشان هی تفاخر و تخرخر بنمایند و از شما چه پنهان، مثل این بود که آبادی و آزادی و انسانیت هم یک خرده بیشتر از حالا پیدا میشد.
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
متخصصین روضه و گریه تمام لذت های این دنیا را حواله به دنیای دیگر می کردند و مردم را وادار به زوزه و روزه و گریه و چسناله می نمودند و خودشان مدام در عیش و نوش مشغول اندوختن مال و منال بودند و می خواندند: گریه بر هر دردی دواست!
مردم به اندازه ای گریه رو شده بودند که اشکشان دم مشکشان بود. حتا مومنین دوآتشه شیشه ی اشکدان داشتند و اشکی که در مجالس روضه خوانی برای اولاد علی می ریختند در آن جمع می کردند و بعد از مرگ این شیشه ها را توی قبرشان می گذاشتند تا در آن دنیا ثابت کنند که روی زمین برای اولاد علی دلشان سوخته و چشمشان حیض شده است.
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
مردم به اندازه ای گریه رو شده بودند که اشکشان دم مشکشان بود. حتا مومنین دوآتشه شیشه ی اشکدان داشتند و اشکی که در مجالس روضه خوانی برای اولاد علی می ریختند در آن جمع می کردند و بعد از مرگ این شیشه ها را توی قبرشان می گذاشتند تا در آن دنیا ثابت کنند که روی زمین برای اولاد علی دلشان سوخته و چشمشان حیض شده است.
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی و هنری بپردازند، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه و استحاضه قلیله و کثیره و متوسطه بحث کنند. این مذهب برای یک وجب پایین تنه از جلو و عقب ساخته و پرداخته شده، انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولیدمثل میکرده و نه سرقدم میرفته، خدا آخرین فرستاده برگزیده خود را مامور اصلاح این امور کرد.
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
آیا هیچ میدانی چرا به طهرون قجر افشارها طهران میگویند؟ در احادیث آمده که چون شراب این ناحیه به دهن ابن سعد گوربگوری خیلی مزه کرد، اینجا را طهوران نامید که از» شراباً طهورا میآید و در اثر کثرت استعمال طهران شد. فرنگیمآبها معتقدند که: «ته» است، زیرا جهانگردان اروپایی این شهر را انتهای مشرق زمین یا «ته ایران» پنداشتند. بعلت اینکه اران و ایران از لغت «ائیر» مجوسی میآید و بعد به شکل ایرلند کنونی ضبط شدهاست. زیرا ایرلندیها از ایران به میهن خودشان مهاجرت کردهاند و خواستهاند این اسم بی مسمی رویشان بماند، همچنانکه ژرمنهای کرمانی الاصل از کرمان به بلاد جرمانیه سفر کردهاند؛ ولیکن علمای پیشین در روایت اختلاف کردهاند و در حدیث معتبر از کعب الاخبار آمدهاست که طهران در اصل «ته عوران» یعنی شهر «کون لختان» بودهاست، زیرا اهالی آن دائم الطهاره بودهاند و از استعمال تنبان سخت پرهیز داشتهاند. به روایت دیگر در اصل «ته ران» بودهاست. مشتق از «ته» به معنی زیر و «ران» به معنی راننده. یعنی به تحقیق کسانی که به ته میرانند. یعنی کون خیزه میکتتد و بعد هم این اسم که ابتدا به اهالی اطلاق میشده روی این ناحیه ماند. توضیح آنکه در موقع هجوم اعراب اهالی شهر ری از ترسشان البته به عنوان اعتراض، کون خیزه کنان به دامن ه کوه البرز که محل طهران کنونی باشد پناهنده شدند و دیگر به شهر ری بازنگشتند.
#صادق_هدايت
#توپ_مرواری
@Sadegh_Hedayat©️
#صادق_هدايت
#توپ_مرواری
@Sadegh_Hedayat©️