چشم‌و‌چراغ
3.07K subscribers
2.27K photos
19 videos
19 files
603 links
با پژوهشگران گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیبایی‌های زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیس‌بوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
Download Telegram
💥 به مناسبت شانزدهم مهر، #روز_جهانی_کودک

درخت آسوریگ کهن‌ترین متن ادبی کودکان ایران است که دیرینگی آن به نزدیک سه‌هزار سال می‌رسد و نشانه‌ی آشکار پیشینه‌ی دراز ایرانیان در نوشتاری کردن داستان‌های ویژه‌ی کودکان است. درخت آسوریگ داستانی منظوم به زبان پهلوی است و محور بنیادینِ آن، رجزخوانی درخت خرما و بز برای یکدیگر است بر سر سودهایی که برای انسان دارند. زیاده‌خواهی خرما و زیرکی‌های بز در هماوردی پُرکشش، صحنه‌های دلنشینی پدید آورده‌است. پیدا شدن روایت‌های دگردیسی‌شده از درخت آسوریگ در دامنه‌های جنوبی و شمالی زاگرس بسیار بامعناست و پیشینهٔ کهن این منظومه را در خاستگاه نخستینِ خود نشان می‌دهد. در لایهٔ نهانی، این افسانه بیانگر دو شیوهٔ ناهمسان تولید و برخورد آن‌هاست. درخت خرما و بز در نبردی شرکت می‌کنند و در نهایت، بز که نماد دامپروری است، برتری می‌یابد. اما برای کودکان این رجزخوانی چیزی جز یک روایت دلکش و هیجان‌انگیز داستانی نیست.
(تاریخ ادبیات کودکان ایران: ادبیات شفاهی و دوران باستان. #محمدهادی_محمدی و زهره قایینی. تهران: چیستا، ۱۳۸۰، ص ۱۸۴–۱۸۸)
@cheshmocheragh
📗 با هم زندگی کنیم: قصه‌هایی از ایران، هند، ژاپن، مصر، انگلیس، فرانسه، روسیه، چک‌واِسلُواکی و آمریکا، به انتخاب #سیروس_طاهباز؛ تصویرگر: بهمن دادخواه [و دیگران]، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۹۶.

قصه‌های مردم، در سراسر جهان، کمابیش طبیعتی یگانه دارند؛ چراکه از سرچشمه‌ای یگانه، که نهانگاه آرزوهای کوچک و بزرگ نوع بشر است، جوشیده‌اند. اگر آرزوها گونه‌گون است و رنگ چهره‌ها دیگرگون، خونی که در رگ‌های آدمی جاری‌ست در همۀ سرزمین‌ها به یک رنگ است و، با آرزوی زندگیِ بهتر، به جریان ناپیدای خود ادامه می‌دهد. در این مجموعه قصه‌هایی گرد آمده‌اند که از مهر و همدلی سخن می‌گویند: بدها و نیروهای اهریمنی سرانجام در برابر سپاه خوبی و روشنایی کنار می‌روند و آدم‌ها و جانورها، با یاری هم، در کنار طبیعت بخشنده، زندگی بهتری برای همدیگر فراهم می‌آورند.

«دعوای مورچه‌ها داشت بالا می‌گرفت که مورچۀ پیر چنین گفت: «همۀ این مشکلات را شما دو مورچۀ سرکش درست کرده‌اید. هر کدامتان از جمع بریده‌اید و به‌تنهایی راهی به‌شیوۀ خود پیش گرفته‌اید. اگر شما با یاری یکدیگر و کمک و همکاری بقیۀ مورچه‌ها کاری را شروع می‌کردید، چنین مشکلی پیش نمی‌آمد و کار به جنگ و دعوا نمی‌کشید. من پیشنهاد می‌کنم در آینده در هیچ کجای دنیا یک مورچه به‌تنهایی کار نکند. مورچه‌ها باید دست دوستی و همکاری به هم بدهند، و در گروه‌های بزرگ با هم کار کنند».
دو مورچۀ سرکش و تنی چند از دوستانشان از این حرف خوششان نیامد. بنا شد این پیشنهاد در یک جلسۀ عمومی مطرح شود و هرکس نظر خود را بگوید. این پیشنهاد در شورای عمومی مورچه‌ها به تصویب رسید.
از آن روز تاکنون هیچ مورچه‌ای به‌تنهایی کار نمی‌کند. اگر دوست داشتی، می‌توانی به باغی بروی و ببینی که چطور انبوه مورچه‌ها با همکاری هم کارهایشان را انجام می‌دهند.»

(بازنویس: محمد سمیر عبدالحمید، تصویرگر: هوشنگ محمدیان، ص ۲۸ و ۲۹).
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
#روز_جهانی_کودک
@cheshmocheragh