درس گفتارهای علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی
4.11K subscribers
223 photos
68 videos
41 files
1.83K links
هدف کانال معرفی مکاتب و نظریه های علوم سیاسی و روابط بین الملل و ارائه فایل، سخنرانی، بخشهایی از کتاب‌های تخصصی رشته علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی میباشد.
ارتباط با ادمین و ارسال مطالب و تحلیلها:

@ngolizadehmoghadam
Download Telegram
همانطور که هیچ یک از رویداد ها و اشکال کاملاً مشابه نیستند، هیچکدام کاملا هم متفاوت از یکدیگر نمی‌باشند. این آمیزه ای ابتکاری از سوی طبیعت است. اگر ما انسان ها شبیه هم نبودیم، نمی‌توانستیم انسانها را از درندگان تشخیص دهیم و اگر همه عین یکدیگر بودیم، نمی‌توانستیم انسان ها از یکدیگر تشخیص دهیم. همه اشیا با نوعی شباهت با یکدیگر مربوط می شوند؛ همه مثال ها ناقص هستند و قیاسی که از تجربه ناشی می شود، همیشه ناقص می باشد. مع هذا می‌توان از برخی زوایا قیاسها را به یکدیگر پیوند داد، و قوانین نیز به همین ترتیب به کار می‌آیند و با نوعی تاویل و تفسیر تحلیل شده، مصنوعی و یک طرفه با هر یک از امور منطبق می‌گردند.

#مایکل دو مونتنی


بزرگترین مشکلی که بررسی نظری ماهیت و شیوه های سیاست بین الملل یا آن روبرو است، ابهام در موضوعی است که ناظر باید به آن بپردازد. از یک سو، رویدادهایی که او موظف به درک آنها است، وقایعی منحصر به فردند. این رویداد تنها یکبار اتفاق می افتد و در گذشته و آینده هرگز تکرار نشده و نمی‌شود. از سوی دیگر، رویدادهای مزبور به یکدیگر شباهت دارند، زیرا تجلی نیروهای اجتماعی اند. نیروهای اجتماعی نیز به نوبه خود حاصل سرشت بشر در عمل میباشد و بنابراین در شرایط مشابه به شکل مشابه تجلی می یابند. نظریه سیاسی برای اینکه بتواند سیاست بین الملل را درک و معنای رویدادهای معاصر را بفهمد و آینده را پیش بینی و بر آن تأثیر گذارد، باید همواره در مقابل تفاسیر تحریف شده، مصنوعی و یکطرفه موضعگیری کند و میان شباهتها و تفاوتهای دو وضعیت سیاسی تفکیک قائل شود.


https://tttttt.me/ecopolitist
متفکرانی مانند مایکل اوکشات، مبدع کاربرد کاملاً متمایزی از اصطلاح ایدئولوژی بوده اند. این دیدگاه شکاکیتی نوعاً محافظه کارانه را درباره ارزش عقل گرایی منعکس می کند و از این باور بر آمده است که جهان عمدتاً فراتر از توان درک ذهن انسان است. به گفته اوکشات، در فعالیت سیاسی «انسان در دریای بیکران و ژرف سفر می‌کند». از این چشم‌انداز، ایدئولوژی‌ها «نظام های فکری» انتزاعی تلقی می‌شوند: یعنی، مجموعه اندیشه‌هایی که واقعیت سیاسی را تحریف می‌کنند، زیرا ادعا دارند که چیزی را توضیح می دهند که- به بیانی صادقانه- دور از فهم است. به همین دلیل، محافظه کاران به طور متعارف این عقیده را نمی‌پذیرند که به یک ایدئولوژی وابسته‌اند، و به جای آن ترجیح می‌دهند محافظه کاری را گرایش یا «وضعیت ذهن» توصیف کنند، و اعلام کنند که به عملگرایی، سنت و تاریخ ایمان دارند.

اما عیب هر یک از این کاربردها آن است که چون منفی یا تحقیر آمیزند، کاربرد اصطلاح ایدئولوژی را محدود می‌کنند. به دیگر سخن، برخی آموزه‌های سیاسی در طبقه‌بندی ایدئولوژی‌ها قرار نمی‌گیرند. برای نمونه، مارکس بر این موضوع اصرار داشت که اندیشه‌هایش علمی اند نه ایدئولوژیک؛ لیبرال‌ها همواره منکر آن بودند که لیبرالیسم را می‌توان یک ایدئولوژی دانست، و محافظه کاران به طور سنتی گفته‌اند که شیوه عمل گرایانه و نه ایدئولوژیک سیاست را پذیرفته‌اند. افزون بر این هر یک از تعریف ها با ارزش ها و گرایش آموزه سیاسی خاصی همراه اند. بنابراین، تعریفی اختصاصی از «ایدئولوژی»، تعریفی که درباره همه عقاید سیاسی به کار رود)، باید بی‌طرفانه باشد: باید این نظر را رد کند که ایدئولوژی‌ها «خوب» اند یا «بد»، راست اند یا دروغ، آزادیبخش اند یا سرکوبگر. خوبی معنای جدید و اجتماعی - علمی این اصطلاح که ایدئولوژی را نظام اعتقادی دارای گرایش عملی تلقی
می‌کند این است که مجموعه‌ای است از اندیشه های به هم پیوسته که عمل سیاسی را به طریقی هدایت می کند یا به آن الهام می بخشد.


#ایدئولوژی سیاسی
#دستوت دوتراسی
#مایکل اوکشات


https://tttttt.me/ecopolitist
« محافظه‌کار بودن یعنی ترجیح دادن شناخته‌شده‌ها به ناشناخته‌ها، ترجیح دادن آزمده‌شده‌ها به ناآزموده‌ها، ترجیح واقعیّت بر خیال، ترجیح حقیقت بر امکان، محدودیّت بر لجام‌گسیختگی، ترجیح نزدیکی بر فاصله، ترجیح مکفّی بودن بر فراوانی بیش از حد، ترجیح راحتی بر عالی‌گرایی، ترجیح شادکامی در همین زمان به‌جای سعادت جاودانی آرمان‌شهری.  وفاداری و روابط آشنا به اغواگری دلبستن‌های سودآور ترجیح داده می‌شود. در محافظه‌کاری، حفظ داشته‌ها و لذّت بردن از آن‌ها بر بیشتر داشتن و بزرگ شدن، ارجحیّت دارد. غم از دست دادن داشته‌ها، سنگین‌تر از هیجان دستاوردهای تازه یا وعدهٔ آن‌ها خواهد بود.  هم‌سطح بودن با سرنوشت، زیستن در حد توانایی‌های خود، قانع بودن به درخواست رشد بیشتر در محدودهٔ خود و توانایی‌های خود. این ارجحیّت‌ها برای بعضی یک انتخاب است. در بعضی دیگر این حالت به‌صورت خودبه‌خودی و پیوسته یا ناپیوسته در امیال یا بیزاری‌های آن‌ها پدیدار می‌شود و سپس انتخاب می‌شود تا پرورانده گردد... »

#مایکل اوکشات
#محافظه کاری

https://tttttt.me/ecopolitist