درس گفتارهای علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی
4.1K subscribers
223 photos
68 videos
41 files
1.83K links
هدف کانال معرفی مکاتب و نظریه های علوم سیاسی و روابط بین الملل و ارائه فایل، سخنرانی، بخشهایی از کتاب‌های تخصصی رشته علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی میباشد.
ارتباط با ادمین و ارسال مطالب و تحلیلها:

@ngolizadehmoghadam
Download Telegram
🌐 تحول در #نظام_بین_الملل

🔰موضع #سازه_انگاری در مورد تغییر در وهله نخست، «نمی دانم» است، یعنی می تواند بگوید که تغییر چرا و چگونه رخ می دهد یا چرا تغییرات در سطح وسیع رخ نمی دهند، اما خود را مقید به یک دیدگاه طرفدار یا مخالف تغییر نمی سازد.
شاید بتوان گفت که برداشت سازه انگاری از بر ساخته بودن کنشگران بین المللی، حاکمیت و جامعه دولت ها از مهم ترین زمینه ها برای توضیح تغییرات بنیادین در روابط بین الملل است. از این رو به این سه ساخت اجتماعی اصلی در روابط بین الملل که پایه های مقوم آن را تشکیل می دهند یعنی دولت، حاکمیت و جامعه بین الملل می پردازیم که البته اساسا از یکدیگر جدا نیستند.
سازه انگاران بیشتر به کنشگران دولتی می پردازند و کمتر به کنشگران غیر دولتی توجه دارند. دولت در سازه انگاری آن گونه که در واقعگرایی یا حتی نو لیبرالیسم دیده می شود نیست.
از نظر سازه انگاران، هویت های #دولت ها ریشه در نظریه هایی دارند که کنشگران به طور جمعی در مورد خودشان و دیگران دارند و به ساختار جهان اجتماعی شکل می دهند. تصمیمات سیاست خارجی از یک سو تحت حاکمیت معانی ای هستند که دولت ها به ابژه های اجتماعی می دهند و از سوی دیگر فهمی که از خود دارند.
خصوصیت برساخته برجسته در نظام بین المللی حاکمیت است که بنیادی ترین نهاد در جامعه بین الملل محسوب می شود و بنیان قوام بخش دولت است. حاکمیت نسبتا قاعده اساسی همزیستی در درون نظام دولت ها بوده و مفهومی است فراتر از تفاوت های ایدئولوژیک و ظهور و سقوط دولت های اصلی در نظام. #حاکمیت هویت های سیاسی را تعریف و رفتار دولت ها را از طریق هنجار ها و رویه های شناسایی متقابل، عدم مداخله و حق تعیین سرنوشت دولت ها تنظیم می کند.
یک بعد بسیار روشن بر ساختگی حاکمیت جنبه #شناسایی است. اما سایر ابعاد یعنی جمعیت، سرزمین و اقتدار نیز بر ساخته اند. از این منظر حاکمیت مجموعه ای از رویه هاست و شناسایی که مفهوم حاکمیت به آن گره خورده است در بستری از رویه های مختلف قرار می گیرد. به عنوان نمونه، امتناع برخی از دولت ها از مداخله در جنگ های داخلی در سایر دولت ها از رویه هایی است که به تعریف معنای حاکمیت کمک می کند.
حاکمیت در کنار سایر نهاد ها و گفتمان ها نقش هایی را به دولت ها تخصیص می دهد. در تعامل دولت ها با هم و در تعامل دولت ها با جامعه بین الملل است که معنای حاکمیت تغییر می کند.
اگر دولت، حاکمیت و جامعه بین الملل بر ساخته هایی اجتماعی، بینا ذهنی و تاریخی اند که در شرایط خاص به وجود آمده و مستمرا تغییر معنا می دهند پس در واقع ما با تغییری مستمر در روابط بین الملل سروکار داریم. این تحولات شناختی و اجتماعی اند که به تحول در جامعه بین الملل شکل می دهند.
به این ترتیب، در مورد تغییر پذیری نظام بین الملل، سازه انگاران مانند مکتب انگلیسی آن را ممکن اما دشوار می دانند. در کل به نظر می رسد که سازه انگاران امکان آن را بسیار فراتر از آنچه برای #واقعگرایان / #نو_واقعگرایان و حتی #نهادگرایان #نئولیبرال در روابط بین الملل قابل تصوراست می دانند.
در سازه انگاری نیز مانند #مکتب_انگلیسی گفته می شود که تلاشی برای رسیدن به راه میانه در روابط بین الملل است. گفته می شود مشخص نیست که آیا سازه انگاری هستی شناسی است یا نظریه یا پارادیم یا روش مطالعه روابط بین الملل. این نظریه امکان تحول در روابط بین الملل را مد نظر دارد، هر چند که به هیچ وجه آن را سهل الوصول نمی داند.

https://tttttt.me/ecopolitist
موازنه قدرت حداقل از دو راه بخطر میفتاد:
نخست اینکه یک کشور بزرگ قدرت خود را تا جایی افزایش دهد که خطر سلطه به وجود آید؛ و دوم اینکه یک دولت که پیشتر در رتبه پایینی قرار داشت بخواهد وارد رتبه قدرت‌های بزرگ شود و مجموعه ای از کارهای جبران کننده و تغییراتی انجام دهد تا اینکه یا تعادلی جدید برقرار شود و یا یک جنگ بزرگ درگیرد.اولی از رهگذر فشار برای سلطه لویی چهاردهم، پادشاه فرانسه آغاز،
و پس از آن نیز با اقدام برخی کنشگران مانند فرانسه ناپلئونی، آلمان هيتلری، ایتالیای موسیلینی، و ژاپن پیگیری شد.
و دومی از طریق اعمال تغییراتی در نظام به اصرار فردریک کبیر، پادشاه پروس، برای دستیابی به جایگاهی برابر با دیگران بوقوع پیوست و با ورود آلمان متحد، ایالات متحده و... به جرگه قدرت‌های بزرگ ادامه یافت.



#نظم جهانی
#نظام موازنه قوا
#ظهور قدرت‌های بزرگ
#تاریخ روابط بین الملل


https://tttttt.me/ecopolitist
هیچ‌گونه‌ آزادی در سیستم آموزشی نظام توتالیتر برای افراد قابل تصور نیست. چنین حاکمیتی تکرو در نظام آموزشی تحت امر خویش، همیشه‌ در صدد آن است که‌ افرادی گوش به‌ فرمان تعلیم و تربیت دهد به‌ گونه‌ای که‌ تا حد مرگ به‌ این سیستم و بنیانگذارش وفادار و باشند. توتالیتاریسم تفکرات خود را در پایه‌های این شیوه‌ آموزشی می‌یابد و با تکرار و تمرین این نظام آموزشی، به‌ حاکمیت خود مشروعیت می‌بخشد. هدف چنین سیستمی، تعلیم انسانی ساختگی و باب میل خویش است که‌ با جامعه‌ مدنظر حاکم هماهنگ و همراه‌ باشد، تا نه‌ از طرف شخص و نه‌ از مردم آسیبی به‌ او برسد.با این حال، اشخاص در چنین جامعه‌ای نیاز به‌ آموزشگاهی جدید دارند،آموزشگاهی که‌ همانند مراکز آموزشی کشورهای مترقی از دو قشر محصل و معلم تشکیل شده‌ است، با این تفاوت که‌ در سیستم توتالیتر، هر کدام از این دو قشر به‌ شکلی مختلف، ساخته‌ و مقلّد سیاستهای حاکمیت هستند. حاصل چنین نظام آموزشی، به بار آمدن افراد مطیع است بدون آنکه جرئت اندیشیدن و پرسش داشته باشند. در این سیستم، هویت کاذب و القای ایدئولوژی رسمی و فرد پرستی ترویج و فراگیر می‌شود که در تضاد با ارزشهای زندگی مدرن امروزی قرار دارد.


#توتالیتاریسم
#نظام آموزشی رژیم توتالیتر



https://tttttt.me/ecopolitist
نظام‌های بین الملل در طول زمان، به اشکال مختلف ظاهر شده اند و در هر زمان و بر اساس شرایط و مقتضیات زمانی، متغیرهای مختلفی بر شکل گیری آن اثر گذاشته اند. در مطالعه نظام‌های بین‌الملل باید نخست قابلیت‌های هر نظام، تعداد و نوع بازیگران و نیز رفتار آنها را ارزیابی کرد. گرچه هر یک از بازیگران سیاسی در صحنه سياست بین الملل در شکل دادن به نظام بین الملل و یا نظام‌های منطقه ای نقش اساسی دارند، متقابلا کیفیت نظام بین المللی از نظر سلسله مراتبی بودن، همگن یا ناهمگن بودن بر مبنای نظام دوقطبی، تک قطبی و امثال آن، تاثیر بسزایی در جهت گیری سیاست خارجی آنها دارد. به گونه ای که بر اساس تجزیه و تحلیل سیستمی، داده‌های سیاست خارجی هر یک از بازیگران سیاسی بصورت نهاده های نظام بین الملل تلقی شده، از تقابل این نهاده ها و کنش ها و واکنش‌های میان آنها، سیاست بین الملل در چهارچوب روابط دوستانه، رقابت آمیز یا تعارض آمیز تعریف و تبيين می‌شود. بدین ترتيب هنگامی که نظام دولت‌ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم، با اجتماعی از بازیگران سروکار داریم که منافع و سیاست‌های هر یک از آنها بر کل این اجتماع یا بخشی از آن تأثیر می‌گذارد. بنابراین برای درک چگونگی و کیفیت چنین نظامی از دولت‌ها، باید شرایط و مقتضیاتی که منجر به شکل گیری آن می‌گردد را بطور کامل مورد بررسی قرار داد.


#نظام بین الملل
#شکل گیری ساختار نظام بین الملل
#تحلیل سیستمی


https://tttttt.me/ecopolitist
جامعه‌ ای که امور آن به صورت متعارف پیش نمی‌رود، به قطع یقین به مرضی دچار است که غالبا به حکمفرمایی حاکمان مستبد یا بیخرد برمی‌گردد. نظام سیاسی در چنین کشوری بمانند بیماری است که دچار سه عارضه شده است؛
بیماری که باید آنرا درمان کرد‌؛
بیماری که باید با آن مبارزه کرد؛
و بیماری که نباید مداوا شود.
درمان را می‌توان برای رژیم سیاسی ای تجویز کرد که در آغاز انحراف از طریقه درست حکمرانی است و یا گوش حاکمان به ندای دغدغه مندان شنوا است. وضع حاکمی که بی‌خردی، سفاهت و استبداد رای او از اندازه خود خارج شده است بمانند بیماری است که باید با آن مبارزه کرد.
بیماری که نباید مداوا شود نیز از دو حالت خارج نیست؛ یا امید اصلاح او بدون اعتراض می رود و یا به حدی رسیده است که مرگ خود را نزدیک کرده و امیدی به نجات آن نیست.


#یادداشت های ادمین
#اندیشه سیاسی
#جامعه بیمار
#نظام سیاسی بیمار


https://tttttt.me/ecopolitist
اگرچه از لحاظ نظری، اصل موازنه قوا قاعدتاً می‌بایست تحت‌الشعاع اصل امنیت دسته جمعی در لوای جامعه ملل قرار می‌گرفت، اما دوران بین دو جنگ جهانی را در حقیقت می‌توان دوره ایجاد موازنه قدرت از طریق اتحاد و ضد اتحاد نامید؛ امنیت دسته جمعی در واقعیت امر، موازنه قدرت را منسوخ نکرد، بلکه بصورت اتحادی جهانی علیه هر متجاوز بالقوه، مجدداً آنرا مورد تاکید قرار داد، با این فرض که قدرت چنین اتحادی همیشه از قدرت متجاوز بیشتر است. تفاوت بین این دو در اصل وحدتی بود که اتحاد بر اساس آن شکل میگرفت؛ اتحادها در نظام موازنه قوا از سوی قدرت‌های منفرد علیه سایر دولت‌های منفرد یا اتحادی از سوی این دولتها و بر اساس منافع ملی هر یک از این دولت‌های منفرد شکل می‌گرفت و در عمل نیز بدلیل ملاحظات سیاسی این دولت‌ها متغیر بودند، اما اصل سازمان دهنده امنیت دسته جمعی، احترام به تکالیف قانونی و اخلاقی است که بر اساس آن، حمله هر دولتی به یکی از اعضای اتحاد، حمله به همه اعضا تلقی می شود و مکانیسم آن به گونه ای بود که قاعدتاً باید بطور خودکار عمل می‌کرد؛ یعنی تجاوز، بلافاصله اتحاد را بعمل وادار می‌کرد، و بنابراین، صلح و امنیت با حداکثر کارآیی ممکن حفظ میشد.


📕سیاست میان ملتها
✍️هانس جی مورگنتا
#نظام موازنه قوا در چارچوب نظام امنیت دسته جمعی

https://tttttt.me/ecopolitist
نظام شورایی را هنگامی می‌توان درک کرد که در نظر بگیریم قدمت آن به همان اندازه نظام حزبی است، با سیستم حزبی به وجود آمده و هر بار توسط همان سیستم نابود شده است. شوراها تا به امروز یگانه بدیل در مقابل سیستم حزبی یعنی تنها بدیل برای یک حکومت دمکراسی در عصر جدید، بوده اند. شوراها ضد پارلمان نیستند بلکه عرضه کننده نوعی دیگر از نمایندگی ملت اند. شوراها تنها بر حسب ماهیت خود ضد حزب یعنی علیه آنگونه از نمایندگی ملت هستند که از يک سو بر حسب منافع طبقاتی و از سوی دیگر مبتنی بر ایدئولوژی ها و جهان بینی مختلف تعیین می شود. در حالی که از لحاظ منشاد و مبدأ سیستم حزبی پارلمان است، شوراها فقط و فقط از راه عمل یکپارچه و از طریق خواست های خودجوش و خودانگیخته ملت به وجود می آیند. هيچگونه ایدئولوژی در پس شوراها وجود ندارد و هیچ تئوری سیاسی در باب بهترین نوع حکومت نیز، پیدایش آنرا در نظر نگرفته است، چه رسد به آن که طرحشان را ریخته باشد. در هر جا که شوراها بوجود آمدند، مجموعه ی دیوانسالاری حزبی از راستِ راست تا چپِ چپ، در نهایتِ خصومت، به مقابله با آن پرداخت. دانشمندان و عالمانِ دولت شناس و تئوری های سیاسی نیز تابحال در مورد آنها سکوتی مرگ آسا و نادیده گیری کامل در پيش گرفته اند. با این حال هیچ جای سوال نیست که نظام شورایی، روحی کاملا دمکراتیک دارد ولی دمکراسی در آن به گونه ای ظاهر می شود که قبلا نه به آن شکل هرگز دیده و نه اندیشیده شده است. آنچه بیشتر مشخصه این دمکراسی است، پافشاری حیرت آوری است که هر بار ملتی امکان می‌یابد، به آن دست می‌زند و رای خود را به آن می دهد. در این جا با نوعی از خودانگیختگی واقعی روبه‌رو می‌شویم که بیواسطه از کردار برمی‌خیزد، نه از منافعی که خارج از این اقدام یا در تئوری قرار دارد که از خارج بر آن وارد می‌شود. در شرایط امروزی اصولا فقط دو امکان برای حکومت دموکراسی وجود دارد : یکی نظام حزبی که از صد سال پیش تاکنون همواره با پیروزی قرین بوده و دیگری نظام شورایی که از صد سال پیش تابحال پیوسته مغلوب واقع شده است. این دو نظام در بسیاری نکات در تضاد شدید با يکديگر قرار دارند. مثلا افرادِ برگزیده در شوراها از پایین و از طریق انتخابات مستقیم تعیین می شوند، در حالی که در سیستم حزبی، احزاب، نامزدها را از بالا به انتخاب کنندگان پیش نهاد می‌کنند، حال چه ایشان را در گزینش نامزدها مخیر کند و چه آنان را به قبول لیستی از نامزدها وادار کند. بسته به نوع نظام، نوع انتخاب نماینده نیز متفاوت است. تعيين نامزدهایی را که حزب برمی‌گزیند، بستگی به برنامه یا ایدئولوژی حزبی دارد و صلاحیت ایشان بر حسب آن سنجیده می‌شود، در صورتی که در مورد نامزدهای انتخاباتی در سیستم شورایی، فقط این امر مطرح است که شخص نماینده، امانت، شجاعت و قدرت قضاوتش آن اندازه ایمان آفرین باشد که بتوان نمایندگی خود را در تمام امور سیاسی به او واگذار کرد. از این رو فردِ انتخاب شده هیچ بندی بر دست و پای خود ندارد، جز این تعهد که شایستهء اعتمادی باشد که به او شده است. افتخار چنین فردی در آن است که از سوی هم پايگانِ خود مثلاً «از جانب کارگران، نه از طریق یک حکومت» یا دستگاه حزبی منسوب شده است.

هنگامی که جمعی از چنین افراد معتمدی بر روی کار آمدند، طبیعی است که در میانشان اختلاف عقاید هم پیش بیاید و ممکن است منجر به تشکیل احزاب شود. اما چنین گروه‌بندی میان انسانهای همفکر در سیستم شورایی بمعنای واقعی نظام حزبی نیست. اینان بیش تر به جناح های پارلمانی می‌مانند که احزاب در اصل از آنها پدید آمده اند. تا زمانی که انتخاب نامزدی، نه بر حسب تعلقش به جناحی خاص بلکه بر حسب میزان نیروی شخصی وی در متقاعد کردن دیگران، نحوه ی بیان و دفاع از عقایدش انجام می شود، بعبارت دیگر تا موقعی که انتخابات بر پايه ی خصوصیات شخصی انجام شود، تشکیل حزب از درون چنین جناح هایی حتمی نیست. اما این بدان معنا خواهد بود که شوراها، بجای آنکه نماینده و معرف جناح های حزبی باشند، آنها را تحت کنترل خویش قرار می‌دهند. در آن صورت قدرت هر جناح نه به دستگاه بروکراتیک یا موضوع برنامه اش و نه به جذابیت جهان بینی آن، بلکه بسته به آن است که چه شمار از انسان‌هایی با خصوصیات اعتماد آفرین به آن تعلق دارند. بعبارت دیگر موجودیت آنها بستگی به آن دارد که به نحو احسن محبوب عام باشند.

و بالاخره این که قابلیت موجود در نظام شورایی از اهميت تعیین کننده ای برخوردار است. این نظام جز تجمع و عمل یکپارچه ی شمار خاصی از انسانها در مدت زمانی معین و نه چندان کوتاه، مبتنی بر چیز دیگری است و بستگی به شرایط دیگری ندارد.

#نظام شورایی و نظام حزبی
📗انقلاب مجارستان/مقاومت مردمی علیه توتالیتاریسم
هانا آرنت

https://tttttt.me/ecopolitist