روزنوشت‌های احسان محمدی
17.8K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🔰 چطور جای رئیس‌مان را بگیریم؟

✍️احسان‌محمدی

احتمالاً پاسخ‌هایی که از ذهن بسیاری از ما می‌گذرد همان‌هاست که مدام در نکوهش‌اش حرف می‌زنیم: #زیرآب_زنی، #دور_زدن، استفاده از یک آشنای دُم کلفت، #کارشکنی و ...

هر وزارتخانه و سازمان و نهاد و اداره‌ای بروید حتماً یکی دو نفر پیدا می‌شوند که حس می کنند رئیس فعلی حق آنها را خورده و صندلی‌شان را غصب کرده!

استثنایی هم ندارد. اگر خود ما آن نفر گله مند نباشیم حتماً یک نفر را می‌شناسیم که هر جا #گوش_ملی گیر بیاورد شروع می کند به نک و نال که حق من را ضایع کرده‌اند و این رئیس کار بلد نیست و دارد ظلم می‌کند و کشور را امثال او به قهقرا برده‌اند.

اما چاره چیست؟ بیشتر «مدیران» انتصابی هستند و اصولاً کسی نظر کارمند جماعت را نمی‌پرسد.

نمونه‌های شگفت‌انگیزی در همه این سالها داشته‌ایم که با التفات ویژه حتی وزیر شده‌اند و بعد از پایان دوره‌شان چنان در دل این کشور هضم شده اند و از یادها گریخته‌اند که کسی صدایی از آنها نمی‌شنود و حتی در مورد حوزه‌ای که مسئولیت داشته‌اند و تجربه اندوخته‌اند کلمه‌ای نمی‌گویند؛ نه انتقادی، نه پیشنهادی...

گویی که به قول #مهران_مدیری در سریال مرد هزارچهره: «اشتباهی بوده اند»!

صندلی های طلایی اندک اند. عموم مردم بر این باورند که نورچشمی‌ها وژن های خوب صاحب آن می‌شوند و میزان دانش و تجربه و دانش مدیریت خیلی نقش اساسی در انتخاب صاحبان آنها ندارند.

درست یا غلط این باور هواداران بیشتری میان مردم کوچه و بازار دارد اما پرسش کلیدی اینجاست که چطور می‌شود جای رئیس را گرفت؟

شیوه‌های سنتی تخریب، حسادت و شیطنت، زیرآب زنی و کارشکنی، شکایت بردن پیش این و آن و نامه نگاری با نهادهای بازرسی و ... شاید در مورد عده اندکی جواب بدهد اما تجربه نشان داده است که بسیاری از مدیران چنان به منصب دل بسته‌اند که اگر می‌توانستند هر روز صندلی‌شان را با خودشان به خانه می برند مبادا کسی روی آن بنشیند! به بعضی بازنشسته‌ها نگاه کنید!

اگر از این شیوه‌های سنتی که البته مایه شرمساری هستند، پیروی نمی‌کنید پیشنهاد می‌کنم از این تاکتیک #ژاپنی ها استفاده کنید. آنها می‌گویند: اگر می‌خواهی جای رئیس‌ات را بگیری او را هل بده به سمت بالا برود!

یعنی به رئیس‌ات کمک کن پیشرفت کند، پست بالاتری بگیرد و صندلی‌اش را برای تو خالی کند.

این ضرب المثل ساده شاید جان‌مایه تفاوت نگاه ایرانی- ژاپنی باشد.

اینکه به جای تلاش و کوشش و شب نخوابیدن و خون جگر ‌خوردن در جدل بی‌پایان برای به زیر کشیدن رئیس و نشستن سر صندلی‌اش، اگر شایستگی‌اش را دارد به او کمک کنیم که رشد کند، به جاهای بزرگتر برود و صندلی‌‎اش برای ما خلوت شود. همین!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi5
🔰 چطور جای رئیس‌مان را بگیریم؟

✍️احسان‌محمدی

احتمالاً پاسخ‌هایی که از ذهن بسیاری از ما می‌گذرد همان‌هاست که مدام در نکوهش‌اش حرف می‌زنیم: #زیرآب_زنی، #دور_زدن، استفاده از یک آشنای دُم کلفت، #کارشکنی و ...

هر وزارتخانه و سازمان و نهاد و اداره‌ای بروید حتماً یکی دو نفر پیدا می‌شوند که حس می کنند رئیس فعلی حق آنها را خورده و صندلی‌شان را غصب کرده!

استثنایی هم ندارد. اگر خود ما آن نفر گله مند نباشیم حتماً یک نفر را می‌شناسیم که هر جا #گوش_ملی گیر بیاورد شروع می کند به نک و نال که حق من را ضایع کرده‌اند و این رئیس کار بلد نیست و دارد ظلم می‌کند و کشور را امثال او به قهقرا برده‌اند.

اما چاره چیست؟ بیشتر «مدیران» انتصابی هستند و اصولاً کسی نظر کارمند جماعت را نمی‌پرسد.

نمونه‌های شگفت‌انگیزی در همه این سالها داشته‌ایم که با التفات ویژه حتی وزیر شده‌اند و بعد از پایان دوره‌شان چنان در دل این کشور هضم شده اند و از یادها گریخته‌اند که کسی صدایی از آنها نمی‌شنود و حتی در مورد حوزه‌ای که مسئولیت داشته‌اند و تجربه اندوخته‌اند کلمه‌ای نمی‌گویند؛ نه انتقادی، نه پیشنهادی...

گویی که به قول #مهران_مدیری در سریال مرد هزارچهره: «اشتباهی بوده اند»!

صندلی های طلایی اندک اند. عموم مردم بر این باورند که نورچشمی‌ها وژن های خوب صاحب آن می‌شوند و میزان دانش و تجربه و دانش مدیریت خیلی نقش اساسی در انتخاب صاحبان آنها ندارند.

درست یا غلط این باور هواداران بیشتری میان مردم کوچه و بازار دارد اما پرسش کلیدی اینجاست که چطور می‌شود جای رئیس را گرفت؟

شیوه‌های سنتی تخریب، حسادت و شیطنت، زیرآب زنی و کارشکنی، شکایت بردن پیش این و آن و نامه نگاری با نهادهای بازرسی و ... شاید در مورد عده اندکی جواب بدهد اما تجربه نشان داده است که بسیاری از مدیران چنان به منصب دل بسته‌اند که اگر می‌توانستند هر روز صندلی‌شان را با خودشان به خانه می برند مبادا کسی روی آن بنشیند! به بعضی بازنشسته‌ها نگاه کنید!

اگر از این شیوه‌های سنتی که البته مایه شرمساری هستند، پیروی نمی‌کنید پیشنهاد می‌کنم از این تاکتیک #ژاپنی ها استفاده کنید. آنها می‌گویند: اگر می‌خواهی جای رئیس‌ات را بگیری او را هل بده به سمت بالا برود!

یعنی به رئیس‌ات کمک کن پیشرفت کند، پست بالاتری بگیرد و صندلی‌اش را برای تو خالی کند.

این ضرب المثل ساده شاید جان‌مایه تفاوت نگاه ایرانی- ژاپنی باشد.

اینکه به جای تلاش و کوشش و شب نخوابیدن و خون جگر ‌خوردن در جدل بی‌پایان برای به زیر کشیدن رئیس و نشستن سر صندلی‌اش، اگر شایستگی‌اش را دارد به او کمک کنیم که رشد کند، به جاهای بزرگتر برود و صندلی‌‎اش برای ما خلوت شود. همین!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi5
🗳 از فرق بیرجند و بجنورد تا کارشناسی انتخابات آمریکا!

✍️ احسان محمدی


🗳 دل و دماغی نیست وگرنه می‌شود از حواشی هر انتخابات کتابی در آورد که دستکم بماند برای ثبت در تاریخ که چطور ما وسط بدترین لحظه‌ها هم می‌توانیم بهانه بسازیم برای خندیدن به خود، به دیگری و همین انگار می‌شود یک جان اضافه برای جان به در بردن از مهلکه‌ها!

↙️ طرف تا دیروز فرق پنسیلوانیا و پنی‌سیلین رو نمی‌دونست حالا تحلیلگر آراء الکترال پنسیلوانیا شده!

↙️ طرف فرق بیرجند و بجنورد رو نمی‌دونه بعد شده کارشناس انتخابات آمریکا در حوزه آرا کارولینای جنوبی و ویرجینا!

↙️ این چند روز اینقد ایالت‌های آمریکا رو نگاه کردم که بعد از انتخابات می‌تونم برم اونجا مسافرکشی!

↙️ تا هفته پیش کارشناس مسائل بورس بود و آموزش فیبوناچی در تحلیل تکنیکال بورس میداد، حالا شده کارشناس مسائل آمریکا و انتخابات و رای الکترال! انشالله کارولینای جنوبی بزنه به اون کمرتون!

🗳 فضای مجازی پر است از این واکنش‌ها، از گیف و ویدئو تا دابسمش و فایل صوتی و ... هر کس دارد به شکلی حرفش را می‌زند. با همه انکارهای رسمی، مردم می‌دانند که انتخابات آمریکا در #مینه‌سوتا و #نوادا و #ویسکانسین روی قیمت پیاز و سیب‌زمینی و کمیاب شدن کره و پوشک هم اثر می‌گذارد. دلار به زبان اول جهان تبدیل شده، حتی اگر منصفانه نباشد باز هم حقیقت دارد.

اما آیا تحلیل انتخابات-به معنی حرف زدن در مورد آن- حق انحصاری یک عده است و دیگران فقط باید #گوش باشند؟ یعنی هیچ نگویند و صرفاً حرف متخصصان این حوزه را بشنوند؟ اگر کسی حرفی زد با طعنه و متلک دهانش را ببندیم؟

🗳 قرن‌ها روال بر همین بود که عده‌ای اهل سواد و مطالعه بودند، می‌خواندند و بعد عصاره آن را به اطرافیان مشتاق منتقل می‌کردند. چند دهه قبل مردم در قهوه‌خانه‌ها جمع می‌شدند و یک نفر که سواد داشت، اخبار را از #روزنامه می‌خواند، بقیه گوش می دادند و بعد می‌رفتند سراغ گاو و گوسفند یا مزرعه و باغ یا بقالی و کسب و کارشان. #رادیو که آمد هم قصه همین بود. وسع همه به خرید آن نمی‌رسید، کسانی در آن جعبه اخبار و تحلیل‌ها را می‌خواندند و بقیه گوش می‌دادند!

🗳 اینترنت دنیا را عوض کرد و بعد شبکه‌های اجتماعی دنیا را از #تک_صدایی به سوی #همه‌_صدایی بُرد. قطعاً این شیوه هم بی‌ضرر و تبعات نیست اما بهرحال هر عصری قصه‌های خودش را دارد، حالا به جای یک پیر دانا و حکیم عارف که همه چیز را می‌داند و زبان است و بقیه باید گوش باشند و مطیع، شهر شلوغی است که هر کس گوشه‌ای بساطش را از کلمه و موسیقی تا عکس و ویدئو پهن کرده و مشتریان خودش را دارد.

🗳 #حق_انتخاب یکی از آرزوهای دیرین بشر بود و حالا دستکم در حوزه خبر بهره بردن از این حق به لطف ماهواره و روزنامه و کتاب و رادیو و شبکه‌های اجتماعی مهیا شده. فیلتر و سانسور هست، غلبه یک صدا بر صدای دیگر به لطف ضرب و زور یا رنگ و جلوه‌گری هست، اما اگر کسی اندکی هوش داشته باشد می‌تواند کالای خوب را هم پیدا کند و فرق بین تحلیلگری که با مهارت و زیرکی نگاه درست را بیان می‌کند و آن که با رندی و شیادی دروغ می‌پراکند یا صرفاً محض شوخی و سرگرمی مزه‌ای می‌پراند را بفهمد.

🗳 این #دیکتاتور همیشه فعال درونمان را کمی رام کنیم. دیگران هم حق دارند حرف‌شان را در شبکه‌های اجتماعی بزنند. این که دیگر تلویزیون یا رسانه‌های رسمی نیست که شاکی باشیم چرا فقط یک عده با یک نگرش خاص حق و فرصت بیان نظراتشان را دارند.

ببینیم و بشنویم و اگر نمی‌پسندیم بگذریم. برای اثبات خوب بودن، برحق بودن نظر یا کارشناس بودن‌مان لازم نیست دهان دیگران را ببندیم، کافی است حرف، نگاه و تحلیل درست را ارائه دهیم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95