هیچکس نمیتواند از حیطهی فردیت خویش بیرون رود. حیوان را تحت هر وضعیتی قرار دهند، در همان دایرهی تنگی که طبیعت برای او قاطعانه معین کرده است، محدود میماند و از این رو مثلاً کوشش برای شاد کردن حیوانی که دوستش داریم، درست به علت همان مرزهای طبیعت و شعور حیوانی، ناگزیر همواره در محدودهای تنگ باقی میماند. این گفته در مورد انسانها نیز صادق است. مقدار سعادتی که هرکس میتواند به دست آورد، در اثر فردیتاش پیشاپیش معین شده است، به ویژه محدودیتهای ذهنی، توانایی آدمیان را در کسب لذت از آغاز تا پایان عمر مقرر کرده است .
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@sadegh_hedayat©️
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@sadegh_hedayat©️
خواب ذرهای از مرگ است که به وام گرفته میشود تا در ازای آن یک روز از زندگی را که فرسوده شده است باز تجدید کنیم. خواب از مرگ وام میگیرد تا زندگی را برقرار نگاهدارد یا بهرهای است که عجالتاً برای مرگ پرداخت میکنیم که خود سرمایهایست که به وام گرفتهایم. هر چه بهرهی بیشتری پرداخت کنیم و منظمتر آن را بپردازیم، سرمایهی به وام گرفته را دیرتر از ما مطالبه میکنند.
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©️
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©️
وقتی به آنچه در تملک ما نیست مینگریم، ممکن است به آسانی این فکر به ذهن ما خطور کند که (چه میشد، اگر این مال من بود؟) و احساس محرومیت میکنیم. اما بهتر است به جای این بیاندیشیم که (اگر آنچه دارم، از آن من نبود چه میشد؟)
منظور این است که گاهی سعی کنیم به آنچه داریم، آنگونه بنگریم که گویی آن را از دست دادهایم، حال هرچه باشد. ثروت، سلامت، دوستان، فرد محبوب، زن، فرزند، اسب یا سگ. زیرا غالباً پس از آنکه چیزی را از دست دادیم قدر آن را میدانیم. اگر به همهی آنچه داریم طوری بنگریم که توصیه کردم، اولاً از داشتن آنها بیش از پیش خرسند میگردیم و ثانیآ سعی میکنیم به هر نحو که ممکن باشد مانع از دست دادن آن شویم، یعنی ثروت را به مخاطره نیاندازیم، دوستان را خشمگین نکنیم، همسر خویش را به وسوسه نیاندازیم که وفای خود را از دست بدهد، مراقب سلامت کودکانمان باشیم و جز اینها.
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@Sadegh_Hedayat©️
منظور این است که گاهی سعی کنیم به آنچه داریم، آنگونه بنگریم که گویی آن را از دست دادهایم، حال هرچه باشد. ثروت، سلامت، دوستان، فرد محبوب، زن، فرزند، اسب یا سگ. زیرا غالباً پس از آنکه چیزی را از دست دادیم قدر آن را میدانیم. اگر به همهی آنچه داریم طوری بنگریم که توصیه کردم، اولاً از داشتن آنها بیش از پیش خرسند میگردیم و ثانیآ سعی میکنیم به هر نحو که ممکن باشد مانع از دست دادن آن شویم، یعنی ثروت را به مخاطره نیاندازیم، دوستان را خشمگین نکنیم، همسر خویش را به وسوسه نیاندازیم که وفای خود را از دست بدهد، مراقب سلامت کودکانمان باشیم و جز اینها.
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@Sadegh_Hedayat©️
وقتی به آنچه در تملک ما نیست مینگریم، ممکن است به آسانی این فکر به ذهن ما خطور کند که (چه میشد، اگر این مال من بود؟) و احساس محرومیت میکنیم. اما بهتر است به جای این بیاندیشیم که (اگر آنچه دارم، از آن من نبود چه میشد؟)
منظور این است که گاهی سعی کنیم به آنچه داریم، آنگونه بنگریم که گویی آن را از دست دادهایم، حال هرچه باشد. ثروت، سلامت، دوستان، فرد محبوب، زن، فرزند، اسب یا سگ. زیرا غالباً پس از آنکه چیزی را از دست دادیم قدر آن را میدانیم. اگر به همهی آنچه داریم طوری بنگریم که توصیه کردم، اولاً از داشتن آنها بیش از پیش خرسند میگردیم و ثانیآ سعی میکنیم به هر نحو که ممکن باشد مانع از دست دادن آن شویم، یعنی ثروت را به مخاطره نیاندازیم، دوستان را خشمگین نکنیم، همسر خویش را به وسوسه نیاندازیم که وفای خود را از دست بدهد، مراقب سلامت کودکانمان باشیم و جز اینها.
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@Sadegh_Hedayat©️
منظور این است که گاهی سعی کنیم به آنچه داریم، آنگونه بنگریم که گویی آن را از دست دادهایم، حال هرچه باشد. ثروت، سلامت، دوستان، فرد محبوب، زن، فرزند، اسب یا سگ. زیرا غالباً پس از آنکه چیزی را از دست دادیم قدر آن را میدانیم. اگر به همهی آنچه داریم طوری بنگریم که توصیه کردم، اولاً از داشتن آنها بیش از پیش خرسند میگردیم و ثانیآ سعی میکنیم به هر نحو که ممکن باشد مانع از دست دادن آن شویم، یعنی ثروت را به مخاطره نیاندازیم، دوستان را خشمگین نکنیم، همسر خویش را به وسوسه نیاندازیم که وفای خود را از دست بدهد، مراقب سلامت کودکانمان باشیم و جز اینها.
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@Sadegh_Hedayat©️
سعادتمند زیستن، یعنی:
«با مصیبت کمتر زیستن»، یعنی زندگی تحملپذیر را فهمیدن.
کسی که میخواهد زندگیاش را از دیدگاه فلسفی جمعبندی کند، بهتر است صورتحساب را بر مبنای بلایایی که از آنها گریخته است بنویسد، نه بر مبنای لذتهایی که از آنها بهرهمند شده است.
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©️
«با مصیبت کمتر زیستن»، یعنی زندگی تحملپذیر را فهمیدن.
کسی که میخواهد زندگیاش را از دیدگاه فلسفی جمعبندی کند، بهتر است صورتحساب را بر مبنای بلایایی که از آنها گریخته است بنویسد، نه بر مبنای لذتهایی که از آنها بهرهمند شده است.
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©️
شهرت چیزی نیست مگر لقمهی نادر و لذیذ برای غرور و خود پسندی و همیشه نشانه استحقاق نیست زیرا هم شهرت بدون دستاورد وجود دارد و هم دستاورد بدون شهرت. به گفته لسینگ؛ بعضیها مشهورند و بعضی ها استحقاق شهرت را دارند.
بنابراین شهرت چیزی جزمقایسه یک فرد با دیگران نیست و فقط یک ارزش نسبی است بلکه این قلب بزرگ و ذهن بزرگ است که ارزش مطلق دارد.
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_hedayat©
بنابراین شهرت چیزی جزمقایسه یک فرد با دیگران نیست و فقط یک ارزش نسبی است بلکه این قلب بزرگ و ذهن بزرگ است که ارزش مطلق دارد.
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_hedayat©
هرچه آدمی به علت شرایط ذهنی یا عینی کمتر مجبور به تماس با دیگران باشد، در وضع بهتری است. مضرات تنهایی و عزلت را اگر نمیشود یکجا احساس کرد، لااقل میتوان حدود آن را تشخیص داد.
اما جمع موذی است؛ زیرا در پس ظاهر تفریح، مراورده و لذت معاشرت و جز اینها، زیان های جبران ناپذیری را پنهان میکند. از چیزهای اساسی که جوانان باید بیاموزند یکی این است که تنهایی را تحمل کنند، زیرا سرچشمه ی سعادت و آرامش روح است.
از همهی این ها نتیجه میشود که هرکس که به خود متکی و در همهی امور خودبسا باشد، در وضعیت بسیار خوبی بسر میبرد. حتی #سیسرون میگوید؛
«هرکس که فقط به خود وابسته است و میتواند به خود قناعت کند، باید انسان خوشبختی باشد».
به علاوه هرچه آدمی کیفیت های بیشتری در خود داشته باشد، از دیگران بی نیاز تر است.
احساس خودبسایی کامل، در انسانهای صاحب ارزش و غنای درونی مانع از آن میشود که در هم نشینی بادیگران، آنطور که جمع از آنان انتظار دارد، ارزش و غنای خود را فدا کنند، چه رسد به اینکه با انکار کردن خود در پی معاشرت با دیگران باشند.
عکس این خصوصیات مردم عادی را بسیار معاشرتی و قابل انطباق می کند، زیرا دیگران را بهتر از خود میتوانند تحمل کنند. علاوه بر این، در جهان به ارزشهای واقعی اعتنایی نمیکنند و به آنچه اعتنا میکنند، ارزشی ندارد.
انزوای انسانهای شایسته و ممتاز، هم علت این امر است و هم نتیجه ی آن.
بنابر آنچه گفته شد، روش خردمندانه ی زندگی برای هرکسی که ارزشی در درون خود دارد این است که در صورت لزوم نیازهای خویش را محدود کند تا بتواند آزادیش را نگاه دارد یا گسترش دهد و از آنجا که آدمی ناگزیر با همنوعان خود سر و کار دارد بهتر است تا آنجا که ممکن است آنانرا به زندگی خصوصی خود راه ندهد.
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©
اما جمع موذی است؛ زیرا در پس ظاهر تفریح، مراورده و لذت معاشرت و جز اینها، زیان های جبران ناپذیری را پنهان میکند. از چیزهای اساسی که جوانان باید بیاموزند یکی این است که تنهایی را تحمل کنند، زیرا سرچشمه ی سعادت و آرامش روح است.
از همهی این ها نتیجه میشود که هرکس که به خود متکی و در همهی امور خودبسا باشد، در وضعیت بسیار خوبی بسر میبرد. حتی #سیسرون میگوید؛
«هرکس که فقط به خود وابسته است و میتواند به خود قناعت کند، باید انسان خوشبختی باشد».
به علاوه هرچه آدمی کیفیت های بیشتری در خود داشته باشد، از دیگران بی نیاز تر است.
احساس خودبسایی کامل، در انسانهای صاحب ارزش و غنای درونی مانع از آن میشود که در هم نشینی بادیگران، آنطور که جمع از آنان انتظار دارد، ارزش و غنای خود را فدا کنند، چه رسد به اینکه با انکار کردن خود در پی معاشرت با دیگران باشند.
عکس این خصوصیات مردم عادی را بسیار معاشرتی و قابل انطباق می کند، زیرا دیگران را بهتر از خود میتوانند تحمل کنند. علاوه بر این، در جهان به ارزشهای واقعی اعتنایی نمیکنند و به آنچه اعتنا میکنند، ارزشی ندارد.
انزوای انسانهای شایسته و ممتاز، هم علت این امر است و هم نتیجه ی آن.
بنابر آنچه گفته شد، روش خردمندانه ی زندگی برای هرکسی که ارزشی در درون خود دارد این است که در صورت لزوم نیازهای خویش را محدود کند تا بتواند آزادیش را نگاه دارد یا گسترش دهد و از آنجا که آدمی ناگزیر با همنوعان خود سر و کار دارد بهتر است تا آنجا که ممکن است آنانرا به زندگی خصوصی خود راه ندهد.
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©
به علت ضعف خاصی که در سرشت انسان وجود دارد،همه ما بدون استثناء برای نظر دیگران در مورد خود، اهمیت بیش از اندازه قائلیم، حال آنکه اندک تعمقی نشان می دهد، که تصویر ما در ذهن آنان در سعادتمند بودن ما تاثیری ندارد.
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@Sadegh_Hedayat©
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@Sadegh_Hedayat©
زمان حال آن چيزی است که به طور واقعی محقق شده است و زندگی ما در آن جای دارد. بنابراين بهتر است که پيوسته با شادمانی قدر آن را بدانيم و در نتيجه از هر دمی که قابل تحمل و فارغ از زشتی و رنج است، آگاهانه لذّت ببريم؛ يعنی دم را با ياد آرزوهای از دست رفته در گذشته يا نگرانیها دربارهی آينده با تُرشرويی تيره و تار نکنيم. زيرا از خود راندن لحظههای نيک زمان حال برای ناراحتیهای گذشته يا نگرانیهای مربوط به آينده ابلهانه است.
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©
خلأ روحی، علت عمدهی آن است که آدمیان به دنبال معاشرت، سرگرمی و انواع تجملاتی میروند که بسیاری از مردم را به اسراف و سرانجام به فقر میکشاند. کسی که از نظر ذهنی پُرمایه است، به دنبال زندگی آرام، با قناعت و در حد امکان بدون درگیری است. از این رو، پس از اندک آشنایی با کسانی که به اصطلاح همنوع او هستند، به انزوا کشیده میشود و اگر شعوری در حدّ کمال داشته باشد، تنهایی را برمیگزیند. زیرا آدمی هرچه در درونِ خود بیشتر مایه داشته باشد، از بیرون کمتر طلب میکند و دیگران هم کمتر میتوانند چیزی به او عرضه کنند. انسانِ کم مایه از هیچ چیز به اندازهی خود نمیگریزد. زیرا در تنهایی، هنگامی که هرکس به خویشتنِ خود باز میگردد، معلوم میشود که در خود چه دارد.
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@Sadegh_Hedayat©
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@Sadegh_Hedayat©
اگر چه بدی در جهان فراوان است، بدترینِ آنها معاشرت است.
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©️
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©️
به علت ضعف خاصی که در سرشت انسان وجود دارد، همهی ما بدون استثناء برای نظر دیگران در مورد خود، اهمیت بیش از اندازه قائلیم، حال آنکه اندک تعمقی نشان میدهد که تصویر ما در ذهن آنان، در خوشبخت بودن ما تاثیری ندارد.
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@Sadegh_Hedayat©
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@Sadegh_Hedayat©
چرا شوپنهاور؟ چون فقط او بود که صادقانه و بدون هراس از انگ و ننگ، دربارهی ماهیت رنجآلود و زهرناک هستی و شرور طبیعی و انسانی سخن گفت و متذکر شد که نباید از دیدن و چشم دوختن بر رنج و بدبختی، خود را فریب داد. او نشان داد که هیچ چارهای جز باز کردن چشمان خود و دیدنِ برهوت و رنج و پذیرفتنِ این همه نیست. اگر ما این واقعیت تلخ و عریان را نپذیریم در بدبختی بزرگتری در خواهیم غلتید و قربانی توهمِ جهانی پر از صلح و صفا و بدون مرگ و بیماری و... خواهیم شد.
و بدبختی عظما آن که اگر خودمان را بواسطهی این فانتزیهای ذهنی فریب دهیم دیگر به هنگام بیماری و مصیبت (مثلا مبتلا شدن به بیماریای که هیچ درمانی هم ندارد یا از دست دادن عزیزمان) چون واقعیات تلخ و خشک و بیروح این عالم را نپذیرفتهایم و با آن کنار نیامدهایم و بنا را بر خوشبختی و خوشی و همه چیز آرومه من چقد خوشبختم گذاشتهایم، از دورن متلاشی خواهیم شد.
در صورتیکه اگر میتوانستیم از این خوشبینی احمقانهای که شارلاتانهای انگیزشی میگویند بپرهیزیم و با عینک واقع بینی به جهان نظر کنیم دیگر هرگز دچار پرخاشگری و افسردگی نمیشدیم. بله درست حدس زدید، این خوشبینی ابلهانه نیست که مانع افسردگی میشود بل واقعبینی است که انسان را از کرختی و بیحالی نجات میدهد.
زیرا فرد واقعبین میداند که شکست و تلخی و رنج و بیماری و مرگ و از دست دادن جزو امور ضروری و اجتناب ناپذیر زندگی است و با هیچ وِرد و ذکر و دعا و جادو و جنبل و خرافه و تکرارِ کلیشهای مضحکِ من چهقدر خوشبختم دنیا چهقدر خوبه نمیشود زندگی کرد.
چنین فردی آگاه است که با کور شدن و خود را به کری و نفهمی زدن و ندیدن تلخیهای زندگی و شرور طبیعی و انسانی و این همه جنگ و جوع و جهل و جنایت و... نه تنها خوشبخت نمیشود بلکه احمق و ابلهی میشود که شارلاتانها داروندارش را با رویا فروشی تباه خواهند کرد.
و البته این بدان معنا نیست که هیچ لذتی در کار نیست بله هست اما نه در توهم خوشبینی احمقانه بلکه در واقعبینی و تجزیه و تحلیل درست مسائل و تمرکز بر چیزهای کوچیک و لذت بردن از همان چیزهای کوچیک.
و دیگر پرخاشگری نمی کند، دنبال مقصر نمی گردد، به زمین و زمان فحش و ناسزا نمی دهد، فسرده و کرخت نمی شود چرا که میداند هستی جز رنج هیچ غایتی ندارد و نفسِ بودن مساوق با حسرت و غم و غصه و از دست دادن و رنج و ناکامی است.
به همین جهت بود که شوپنهاور می گفت:
باید برای آرزوهای خویش حدی قائل شویم، هوسهایمان را مهار کنیم و خشممان را به بند بکشیم و همواره به یاد داشته باشیم که فقط بخش کوچکی از آرزوهای هر کس تحقق پذیر است، اما مصیبت ها بسیار ناگزیرند. به عبارت دیگر: پرهیز کنیم و شکیبا باشیم. این قاعدهای است که بدون آن، نه ثروت مانع احساس فلاکت میشود، نه قدرت.
مقصود "هوارس" از گفتهی زیر همین است:
«در هر مسئلهای آثار خردمندان را بخوان و از آنان بپرس که چگونه میتوان زندگی را با فراغ بال سپری کرد، تا نه هوس، این نیازمند جاوید تو را شکنجه کند، نه ترس و نه امید به امور بیارزش.»
#ابوذر_شریعتی
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©
و بدبختی عظما آن که اگر خودمان را بواسطهی این فانتزیهای ذهنی فریب دهیم دیگر به هنگام بیماری و مصیبت (مثلا مبتلا شدن به بیماریای که هیچ درمانی هم ندارد یا از دست دادن عزیزمان) چون واقعیات تلخ و خشک و بیروح این عالم را نپذیرفتهایم و با آن کنار نیامدهایم و بنا را بر خوشبختی و خوشی و همه چیز آرومه من چقد خوشبختم گذاشتهایم، از دورن متلاشی خواهیم شد.
در صورتیکه اگر میتوانستیم از این خوشبینی احمقانهای که شارلاتانهای انگیزشی میگویند بپرهیزیم و با عینک واقع بینی به جهان نظر کنیم دیگر هرگز دچار پرخاشگری و افسردگی نمیشدیم. بله درست حدس زدید، این خوشبینی ابلهانه نیست که مانع افسردگی میشود بل واقعبینی است که انسان را از کرختی و بیحالی نجات میدهد.
زیرا فرد واقعبین میداند که شکست و تلخی و رنج و بیماری و مرگ و از دست دادن جزو امور ضروری و اجتناب ناپذیر زندگی است و با هیچ وِرد و ذکر و دعا و جادو و جنبل و خرافه و تکرارِ کلیشهای مضحکِ من چهقدر خوشبختم دنیا چهقدر خوبه نمیشود زندگی کرد.
چنین فردی آگاه است که با کور شدن و خود را به کری و نفهمی زدن و ندیدن تلخیهای زندگی و شرور طبیعی و انسانی و این همه جنگ و جوع و جهل و جنایت و... نه تنها خوشبخت نمیشود بلکه احمق و ابلهی میشود که شارلاتانها داروندارش را با رویا فروشی تباه خواهند کرد.
و البته این بدان معنا نیست که هیچ لذتی در کار نیست بله هست اما نه در توهم خوشبینی احمقانه بلکه در واقعبینی و تجزیه و تحلیل درست مسائل و تمرکز بر چیزهای کوچیک و لذت بردن از همان چیزهای کوچیک.
و دیگر پرخاشگری نمی کند، دنبال مقصر نمی گردد، به زمین و زمان فحش و ناسزا نمی دهد، فسرده و کرخت نمی شود چرا که میداند هستی جز رنج هیچ غایتی ندارد و نفسِ بودن مساوق با حسرت و غم و غصه و از دست دادن و رنج و ناکامی است.
به همین جهت بود که شوپنهاور می گفت:
باید برای آرزوهای خویش حدی قائل شویم، هوسهایمان را مهار کنیم و خشممان را به بند بکشیم و همواره به یاد داشته باشیم که فقط بخش کوچکی از آرزوهای هر کس تحقق پذیر است، اما مصیبت ها بسیار ناگزیرند. به عبارت دیگر: پرهیز کنیم و شکیبا باشیم. این قاعدهای است که بدون آن، نه ثروت مانع احساس فلاکت میشود، نه قدرت.
مقصود "هوارس" از گفتهی زیر همین است:
«در هر مسئلهای آثار خردمندان را بخوان و از آنان بپرس که چگونه میتوان زندگی را با فراغ بال سپری کرد، تا نه هوس، این نیازمند جاوید تو را شکنجه کند، نه ترس و نه امید به امور بیارزش.»
#ابوذر_شریعتی
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی
@Sadegh_Hedayat©