درس گفتارهای علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی
4.11K subscribers
223 photos
68 videos
41 files
1.83K links
هدف کانال معرفی مکاتب و نظریه های علوم سیاسی و روابط بین الملل و ارائه فایل، سخنرانی، بخشهایی از کتاب‌های تخصصی رشته علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی میباشد.
ارتباط با ادمین و ارسال مطالب و تحلیلها:

@ngolizadehmoghadam
Download Telegram
🌐 #سازه_انگاری در #روابط_بین_الملل

یکی از نظریه های مهم در دهه اخیر در روابط بین الملل سازه انگاری یا بر سازنده گرایی است که از این نظر تلاشی است در حوزه فرانظری و اهمیت ویژه ای دارد. هستی شناسی و معرفت شناسی در مباحث سازه انگاران از اهمیت ویژه ای برخوردارند.
🔰 #هستی_شناسی
مباحث هستی شناسی به وضوح کانون اصلی توجه سازه انگاران را تشکیل می دهند و اساسا کانون بحث در حوزه روابط بین الملل را از معرفت شناسی به هستی شناسی منتقل کرده اند.
تاکید آنها بر نقش تکوینی عوامل فکری است که آنها را در برابر مادی گرایی حاکم بر جریان اصلی در روابط بین الملل قرار می دهد و در عین حال به دلیل پذیرش اهمیت واقعیت مادی، آنها را از پسا ساختار گرایان متمایز می سازد.
از نظری، واقعگرایی، نو واقعگرایی و نو لیبرالیسم مادی گرا هستند و در برابر معنا گرایان قرار می گیرند. سازه انگاری سیاست بین الملل را بر اساس یک هستی شناسی رابطه ای می بیند و به عوامل فکری مانند فرهنگ، هنجار ها و انگاره ها بها می دهد. کانون توجه سازه انگاری آگاهی بشری و نقشی است که این آگاهی در روابط بین الملل ایفا می کند.
سازه انگاران بر نقش فرهنگ در روابط بین الملل تاکید دارند و به این نتیجه می رسند که بدون توجه به فرهنگ سیاسی جهانی استاندارد کننده نمی توان ثبات بالای نظام دولتی و کاهش تنوع اشکال سیاسی را توضیح داد.
در عین حال آنها از آرمان گرایی (ایده آلیسم) نیز اجتناب می کنند و تاکید دارند که همه چیز را به زبان و گفتمان تقلیل نمی دهند. آنها در عین دور شدن از خرد گرایی نو واقعگرایان و نو لیبرال ها، به پسا تجدد گرایان و برداشت های پسا ساختار گرایانه نیز نمی پیوندند و فاصله خود را با این جریان نیز حفظ می کنند.
مسئله مهم دیگر هستی شناختی، هویت کنشگران است که به تعبیری در کانون رهیافت سازه انگاری است. #هویت عبارت است از فهم ها و انتظارات در مورد خود که خاص نقش است. هویت ها به طور همزمان به گزینش های عقلانی قوام می دهند و این الگوهای هنجار های سیاست بین الملل اند که به آنها شکل می دهند.
هویت ها را نمی توان به شکلی ماهوی، یعنی جدا از بستر اجتماعی آنها تعریف کرد. آنها ذاتا اموری رابطه ای اند و باید به عنوان مجموعه ای از معانی تلقی شوند که یک کنشگر با در نظر گرفتن چشم انداز دیگران به خود نسبت می دهد. هویت های اجتماعی برداشت خاصی از خود را در رابطه با سایر کنشگران نشان می دهند و از این طریق منافع خاصی تولید می کنند و به تصمیمات سیاستگذاری شکل می دهند. اینکه خود، خود را دوست، رقیب یا دشمن دیگری بداند، تفاوت زیادی در تعامل میان آنها ایجاد خواهد کرد. عمل بر ساختن نیز به معنی قوام بخشی متقابل اشخاص جامعه به کار رفته است.
🔰 #معرفت_شناسی
در مباحث فرا نظری، عمده ترین مسائل مورد توجه سازه انگاران هستی شناسی است، اما این به معنای این نیست که مباحث معرفت شناختی اهمیتی ندارد. معرفت شناختی پیامد های مهمی دارد چرا که مواضع معرفت شناختی بر امکان طرح پرسش ها روش پاسخ به آنها و نوع شناخت تولیدی تاثیر دارند.
ساختارگرایی به دلیل تلاش علم گرایانه آن برای یافتن قوانین عام حاکم بر حیات اجتماعی و همچنین جبر گرایی حاکم بر آن و نادیده گرفتن نقش انسانی مورد انتقاد است.
یکی از مباحث معرفت شناختی رابطه دانش و ارزش است. از نگاه علم گرایان، وظیفه علم توضیح واقعیت است نه توصیه و تحقیقات علمی باید از هر نوع موضع هنجاری و ارزشی اجتناب کنند. این موضع به شدت از طیف وسیعی از نظریه پردازان اعم از کلاسیک، انتقادی و پسا ساختارگرا مورد انتقاد است.
گفته می شود نوع شناختی که از یک نظریه حاصل می شود به ناچار دارای ابعاد هنجاری است. مفروضه های هنجاری در طرح سوال، گزینش داده ها تفسیر داده ها و... اهمیت دارند. بنابراین در نظریه پردازی باید به این ابعاد نیز توجه داشت. اگر قرار است سازه انگاری از داعیه های اثبات گرایانه ای چون جدایی واقعیات و ارزش ها یا رهایی از ارزش در علوم رها شود باید به این ابعاد نیز توجه داشته باشد.
به این ترتیب سازه انگاری از نظر هستی شناختی با توجه به هستی شناسی سازه انگارانه و از نظر معرفت شناختی با تاکید بر امکان شناخت در عین پذیرش بر ساختگی، خود را در راه میانه در بین دو محور جریان اصلی و پسا ساختارگرایان قرار می دهد.
در بررسی نظریه سازه انگاری، بعد محتوایی مهم در روابط بین الملل یعنی مسئله امکان تحول در روابط فعلی بین الملل را با توجه به مواضع سازه انگاری در مورد این موضوع ماهوی روابط بین الملل پی می گیریم.

https://tttttt.me/ecopolitist
از نگاه آگوست کنت همه علوم منطق و روش علمی مشترکی دارند که هدف آنها آشکار ساختن قوانین علم و جهان‌شمول است. همانطور که کشف این قوانین به ما امکان کنترل و پیش بینی رویدادها را می‌دهد، پرده برداشتن از قوانین حاکم بر جامعه انسانی نیز به ما کمک می کند تا به سرنوشت خود شکل دهیم و رفاه و سعادت بشریت را بیشتر کنیم.
تلاش برای فهم جهان از سه مرحله الهیاتی، متافیزیکی (فلسفی) و اثباتی عبور کرده است؛ در مرحله الهیاتی، اندیشه های بشر تحت هدایت تصورات دینی و عقیده این بود که جامعه جلوه ای از مشیت خداوند است. در مرحله متافیزیکی، که در زمان رنسانس سیطره یافت جامعه بر اساس پدیده های طبیعی نگریسته میشد نه پدیده های ماوراء طبیعی. مرحله اثباتی که با کشفیات کوپرنیک، گالیله و نیوتن آغاز شده بود، مشوق کابرد فنون علمی برای مطالعه دنیای اجتماعی بود. بر اساس چنین دیدگاهی، کنت جامعه شناسی را آخرین علم در زنجیره تکامل علوم تلقی می کرد.



#جامعه شناسی
#معرفت شناسی
#سلسله مراتب شناخت


https://tttttt.me/ecopolitist
هرمنوتیک دانشی است که از یک سو به معرفت شناسی فهم، و از سوی دیگر به هستی شناسی آن برمی‌گردد. مباحث اساسی این دانش، که در قرن هفدهم و دوران پس از قرون وسطای فری با دغدغه‌های دینی پا به عرصه وجود گذاشت، پیشینه ای طولانی در میان اندیشمندان اسلامی دارد. مباحث هرمنوتیکی در آثار متفکران مسلمان، البته نه در ذیل اصطلاح علمی هرمنوتیک، بلکه در ادبیات مربوط به چندین رشتهٔ علمی همچون معرفت شناسی، اصول فقه، اصول و تفسیر قرآن، و قواعد فهم حدیث کانون توجه قرار گرفته است.

با توجه به تطورات بنیادینی که در میان مکاتب هرمنوتیکی رخ داده است، به سختی می‌توان تعریف مشخصی از آن به دست داد؛ ولی با اندکی تسامح می‌توان موضوع دانش هرمنوتیک را «فهم انسان» در نسبت با امور گوناگونی همچون سخنان، مکتوبات و رفتارهای دیگران، و حتی همه اشیای خارج دانست. این شیوه، از سویی به تحلیل اصل فهم و فرایند تحقق آن، و از سوی دیگر به تبیین شیوه های تحقق فهم صحیح می‌پردازد. از این رو، در این دانش، هم هستی شناسی و هم معرفت شناسی فهم مد نظر است.

#هرمنوتیک
#مقدمه ای بر هنر فهم
#معرفت شناسی و هستی شناسی


https://tttttt.me/ecopolitist