📚 «در ایران فحش دادن از نون شب واجب تره. در ایران متاسفانه فحش را در مکاتب و مدارس با خطاب کردن مادر طرف، خواهر شخص، حرامزاده خواندن طرف و با الفاظی مثل لاشی، پررو، چه گوهی میخوری،به بچه ها آموزش می دهند.
آن چه مسلم است،این است که هر چه فقر مالی بیشتر شود،فقر فرهنگی جامعه بیشتر می شود و میزان کاربری کلمات رکیک نیز افزون خواهد شد. متاسفانه بچه‌های ما اولین بار فحش رو تو مدرسه یادمیگیرن.»

📌 یکی از غصه ها و فشارهای این روزهایم نوع ادبیاتی است که در محاوره ها و بحث ها و نزاع ها به کار برده می شود. امروز جایی بودم و یکی از حضار، بی خبر از همه جا، ویدیویی را پِلِی کرد. به درگیری های این روزها مربوط بود. واژه هایی رد و بدل می شد که [بییییییب]...؛ بگذریم.

📕 متن بالا از #کتاب قصه ما به سر رسید بود؛ از #محمدعلی_جمالزاده.

#فرهنگی #پرورشی
#مدرسه #اخلاق #تربیت
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL

🎥 کمتر از ذره نه‌ای، پست مشو، مهر بورز

🕊 این یک دقیقه می‌توانست دو بار، پشتِ سرِ هم، به جای آن دو دقیقه در کنداکتورِ شبکه پویا قرار بگیرد.

#فرهنگی #پرورشی
#زمزمه_محبتی #مدرسه
#تربیت #اخلاق #تعلیمات_دینی
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL

📝 دخترانِ خوبِ جنوب؛ طُرّه‌ چهار: سیستم دالبی یا صدای تپش‌های قلبی؟

🌾 (طرّه: کناره هر چیزی، حاشیه، زلف، موی پیشانی، نقش و نگارِ جامه، حاشیه کتاب)

🇱🇧 گزارشِ بازدید از چند مدرسه و مؤسسه آموزشی در لبنان که بار اصلی آن بر بال‌ بانوان است؛ این قسمت:

ادامه مؤسسات خیریه امام موسی صدر، ۳

🔆 «رباب خانم از نمازخانه بیرون می‌آیند و با تازه‌واردان سلام و علیک می‌کنند. ما هم بلند می‌شویم و جلو می‌رویم. با معرفی رباب خانم مشخص می‌شود جوان مدیر عامل مؤسسات، سید نجاد، پسر ایشان و آقای شرف‌الدین است. دوباره دعوت می‌شویم به اتاق رباب خانم. چند دقیقه بعد مادر و پسری اجازه می‌گیرند و وارد می‌شوند. آمده‌اند خداحافظی. گویا قصد سفری زیارتی دارند. خانم صدر هم از احوال زندگی‌شان می‌پرسند و از شرایط شغلی جوان و برایشان دعا می‌کنند. مادر و پسر از لحظه‌ ورود تا هنگام خروج یک‌بند قربان‌صدقه سِت رباب می‌روند. مادر می گوید خدا سایه و عزت شما را بر سر ما نگه دارد... . ملیحه خانم و آقای شرف الدین به خداحافظی مهمان‌ها می‌رسند. همه بلند می‌شوند و مادر و پسر را بدرقه می‌کنند. کمی بعد آقای شرف‌الدین هم خداحافظی می‌کنند و می‌روند. رباب خانم کتابی را می‌دهند به ملیحه خانم. می‌گویند این را ببین. من تورقش کردم. خیلی خوب است. نوشته یکی از دخترهای جنوب است. البته حجاب درست و حسابی ندارد به خودش مربوط است، ان شاءالله درست می‌شود. ولی خیلی خوب به مسئله پرداخته است. من تا به حال مسئله را اینطور ندیده بودم.»
جملات بالا را سید حسین مرکبی در سفرنامه‌اش، لبنان‌زدگی، نوشته و ادامه داده است که:
📌 «تفاوت است میان “ان‌شاءالله درست می‌شودِ” کسی که در حال اجرای فرآیند صحیح اسلام است با “ان‌شاءالله درست می‌شودِ” آن سیاستمداری که امور از دستش خارج شده و چاره‌ای جز گفتنِ این حرف ندارد. در همه این ۵۰ سال یکی از ثمرات مؤسسات خیریه امام صدر با حجاب شدن زنان پرستار و دست‌اندرکار مؤسسات بوده است! اگر اسلام را از مبادی صحیح آغاز کردیم و گام در مسیر غایات صحیح گذاشتیم دیگر نیازی به شمارشِ تخطی‌های فقهی و صادر کردن قبض جریمه نیست.
🌱 اگر دانه فطرت انسان را در فضای مناسب کاشتیم، دیگر هیچ جای نگرانی نیست. دانه خود به خود به فلاح می‌رسد. فقط صبر می‌خواهد و رسیدگی. هیچ کس دانه سیاه‌بخت یا مغرضی را سراغ ندارد که با وجود شرایط مساعد به جای این که رو به خورشید سبز شود بیشتر در زمین فرو برود!
🌱 دانه‌ها همه فتوتروپیست هستند. دانه‌ای نیست که به دنبال خورشید نباشد. از آن سو هم هیچ کس دانه مطیعی را سراغ ندارد که با وجود مساعد نبودن شرایط با نشان دادن در باغ سبز یا وعظ، ارشاد و هشدار، سبز شده باشد. مسئله اسلام همین برطرف کردن موانع فلاح است.»
از اینجا به بعد را من روایت می‌کنم... .

🔰 ادامه در مطلب بعدی👇🏼

📌 اگر مانعی نیست، دیگران را نیز به مطالعه این گزارش‌ دعوت کنید.

✍🏻 علی جعفرآبادی

#امام_موسی_صدر
#دختران_خوب_جنوب
#فرهنگی #پرورشی #اسلام #حجاب
#اخلاق #ترببت #بین_الملل #سفرنامه
#لبنان #مؤسسات_خیریه_امام_موسی_صدر
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL

📝 دخترانِ خوبِ جنوب؛ طُرّه‌ چهار: سیستم دالبی یا صدای تپش‌های قلبی؟

🌾 (طرّه: کناره هر چیزی، حاشیه، زلف، موی پیشانی، نقش و نگارِ جامه، حاشیه کتاب)

🇱🇧 گزارشِ بازدید از چند مدرسه و مؤسسه آموزشی در لبنان که بار اصلی آن بر بال‌ بانوان است؛ این قسمت:

ادامه مؤسسات خیریه امام موسی صدر، ۳

🔰 ادامه از مطلب بالا👆🏼

🔆 از اینجا به بعد را من روایت می‌کنم.
روز اول سفر بود و روز اول بازدید. از قبل برای این سفر و برای ساعت به ساعت آن برنامه‌ریزی شده بود. قدم به قدم آن مهم بود و باید برای آن و بر اساس آن برنامه‌ریزی می‌شد. با دکتر رباب صحبت کردیم؛ کوتاه و مختصر و اجرایی و مفید. ایستادند و گفتند من در خدمتم. بروید و ببینید و بازگردید. گفت‌و‌گو‌های مقدماتی انجام شد و بازدید را،‌ در کنار دو سه مهمان محترم و مهم دیگر آغاز کردیم.
من پیش از این هم موسسات را دیده بودم و بیش‌و‌کم آشنا بودم؛ ولی همچنان تازگی داشت. پختگی داشت.
سید نجاد همراه و راهنمای ما بود. همان آقایی که پیش از این هم ویدیوهای توضیحات ایشان را در کانال گذاشته‌ام؛ همان آقای آرام و وقور و صبور و شکور. هنوز چند جمله‌ای بیشتر از معرفی اجمالی موسسات و موقعیت و توفیقات و مشکلات آن نگذشته بود.

📌 بالای سرِ ماکِتِ موسسات ایستاده بودیم و سید نجاد توضیح می‌داد. خانمی وارد لابی دفتر دکتر رباب شد. نجاد زیرچشمی او را دید. بیش از دو سه کلمه نتوانست ادامه دهد. رشته سخن را رها کرد؛ هرچه باداباد... .
رفت سمت خانمِ تازه واردی که از ظاهر و لباسش معلوم بود مالِ موسسات نیست. چند کلمه‌ای با یکی دو تا از همکاران به عربی صحبت کرد و برگشت: «ببخشید. نمی‌تونم ببینم کسی معطل بشه.» ...و سخن را از همان جا که رها شده بود، ادامه داد.

📌 خاطره‌ای یادم افتاد. روزی یکی از مسئولان عالی‌رتبه صدایم کرده بود. اسمش را بگویم همه می‌شناسید. گفت تعداد زیادی مدرسه هست که زیر نظر و تخت اشراف ماست؛ مثلا چند صد تا مدرسه. مثال زد و گفت که یکی از آن‌ها مثلا هزار و پانصد متر زمین دارد و آمفی‌تاترش چند‌صد نفر گنجایش دارد و فلان تجهیزات و بهمان امکانات و... و گفت که می‌خواهیم ظرفِ چند سال چند صد مدرسه علوی از دلِ اینها بیرون بیاید و... تو هم بیا کمک.

📌 حالا فهمیدید چرا ما به اینجا رسیدیم و چرا خودمان آن‌سان انسانی که به مردم قولش را داده بودیم نشدیم و نتوانستیم دیگران را هم به آن آسمانِ آبی و آفتابی برسانیم؟ چون به جای خاکِ حاصل‌خیزِ انسان‌پرور، دانه‌ها را در دل سیمان کاشتیم. چون خیال کردیم صدای دالبی بهتر از تپش قلبی شنیده می‌شود.

🌱 سِت رباب و برادرش موسی این کار را نکردند. دکتر رباب درباره سلوک تربیتی برادرِ دور از نظرش می‌گوید: «هیچ وقت آدم نمی‌دید برای کسی که اشتباه کرده یا خطا ازش سر زده مثلاَ این را با خشونت تربیتش کنند... مثلاَ یک خانمی بود توی مؤسسۀ ما کارگر بود. این خانم شوهر نداشت. من باید پروندۀ بهداشتی برایش تهیه می‌کردم و دکتر باید می‌نوشت که این خانم سلامت است و می‌تواند کار کند. وقتی که این ورقه را برای من آورد من خواندم دیدم توش نوشته حامله است! یعنی من اصلاَ می‌خواستم بیفتم روی زمین. این خانمی که شوهر ندارد و من از اوضاع و احوالش خبردار هستم... آخر چگونه می‌تواند حامله باشد. اصلاَ قلبم داشت از تپش می‌ایستاد. رفتم به اخوی گفتم. وقتی که گفتم، گفتند «خب!» خب یعنی حالا که چی؟ یعنی این‌که «می‌خوای بیرونش کنی؟» من ساکت شدم.
🌱 گفتند اصلاَ فکر نکن این را بیرون کنی. این را نگهش دار، این را بهش محبت بکن. این را مواظبش باش. بنده خدا خودش می‌گفت که من با کسی بودم که حلال بوده. من حرام نکردم. اخوی گفتند این را بیشتر از اول مراقبتش کن. این را بیرونش نکن رباب. مواظبش باش؛ تا برگردد به حالِ عادی.

باز هم برایتان از دختران خوب جنوب خواهم گفت.

📌 اگر مانعی نیست، دیگران را نیز به مطالعه این گزارش‌ دعوت کنید.

✍🏻 علی جعفرآبادی

#امام_موسی_صدر
#دختران_خوب_جنوب
#فرهنگی #پرورشی #اسلام
#اخلاق #بین_الملل #سفرنامه #لبنان
#مؤسسات_خیریه_امام_موسی_صدر
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL

📝 دخترانِ خوبِ جنوب؛ طُرّه‌ پنج: مادرِ دختران

🌾 (طرّه: کناره هر چیزی، حاشیه، زلف، موی پیشانی، نقش و نگارِ جامه، حاشیه کتاب)

🇱🇧 گزارشِ بازدید از چند مدرسه و مؤسسه آموزشی در لبنان که بار اصلی آن بر بال‌ بانوان است؛ این قسمت:

ادامه مؤسسات خیریه امام موسی صدر، ۴

🌒 «یک شب یکی از دخترها پیداش نبود. از همان دخترهایی که شب در مدرسه می‌خوابیدند. دخترهای شبانه‌روزی بودند دیگه. هرچه دنبالش گشتند؛ پیداش نمی‌کردند. مسئله‌ای عادی نبود. خیلی گشتیم تا بالاخره پیدایش کردیم.

💓 معلوم شد که این دختر پسری را دوست داره و رفته پهلوی او. صبح که من آمدم توی موسسه به من گفتند. من بهشان گفتم که هیچ کس با این دختر حرف نزنه؛ هیچ کس. فقط بیاریدش پهلوی من. این آمد پهلوی من.
اول که وارد اتاق شد؛ تا گفتم صباح‌الخیر، گفت:
"والحسین، من گناه نکردم، من خطا نکردم."
به امام حسین من گناه نکردم. گفتم "خوب بیا، بیا بنشین برای من تعریف کن." گفت من یک پسری را دوست دارم و خلاصه باهاش رفتم بیرون. رفتم توی مغازۀ پدر این پسر. جای دیگری نداره اون پسر. باهاش نشستم تا صبح. گفتم خوب چرا این کار را کردی؟ گفت برای اینکه من دوستش دارم. گفتم خوب اون پسر هم تو رو دوست داره؟ گفت بله من رو دوست داره. خیلی خوب! هیچ طوری نیست. حالا که تو اشتباه نکردی، خطا نکردی، من تو را برای این پسر عروس می‌کنم. فقط بگذار این پسر را من ببینم؛ ‌باهاش صحبت کنم. فقط ما دو ماه فرصت می‌گذاریم. الان آخر سال است. باید درس‌ات تمام شود. درس‌ات که تمام شد ما شما را عروس داماد می‌کنیم.

🕊 فرستادم پیِ پسر. آمد. با پسر صحبت کردم. پسر گفت که من هم دوستش دارم. گفتم خوب باهاش ازدواج کن. گفت نمی‌تونم. پدرم نمی‌گذارد. گفتم چرا؟ گفت پدرم می‌گوید که این در سطح تو نیست. فقیر است، یتیم است. ولی من می‌خواهمش. گفتم خیلی خوب. تو تصمیم بگیر ازدواج کنی؛ من هم تمام برنامه را برایت جور می‌کنم. وسایل عروسی و جهاز و همۀ این حرف‌ها را. گفت چشم. رفت.

📌 یک ماه گذشت. دیدم یک روز آمده این دختر درِ اتاقِ من را می‌زند. آمد داخل: «سِت رباب، من می‌خواهم یک چیزی بهت بگویم.» گفتم بگو. گفت این پسر به من دروغ می‌گوید. من را دوست ندارد. آن روز که با من حرف زدی، من مراقبت کردم دیدم راست گفتی. این من را دوست ندارد. دنبال سرگرمی است. من این پسر را ول کردم.»

🌱 اینها را رباب خانم تعریف کرد.
بانویی که بار مؤسسات را بعد از غیاب برادر بر دوش کشید:
«فاجعۀ ربوده شدن اخوی خیلی سنگین بود برای ما. غیرمنتظره بود و اصلاَ ما نمی‌توانستیم باور کنیم. من اوایلِ این جریان حدود شاید سه ماه نمی‌توانستم اصلاَ نه فکر کنم، نه کار کنم، نه حرکت کنم.... یعنی مثل کسی که خواب است، منگ است، بیهوش است... .
اما شروع کردم.
به خودم گفتم که کسی که برایش مصیبت می‌آد، آیا دیگه نماز نمی‌خونه؟
این کار مثل نماز است... .»

🔰 ادامه در مطلب بعدی👇🏼

📌 اگر مانعی نیست، دیگران را نیز به مطالعه این گزارش‌ دعوت کنید.

✍🏻 علی جعفرآبادی

#امام_موسی_صدر
#دختران_خوب_جنوب
#فرهنگی #پرورشی #اسلام #مشاوره
#اخلاق #ترببت #بین_الملل #سفرنامه
#لبنان #مؤسسات_خیریه_امام_موسی_صدر
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL

📝 دخترانِ خوبِ جنوب؛ طُرّه‌ پنج: مادرِ دختران

🌾 (طرّه: کناره هر چیزی، حاشیه، زلف، موی پیشانی، نقش و نگارِ جامه، حاشیه کتاب)

🇱🇧 گزارشِ بازدید از چند مدرسه و مؤسسه آموزشی در لبنان که بار اصلی آن بر بال‌ بانوان است؛ این قسمت:

ادامه مؤسسات خیریه امام موسی صدر، ۴

🔰 ادامه از مطلب بالا👆🏼

🕊 «خوب بین این دخترها خیلی مشکلات بود: فقر، بیچارگی، مریضی، سختی، کمبودهای عاطفی و خیلی چیزها. اینها را باید معالجه می‌کردیم. خیلی سعی کردیم که به بهترین وجه اینها را تربیت کنیم و یاد بدهیم و نگذاریم که این مشکلات برای این بچه‌ها بماند. مثال بزنم؟
🕊 یکی از دخترها وقتی آمد توی مؤسسه، همه را گاز می‌گرفت. بزرگ و کوچک را گاز می‌گرفت. یعنی حالت غیرطبیعی داشت. من این را تنها سپردم دست یک مربی، جایی که این با بچه‌ها قاطی نباشه که خیلی نبینندش. و از بالا و با ترحم نگاهش نکنند. نگاه پست بهش نداشته باشند. به نظرشون زشت نباشه.
خلاصه با متخصص روانشناس و با مربی خودش جدا گذاشتیمش. یک ماه روی این ما کار کردیم. یعنی یک مربی فقط برای یک دختر کار می‌کرد. یک روانشناسی فقط برای یک دختر. اینها خیلی خرج دارد، خیلی زحمت دارد، ولی کردیم.
خب الحمدالله این دختر خوب شد، طبیعی شد. امروز برای خودش خانمی است. مادر خانه و زندگی و ازدواج کرده و بچه دارد و شوهر دارد و خیلی خوب زندگی می‌کرد.

🕊 باز هم مثال بزنم؟ یکی از دخترها که آمد پهلوی ما دولا بود. کمرش خم بود. وقتی که این را پهلوی دکتر بردیم، گفت این ستون فقراتش تا شده. این احتیاج به چندین عمل دارد. آن دختر را سه تا عمل کردیم با فاصله های یکی دو سال از هم؛ و هر عمل شش، هفت هزار دلار هزینه داشت. ولی به این چیزها توجه نمی‌کردیم. فقط می‌خواستیم که این شفا پیدا کنه. حالش خوب بشه. طبیعی بشه. امروز زینب که کمرش خمیده بود یک خانم خوشگل زیبا اندامِ خوب و طبیعی شده؛ خوشحال،‌ خوشنود. انگار نه انگار که این مریض بوده اصلاَ.

🕊 نمونه دیگر: یکی از دخترهای دیگر حدودا ده سالش بود. این احتیاج به اوپن هارت (عمل قلب باز) داشت. یا باید عمل می شد یا از دنیا می‌رفت. ما این را بردیم بیمارستان. گفتند خون تازه می‌خواهد. نمی‌توانند بهش خون عادی بدهند. شش نفر از مؤسسه با این رفتند که خون بدهند. یعنی این‌جور با محبت رفتند. وقت عملش آنجا حاضر بودند که این فاطمه عمل کند قلبش را. فاطمه امروز یک پرستار موفق شده و در مؤسسه دارد کار می‌کند. خیلی عالی، خیلی هم عزیزکردۀ همه‌مان است. خودش هم خیلی خوشحال است. درسش را تمام کرد، پرستاری خواند، فارغ‌التحصیل شد.»

🔥سِت رباب مادر دختران است. همه این کارها و بسیار بیش از این‌ها را، زیر باران آتش دشمن مهاجمِ جنوب انجام داده است. دخترها را به دندان کشیده و بالش را بالای سرشان گرفته تا مویی از سرشان کم نشود.
خودش می گوید:

«یک قسمتی از مدرسه که ساخته شد؛ اسرائیلی‌ها آمدند آتش زدند. خدا رحم کرد که بچه‌ها آنجا نبودند. یک قسمتی از اینجا سوخت. تمام شد. ما شستیم همه جا را. گفتم که بیایید دوباره از اول شروع کنیم. بیایید اینجا را دوباره از اول شروع کنیم... .»

🌱 رباب خانم معتقد است هیچ وقت برای از اول شروع کردن دیر نیست.
به آغازِ آدم‌ها نگاه می‌کند؛ نه به امروزشان.
مادر دخترانِ خوبِ جنوب آدم‌های در راه مانده را می برد اول راه.
می‌گوید از نو شروع کن.
او راه و رسم مادری را می‌داند.

📌 اگر مانعی نیست، دیگران را نیز به مطالعه این گزارش‌ دعوت کنید.

✍🏻 علی جعفرآبادی

#امام_موسی_صدر
#دختران_خوب_جنوب #اسراییل
#فرهنگی #پرورشی #اسلام #مشاوره
#اخلاق #ترببت #بین_الملل #سفرنامه
#لبنان #مؤسسات_خیریه_امام_موسی_صدر
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL

📝 دخترانِ خوبِ جنوب؛ طُرّه‌ شش: رَوَنده باش

🌾 (طرّه: کناره هر چیزی، حاشیه، زلف، موی پیشانی، نقش و نگارِ جامه، حاشیه کتاب)

🇱🇧 گزارشِ بازدید از چند مدرسه و مؤسسه آموزشی در لبنان که بار اصلی آن بر بال‌ بانوان است؛ این قسمت:

ادامه مؤسسات خیریه امام موسی صدر، ۵

🎼 نوشته های صفحه گروه کر و سرود مؤسسات امام موسی صدر، در وب‌سایت رسمی آن، با نقل قولی از یکی از دانش‌آموزان عضو گروه آغاز می‌شود:
"Not only we will continue our life, but will do that the way that we want and love"
«ما نه تنها به زندگی ادامه خواهیم داد؛ بلکه به شیوه‌ای که خودمان می‌خواهیم و عاشقش هستیم، خواهیم زیست.»
او این جمله را در بیان انگیزه‌شان برای شرکت در یک رویداد ملی، به رغم موانع ساختگی گوناگون‌ِ موجود، مطرح کرده است. گروهی از دخترانِ شش تا شانزده، هفده ساله که امروز بالغ بر چهل عضو دارد؛ گروهِ دخترانِ خوبِ جنوبی که ویترینی از مدال و جایزه و لوح افتخار را از جشنواره‌های ملی و بین‌المللی دشت کرده‌اند.
گروه کُر موسسات، هم در اعیاد مذهبی و میلاد معصومین فعال بوده و هم در نکوداشت روزهای ملی و جشن استقلال برنامه‌هایی اجرا کرده است. هم اسماءالحسنی را برای مسلمانان همخوانی کرده و هم در برنامه های کلیسا برای اجرا فراخوانده شده است. هم دانشگاه آمریکایی بیروت از دخترانِ روسری به سر قدردانی کرده و هم دانشگاهِ فرانسویِ سن‌ژوزف حضورشان را گرامی داشته.

🕊 با رباب خانم جلسه داشتیم. ساعت را نگاه کرد. گفت تا ساعت سه هستم. بعد باید بروم مراسمِ بچه ها. جشن فارغ التحصیلی دارند. شما هم دعوتید.

🕊 به جشن فارغ التحصیلی دعوت شده بودیم؛ اما نوشته روی بنِر چیز دیگری می گفت:
«مشوارنا ما بيخلص»؛ سفر ما هرگز تمام نمی شود. ما از حرکت نمی ایستیم. متوقف نمی شویم.
خیلی به این فکر کردم که عبارت بالا را چگونه باید ترجمه کنم.

🕊 یاد شعر زنده یاد هوشنگ ابتهاج افتادم:

زمان بیکرانه را
تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمیست این درنگ درد و رنج
بسان رود
که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند
رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش...

دخترانِ خوبِ جنوب نوشته بودند:
به سانِ رود، زنده و رونده ایم.
«ما نه تنها به زندگی ادامه خواهیم داد؛ بلکه به شیوه‌ای که خودمان می‌خواهیم و عاشقش هستیم، خواهیم زیست.»

📌 اگر مانعی نیست، دیگران را نیز به مطالعه این گزارش‌ دعوت کنید.

✍🏻 علی جعفرآبادی

#امام_موسی_صدر
#دختران_خوب_جنوب #موسیقی
#فرهنگی #پرورشی #اسلام #مشاوره
#اخلاق #ترببت #بین_الملل #سفرنامه
#لبنان #مؤسسات_خیریه_امام_موسی_صدر
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL

🖋 "باید در خاطر داشته باشیم که ذکاوت به تنهایی کافی نیست. ذکاوت در کنار شخصیت غایتِ آموزش درست است."

📅 ۱۵ ژانویه زادروز مارتین لوتر کینگ است.
پیش از این از او نوشته و گفته‌ایم.

#گزین_گویه #فرهنگی
#پرورشی #تربیت #اخلاق
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL

🖋 "اگر از دانش‌آموزان انتظار داریم که مهرورز باشند، خودمان باید مهرورز باشیم.
اگر می‌خواهیم مشارکت‌جو باشند، ما هم باید مشارکت‌کننده و همراه باشیم.
اگر توقع داریم پاسخگو باشند  ما هم لازم است پاسخگو باشیم.
الگو (باشیم)، الگو (باشیم)، الگو (باشیم).

#گزین_گویه #پرورشی #فرهنگی
#تربیت #اخلاق #روش_تدریس
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL

🌱 معلمی که معجزه اش کتابش بود... و خودش

🕊 «صالح فرزند سام، از دل کوه ماده شتر بیرون کشید، ابراهیم فرزند تارخ، دو تصویر دید که کس نه قبلش دیده و نه بعدش، سرد شدن داغِ آتشِ منجنیق و زنده شدن مرغ‌های چهارگانه، موسی فرزند عمران دستش را درخشنده می‌کرد، عصایش را اژدها و دریا را می‌شکافت، داود فرزند ایشا باد را مسخر خودش می‌کرد و آهن را نرمِ دستش، سلیمان فرزند داود با موران و پرندگان سخن می‌گفت و مسلط بود بر شیاطین و جنیان، عیسی فرزند مریم از مادری باکره زاده شد، در نهال‌سالی سخن گفت، کور بینا می‌کرد و مرده، زنده. این‌ها تاریخچه چندخطی معجزات پیامبران است. دست کم آن‌ها که خط و ربط و شگفتانه‌شان در سه کتاب مقدس ادیان ابراهیمی آمده. و اما پیامبر آخرین، محمد فرزند عبدالله قرار بود دردانه باشد، در انتها بیاید و لابد اعجازی داشته باشد برای خلق که مثل رسالتش الی الابد باشد، برای ابد و یک روز. رسول و پیغام‌بری که پیام و حرفش تا ته تاریخ، تا نفخه صور، تا آنجا که کف‌گیر عالم به ته می‌گیرد، کار کند، جلو برود، آدم بسازد، هادی انسان و جامعه باشد.

🕊 و معجزه نبی آخر، نه شیر بود و نه شتر، نه شافی و نه آتش‌ نشانی. نوبرانه خدا برای رسولش کتابی بود برای خواندن. تطبیق اسم و مسما. قرآن، خواندنی. گویی خداوند برای ادامه مسیر بعد از تمام امتحانات و ابتلائات آدمی، با این اعجاز از آدم‌های تا دُمِ تاریخ می‌خواست بیشتر بخوانند، فکر کنند و بعد احتمالا خودشان ادامه مسیر زندگی را خواهند یافت. لیک جدا از قرآن، خود شخصیت محمد هم انگاری پهلو می‌زد به قرآن از حیث تکی و اعجاز و یگانگی. رسولی که چنان بر قوم و زیردستانش دلسوز و مهربان بود که درد و رنج مردمانش بر او سخت‌تر از خودشان فشار می‌آورد، برای رستگار شدن‌شان آن‌قدر حریص بود که نزدیک بود جان دهد. برای مردمش. «مردم».
محمد فرزند آمنه، محمد فرزند عبدالله، محمد پدر فاطمه، خود معجزه خداوندش بود و فخر امتش. این که امروز از آن رسول جز نامی بیشتر در میان امتش نیست و مردمانش کمتر سیره‌اش را جاری می‌کند یا انگاری تبانی نوشته‌نشده‌ای‌ست که تابلوی درخشان محمد وارونه و خِلاف نشان دهند از عظمت و بزرگی و جلالش کم نمی‌کند.
🕊 و سر آخر شاید در این کشاکش نرمِ جنگ جهانی سوم و جدال بلوکات شرق و غرب بد نباشد ذکر نقل قولی از ابن خلدون که معجزه پیامبر خاتم را منحصر در دو مورد می‌دانست: نزول قرآن و «اتحاد اقوام و قبائل متخاصم.» درود خداوند بر آخرین رسول که اعجازش دوستی بود و محبت و شعارش اخلاق: «من مبعوث شدم که مکارم اخلاق را - در میان انسان‌ها - تمام کنم.»

🌱 به قلم سید احمد بطحایی

🌺 مبعث پیامبر خاتم مبارک باد.

#فرهنگی #پرورشی
#اخلاق #تعلیمات_دینی #مبعث

منبع: صفحه اینستاگرام
@seyed_ahmad_bathaei
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL

🎥 عین صاد

🌱 امروز فرصتی دست داد و مستند عین.صاد را دیدم. فکر می کنم دیدنش برای مربی‌های پرورشی و معلمان معارف و علاقمندان مسائل فرهنگی و تعلیم و تربیت مفید باشد:

https://telewebion.com/episode/0x2900bb7

#علی_صفایی_حایری
#معارف_اسلامی #اخلاق
#فرهنگی #پرورشی #یادبود
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL

🔆 محققان استنفورد: نوجوانان مذهبی موفق‌تر هستند

📌 بر اساس تحقیقات جدید دانشگاه استنفورد، نوجوانانی که به طور منظم به عادت‌ها و رفتار مذهبی پایبند هستند؛ عملکرد بهتری نسبت به افرادی داردند که در مدرسه تقیدات مذهبی ندارند.
یافته ها حاکی از آن است که جوامع مذهبی نوجوانان را برای پرورش دو عادت بسیار ارزشمند در مدارس مهیا می‌کند:
وظیفه شناسی و همکاری.
گزارشگر این مطالعه می گوید: «ایالات متحده یک کشور بسیار مذهبی است و مذهب یک نیروی اجتماعی قدرتمند است. اگر ما به عنوان دانش پژوهان تعلیم و تربیت در تلاش برای درک نوجوانان در آمریکا هستیم، باید به این بخش بسیار مهم از زندگی آنها توجه کنیم.»

📌️️️️️️ وی خاطرنشان کرد که تحقیقات او نشان دهنده ارتباط است، نه علت و معلولی. او می‌گوید که ‌دینداری با نمرات بالاتر مرتبط است، اما لزوماً نمی‌تواند علت آن به حساب آید.

او همچنین به معضل "مرغ و تخم مرغ" اشاره کرد و گفت: آیا کودکان چون مذهبی تربیت می شوند با وجدان‌تر هستند یا مثلا چون بچه های وظیفه‌شناس‌تری هستند نهایتا مذهبی‌تر می‌شوند؟

وی همچنین دو پرسش را مطرح کرد:
❓ آیا ترویج ولایت‌پذیری و اطاعت در مدارس مانع پرورش خلاقیت و تفکر انتقادی نخواهد شد؟
❓ آیا مزیت‌های تحصیلی دانش آموزان در مدارس با انتقال به آموزش عالی همچنان ادامه دارد یا خیر؟

#بین_الملل #آمریکا
#دین #اخلاق #مدرسه
#پرورشی #فرهنگی #مشاوره
#تربیت_دینی #معارف_اسلامی
منبع:
https://phys.org/news/2018-04-religiously-engaged-adolescents-habits-grades.html
و
@Shia_Communications
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL

🔆 درباره تربیت اخلاقی

🔗 لینک حضور آنلاین:
https://meet.google.com/pfq-mruj-hdz
کد گوگل میت : pfq-mruj-hdz

#فرهنگی #پرورشی
#مشاوره #تربیت #اخلاق
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL

🌱 معلمی که معجزه اش کتابش بود... و خودش

🕊 «صالح فرزند سام، از دل کوه ماده شتر بیرون کشید، ابراهیم فرزند تارخ، دو تصویر دید که کس نه قبلش دیده و نه بعدش، سرد شدن داغِ آتشِ منجنیق و زنده شدن مرغ‌های چهارگانه، موسی فرزند عمران دستش را درخشنده می‌کرد، عصایش را اژدها و دریا را می‌شکافت، داود فرزند ایشا باد را مسخر خودش می‌کرد و آهن را نرمِ دستش، سلیمان فرزند داود با موران و پرندگان سخن می‌گفت و مسلط بود بر شیاطین و جنیان، عیسی فرزند مریم از مادری باکره زاده شد، در نهال‌سالی سخن گفت، کور بینا می‌کرد و مرده، زنده. این‌ها تاریخچه چندخطی معجزات پیامبران است. دست کم آن‌ها که خط و ربط و شگفتانه‌شان در سه کتاب مقدس ادیان ابراهیمی آمده. و اما پیامبر آخرین، محمد فرزند عبدالله قرار بود دردانه باشد، در انتها بیاید و لابد اعجازی داشته باشد برای خلق که مثل رسالتش الی الابد باشد، برای ابد و یک روز. رسول و پیغام‌بری که پیام و حرفش تا ته تاریخ، تا نفخه صور، تا آنجا که کف‌گیر عالم به ته می‌گیرد، کار کند، جلو برود، آدم بسازد، هادی انسان و جامعه باشد.

🕊 و معجزه نبی آخر، نه شیر بود و نه شتر، نه شافی و نه آتش‌ نشانی. نوبرانه خدا برای رسولش کتابی بود برای خواندن. تطبیق اسم و مسما. قرآن، خواندنی. گویی خداوند برای ادامه مسیر بعد از تمام امتحانات و ابتلائات آدمی، با این اعجاز از آدم‌های تا دُمِ تاریخ می‌خواست بیشتر بخوانند، فکر کنند و بعد احتمالا خودشان ادامه مسیر زندگی را خواهند یافت. لیک جدا از قرآن، خود شخصیت محمد هم انگاری پهلو می‌زد به قرآن از حیث تکی و اعجاز و یگانگی. رسولی که چنان بر قوم و زیردستانش دلسوز و مهربان بود که درد و رنج مردمانش بر او سخت‌تر از خودشان فشار می‌آورد، برای رستگار شدن‌شان آن‌قدر حریص بود که نزدیک بود جان دهد. برای مردمش. «مردم».
محمد فرزند آمنه، محمد فرزند عبدالله، محمد پدر فاطمه، خود معجزه خداوندش بود و فخر امتش. این که امروز از آن رسول جز نامی بیشتر در میان امتش نیست و مردمانش کمتر سیره‌اش را جاری می‌کند یا انگاری تبانی نوشته‌نشده‌ای‌ست که تابلوی درخشان محمد وارونه و خِلاف نشان دهند از عظمت و بزرگی و جلالش کم نمی‌کند.
🕊 و سر آخر شاید در این کشاکش نرمِ جنگ جهانی سوم و جدال بلوکات شرق و غرب بد نباشد ذکر نقل قولی از ابن خلدون که معجزه پیامبر خاتم را منحصر در دو مورد می‌دانست: نزول قرآن و «اتحاد اقوام و قبائل متخاصم.» درود خداوند بر آخرین رسول که اعجازش دوستی بود و محبت و شعارش اخلاق: «من مبعوث شدم که مکارم اخلاق را - در میان انسان‌ها - تمام کنم.»

🌱 به قلم سید احمد بطحایی

🌺 مبعث پیامبر خاتم مبارک باد.

#فرهنگی #پرورشی
#اخلاق #تعلیمات_دینی #مبعث

منبع: صفحه اینستاگرام
@seyed_ahmad_bathaei
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL

📄 نگاهی به آموزش نیکوکاری در مدارس دورۀ ابتدایی ایران

🕊 از جمله مفاهیمی که در کتاب‌های درسی دورۀ ابتدایی بازتاب یافته‌، مفهوم احسان و نیکوکاری است.
نحوۀ بازتاب این مفاهیم در مقالۀ «آموزش نیکوکاری در مدارس دوره ابتدایی ایران» بررسی شده و در آن تلاش شده است تا سیاست‌گذاری و برنامه‌‎ریزی درسی آموزش ابتدایی ایران از نظر اهمیت و جایگاه نیکوکاری مورد بررسی قرار بگیرد.

🔸 نتیجه‌گیری
روح حاکم بر واقعیت‌های آموزش نیکوکاری در مدارس ابتدایی ایران، متشکل از پنج مؤلفۀ اساسی است: توجه به «پرورش دانش‌آموزان نیکوکار» با «محدودسازی ایثار و نیکوکاری در خدمت به خودی‌ها» و «کمک‌کردن مادی به دیگران نیازمند برگزیده» و حرکت در جهت «وقف» به‌ عنوان امری در اختیار حاکمیت اسلامی. نتیجۀ این نوع آموزش، نیکوکاریِ محدود خواهد بود که به جای انسان‌دوستی منجر به شیعه‌دوستی می‌شود و ترویج این باورها، همکاری‌ها برای توسعۀ ایران را با مشکل مواجه می‌کند.

در صورت تمایل این گزارش را اینجا بخوانید.

#کتب_درسی #فرهنگی #پرورشی
#معارف_اسلامی #اخلاق #تربیت
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL