Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
رایجترین غلطهای املایی
املای سمتِراست غلط و املای سمتِچپ درست است.
۱. آنفلوآنزا ← آنفولانزا
۲. ابولفضل ← ابوالفضل
۳. ارازل و اوباش ← اراذل و اوباش
۴. اصراف ← اسراف
۵. اصطحکاک ← اصطکاک
۶. اطاق ← اتاق
۷. اطراق ← اتراق
۸. الحمدالله ← الحمدلله
۹. الزاماً ← لزوماً
۱۰. الویت ← اولویت
۱۱. انشاالله ← انشاءالله
۱۲. انظباط ← انضباط
۱۳. باطری ← باتری
۱۴. بلاخره ← بالاخره
۱۵. بلیط ← بلیت
۱۶. بهشخصه ← بشخصه
۱۷. بیاندازد ← بیندازد
۱۸. بیمهابا ← بیمحابا
۱۹. بیوفتد ← بیفتد
۲۰. پاچهخواری ← پاچهخاری
۲۱. پلمپ ← پلمب
۲۲. پیشخوان ← پیشخان
۲۳. تحتالفظی ← تحتاللفظی
۲۴. تزئین ← تزیین
۲۵. تکهکلام ← تکیهکلام
۲۶. توفان ← طوفان
۲۷. جداناپذیر ← جداییناپذیر
۲۸. چرخ و فلک ← چرخِفلک
۲۹. حاظر ← حاضر
۳۰. حدالامکان ← حتیالامکان
۳۱. خلاء ← خلأ
۳۲. خوار و بار ← خواربار
۳۳. خواستگاه ← خاستگاه
۳۴. درد و دل ← دردِدل
۳۵. دوبی ← دبی
۳۶. ذغال ← زغال
۳۷. راجبه ← راجع به
۳۸. رزالت ← رذالت
۳۹. رزل ← رذل
۴۰. رزیلانه ← رذیلانه
۴۱. زیباشناسی ← زیباییشناسی
۴۲. سانتریفیوژ ← سانتریفوژ
۴۳. سایبان ← سایهبان
۴۴. سپاسگذار ← سپاسگزار
۴۵. سئوال ← سؤال
۴۶. ضربالعجل ← ضربالاجل
۴۷. طپش ← تپش
۴۸. طپیدن ← تپیدن
۴۹. علاقمند ← علاقهمند
۵۰. غلطیدن ← غلتیدن
۵۱. فارق از ← فارغ از
۵۲. فارقالتحصیل ← فارغالتحصیل
۵۳. فنآوری ← فناوری
۵۴. قاعل ← قائل
۵۵. قوائد ← قواعد
۵۶. لشگر ← لشکر
۵۷. مابهازا ← مابازا
۵۸. ماکارانی ← ماکارونی
۵۹. مبداء ← مبدأ
۶۰. متالوژی ← متالورژی
۶۱. متنابهی ← معتنابهی
۶۲. مذبور ← مزبور
۶۳. مرحم ← مرهم
۶۴. مشمولذمه ← مشغولذِمه
۶۵. مصلیِ تهران ← مصلای تهران
۶۶. ملات ← ملاط
۶۷. ملقمه ← ملغمه
۶۸. منشاء ← منشأ
۶۹. مُنقّص ← مُنغّص
۷۰. نیاندازد ← نیندازد
۷۱. نیوفتد ← نیفتد
۷۲. وحله ← وهله
۷۳. ویالون ← ویولن
۷۴. یا ابوالفضل ← یا اباالفضل
۷۵. یهو ← یههو (یکهو)
#املا
املای سمتِراست غلط و املای سمتِچپ درست است.
۱. آنفلوآنزا ← آنفولانزا
۲. ابولفضل ← ابوالفضل
۳. ارازل و اوباش ← اراذل و اوباش
۴. اصراف ← اسراف
۵. اصطحکاک ← اصطکاک
۶. اطاق ← اتاق
۷. اطراق ← اتراق
۸. الحمدالله ← الحمدلله
۹. الزاماً ← لزوماً
۱۰. الویت ← اولویت
۱۱. انشاالله ← انشاءالله
۱۲. انظباط ← انضباط
۱۳. باطری ← باتری
۱۴. بلاخره ← بالاخره
۱۵. بلیط ← بلیت
۱۶. بهشخصه ← بشخصه
۱۷. بیاندازد ← بیندازد
۱۸. بیمهابا ← بیمحابا
۱۹. بیوفتد ← بیفتد
۲۰. پاچهخواری ← پاچهخاری
۲۱. پلمپ ← پلمب
۲۲. پیشخوان ← پیشخان
۲۳. تحتالفظی ← تحتاللفظی
۲۴. تزئین ← تزیین
۲۵. تکهکلام ← تکیهکلام
۲۶. توفان ← طوفان
۲۷. جداناپذیر ← جداییناپذیر
۲۸. چرخ و فلک ← چرخِفلک
۲۹. حاظر ← حاضر
۳۰. حدالامکان ← حتیالامکان
۳۱. خلاء ← خلأ
۳۲. خوار و بار ← خواربار
۳۳. خواستگاه ← خاستگاه
۳۴. درد و دل ← دردِدل
۳۵. دوبی ← دبی
۳۶. ذغال ← زغال
۳۷. راجبه ← راجع به
۳۸. رزالت ← رذالت
۳۹. رزل ← رذل
۴۰. رزیلانه ← رذیلانه
۴۱. زیباشناسی ← زیباییشناسی
۴۲. سانتریفیوژ ← سانتریفوژ
۴۳. سایبان ← سایهبان
۴۴. سپاسگذار ← سپاسگزار
۴۵. سئوال ← سؤال
۴۶. ضربالعجل ← ضربالاجل
۴۷. طپش ← تپش
۴۸. طپیدن ← تپیدن
۴۹. علاقمند ← علاقهمند
۵۰. غلطیدن ← غلتیدن
۵۱. فارق از ← فارغ از
۵۲. فارقالتحصیل ← فارغالتحصیل
۵۳. فنآوری ← فناوری
۵۴. قاعل ← قائل
۵۵. قوائد ← قواعد
۵۶. لشگر ← لشکر
۵۷. مابهازا ← مابازا
۵۸. ماکارانی ← ماکارونی
۵۹. مبداء ← مبدأ
۶۰. متالوژی ← متالورژی
۶۱. متنابهی ← معتنابهی
۶۲. مذبور ← مزبور
۶۳. مرحم ← مرهم
۶۴. مشمولذمه ← مشغولذِمه
۶۵. مصلیِ تهران ← مصلای تهران
۶۶. ملات ← ملاط
۶۷. ملقمه ← ملغمه
۶۸. منشاء ← منشأ
۶۹. مُنقّص ← مُنغّص
۷۰. نیاندازد ← نیندازد
۷۱. نیوفتد ← نیفتد
۷۲. وحله ← وهله
۷۳. ویالون ← ویولن
۷۴. یا ابوالفضل ← یا اباالفضل
۷۵. یهو ← یههو (یکهو)
#املا
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
واژۀ استقصا دستکم ۳۶ املای احتمالی دارد!
اسطقصا، اسطغصا، اسطغثا، اسطغسا،
اصتقصا، اصطقصا، اصطغصا، اصطغثا،
اثتقصا، اثطقصا، اثطغسا، اثطغصا،
#املا
اسطقصا، اسطغصا، اسطغثا، اسطغسا،
اصتقصا، اصطقصا، اصطغصا، اصطغثا،
اثتقصا، اثطقصا، اثطغسا، اثطغصا،
#املا
اگر دانشآموزی پیرزن را پیرهزن بنویسد، معلمش آن را غلط میگیرد. اما جالب است بدانید که املای پیرهزن در متونِ کهنِ فارسی دیده میشود.
و این مسئله ربطی به هِکَسرۀ ملعون ندارد.
#املا
و این مسئله ربطی به هِکَسرۀ ملعون ندارد.
#املا
امان از هِکَسره!
در فارسی ترکیبِ اضافی و ترکیبِ وصفی داریم. وسطِ هردوشان کسرۀ اضافه میآید:
ترکیبِ اضافی: اسم + ِ (کسره) + اسم/ ضمیر
مثال: آبِ دریا، آخرِ ماه، گرمای بخاری، بازوی پهلوان، زندگیِ ما، لانۀ مرغ.
ترکیبِ وصفی: اسم + ِ (کسره) + صفت
مثال: آبِ سرد، دیوارِ کوتاه، فضای سبز، چاقوی تیز، بازیِ جذاب، صحنۀ زیبا.
مثالهای بالا به همان صورتی که دیدید درستاند. هرگز نباید وسطِ آنها به جای کسره «ه» بنویسید. هرگز ننویسید «آخره ماه» یا «دیواره کوتاه».
ویراستاران این غلطِ فاحش را اصطلاحاً هِکَسره نامیدهاند، یعنی نوشتنِ «ه» به جای کسرۀ اضافه.
نوشتنِ هِکَسره نشانۀ کمسوادی و شلختهنویسی است.
در فارسیِ گفتاری، یک پسوندِ معرفهسازِ «-ه» داریم که ربطی به هکسره ندارد و «ه» نوشته میشود:
دختره دوستپسر داشت.
سگه افتاد دنبالم.
اسبه شیهه کشید.
آقاهه چه خوشتیپ بود.
آهوئه فرار کرد.
در فارسیِ گفتاری، فعلِ «است» ast را «ه» e تلفظ میکنیم و مینویسیم:
رسمینویسی: هوا سرد است.
گفتارینویسی: هوا سرده.
رسمینویسی: حالم خوب است.
گفتارینویسی: حالم خوبه.
رسمینویسی: کارش عالی است.
گفتارینویسی: کارش عالیه.
#املا
در فارسی ترکیبِ اضافی و ترکیبِ وصفی داریم. وسطِ هردوشان کسرۀ اضافه میآید:
ترکیبِ اضافی: اسم + ِ (کسره) + اسم/ ضمیر
مثال: آبِ دریا، آخرِ ماه، گرمای بخاری، بازوی پهلوان، زندگیِ ما، لانۀ مرغ.
ترکیبِ وصفی: اسم + ِ (کسره) + صفت
مثال: آبِ سرد، دیوارِ کوتاه، فضای سبز، چاقوی تیز، بازیِ جذاب، صحنۀ زیبا.
مثالهای بالا به همان صورتی که دیدید درستاند. هرگز نباید وسطِ آنها به جای کسره «ه» بنویسید. هرگز ننویسید «آخره ماه» یا «دیواره کوتاه».
ویراستاران این غلطِ فاحش را اصطلاحاً هِکَسره نامیدهاند، یعنی نوشتنِ «ه» به جای کسرۀ اضافه.
نوشتنِ هِکَسره نشانۀ کمسوادی و شلختهنویسی است.
در فارسیِ گفتاری، یک پسوندِ معرفهسازِ «-ه» داریم که ربطی به هکسره ندارد و «ه» نوشته میشود:
دختره دوستپسر داشت.
سگه افتاد دنبالم.
اسبه شیهه کشید.
آقاهه چه خوشتیپ بود.
آهوئه فرار کرد.
در فارسیِ گفتاری، فعلِ «است» ast را «ه» e تلفظ میکنیم و مینویسیم:
رسمینویسی: هوا سرد است.
گفتارینویسی: هوا سرده.
رسمینویسی: حالم خوب است.
گفتارینویسی: حالم خوبه.
رسمینویسی: کارش عالی است.
گفتارینویسی: کارش عالیه.
#املا
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مطمئن باشید فحشِ مادرقحبه (با عرضِ معذرت) هیچ ربطی به قهوه ندارد. 😄
ما در قهوه شکر میریزیم. 😁
#واژهشناسی
#املا
ما در قهوه شکر میریزیم. 😁
#واژهشناسی
#املا
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
هشتگهای کانالِ گزینگویهها
#آواشناسی
#آوانگاری
#املا
#تایپ
#ترجمه
#ترجمه_ترانه
#ترجمه_شعر
#ترجمه_شوخی
#تکرار
#تلفظ
#تنوین
#جعلیات
#جمع
#جمع_مفرد
#حشو
#درستنویسی
#دستور
#رسمالخط
#ریشهشناسی
#طنزگویه
#عربی
#فاصلهگذاری
#فرهنگنویسی
#فعل
#کژتابی
#کهنواژهها
#گردهبرداری
#گفتاری
#گفتارینویسی
#مصدر
#موسیقی
#نامشناسی
#نشانهگذاری
#نقد
#نگارش
#نوواژه
#واژهبازی
#واژهسازی
#واژهشناسی
#واژهگزینی
#وامواژهها
#ویراستار
#ویرایش
#ویرگول
#همزه
#آواشناسی
#آوانگاری
#املا
#تایپ
#ترجمه
#ترجمه_ترانه
#ترجمه_شعر
#ترجمه_شوخی
#تکرار
#تلفظ
#تنوین
#جعلیات
#جمع
#جمع_مفرد
#حشو
#درستنویسی
#دستور
#رسمالخط
#ریشهشناسی
#طنزگویه
#عربی
#فاصلهگذاری
#فرهنگنویسی
#فعل
#کژتابی
#کهنواژهها
#گردهبرداری
#گفتاری
#گفتارینویسی
#مصدر
#موسیقی
#نامشناسی
#نشانهگذاری
#نقد
#نگارش
#نوواژه
#واژهبازی
#واژهسازی
#واژهشناسی
#واژهگزینی
#وامواژهها
#ویراستار
#ویرایش
#ویرگول
#همزه
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
رایجترین غلطهای املایی
املای سمتِراست غلط و املای سمتِچپ درست است.
۱. آنفلوآنزا ← آنفولانزا
۲. ابولفضل ← ابوالفضل
۳. ارازل و اوباش ← اراذل و اوباش
۴. اصراف ← اسراف
۵. اصطحکاک ← اصطکاک
۶. اطاق ← اتاق
۷. اطراق ← اتراق
۸. الحمدالله ← الحمدلله
۹. الزاماً ← لزوماً
۱۰. الویت ← اولویت
۱۱. انشاالله ← انشاءالله
۱۲. انظباط ← انضباط
۱۳. باطری ← باتری
۱۴. بلاخره ← بالاخره
۱۵. بلیط ← بلیت
۱۶. بهشخصه ← بشخصه
۱۷. بیاندازد ← بیندازد
۱۸. بیمهابا ← بیمحابا
۱۹. بیوفتد ← بیفتد
۲۰. پاچهخواری ← پاچهخاری
۲۱. پلمپ ← پلمب
۲۲. پیشخوان ← پیشخان
۲۳. تحتالفظی ← تحتاللفظی
۲۴. تزئین ← تزیین
۲۵. تکهکلام ← تکیهکلام
۲۶. توفان ← طوفان
۲۷. جداناپذیر ← جداییناپذیر
۲۸. چرخ و فلک ← چرخِفلک
۲۹. حاظر ← حاضر
۳۰. حدالامکان ← حتیالامکان
۳۱. خلاء ← خلأ
۳۲. خوار و بار ← خواربار
۳۳. خواستگاه ← خاستگاه
۳۴. درد و دل ← دردِدل
۳۵. دوبی ← دبی
۳۶. ذغال ← زغال
۳۷. راجبه ← راجع به
۳۸. رزالت ← رذالت
۳۹. رزل ← رذل
۴۰. رزیلانه ← رذیلانه
۴۱. زیباشناسی ← زیباییشناسی
۴۲. سانتریفیوژ ← سانتریفوژ
۴۳. سایبان ← سایهبان
۴۴. سپاسگذار ← سپاسگزار
۴۵. سئوال ← سؤال
۴۶. ضربالعجل ← ضربالاجل
۴۷. طپش ← تپش
۴۸. طپیدن ← تپیدن
۴۹. علاقمند ← علاقهمند
۵۰. غلطیدن ← غلتیدن
۵۱. فارق از ← فارغ از
۵۲. فارقالتحصیل ← فارغالتحصیل
۵۳. فنآوری ← فناوری
۵۴. قاعل ← قائل
۵۵. قوائد ← قواعد
۵۶. لشگر ← لشکر
۵۷. مابهازا ← مابازا
۵۸. ماکارانی ← ماکارونی
۵۹. مبداء ← مبدأ
۶۰. متالوژی ← متالورژی
۶۱. متنابهی ← معتنابهی
۶۲. مذبور ← مزبور
۶۳. مرحم ← مرهم
۶۴. مشمولذمه ← مشغولذِمه
۶۵. مصلیِ تهران ← مصلای تهران
۶۶. ملات ← ملاط
۶۷. ملقمه ← ملغمه
۶۸. منشاء ← منشأ
۶۹. مُنقّص ← مُنغّص
۷۰. نیاندازد ← نیندازد
۷۱. نیوفتد ← نیفتد
۷۲. وحله ← وهله
۷۳. ویالون ← ویولن
۷۴. یا ابوالفضل ← یا اباالفضل
۷۵. یهو ← یههو (یکهو)
#املا
املای سمتِراست غلط و املای سمتِچپ درست است.
۱. آنفلوآنزا ← آنفولانزا
۲. ابولفضل ← ابوالفضل
۳. ارازل و اوباش ← اراذل و اوباش
۴. اصراف ← اسراف
۵. اصطحکاک ← اصطکاک
۶. اطاق ← اتاق
۷. اطراق ← اتراق
۸. الحمدالله ← الحمدلله
۹. الزاماً ← لزوماً
۱۰. الویت ← اولویت
۱۱. انشاالله ← انشاءالله
۱۲. انظباط ← انضباط
۱۳. باطری ← باتری
۱۴. بلاخره ← بالاخره
۱۵. بلیط ← بلیت
۱۶. بهشخصه ← بشخصه
۱۷. بیاندازد ← بیندازد
۱۸. بیمهابا ← بیمحابا
۱۹. بیوفتد ← بیفتد
۲۰. پاچهخواری ← پاچهخاری
۲۱. پلمپ ← پلمب
۲۲. پیشخوان ← پیشخان
۲۳. تحتالفظی ← تحتاللفظی
۲۴. تزئین ← تزیین
۲۵. تکهکلام ← تکیهکلام
۲۶. توفان ← طوفان
۲۷. جداناپذیر ← جداییناپذیر
۲۸. چرخ و فلک ← چرخِفلک
۲۹. حاظر ← حاضر
۳۰. حدالامکان ← حتیالامکان
۳۱. خلاء ← خلأ
۳۲. خوار و بار ← خواربار
۳۳. خواستگاه ← خاستگاه
۳۴. درد و دل ← دردِدل
۳۵. دوبی ← دبی
۳۶. ذغال ← زغال
۳۷. راجبه ← راجع به
۳۸. رزالت ← رذالت
۳۹. رزل ← رذل
۴۰. رزیلانه ← رذیلانه
۴۱. زیباشناسی ← زیباییشناسی
۴۲. سانتریفیوژ ← سانتریفوژ
۴۳. سایبان ← سایهبان
۴۴. سپاسگذار ← سپاسگزار
۴۵. سئوال ← سؤال
۴۶. ضربالعجل ← ضربالاجل
۴۷. طپش ← تپش
۴۸. طپیدن ← تپیدن
۴۹. علاقمند ← علاقهمند
۵۰. غلطیدن ← غلتیدن
۵۱. فارق از ← فارغ از
۵۲. فارقالتحصیل ← فارغالتحصیل
۵۳. فنآوری ← فناوری
۵۴. قاعل ← قائل
۵۵. قوائد ← قواعد
۵۶. لشگر ← لشکر
۵۷. مابهازا ← مابازا
۵۸. ماکارانی ← ماکارونی
۵۹. مبداء ← مبدأ
۶۰. متالوژی ← متالورژی
۶۱. متنابهی ← معتنابهی
۶۲. مذبور ← مزبور
۶۳. مرحم ← مرهم
۶۴. مشمولذمه ← مشغولذِمه
۶۵. مصلیِ تهران ← مصلای تهران
۶۶. ملات ← ملاط
۶۷. ملقمه ← ملغمه
۶۸. منشاء ← منشأ
۶۹. مُنقّص ← مُنغّص
۷۰. نیاندازد ← نیندازد
۷۱. نیوفتد ← نیفتد
۷۲. وحله ← وهله
۷۳. ویالون ← ویولن
۷۴. یا ابوالفضل ← یا اباالفضل
۷۵. یهو ← یههو (یکهو)
#املا
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
بنویسیم: پیشخان
ننویسیم: پیشخوان
«پیشخان» به معنیِ جسمِ مکعبمستطیل یا شیشهای است که فروشنده یا مسئولِ جایی پشتِ آن میایستد و جنس به مشتری عرضه میکند یا به مراجعان خدمات میدهد.
واژۀ «پیشخان» در اصل به معنیِ فضای سرپوشیدۀ جلوِ خانه بودهاست.
«خان» به معنیِ خانه است و ربطی به «خوان» (سفره) یا «خواندن» ندارد.
پس باید نوشت:
دفترِ پیشخانِ خدماتِ دولت
#املا
ننویسیم: پیشخوان
«پیشخان» به معنیِ جسمِ مکعبمستطیل یا شیشهای است که فروشنده یا مسئولِ جایی پشتِ آن میایستد و جنس به مشتری عرضه میکند یا به مراجعان خدمات میدهد.
واژۀ «پیشخان» در اصل به معنیِ فضای سرپوشیدۀ جلوِ خانه بودهاست.
«خان» به معنیِ خانه است و ربطی به «خوان» (سفره) یا «خواندن» ندارد.
پس باید نوشت:
دفترِ پیشخانِ خدماتِ دولت
#املا
مزبور، نه مذبور
مزبور در عربی اسمِمفعول است از مصدرِ زَبْر به معنیِ نوشتن.
بنا بر این مزبور یعنی نوشتهشده.
«فردِ مزبور» یعنی فردی که نامش در بالا نوشته شدهاست.
واژۀ زَبور، به معنیِ کتاب، نیز از همین ریشه است.
مذکور یعنی ذکرشده؛ نامبرده.
بعضیها از ترکیبِ نامشروعِ مذکور و مزبور طفلِ حرامزادهای به شکلِ مذبور میسازند که غلط است.
مزبور با «ز» درست است.
مذبور با «ذ» غلط است.
#املا
مزبور در عربی اسمِمفعول است از مصدرِ زَبْر به معنیِ نوشتن.
بنا بر این مزبور یعنی نوشتهشده.
«فردِ مزبور» یعنی فردی که نامش در بالا نوشته شدهاست.
واژۀ زَبور، به معنیِ کتاب، نیز از همین ریشه است.
مذکور یعنی ذکرشده؛ نامبرده.
بعضیها از ترکیبِ نامشروعِ مذکور و مزبور طفلِ حرامزادهای به شکلِ مذبور میسازند که غلط است.
مزبور با «ز» درست است.
مذبور با «ذ» غلط است.
#املا
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
واژۀ فارسیِ «تلخ» در برخی نسخههای خطیِ متونِ کهنِ فارسی با املای «طلخ» آمدهاست.
آیا کاتبان دلیلِ خاصی داشتهاند که آن را با «ط» نوشتهاند؟ نمیدانم.
#املا
آیا کاتبان دلیلِ خاصی داشتهاند که آن را با «ط» نوشتهاند؟ نمیدانم.
#املا
واژۀ فارسیِ «سرخ» در برخی نسخههای خطیِ متونِ کهنِ فارسی با املای «صرخ» آمدهاست.
آیا کاتبان دلیلِ خاصی داشتهاند که آن را با «ص» نوشتهاند؟ نمیدانم.
#املا
آیا کاتبان دلیلِ خاصی داشتهاند که آن را با «ص» نوشتهاند؟ نمیدانم.
#املا
رواست در بر اگر میطپد کبوترِ دل/
که دید در رهِ خود تاب و پیچِ دام و نشد
حافظ
دیوان، چ قزوینی-غنی، ص ۱۱۴
امروزه تپیدن، تپنده، و تپش را با همین املا، یعنی با «ت»، باید بنویسیم. اما در نسخههای خطیِ متونِ کهنِ فارسی آنها را معمولاً با «ط» نوشتهاند: طپیدن، طپنده، طپش.
با توجه به اینکه این واژهها فارسیاند، دلیلِ نوشتنشان با «ط» برای من مجهول است.
#املا
که دید در رهِ خود تاب و پیچِ دام و نشد
حافظ
دیوان، چ قزوینی-غنی، ص ۱۱۴
امروزه تپیدن، تپنده، و تپش را با همین املا، یعنی با «ت»، باید بنویسیم. اما در نسخههای خطیِ متونِ کهنِ فارسی آنها را معمولاً با «ط» نوشتهاند: طپیدن، طپنده، طپش.
با توجه به اینکه این واژهها فارسیاند، دلیلِ نوشتنشان با «ط» برای من مجهول است.
#املا
واژۀ استقصا ۷۲ املای احتمالی دارد!
اسطقصا، اسطغصا، اسطغثا، اسطغسا، استغثا، استغسا، استغصا، اصتقصا، اصطقصا، اصطغصا، اصطغثا، اثتقصا، اثطقصا، اثطغسا، اثطغصا، عستقصا، عستغصا، عستغسا، ...
#املا
اسطقصا، اسطغصا، اسطغثا، اسطغسا، استغثا، استغسا، استغصا، اصتقصا، اصطقصا، اصطغصا، اصطغثا، اثتقصا، اثطقصا، اثطغسا، اثطغصا، عستقصا، عستغصا، عستغسا، ...
#املا
واژۀ عربیِ «استقصاص» ۲۱۶ املای احتمالی دارد! 😁
استغصاص، اسطغصاص، اثطغثاث، اصتقصاس، عسطقساس، عصطقثاص، ...
#املا
استغصاص، اسطغصاص، اثطغثاث، اصتقصاس، عسطقساس، عصطقثاص، ...
#املا