گزین‌گویه‌ها
4.97K subscribers
10.4K photos
105 videos
52 files
400 links
گزین‌گویه‌ها
گل‌چینِ خواندنی‌ها
به کوششِ بهروز صفرزاده @Behruz214
تأسیس: ۳۰ دیِ ۱۳۹۶

نقلِ مطالبِ کانالِ گزین‌گویه‌ها با ذکرِ مأخذ بلامانع است.
Download Telegram
رسمی‌نویسی
پایم، پایت، پایش، پایمان، پایتان، پایشان.
جایم، جایت، جایش، جایمان، جایتان، جایشان.

گفتارینویسی
پام، پات، پاش، پامون، پاتون، پاشون.
جام، جات، جاش، جامون، جاتون، جاشون.

#گفتاری‌نویسی
بنویسید
تشنه‌م شد
تشنه‌ت شد
تشنه‌ش شد
تشنه‌مون شد
تشنه‌تون شد
تشنه‌شون شد

ننویسید
تشنم شد
تشنت شد
تشنش شد
تشنمون شد
تشنتون شد
تشنشون شد

#گفتاری‌نویسی
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
آموزشِ گفتارینویسی (۲۰)

بنویسیم
واسه‌م
واسه‌ت
واسه‌ش
واسه‌مون
واسه‌تون
واسه‌شون

ننویسیم
واسم
واست
واسش
واسمون
واستون
واسشون

درست: واسه‌م بستنی بخر.
غلط: واسم بستنی بخر.

#گفتاری‌نویسی
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
آموزشِ گفتارینویسی (۱۸)

حروفِ اضافه

از
ازم، ازت، ازش، ازمون، ازتون، ازشون

با
باهام/ بام، باهات/ بات، باهاش/ باش، باهامون/ بامون، باهاتون/ باتون، باهاشون/ باشون

برای
برام، برات، براش، برامون، براتون، براشون

به
به‌م/ بِهِم، به‌ت/ بِهِت، به‌ش/ بِهِش، به‌مون/ بِهِمون، به‌تون/ بِهِتون، به‌شون/ بِهِشون

واسه
واسه‌م، واسه‌ت، واسه‌ش، واسه‌مون، واسه‌تون، واسه‌شون

#گفتاری‌نویسی
سه‌شنبه ۱۳۹۹/۲/۹
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
رسمی‌نویسی
راضی‌ام
راضی‌ای
راضی است
راضی‌ایم
راضی‌اید
راضی‌اند

گفتارینویسی
راضی‌ام
راضی‌ای
راضیه
راضی‌ایم
راضی‌این
راضی‌ان

#گفتاری‌نویسی
آموزشِ گفتارینویسی (۱۹)

-‌ی + ضمیرِ متصل

زندگی‌م
زندگی‌ت
زندگی‌ش
زندگی‌مون
زندگی‌تون
زندگی‌شون

حالی‌مه
حالی‌ته
حالی‌شه
حالی‌مونه
حالی‌تونه
حالی‌شونه

شوخی‌م گرفته.
شوخی‌ت گرفته.
شوخی‌ش گرفته.
شوخی‌مون گرفته.
شوخی‌تون گرفته.
شوخی‌شون گرفته.

کی (چه کسی) + ضمیرِ متصل

می‌دونی این آقا کی‌م می‌شه؟ پسردایی‌مه.
این آقا کی‌ت می‌شه؟
این آقا کی‌ش می‌شه؟
این آقا کی‌مون می‌شه؟
این آقا کی‌تون می‌شه؟
این آقا کی‌شون می‌شه؟

در متونِ کهنِ فارسی
کِی (چه وقتی) + ضمیرِ متصل

کِی‌ات فهم بودی نشیب و فراز
گر این در نکردی به رویِ تو باز؟
(سعدی، بوستان)

گفتم کِی‌ام دهان و لبت کام‌ران کنند؟
گفتا به‌ چَشم، هرچه تو گویی چنان کنند
(حافظ)

#گفتاری‌نویسی
چهارشنبه ۱۳۹۹/۲/۱۷
آموزشِ گفتارینویسی (۱۴)

صرفِ فعل در گفتارینویسی

آوردن (اُوُردن)
اوردم، اوردی، اورد، اوردیم، اوردین، اوردن
می‌اوردم، می‌اوردی، می‌اورد، می‌اوردیم، می‌اوردین، می‌اوردن
نیُوُردم، نیُوُردی، نیُوُرد، نیُوُردیم، نیُوُردین، نیُوُردن
می‌آرم، می‌آری، می‌آره، می‌آریم، می‌آرین، می‌آرن
بیارم، بیاری، بیاره، بیاریم، بیارین، بیارن
نیارم، نیاری، نیاره، نیاریم، نیارین، نیارن

افتادن
می‌افتادم، می‌افتادی، می‌افتاد، می‌افتادیم، می‌افتادین، می‌افتادن
نیفتادم، نیفتادی، نیفتاد، نیفتادیم، نیفتادین، نیفتادن
می‌افتم، می‌افتی، می‌افته، می‌افتیم، می‌افتین، می‌افتن
بیفتم، بیفتی، بیفته، بیفتیم، بیفتین، بیفتن
نیفتم، نیفتی، نیفته، نیفتیم، نیفتین، نیفتن

انداختن
ننداختم، ننداختی، ننداخت، ننداختیم، ننداختین، ننداختن
می‌ندازم، می‌ندازی، می‌ندازه، می‌ندازیم، می‌ندازین، می‌ندازن
بندازم، بندازی، بندازه، بندازیم، بندازین، بندازن
نندازم، نندازی، نندازه، نندازیم، نندازین، نندازن

اومدن (آمدن)
اومدم، اومدی، اومد، اومدیم، اومدین، اومدن
می‌اومدم، می‌اومدی، می‌اومد، می‌اومدیم، می‌اومدین، می‌اومدن
نیومدم، نیومدی، نیومد، نیومدیم، نیومدین، نیومدن
می‌آم، می‌آی، می‌آد، می‌آیْم، می‌آیْن، می‌آن
بیام، بیای، بیاد، بیایْم، بیایْن، بیان
نیام، نیای، نیاد، نیایْم، نیایْن، نیان

پاییدن
می‌پام، می‌پای، می‌پاد، می‌پایْم، می‌پایْن، می‌پان
بپام، بپای، بپاد، بپایْم، بپایْن، بپان
نپام، نپای، نپاد، نپایْم، نپایْن، نپان

تونستن (توانستن)
تونستم، تونستی، تونست، تونستیم، تونستین، تونستن
می‌تونم، می‌تونی، می‌تونه، می‌تونیم، می‌تونین، می‌تونن
بتونم، بتونی، بتونه، بتونیم، بتونین، بتونن
نتونم، نتونی، نتونه، نتونیم، نتونین، نتونن

چاییدن
می‌چام، می‌چای، می‌چاد، می‌چایْم، می‌چایْن، می‌چان
بچام، بچای، بچاد، بچایْم، بچایْن، بچان
نچام، نچای، نچاد، نچایْم، نچایْن، نچان

خواستن
می‌خوام، می‌خوای، می‌خواد، می‌خوایْم، می‌خوایْن، می‌خوان
بخوام، بخوای، بخواد، بخوایْم، بخوایْن، بخوان
نخوام، نخوای، نخواد، نخوایْم، نخوایْن، نخوان

دادن
می‌دم، می‌دی، می‌ده، می‌دیم، می‌دین، می‌دن
بدم، بدی، بده، بدیم، بدین، بدن
ندم، ندی، نده، ندیم، ندین، ندن

رفتن
می‌رم، می‌ری، می‌ره، می‌ریم، می‌رین، می‌رن
برم، بری، بره، بریم، برین، برن
نرم، نری، نره، نریم، نرین، نرن

زاییدن
می‌زام، می‌زای، می‌زاد، می‌زایْم، می‌زایْن، می‌زان
بزام، بزای، بزاد، بزایْم، بزایْن، بزان
نزام، نزای، نزاد، نزایْم، نزایْن، نزان

شدن
می‌شم، می‌شی، می‌شه، می‌شیم، می‌شین، می‌شن
بشم، بشی، بشه، بشیم، بشین، بشن
نشم، نشی، نشه، نشیم، نشین، نشن
خوب شم، خوب شی، خوب شه، خوب شیم، خوب شین، خوب شن

شکستن
می‌شکنم، می‌شکنی، می‌شکنه، می‌شکنیم، می‌شکنین، می‌شکنن
بشکنم، بشکنی، بشکنه، بشکنیم، بشکنین، بشکنن
نشکنم، نشکنی، نشکنه، نشکنیم، نشکنین، نشکنن

گاییدن
می‌گام، می‌گای، می‌گاد، می‌گایْم، می‌گایْن، می‌گان
بگام، بگای، بگاد، بگایْم، بگایْن، بگان
نگام، نگای، نگاد، نگایْم، نگایْن، نگان

گذاشتن
نذاشتم، نذاشتی، نذاشت، نذاشتیم، نذاشتین، نذاشتن
می‌ذارم، می‌ذاری، می‌ذاره، می‌ذاریم، می‌ذارین، می‌ذارن
بذارم، بذاری، بذاره، بذاریم، بذارین، بذارن
نذارم، نذاری، نذاره، نذاریم، نذارین، نذارن

گفتن
می‌گم، می‌گی، می‌گه، می‌گیم، می‌گین، می‌گن
بگم، بگی، بگه، بگیم، بگین، بگن
نگم، نگی، نگه، نگیم، نگین، نگن

نشستن
می‌شینم، می‌شینی، می‌شینه، می‌شینیم، می‌شینین، می‌شینن
بشینم، بشینی، بشینه، بشینیم، بشینین، بشینن
نشینم، نشینی، نشینه، نشینیم، نشینین، نشینن

وای‌سادن (واایستادن)
وای‌سادم، وای‌سادی، وای‌ساد، وای‌سادیم، وای‌سادین، وای‌سادن
وای‌نسادم، وای‌نسادی، وای‌نساد، وای‌نسادیم، وای‌نسادین، وای‌نسادن
وای‌می‌سم، وای‌می‌سی، وای‌می‌سه، وای‌می‌سیم، وای‌می‌سین، وای‌می‌سن
وای‌سم، وای‌سی، وای‌سه، وای‌سیم، وای‌سین، وای‌سن
وای‌نسم، وای‌نسی، وای‌نسه، وای‌نسیم، وای‌نسین، وای‌نسن

#گفتاری‌نویسی
#بهروز صفرزاده
پنج‌شنبه ۱۴۰۲/۸/۴
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
آموزشِ گفتارینویسی (۱۹)

-‌ی + ضمیرِ متصل

زندگی‌م
زندگی‌ت
زندگی‌ش
زندگی‌مون
زندگی‌تون
زندگی‌شون

حالی‌مه
حالی‌ته
حالی‌شه
حالی‌مونه
حالی‌تونه
حالی‌شونه

شوخی‌م گرفته.
شوخی‌ت گرفته.
شوخی‌ش گرفته.
شوخی‌مون گرفته.
شوخی‌تون گرفته.
شوخی‌شون گرفته.

کی (چه کسی) + ضمیرِ متصل

می‌دونی این آقا کی‌م می‌شه؟ پسردایی‌مه.
این آقا کی‌ت می‌شه؟
این آقا کی‌ش می‌شه؟
این آقا کی‌مون می‌شه؟
این آقا کی‌تون می‌شه؟
این آقا کی‌شون می‌شه؟

در متونِ کهنِ فارسی
کِی (چه وقتی) + ضمیرِ متصل

کِی‌ات فهم بودی نشیب و فراز
گر این در نکردی به رویِ تو باز؟
(سعدی، بوستان)

گفتم کِی‌ام دهان و لبت کام‌ران کنند؟
گفتا به‌ چَشم، هرچه تو گویی چنان کنند
(حافظ)

#گفتاری‌نویسی
چهارشنبه ۱۳۹۹/۲/۱۷
گفتارینویسیِ چند مَثَل و اصطلاح

آب که از سر گذشت، چه یه وجب چه صد وجب.

آش با جاش.

آشِ کشکِ خاله‌ته؛ بخوری پاته، نخوری پاته.

از اسب افتاده‌یم، ولی از اصل نیفتاده‌یم.

اگه نخورده‌یم نونِ گندم، دیده‌یم دستِ مردم.

با یه گل بهار نمی‌شه.

پیشِ غازی و مَلّق‌بازی؟!

جوجه رو آخرِ پاییز می‌شمارن.

چیزی که عوض داره گِله نداره.

حساب حسابه، کاکا برادر.

حیا رو خوردن آب‌ِرو رو قی کردن.

خاک براش خبر نبَره.

دندونِ اسبِ پیش‌کشی‌و نمی‌شمارن.

دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه.

دیوار موش داره، موش هم گوش داره.

شاه‌نامه آخرش خوشه.

شترسواری دولادولا نمی‌شه.

قربون بِرم خدا رو، یه بوم و دو هوا رو.

موش تو سوراخ نمی‌رفت، جارو به دُمش می‌بست.

هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه.

یه سوزن به خودت بزن، یه جوال‌دوز به دیگران.

یه من ماست چه‌قدر کره داره.

#گفتاری‌نویسی
وای‌سادن

وای‌سادن یعنی ایستادن یا توقف کردن:
همین جا وای‌سا تا برگردم.

وای‌سادن در فارسیِ گفتاری به کار می‌رود.
در اصل فعلِ پیش‌وندیِ بازایستادن بوده‌است.

بازایستادن ← وازایستادن ← واایستادن ← وایستادن ← وای‌سادن

صرفِ فعلِ وای‌سادن
وای‌سادم، وای‌سادی، وای‌ساد، وای‌سادیم، وای‌سادین، وای‌سادن
وای‌نسادم، وای‌نسادی، وای‌نساد، وای‌نسادیم، وای‌نسادین، وای‌نسادن
وای‌می‌سم، وای‌می‌سی، وای‌می‌سه، وای‌می‌سیم، وای‌می‌سین، وای‌می‌سن
وای‌نمی‌سم، وای‌نمی‌سی، وای‌نمی‌سه، وای‌نمی‌سیم، وای‌نمی‌سین، وای‌نمی‌سن
وای‌سم، وای‌سی، وای‌سه، وای‌سیم، وای‌سین، وای‌سن
وای‌نسم، وای‌نسی، وای‌نسه، وای‌نسیم، وای‌نسین، وای‌نسن

وای نخواهم ساد درست و طبقِ قاعدۀ صرفی است، اما خیلی‌ها از روی ناآگاهی آن را مسخره می‌کنند.
از لحاظِ صرفی عینِ بر نخواهم گشت (برگشتن) و وا نخواهم داد (وادادن) است.

#گفتاری‌نویسی
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
بنویسید
تشنه‌م شد
تشنه‌ت شد
تشنه‌ش شد
تشنه‌مون شد
تشنه‌تون شد
تشنه‌شون شد

ننویسید
تشنم شد
تشنت شد
تشنش شد
تشنمون شد
تشنتون شد
تشنشون شد

#گفتاری‌نویسی
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
آموزشِ گفتارینویسی (۲۰)

بنویسیم
واسه‌م
واسه‌ت
واسه‌ش
واسه‌مون
واسه‌تون
واسه‌شون

ننویسیم
واسم
واست
واسش
واسمون
واستون
واسشون

درست: واسه‌م بستنی بخر.
غلط: واسم بستنی بخر.

#گفتاری‌نویسی
ویراستار ممکنه گاهی گُه‌گیجه بگیره، ولی عمراً گوه‌گیجه نمی‌گیره. 😁

#بهروز صفرزاده
#گفتاری‌نویسی
آموزشِ گفتارینویسی (۱۶)

صیغه‌های ماضیِ نقلی

رسمی‌نویسی:
رفته‌ام rafte'am
رفته‌ای rafte'i
رفته‌است rafte'ast
رفته‌ایم rafte'im
رفته‌اید rafte'id
رفته‌اند rafte'and

گفتارینویسی:
رفته‌م raftæm
رفته‌ی rafti
رفته rafte
رفته‌یم raftim
رفته‌ین raftin
رفته‌ن raftæn

برده‌تش bordateš (رسمی: آن را برده‌است)
خریده‌تش xaridateš (رسمی: آن را خریده‌است)
دیده‌تش didateš (رسمی: آن را دیده‌است)

#گفتاری‌نویسی
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
آموزشِ گفتارینویسی (۲۰)

بنویسیم
واسه‌م
واسه‌ت
واسه‌ش
واسه‌مون
واسه‌تون
واسه‌شون

ننویسیم
واسم
واست
واسش
واسمون
واستون
واسشون

درست: واسه‌م بستنی بخر.
غلط: واسم بستنی بخر.

#گفتاری‌نویسی
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
آموزشِ گفتارینویسی (۱۴)

صرفِ فعل در گفتارینویسی

آوردن (اُوُردن)
اوردم، اوردی، اورد، اوردیم، اوردین، اوردن
می‌اوردم، می‌اوردی، می‌اورد، می‌اوردیم، می‌اوردین، می‌اوردن
نیُوُردم، نیُوُردی، نیُوُرد، نیُوُردیم، نیُوُردین، نیُوُردن
می‌آرم، می‌آری، می‌آره، می‌آریم، می‌آرین، می‌آرن
بیارم، بیاری، بیاره، بیاریم، بیارین، بیارن
نیارم، نیاری، نیاره، نیاریم، نیارین، نیارن

افتادن
می‌افتادم، می‌افتادی، می‌افتاد، می‌افتادیم، می‌افتادین، می‌افتادن
نیفتادم، نیفتادی، نیفتاد، نیفتادیم، نیفتادین، نیفتادن
می‌افتم، می‌افتی، می‌افته، می‌افتیم، می‌افتین، می‌افتن
بیفتم، بیفتی، بیفته، بیفتیم، بیفتین، بیفتن
نیفتم، نیفتی، نیفته، نیفتیم، نیفتین، نیفتن

انداختن
ننداختم، ننداختی، ننداخت، ننداختیم، ننداختین، ننداختن
می‌ندازم، می‌ندازی، می‌ندازه، می‌ندازیم، می‌ندازین، می‌ندازن
بندازم، بندازی، بندازه، بندازیم، بندازین، بندازن
نندازم، نندازی، نندازه، نندازیم، نندازین، نندازن

اومدن (آمدن)
اومدم، اومدی، اومد، اومدیم، اومدین، اومدن
می‌اومدم، می‌اومدی، می‌اومد، می‌اومدیم، می‌اومدین، می‌اومدن
نیومدم، نیومدی، نیومد، نیومدیم، نیومدین، نیومدن
می‌آم، می‌آی، می‌آد، می‌آیْم، می‌آیْن، می‌آن
بیام، بیای، بیاد، بیایْم، بیایْن، بیان
نیام، نیای، نیاد، نیایْم، نیایْن، نیان

پاییدن
می‌پام، می‌پای، می‌پاد، می‌پایْم، می‌پایْن، می‌پان
بپام، بپای، بپاد، بپایْم، بپایْن، بپان
نپام، نپای، نپاد، نپایْم، نپایْن، نپان

تونستن (توانستن)
تونستم، تونستی، تونست، تونستیم، تونستین، تونستن
می‌تونم، می‌تونی، می‌تونه، می‌تونیم، می‌تونین، می‌تونن
بتونم، بتونی، بتونه، بتونیم، بتونین، بتونن
نتونم، نتونی، نتونه، نتونیم، نتونین، نتونن

چاییدن
می‌چام، می‌چای، می‌چاد، می‌چایْم، می‌چایْن، می‌چان
بچام، بچای، بچاد، بچایْم، بچایْن، بچان
نچام، نچای، نچاد، نچایْم، نچایْن، نچان

خواستن
می‌خوام، می‌خوای، می‌خواد، می‌خوایْم، می‌خوایْن، می‌خوان
بخوام، بخوای، بخواد، بخوایْم، بخوایْن، بخوان
نخوام، نخوای، نخواد، نخوایْم، نخوایْن، نخوان

دادن
می‌دم، می‌دی، می‌ده، می‌دیم، می‌دین، می‌دن
بدم، بدی، بده، بدیم، بدین، بدن
ندم، ندی، نده، ندیم، ندین، ندن

رفتن
می‌رم، می‌ری، می‌ره، می‌ریم، می‌رین، می‌رن
برم، بری، بره، بریم، برین، برن
نرم، نری، نره، نریم، نرین، نرن

زاییدن
می‌زام، می‌زای، می‌زاد، می‌زایْم، می‌زایْن، می‌زان
بزام، بزای، بزاد، بزایْم، بزایْن، بزان
نزام، نزای، نزاد، نزایْم، نزایْن، نزان

شدن
می‌شم، می‌شی، می‌شه، می‌شیم، می‌شین، می‌شن
بشم، بشی، بشه، بشیم، بشین، بشن
نشم، نشی، نشه، نشیم، نشین، نشن
خوب شم، خوب شی، خوب شه، خوب شیم، خوب شین، خوب شن

شکستن
می‌شکنم، می‌شکنی، می‌شکنه، می‌شکنیم، می‌شکنین، می‌شکنن
بشکنم، بشکنی، بشکنه، بشکنیم، بشکنین، بشکنن
نشکنم، نشکنی، نشکنه، نشکنیم، نشکنین، نشکنن

گاییدن
می‌گام، می‌گای، می‌گاد، می‌گایْم، می‌گایْن، می‌گان
بگام، بگای، بگاد، بگایْم، بگایْن، بگان
نگام، نگای، نگاد، نگایْم، نگایْن، نگان

گذاشتن
نذاشتم، نذاشتی، نذاشت، نذاشتیم، نذاشتین، نذاشتن
می‌ذارم، می‌ذاری، می‌ذاره، می‌ذاریم، می‌ذارین، می‌ذارن
بذارم، بذاری، بذاره، بذاریم، بذارین، بذارن
نذارم، نذاری، نذاره، نذاریم، نذارین، نذارن

گفتن
می‌گم، می‌گی، می‌گه، می‌گیم، می‌گین، می‌گن
بگم، بگی، بگه، بگیم، بگین، بگن
نگم، نگی، نگه، نگیم، نگین، نگن

نشستن
می‌شینم، می‌شینی، می‌شینه، می‌شینیم، می‌شینین، می‌شینن
بشینم، بشینی، بشینه، بشینیم، بشینین، بشینن
نشینم، نشینی، نشینه، نشینیم، نشینین، نشینن

وای‌سادن (واایستادن)
وای‌سادم، وای‌سادی، وای‌ساد، وای‌سادیم، وای‌سادین، وای‌سادن
وای‌نسادم، وای‌نسادی، وای‌نساد، وای‌نسادیم، وای‌نسادین، وای‌نسادن
وای‌می‌سم، وای‌می‌سی، وای‌می‌سه، وای‌می‌سیم، وای‌می‌سین، وای‌می‌سن
وای‌سم، وای‌سی، وای‌سه، وای‌سیم، وای‌سین، وای‌سن
وای‌نسم، وای‌نسی، وای‌نسه، وای‌نسیم، وای‌نسین، وای‌نسن

#گفتاری‌نویسی
#بهروز صفرزاده
پنج‌شنبه ۱۴۰۲/۸/۴
املا و تلفظِ رسمی
می‌اندازد mi'andâzad
می‌پرد miparad
می‌ترکد miterekad
می‌سپارد misepârad
می‌شکند mišekanad
می‌شمارد mišomârad
می‌شناسد mišenâsad
می‌فروشد miforušad
می‌گذرد migozarad
می‌نشانَد minešânad

املا و تلفظِ گفتاری
می‌ندازه mindâze
می‌پره mippare
می‌ترکه mittereke
می‌سپاره mispâre
می‌شکنه miškane
می‌شماره mišmâre
می‌شناسه mišnâse
می‌فروشه mifruše
می‌گذره migzare
می‌نشونه minšune

#گفتاری‌نویسی